توسعه پایدار محیط جغرافیایی
توسعه پایدار محیط جغرافیایی سال 5 بهار و تابستان 1402 شماره 8 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: امروزه افزایش روزافزون جمعیت شهری و مهاجرت باعث ایجاد چالش های جدیدی در ساختار و عملکرد شهرها در مسائل زیست محیطی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی شده است. پایداری شهری مفهومی است که به دنبال طرح توسعه پایدار به عنوان پارادایم جدیدی در جهان پدیدار شد و رویکردی است که منجر به عدالت اجتماعی می شود. لازم است بستر مناسبی برای ارزیابی و سنجش پایداری زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در فرآیند برنامه ریزی و توسعه شهری فراهم شود. کلانشهر اراک یکی از آلوده ترین شهرهای کشور است. هدف از پژوهش حاضر سنجش پایداری پهنه های شهر اراک از دیدگاه شهروندان به منظور نشان دادن کیفیت مناطق مختلف شهر است.مواد و روش ها: شهر اراک مرکز استان مرکزی دارای 5 منطقه شهری است، جمعیت آن در سال 1395 بالغ بر 520994 نفر می باشد و از نظر ژئومورفولوژی و زمین شناسی شهر اراک در دره ای واقع شده است که از سه طرف توسط کوه ها و کویر میقان محصور شده است. با ایجاد چندین کارخانه صنعتی مانند ماشین سازی و صنایع فلزی در دهه 1940 شهر از نظر زیست محیطی آلوده شد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مطالعه ثانویه و میدانی با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شد. به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، 4 شاخص اصلی و 13 زیرشاخص مربوط به پایداری در شهر اراک از منابع معتبر در این زمینه تعریف و در قالب یک پرسشنامه 5 گزینه ای در قالب مقیاس لیکرت از بسیار زیاد تا بسیار پایین تنظیم شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه شهروندان شهر اراک که بالای 20 سال سن دارند و همچنین دارای سابقه اقامت بیش از 5 سال در شهر اراک (به دلیل درک ابعاد تحقیق) می باشند، تشکیل می دهد، که 384 نفر می باشد. برای توزیع پرسشنامه ها از نمونه گیری طبقه ای بر اساس مناطق شهری استفاده شد. به منظور سنجش روایی پرسشنامه، نظرات 10 نفر از متخصصان در مورد نسخه اولیه آن اظهار نظر کردند. همچنین برای سنجش پایایی پرسشنامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد و ضریب پایایی بالای 70/0 درصد به دست آمد که پایایی را تایید کرد. در نهایت اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از GIS و SPSS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای اندازه گیری شاخص های متغیر از آزمون t تک نمونه ای و آزمون واریانس (ANOVA) و برای رتبه بندی شاخص ها و مناطق شهری از آزمون فریدمن استفاده شد. در نهایت از GIS برای نمایش نتایج تحلیل ها در قالب نقشه با توجه به ابعاد مختلف اجتماعی-اقتصادی و محیطی استفاده شد.یافته ها و بحث: نتایج تحقیق نشان داد که میانگین پایداری اقتصادی بیش از 3 است و هر دو حد بالا و پایین مثبت هستند. بنابراین می توان گفت که وضعیت پایداری اقتصادی در مناطق 5 گانه شهر اراک از متوسط به بالا ارزیابی می شود. همچنین میانگین متغیرهای پایداری محیطی و کالبدی - زیرساختی و پایداری فرهنگی - اجتماعی کمتر از 3 و حد پایین و بالایی آنها نیز منفی است. بنابراین با توجه به سطح معنی داری کمتر از 05/0 می توان نتیجه گرفت که میانگین به دست آمده کمتر از مقدار آزمون (3) و وضعیت متغیرهای پایداری اکولوژیکی - زیست محیطی، پایداری کالبدی - زیرساختی و پایداری اجتماعی - فرهنگی است. در 5 منطقه شهر اراک کمتر از حد متوسط و نامناسب ارزیابی می شود. یافته های آزمون فریدمن نشان داد که بیشترین میانگین امتیاز (14/3) به پایداری اقتصادی و کمترین میانگین امتیاز (05/2) به پایداری کالبدی - زیرساختی اختصاص دارد.نتیجه گیری: بررسی پیشینه نظری و پژوهشی نشان داد که پایداری در ارتباط با شاخص های اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی، ارزش گذاری می شود. توجه به مسائل پایداری به عنوان یکی از مهم ترین عوامل و محرک های پیشبرد توسعه شهری در سال های اخیر مورد توجه محققان شهرسازی و برنامه ریزان شهری قرار گرفته است. سیاست های سازگار با محیط زیست می تواند پایداری را تقویت کند. پژوهش حاضر نشان داد که پایداری مناطق شهری ارک با توجه به ابعاد مختلف مشهود است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که توصیه های زیر می تواند وضعیت را بهبود بخشد: تقویت صنایع بومی و محلی سازگار با محیط زیست. افزایش فضای سبز و توجه به حریم کارخانه ها می تواند سطح آلاینده ها را کاهش دهد. تعطیلی صنایع آلاینده یا حداقل اصلاح و بهبود آنها.
تحلیل مکان یابی کاربری های دانش محور با تأکید بر پایداری شهر (مطالعه موردی: شهر بندر عباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: طی چند دهه اخیر جهان شاهد تغییرات اقتصادی، اجتماعی، فنی و محیطی عمده ای بوده است که به طور عمیقی بر الگوهای شهرنشینی، فعالیت های انسانی و سبک زندگی تأثیر گذاشته اند. شهر دانش محور از مفاهیم جدید در حوزه مطالعات شهری است که با توجه به مسائل و مشکلات روزافزون شهرها و لزوم مدیریت و توسعه این سیستم بر مبنای دانش و اطلاعات مطرح شده است. مولفه ها و شاخص های شهر دانش محور، حوزه های مختلف شهری را تحت تاثیر خود قرار می دهد و از طرف دیگر سایر حوزه های شهری نیز بر این مفهوم تاثیر می گذارند. در همین راستا، هدف این پژوهش، واکاوی و بررسی نقش مکان یابی کاربری های دانش محور بر جذب و نگهداری کارکنان و مدیران دانش بنیاد شهر بندرعباس و در نتیجه پایداری شهر بوده است.مواد و روش ها: این پژوهش به لحاظ ماهیت پژوهشی عینی، از نظر معرفت شناسی تحقیق پراگماتیسم و به لحاظ روش تحقیق از جمله تحقیقات کیفی به حساب می آید و جنبه شناختی و کاربردی دارد. راهبرد مورد استفاده در این پژوهش روش داده بنیان یا گراندد تئوری است. برای جمع آوری داده های این پژوهش از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است و مصاحبه شونده مختار بود تا آنجا که تشخیص می دهد، به سوالات پاسخ دهد و مقوله ها را توصیف و تشریح نماید. جامعه آماری تحقیق جهت انجام مصاحبه، مدیران و متخصصان دانش در 55 مرکز رشد و فناوری بندرعباس می باشند، که مجموعاً 68 نفر کل جامعه می باشد و مصاحبه از جامعه آماری تا اشباع نظری ادامه یافت و در نتیجه جامعه نمونه 15 نفر از مدیران ذیربط در حوزه دانش است. داده های گردآوری شده از مصاحبه ها، به وسیله نرم افزار مکس کیو دا تجزیه و تحلیل شده است. از مجموع 501 فراوانی کد باز اولیه تکرار شده، تعداد 56 نشانه ساخته شده و از این تعداد نشانه 18 مفهوم ساخته شده و شاخص های موثر در تحقق دانش محوری در بندرعباس در 5 جنبه به دست آمده است. همچنین برای بررسی وضعیت پخشایش کاربری های دانش محور در سطح شهر بندرعباس نقشه های توزیع کاربری های دانش محور و پهنه های دانش محور شهری به وسیله نرم افزار آرک جی آی اس تهیه شده است.یافته ها و بحث: شاخص های موثر در تحقق شهر دانش در بندرعباس در 5 جنبه زیرساخت شهری مناسب، ساختار شهری مطلوب، اشتراک گذاری دانش، شبکه های فناوری اطلاعات و ارتباطات و مدیریت دانش محور به دست آمده است. همچنین با توجه به نقشه های تهیه شده در نرم افراز آرک جی آی اس مشخص شد که به طور کلی منطقه یک شهرداری بندرعباس از 4 منطقه در بهترین وضعیت از نظر این نوع کاربری قرار دارد. علاوه بر این کاربری آموزش عالی به عنوان یکی از کانون های اصلی و مهم برای جذب کارکنان دانش مورد توجه است که در شهر بندرعباس در بخش شرقی و غربی آن یعنی منطقه 1 و 3 شهرداری، سایر مناطق شهری فاصله زیادی از این نوع کاربری دارند. به عبارت دیگر توزیع این کاربری نامطلوب بوده و نیازمند بازبینی و توزیع مطلوب آن است.نتیجه گیری: برای تحقق و تقویت دانش محوری در شهر بندرعباس باید در بخش برنامه ریزی شهری، کاربری اراضی مطلوبیت لازم برای جذب و نگهداری جمعیت و نیروهای دانش فراهم آورد. از این رو طرح های توسعه شهری باید متناسب با نیاز کارکنان شاغل در بخش های دانش بنیاد تهیه شده و با توجه به اینکه چارچوب های مرسوم در تهیه طرح های توسعه شهری هم اکنون در اکثریت شهرها مناسب و درخور نیست، دولت دانش محور باید هم راستا با ساختار شهری مطلوب و زیرساخت های مناسب وارد عمل شود و با برنامه ریزی کاربری اراضی و پیش بینی و پخشایش مطلوب کاربری های دانش محور به صورت چند هسته ای، در سطح شهر بر این امر نائل آید.
تحلیل عوامل مؤثر بر آینده نگاری برنامه ریزی توسعه حمل و نقل محور در شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: امروزه، افزایش قابل توجه در استفاده از خودروهای شخصی بر حمل و نقل عمومی اثر گذاشته و یکی از برجسته ترین مسائل در بسیاری از شهرها است. این مساله می تواند منجر به پیامدهای مضر محیط زیستی مانند ازدحام ترافیک، گرم شدن جهانی هوای کره زمین، تغییر آب و هوا، آلودگی محیط زیستی و مشکلات اجتماعی اقتصادی شود. بنابراین می توان با اجرای اصول توسعه حمل و نقل محور در شهر تبریز از تبعات این معضلات جلوگیری کرد. در حقیقت با استفاده از رویکرد توسعه حمل و نقل محور می توان از طریق برنامه ریزی و ساماندهی مراکز مهم حمل و نقل عمومی، شهر تبریز را به یک مرکز توسعه تبدیل نمود. هدف این تحقیق تحلیل عوامل مؤثر بر آینده نگاری برنامه ریزی توسعه حمل و نقل محور شهر تبریز است.مواد و روش ها: این پژوهش از نظر هدف کاربردى و از نظر روش شناختی توصیفی تحلیلی و پیمایشی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شده است. برای آزمون فرضیات از مدل معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آمارى شامل متخصصین در حوزه برنامه ریزى راهبردى و آینده نگارى توسعه حمل و نقل محور شهر تبریز است. روش نمونه گیرى در این پژوهش، نمونه گیرى هدفمند تصادفی است. معمولا تعداد خبرگان مابین 50 10 نفر انتخاب می شوند که در این تحقیق از 20 خبره و متخصص پرسشگری انجام گرفت. برای روایی سوالات از آزمون روایی همگرا و براى بررسی پای ایی سوالات یا قابلیت اعتماد آن، از ضریب آلفاى کرونباخ، استفاده شد. تحلیل آماری داده ها با روش معادلات ساختاری در نرم افزارهاى Smart PLS و SPSS انجام شد. شاخص های مورد بررسی در این تحقیق شامل: تراکم، توسعه شهری، توسعه اقتصادی، ارزش املاک، محیط زیست، سلامتی شهر و شهروندان، انتخاب و نوع سفر، اثرات گلخانه ای است.یافته ها و بحث: مطابق نتایج، عدم وجود یک رویکرد برنامه ریزی کاربردی و کارآمد شامل طیف گسترده ای از مؤلفه های برنامه ریزی شهری از جمله حمل و نقل، استفاده از زمین، و زیرساخت ها مستلزم آن است که محققان روش های برنامه ریزی یکپارچه را توسعه دهند. یکی از این رویکردها، که می تواند به طور کافی به برنامه ریزی پراکنده مناطق شهری بپردازد، برنامه ریزی توسعه حمل و نقل محور است. تحلیل حساسیت نشان داد که تغییر وزن شاخص ها در دیدگاه های خوشبینانه، بدبینانه و متوسط تاثیر قابل توجهی بر سطوح توسعه حمل و نقل محور ندارد. در نتیجه، سطوح توسعه حمل و نقل محور تعیین شده، درجه بالایی از قابلیت اطمینان را در مقیاس همسایگی در شهر تبریز نشان داد. باتوجه به هدف تحقیق 3 سناریو انجام شد، باتوجه به نتایج تحقیق سناریوی اول به عنوان حمل و نقل پایدار و سبز است. سناریوی خوشبینانه ای است که در آن بیشترین اهداف حمل و نقل پایدار تحقق یافته است. سناریوی دوم (ادامه وضع موجود و وابستگی به اتومبیل شخصی): در این سناریو، ادامه وضع موجود در شبکه حمل و نقل و مالکیت خودرو و تمایل به استفاده از خودروی شخصی بین شهروندان افزایش یافته است. سناریو سوم (هرج ومرج): سناریوی است که در آن فاصله زیادی تا رسیدن به اهداف حمل و نقل پایدار وجود دارد.نتیجه گیری: حمل ونقل درون شهری تبریز، با مشکلاتی چون ضعف حمل و نقل عمومی، افزایش مالکیت خودرو، شلوغی معابر، کاربری نامناسب زمین، عدم وجود تسهیلات جانبی و.. روبرو است. حل نشدن این مشکلات به همراه عدم قطعیت هایی که در آینده ممکن است رخ دهد، می تواند بحران آفرین باشد و قطعا ما را از اهداف توسعه پایدار دور خواهند ساخت. برنامه ریزی در حوزه حمل و نقل و رسیدن به توسعه پایدار نیازمند نگاه بلندمدت است که با عدم قطعیت همراه است، لذا نیازمند به کارگیری رویکردهایی است که توانایی مقابله با عدم قطعیت ها را داشته باشند. عدم وجود یک رویکرد برنامه ریزی کاربردی و کارآمد شامل طیف گسترده ای از مؤلفه های برنامه ریزی شهری از جمله حمل و نقل، استفاده از زمین، و زیرساخت ها مستلزم آن است که محققان روش های برنامه ریزی یکپارچه را توسعه دهند.
ارزیابی بازآفرینی شهری در بافت تاریخی شهر تبریز با رویکرد فرهنگ محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: فرهنگ مفهوم و ارزش زندگی، رویکرد به زندگی و خلق معنا را در بر می گیرد. بنابراین، فرهنگ به «عزت نفس» یک منطقه کمک می کند و یک جامعه را از نظر اجتماعی توسعه می دهد. علاوه بر این، منبعی برای اطمینان و امنیت مردم است. طرح های شهری و مدل های جدید توسعه اقتصادی شهری در 20 سال گذشته که همراه با موج پنجم توسعه اقتصادی ظهور کرده اند. و به طور فزاینده ای، پیشرفت های قابل توجهی در درک ما از توسعه فرهنگی، طراحی های شهری، اقتصاد و چرخه های زندگی، از تلاش های اولیه برای پذیرش فرهنگ و هنر برای دستیابی به بازآفرینی شهری تا فضای عمومی، هنر عمومی، و احیای خیابان ها و توسعه صنایع فرهنگی به دست داده است. در پایان قرن گذشته، بازآفرینی شهری پایدار، که به حفاظت از ارزش های تاریخی- فرهنگی و حفظ بافت اجتماعی اهمیت می داد، به تدریج تبدیل به جریان اصلی شد. منطقه 8 تبریز هم به عنوان بافت تاریخی-فرهنگی شهر در روند مدرنیته و نوسازی شهری دچار تحولات زیادی شده و بسیاری از آثار تاریخی-فرهنگی منطقه یا از بین رفته اند یا به حالت رکود و سکون در آمده اند. بنابراین در این مطالعه، بازآفرینی شهری فرهنگ محور با در نظر گرفتن بهبود فضای فیزیکی و میراث فرهنگی در شهر تبریز و با توجه به رابطه مرتبط آن ها به عنوان سنگ بنای توسعه شهری، مورد بررسی قرار خواهیم داد. مواد و روش ها: روش تحقیق بصورت توصیفی- اکتشافی، پیمایی بوده و بر مبنای پرسشنامه محقق یافته است و مولفه ها و شاخص های مورد دسته بندی شدند. جامعه آماری تحقیق خبرگان شهر تبریز است و حجم نمونه شامل 40 نفر می باشد که شامل20 نفر از اساتید شهرسازی و برنامه ریزی شهری و 20 نفر هم از مدیران و متخصصان در رابطه با بافت تاریخی شهر تبریز می باشد. در این تحقیق برای تحلیل داده ها از روش معادلات ساختاری استفاده شد. روش معادلات ساختاری تکنیک تحلیل قدرتمندی است که روابط بین چندین متغیر را توضیح می دهد. معادلات ساختاری قادر به بررسی بیش از یک رابطه به طور هم زمان است که متفاوت از سایر آزمون های چند متغیره است. مدل سنجش و مدل ساختاری دو جزء اصلی معادلات ساختاری هستند. مدل سنجش به بررسی رابطه بین مؤلفه های سنجیده شده و متغیر مکنون می پردازد، درحالی که مدل ساختاری به سنجش روابط بینابینی در بین متغیرهای مکنون می پردازد برای درک مفهومی بهتر این مدل، متغیرهای مکنون به دو نوع تقسیم می شوند: متغیرهای درون زا و برون زا. معادلات ساختاری به کمک مدل پایه زیر تعریف می شود.یافته ها و بحث: نتایج نشان دادند که 16 ویژگی را می توان برای ارزیابی سطح رضایت از سه متغیر مکنون در سطح معناداری 001/0 به کار برد. درنتیجه، این ویژگی ها را پارامترهای قابل قبول و رضایت بخشی می دانند که امکان استفاده از آن ها برای ارزیابی بازآفرینی شهری با رویکرد فرهنگ محور ی یا فرهنگ گرا وجود دارد. در ادامه نتایج نشان دادند که فرم حداکثر مقدار تخمین را (85/0=γ) به دست آورد و بعد از آن "عملکرد" (78/0=γ)، "معنا" (69/0=γ) قرار دارند. تناظر بالایی بین متغیرهای مکنون عملکرد و معنا با بارگذاری (715/0=γ) وجود دارد.نتیجه گیری: در نتیجه، دخالت مستقیم شهروندان در ایجاد رویدادها و فعالیتهای فرهنگی از جمله عوامل مهم هستند که بر بازآفرینی شهری برمبنای فرهنگ محور تأثیر می گذارند. ویژگی "مشارکت اجتماعی" بارگذاری کمتری از سایر عوامل دارد. منابع فرهنگی بیشتر مربوط به تجارب شخصی و احساسات ساکنان هستند، که به احتمال زیاد با ساکنان طنین انداز می شوند و عمق فرهنگ شهری را منعکس می کنند. به عنوان بخش پیشرو در "احیای قسمت تاریخی شهر"، انتظار می رود بازآفرینی شهری فرهنگ گرا مشکلات واقعی قابلیت فهم نبودن اطلاعات فرهنگی، عدم دسترسی به مکان های فرهنگی، و عدم استفاده از منابع فرهنگی را حل کند و سپس منطقه درونشهر را تحریک می کنند تا از تخریب فرهنگی دور شوند.
سناریوهای توسعه طبیعت گردی بر پایه سند چشم انداز توسعه کشور و با رویکرد آینده نگری (مطالعه موردی: استان یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: در ایران سابقه آینده نگری به برنامه های عمرانی پنج ساله کشور و سند چشم انداز توسعه (افق1404) برمی گردد؛ یکی از مهم ترین محورهای مطرح شده در این سند، توسعه کشور از طریق گردشگری پایدار است. طبیعت گردی به عنوان گونه ای از گردشگری پایدار، توان بالقوه ای در ایفای نقش در توسعه منطقه ای و ملی دارد؛ لذا هدف پژوهش حاضر، به عنوان مطالعه ای توصیفی تحلیلی و میدانی، تدوین سناریوهای آینده این نوع از گردشگری در استان یزد و ارزیابی وضعیت آن بر اساس این سناریوها است.مواد و روش ها: به منظور شناسایی عوامل موثر بر توسعه طبیعت گردی در استان یزد، ابتدا عوامل تاثیر گذار بر این نوع گردشگری از طریق مطالعات کتابخانه ای (پژوهش های داخلی و خارجی، اسناد فرادست و طرح های پژوهشی) و مطالعات میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) استخراج شده است. از آن جا که شناسایی عوامل تاثیرگذار بر این نوع از گردشگری، بسته به مقیاس پژوهش و محل ارزیابی و اولویت های منطقه مطالعاتی، متفاوت است، لذا همه عوامل استخراج شده بر اساس موضوعیت در منطقه مطالعاتی یزد، میزان شباهت یا یکسانی موضوع و مطالعه موردی پژوهش بررسی شده با پژوهش حاضر و تلفیق عوامل مشابه در قالب یک عامل واحد انتخاب شده اند و در نهایت تعداد 31 عامل تاثیرگذار در شش بعد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدیریتی، کالبدی و زیست محیطی انتخاب شد. روایی آن ها با بهره گیری از روش نسبت روایی محتوایی به تایید خبرگان رسید. هم چنین برای سنجش پایایی عامل ها از آزمون آلفای کرونباخ استفاده شد. در مرحله بعد به منظور شناسایی عوامل کلیدی، از روش تحلیل ساختاری و به منظور انجام محاسبات آن از نرم افزار میک مک استفاده شده است. به منظور تشخیص تاثیر عوامل بر یک دیگر، پرسشنامه ای شامل 31 عامل و در شش بعد تهیه گردید و وزن آن ها بر اساس طیف پیشنهادی نرم افزار میک مک، توسط کارشناسان مذکور مشخص شد و از این طریق عوامل کلیدی شناسایی گردید. سپس برای هر یک از عوامل کلیدی، انواع وضعیت های احتمالی آینده پیش بینی شده است و بر اساس آن ماتریس آثار متقاطع تدوین و در اختیار متخصصان قرار گرفته است. نتایج حاصل از آن در نرم افزار سناریوویزارد بکار گرفته شده و سناریوهای توسعه گردشگری طبیعت مبنا در استان یزد تدوین شده است. یافته ها و بحث: عامل های کلیدی شناسایی شده بر توسعه طبیعت گردی استان یزد عبارتند از: سرمایه گذاری دولتی، سرمایه گذاری غیردولتی، قوانین مرتبط با توسعه گردشگری، آموزش، فناوری های اطلاعاتی، کیفیت مسیرهای ارتباطی، مناطق حفاظت شده، گونه های حمل و نقل، برنامه ریزی توسعه گردشگری، امنیت، تبلیغات، ارائه تسهیلات دولتی برای جذب سرمایه گذار خصوصی، گردشگری پذیری، جاذبه های طبیعت گردی، مشارکت محلی، ایجاد هماهنگی و یکپارچگی بین سازمان های مرتبط، حمایت مالی سازمان های بین المللی، کیفیت هوای محیط و ایمنی. از بین پنج سناریوی ترسیم شده، سناریوهای اول و دوم وضعیت مطلوب دارند، سناریو سوم وضعیت متوسط و سناریوهای چهارم و پنجم در وضعیت نامطلوب قرار دارند. نتایج حاکی از آن است که اختلاف زیادی بین واقعیت موجود و اهداف سند چشم انداز توسعه کشور وجود دارد.نتیجه گیری: از آن جا که در این پژوهش سعی شده است با دید واقع بینانه نسبت به شرایط کنونی منطقه به ارزیابی روند طبیعت گردی استان یزد پرداخته شود، لذا مقایسه تطبیقی بین سند چشم انداز توسعه کشور و سناریو چهارم و پنجم که در درجه نامطلوب قرار دارند، انجام شده است. بدین منظور وضعیت های احتمالی منتخب برای هر یک از عوامل کلیدی سناریو چهارم و پنجم، با اهداف، راهبردها، سیاست ها و برنامه های اقدام ارائه شده در سند چشم اندازمقایسه تطبیقی شده است. بر اساس نتیجه مقایسه ها، در سطح تعیین اهداف، روند فعلی گردشگری استان یزد، حدودا 68 درصد عوامل سناریو چهارم و پنجم را در برمی گیرد و به تبع آن، در سطح چگونگی دست یابی به اهداف نیز تقریبا به همین میزان هم پوشانی وجود دارد.
امکان سنجی استان بوشهر برای کشت پاییزه تاخیری ارقام چغندر قند با تاکید بر پایداری محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: کشت پاییزه چغندرقند در استفاده بهینه از نزولات آسمانی و افزایش بهره وری مصرف آب حائز اهمیت است و سودمندی اقتصادی بیشتری نسبت به کشت بهاره آن دارد. اما به دلایل مختلف، مانند شرایط اقلیمی، کشت پاییزه آن در بسیاری از مناطق دنیا و ایران دارای محدودیت است. بنابراین شناخت پهنه های جدید مستعد کشت پاییزه چغندرقند جهت تامین پایدار شکر، ضروری است. در حیطه جغرافیایی مناطق خشک کشور، شناسایی پهنه های جدید مستعد کشت پاییزه این محصول ضروری است. از اینرو هدف این پژوهش بررسی امکان کشت پاییزه تاخیری سه رقم چغندرقند در استان بوشهر است و نوآوری آن، در راستای راستی آزمایی اهداف پایداری و مدیریت به زراعی، تعیین تاریخ کاشت و رقم مناسب برای استان بوشهر در زنجیره تامین قند است.مواد و روش ها: این آزمایش در دو مزرعه شخصی با خصوصیات خاک و آب متفاوت به عنوان نماینده اراضی زراعی استان بوشهر اجرا شد. تیمارهای آزمایش شامل محل مزرعه به صورت مستقل در دو سطح (مزرعه شماره 1 و 2) و هر کدام از مزارع با دو تیمار ارقام در سه سطح (پالما، SBSI 061 و شریف) و تاریخ های مختلف کاشت در دو سطح (20 و 28 آبان) به عنوان تاریخ کاشت اول و دوم بودند که در 3 تکرار اجرا شد. در تاریخ 9 اردیبهشت ماه، یعنی حدود 170 روز پس از تاریخ کاشت اول و 162 روز پس از تاریخ کاشت دوم نمونه برداری و عملیات برداشت در سطح هر دو مزرعه انجام شد. اجزای عملکرد کمی و کیفی چغندرقند پس از نرمال سازی داده ها با تجزیه و تحلیل آماری چند متغیره و مقایسات زوجی حداقل معنی داری با استفاده از نرم افزار Xlstat2020 مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان داد، اثرات متقابل سه گانه رقم، تاریخ کاشت و مزرعه بر تمامی اجزای عملکرد چغندرقند معنی دار است. بیشترین عملکرد ریشه و عملکرد شکر سفید به ترتیب با 111350 و 9127، کیلوگرم در هکتار در (رقم پالما، تاریخ کاشت 20 آبان در مزرعه 1) و (رقم پالما، تاریخ کاشت 20 آبان در مزرعه 2) و کمترین عملکرد ریشه و شکر سفید به ترتیب با 47450 و 3044، کیلوگرم در هکتار در (رقم SBSI 061، تاریخ کاشت 20 آبان در مزرعه 2) و (رقم شریف، تاریخ کاشت 28 آبان در مزرعه 1) بدست آمد. همچنین بیشترین درصد قند، شکر قابل استحصال و ضریب استحصال شکر به ترتیب با (1/19، 9/16 و 5/88 درصد) در (رقم پالما، تاریخ کاشت 28 آبان در مزرعه 2) بدست آمد. کمترین میزان ناخالصی های ریشه شامل میزان سدیم و پتاسیم به ترتیب با (87/0 و 34/4 میلی اکی والان در 100 گرم خمیر ریشه) و کمترین میزان قند ملاس (61/1 درصد) در (رقم پالما، تاریخ کاشت 28 آبان در مزرعه 2) بدست آمد و کمترین میزان نیتروژن مضره (80/0 میلی اکی والان در 100 گرم خمیر ریشه) در (رقم پالما، تاریخ کاشت 20 آبان در مزرعه 2) بدست آمد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد مزرعه شماره 1 که دارای خاک و آب با هدایت الکتریکی بالا ولی بافت خاک مناسب بود دارای عملکرد کمی بیشتر و مزرعه شماره 2 که دارای خاک و آب با هدایت الکتریکی پایین تر ولی بافت خاک نامناسب تر بود، دارای خصوصیات کیفی برتری بود. علیرغم معنی دار شدن اثر تاریخ کاشت در برخی از صفات مورد بررسی، نمی توان به صورت کلی بیان نمود که کدام تاریخ کاشت دارای برتری است و هر دو تاریخ کاشت، قابل توصیه است. میانگین اجزای عملکرد رقم پالما در سطوح کیفیت خاک توجیه پذیر است و در هیچ کدام پدیده نامطلوب ساقه روی و سایر چالش های کشت پاییزه مشاهده نگردید. بنابراین کشت پاییزه تاخیری چغندرقند با دوره رشد کوتاه 162 و 170 روز، امکان ورود به بوم نظام زراعی استان بوشهر را دارا است و از نظر زیست محیطی پتانسیل پایداری دارد.
اثرگذاری توانمندسازی ساختاری بر مشارکت زنان در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی شهرستان های شاهرود و میامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: رهیافت توانمندسازی ساختاری زنان روستایی با آرمان مشارکت در طرح های توسعه گردشگری، به مثابه یکی از برجسته ترین رویکردها در زمینه دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی است که در چهار بعد بر دگرگونی فضایی همچون فرصت های یادگیری، دریافت اطلاعات، دسترسی به منابع و پشتیبانی اثرگذار است. توانمندسازی ساختاری متکی بر آموزش و آگاهی بخشی به زنان روستایی نسبت به منافع و هزینه های توسعه گردشگری، پرورش دانش و مهارت بومی برای بهره مندی از فرصت های گوناگون شغلی، آسان سازی دسترسی به منابع مادی و معنوی و نگاه به شکل دهی نهادها، بر ادراک سازگار زنان برای مشارکت در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی اثرگذار است. ولی در ایران آموزش نامولد، زنان را در فرایند طرح های توسعه گردشگری، به شکل «انسان های کارپذیر» بدل کرده و مشارکت شان را با چالش روبرو ساخته که بازدارنده توسعه و دگرگونی فضایی است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی اثرگذاری توانمندسازی ساختاری بر ادراک سازگار زنان از طرح های توسعه گردشگری و عوامل برانگیزاننده مشارکت زنان روستایی در جهت دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی می باشد.مواد و روش ها: جامعه آماری این پژوهش کاربردی و کمی، دربرگیرنده 33 روستای فعال در بخش گردشگری با 15196 خانوار است که به گونه تصادفی تعداد 400 نمونه بر مبنای فرمول کوکران محاسبه و در سال 1400 پرسشنامه ها تکمیل شد. روش های آماری مورد استفاده، تحلیل همبستگی و مدل معادلات ساختاری است. مدل یابی در دو گام انجام شد. در گام اول، پایایی شاخص، توسط معیارهای آلفای کرونباخ که بالاتر از 7/0 و پایایی ترکیبی به واسطه مقادیر بالاتر از 6/0 یافته ها و بحث: یافته ها آشکار ساخت ضریب مسیر در سطح اطمینان 95 درصد معنادار است؛ چون مقدار t از 96/1 بیشتر است. بر مبنای مقادیر ضرایب مسیر و مقدارt ، ادراک سازگار زنان روستایی از طرح های توسعه گردشگری با توانمندسازی ساختاری آنان با ضریب مسیر 830/0 و مقدار t برابر با 014/48، گویای رابطه مثبت و معنی دار است و مورد تایید قرار گرفت. مشارکت زنان در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی نیز، با ضریب مسیر 382/0 و مقدار t که برابر با 866/6 شده است، رابطه مثبت و معنا دار با ادراک سازگار زنان از طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی دارد. به منظور سنجش فرضیه میانجی، نتایج آزمون سوبل نشان داد بین توانمندسازی ساختاری با نقش میانجی ادراک سازگار زنان و مشارکت شان در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی، رابطه میانجی و غیرمستقیم وجود دارد. این پژوهش، با نتایج پژوهش ایراوان و نارا، (Irawan and Nara, 2020)، همراستا است که معتقدند توانمندسازی در تمام ابعاد در مشارکت اثرگذار و منافع حاصل از گردشگری و توزیع عادلانه آنها، منجر به توسعه گردشگری در جامعه شده است.نتیجه گیری: نتایج میانگین متغیرها نمایان ساخت، توانمندسازی ساختاری بر ادراک سازگار زنان از مشارکت شان در طرح های توسعه گردشگری و دگرگونی فضایی سکونتگاه های روستایی ناحیه مورد مطالعه، اثرگذار بوده است. نقش موثر زنان در این طرح ها، انکارناپذیر و توفیق در آن بدون مشارکت زنان دشوار است. توان افزایی زنان روستایی از این رو اهمیت دارد که می تواند در ایجاد چرخه های پایدار تواناساز آنان از جمله در برابری جنسیتی و افزایش درآمد موثر واقع شود. با این وجود، توجه بیش از پیش به اثرگذاری توانمندسازی با آرمان نیرومندسازی و توان افزایی زنان برای پیوستگی و افزایش مشارکت شان در پیشگیری از چالش های پیش روی، پیشنهاد می شود.
ارزیابی پایداری مدیریت پروژه طرح های خدمات شهری با رویکرد دانش مدیریت پروژه (PMBOK) (مطالعه موردی: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: در میان مباحث مدیریتی، مدیریت عمران شهری و مدیریت پروژه نقش مهمی در موفقیت روند تهیه و اجرای پروژه های عمرانی شهری دارد. اما مشکلات مربوط به مدیریت پروژه ها و طرح های توسعه شهری، کمبود منابع، امکانات و حجیم بودن بدنه اداری سازمان های دولتی متولی اجرای پروژه های شهری، همه این موارد باعث نوسان و یا نقصان در اقتصاد طرح های شهری و منجر به تأخیر در اتمام به موقع پروژه ها و در نهایت بالا رفتن هزینه ها می گردد. لذا حرکت به سوی مدیریت پروژه با رویکرد پایداری راه گریزناپذیر همه سازمان هایی است که به نوعی با برنامه ریزی یا اجرای پروژه سروکار دارند. در این راستا، هدف تحقیق حاضر ارزیابی مدیریت پروژه های خدمات شهری شهر ساری در فاصله زمانی 99-98 است. در تحقیق حاضر به این پرسش، پاسخ داده خواهد شد که چگونه می توان مدیریت پروژه را با استفاده از یک تکنیک ارزیابی کرد، و وضعیت مدیریت پروژه در اجرای طرح های خدمات شهری چگونه بوده است؟ تا در نهایت با ارائه راهکارهای مناسب مدیریتی و ... بتواند نقش بسزایی در تحقق مناسب و مطلوب طرح های توسعه پایدار شهری و متعاقب آن پروژه های شهری این شهر داشته باشد.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش شناسی، توصیفی و تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات از روش کتابخانه ای، میدانی و از ابزار پرسشنامه بر اساس استاندارد مدیریت دانش پروژه و طراحی با طیف لیکرت استفاده شده است. پرسشنامه ها در بخش های مشخصات فردی و عمومی، مشخصات پروژه و ارزیابی و کنترل مدیریت پروژه تنظیم شده است که شامل 9 حوزه مدیریتی است. برای هر حوزه مؤلفه هایی تعریف شده که سنجش درست و شفافی از سطح دانش حوزه ها را مشخص می کند. پرسشنامه ها توسط کارشناسان و کارفرمایان طراح خدمات شهرداری ساری تکمیل گردیده است. پس از تکمیل پرسشنامه، میزان اهمیت شاخص ها با استفاده از محاسبه میانگین در هر یک از 9 حوزه مشخص شده است. هرچه میانگین هر حوزه بالاتر باشد، نشانگر اهمیت بالاتری نسبت به بقیه حوزه هاست. سپس برای رتبه بندی حوزه ها، انحراف نسبی آن ها محاسبه و تحلیل می شود.بحث و یافته ها: نتایج نشان می دهد که در 18 پروژه اجرایی طرح های خدمات شهری طی سال های 99-98 مدیریت ریسک پروژه با بالاترین میانگین (91/2) در بهترین وضعیت و مدیریت زمان با میانگین (12/2) در بدترین وضعیت خود قرار داشتند. درنتیجه مدیریت زمان با انحراف نسبی 47 به عنوان اولویت اول برای تغییر، شناسایی می شود. همچنین نتایج حاصل از دیمتل فازی نشان داد که مدیریت یکپارچه؛ مدیریت منابع انسانی؛ مدیریت ارتباطات و مدیریت ریسک به ترتیب با امتیاز (084/0)، (050/0)، (024/0) و (017/0) جز عوامل علّی و سایر شاخص ها مانند مدیریت محدوده؛ مدیریت زمان؛ مدیریت هزینه؛ مدیریت کیفیت و مدیریت تدارکات با مقدار امتیاز به ترتیب (021/0-)، (044/0-)، (043/0-)، (008/0-) و (032/0-) جز عوامل معلول محسوب می شوند و تحت تأثیر سیستم و عوامل علّی هستند.. در نتیجه مدیریت یکپارچه و مدیریت زمان به ترتیب جز اثرگذارترین و اثرپذیرترین شاخص ها در مدیریت پروژه طرح های خدمات شهری در شهر ساری می باشند.نتیجه گیری: در پژوهش حاضر، با استفاده از تکنیک دانش مدیریت پروژه PMBOK وضعیت پروژه طرح های خدمات شهری شهر ساری در بازه زمانی 1399-1398 در 9 حوزه (یکپارچگی، زمان، هزینه، محدوده، ریسک، کیفیت، منابع انسانی، تدارکات و ارتباطات ) مورد ارزیابی قرار گرفت. یافته ها بیانگر این است که مدیریت ریسک پروژه با بالاترین میانگین، بااهمیت ترین و مدیریت زمان پروژه با کمترین میانگین، کم اهمیت ترین حوزه می باشد. همچنین در هرکدام از حوزه ها که انحراف از وضعیت مطلوب، مقدار کمتری دارند، بهترین وضعیت حاکم است و هر حوزه که اختلاف بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب از انحراف بالاتری برخوردار بود، به عنوان اولویت اول برای تغییر شناسایی می شود؛ بنابراین مدیریت ریسک پروژه در طرح های خدمات شهر ساری با بالاترین میانگین (91/2) در بهترین وضعیت و مدیریت زمان و مدیریت هزینه پروژه به ترتیب با میانگین (12/2 و 20/2) در بدترین وضعیت خود قرار داشتند. درنتیجه مدیریت زمان و مدیریت هزینه به ترتیب با انحراف نسبی 47 و 45 به عنوان اولویت اول و دوم برای تغییر، شناسایی می شوند. از سوی دیگر در بحث میزان اثرگذاری و اثرپذیری مدیریت یکپارچگی پروژه با امتیاز (084/0)، جز اثرگذاری بالا و مدیریت زمان پروژه با امتیاز (044/0-)جز اثرپذیری پایین شناسایی شدند.
ارزیابی سریع ژئومورفیک برای بررسی پایداری کرانه رودخانه قلعه رودخان فومن، گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: فرسایش کناره ای رودخانه یکی از فرآیندهای ژئومورفیک است که بواسطه عوامل طبیعی و انسانی ایجاد می شود. این پدیده به عنوان یکی از انواع فرسایش آبی می تواند اثرات ژئومورفیک متعددی در رودخانه ایجاد نماید. افزایش فرسایش رودخانه همچنین باعث بی ثباتی رود و در نتیجه تغییر نوع جریان، تغییرات الگوی رودخانه و تغییر مسیر رودخانه می شود. تاکنون روش های متعددی از ارزیابی سریع ژئومورفیک برای بررسی فرسایش کرانه رود به کار گرفته شده است که یکی از رایج ترین و پرکاربرد در این ارزیابی ها، شاخص ناپایداری کانال ( CSI) است. هدف مطالعه ما شناخت قابلیت کاربرد شاخص پایداری کانال برای شناخت کرانه های حساس به فرسایش و ناپایدار در رودخانه قلعه رودخان فومن در گیلان بوده است.مواد و روش ها: رودخانه قلعه رودخان در غرب استان گیلان و در شهرستان فومن واقع شده است. این رودخانه از ارتفاعات شمال شرق آبادی سوته سرچشمه می گیرد و بعد از طی 40 کیلومتر از منطقه قلعه رودخان به دریای خزر می ریزد. مساحت حوضه 76/347 کیلومترمربع است. با هدف مطالعه فرسایش کناره ای و پایداری کناره رودخانه قلعه رودخان بخشی از مسیر رودخانه به طول تقریبی 5 کیلومتر در نزدیکی شهر فومن انتخاب گردید. در این محدوه 8 بازه مطالعاتی بر اساس شرایط رودخانه (تفاوت الگو و مورفومتری) و حساسیت آن به فرسایش کناره ای مشخص شد. سپس نقشه برداری از مقاطع، مورفومتری کانال، دانه سنجی رسوبات کرانه، وضعیت تراکم و چسبندگی رسوبات و بررسی ویژگی های پوشش گیاهی کرانه و دشت سیلابی برای هر بازه انجام گرفت. در هشت بازه با استفاده از شاخص پایداری کانال رود، وضعیت فرسایش کناره ای مورد بررسی قرار گرفت. در این مدل متغیرهای اندازه رسوبات بستر، حفاظت بستر یا کرانه، درجه فروسایی، درجه محدودیت کانال، فرسایش کرانه رود، درصد حرکات توده ای، پوشش گیاهی درختی در ریپارین، وجود اشکال رسوبی و مرحله تکاملی کانال امتیاز دهی شدند.یافته ها و بحث: بر اساس یافته های شاخص پایداری کانال (CSI) در کرانه چپ و راست رودخانه قلعه رودخان نشان داد که مقادیر شاخص ها بین 5/18 تا 5/25 متغیر بوده است. بر اساس این مقادیر بازه های یک، دو، سه و چهار از نظر پایداری کانال در وضعیت بسیار ناپایدار (ناپایداری بسیارزیاد) و بازه های پنج، شش، هفت و هشت در وضعیت ناپایداری متوسط قرار دارند. بر پایه روش امتیاز نسبی جنس رسوبات بستر، حفاظت کرانه و پوشش گیاهی ریپارین مهم ترین عوامل موثر بر پایداری کانال بوده اند. بر اساس نمودار پاکس ویسکر پلات وضعیت سه متغیر درجه فروسایی کانال، شواهد موجود مبنی بر فرسایش کرانه، درصد ناپایداری و وجود اشکال رسوبی در بازه های مختلف متفاوت بوده و در نتیجه این عوامل باعث تفاوت حساسیت کرانه رودخانه قلعه رودخان فومن نسبت به ناپایداری شده است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که سه متغیر جنس رسوبات بستر، حفاظت کرانه و پوشش گیاهی ریپارین که در تمامی بازه ها یکسان بوده و از عوامل مهم تاثیرگذار در ثبات و پایداری کانال رودخانه به حساب می آیند. بر اساس یافته های فوق درصد حرکات توده ای کرانه، وجود اشکال رسوبی درون کانال، فروسایی بستر و مدل تکاملی رود از عوامل متغیر در هر بازه به شمار می روند که باعث تفاوت و تغییر وضعیت شدت فرسایش کناره ای و کانال رودخانه می شوند.
تحلیل آماری بحران حریق در کاربر ی های شهری (مطالعه موردی کلانشهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: آتش سوزی از دیرباز یک تهدید مهم برای ایمنی شهری، محیط فیزیکی و کیفیت زندگی شهری بوده است. یکی از مهمترین چالش هایی که همواره شهرها را تهدید می نماید خطر ایجاد و گسترش حریق در محیط های شهری است. در حال حاضر کلانشهرهای ایران با معضلات گوناگونی مواجه هستند و یکی از معضلاتی که کلانشهرهای کشور با آن درگیر هستند، مسأله بحران حریق و آتش سوزی و از سوی دیگر ضعف زیرساخت های خدماتی موجود در آنها است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل آماری بحران حریق در کاربری های کلانشهر کرج به عنوان چهارمین شهر بزرگ ایران انجام شده است.مواد و روش ها: پژوهش حاضر ماهیت کمی دارد و با استفاده از تکنیک های مرک و کوداس به تحلیل آماری بحران حریق در کاربری های شهری در کلانشهر کرج پرداخته شده است. محدوده پژوهش را مناطق 12 گانه کلانشهر کرج تشکیل داده است و تعداد 10 شاخص مرتبط با بحران حریق در کاربری های شهری در 12 منطقه کلانشهر کرج مورد بررسی قرار گرفته است. داده های مورد نیاز که از آمارنامه شهر کرج در سال 1398 گرفته شده است، توسط تکنیک مرک وزن دهی شده و در تکنیک کوداس به کار گرفته شدند. شاخص های مورد مطالعه در این پژوهش کمی تعداد حریق صورت گرفته در کاربری مسکونی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری آموزشی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری بهداشتی و درمانی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری خدماتی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری تجاری، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری صنعتی، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری انبار، تعداد حریق صورت گرفته در کاربری فضای سبز شهری، تعداد حریق صورت گرفته در وسایط نقلیه و تعداد حریق صورت گرفته در کاربری معابر و گذرگاهها بوده است.یافته ها و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد که منطقه 11 کلانشهر کرج با امتیاز (3/859) بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده و این منطقه در وضعیت سبز قرار گرفته است؛ تعداد حریق های به وجود آمده در کاربری های شهری این منطقه محدود بوده است. در تکنیک کوداس منطقه 6 کرج با امتیاز (-3/566)، منطقه 10 با امتیاز (-2/605)، منطقه 2 با امتیاز (-2/469)، منطقه 7 با امتیاز (-0/488) و منطقه 4 با امتیاز (-0/274) کمترین امتیازات را به خود اختصاص دادند. بیشترین بحران حریق در کاربری های شهری کلانشهر کرج متعلق به منطقه 6 بوده است. تعداد حریق های به وجود آمده در کاربری های شهری مناطق 6، 10، 2، 7 و 4 زیاد بوده است و این مناطق در حالت قرمز قرار دارند. میانگین نزدیک ترین همسایگی امتیاز بحران حریق در کاربری های شهری در مناطق کلانشهر کرج به صورت پراکنده بوده است.نتیجه گیری: بیشترین حریق های مربوط به کاربری مسکونی و آموزشی در منطقه 6، بیشترین حریق های بهداشتی و درمانی در منطقه 4 و بیشترین حریق های خدماتی در منطقه 5 شکل گرفته است، لازم است متولیان شهر توجه ویژه ای به این مناطق داشته باشند. بیشترین حریق های مربوط به کاربری های تجاری شهر کرج در منطقه 3، بیشترین حریق های صنعتی در منطقه 10، بیشترین حریق های کاربری فضای سبز شهری در منطقه 2 و بیشترین حریق های به وجود آمده در معابر و گذرگاهها در منطقه 5 رخ داده است و ضروری است مدیران شهری توجه ویژه ای به این مناطق داشته باشند. بیشترین آتش سوزی های شکل گرفته در شهر کرج و به ویژه در مناطق ذکر شده در کاربری های مسکونی رخ داده است. عوامل متعددی در این زمینه نقش دارند؛ ولی دلیل اصلی وقوع این مخاطره به خاطر عدم رعایت اصولی ساخت و ساز و استانداردهای سازه است که اگر به طور صحیح رعایت شود، شهروندان در دام حریق و حوادث بعد از آن نخواهند افتاد.
برنامه ریزی شهری براساس الگوهای رفتاری متناسب با آسایش اقلیمی (مطالعه موردی: مناطق ده، یازده و دوازده تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: پژوهش حاضر، ضمن بررسی الگوی توزیع فضایی جزایر گرمایی تهران در بستر ویژگی های اجتماعی (رفتاری) این شهر، به برنامه ریزی و توسعه شهری بر اساس تاثیر الگوهای رفتاری جهت افزایش آسایش اقلیمی نیز می پردازد. در این پژوهش، با بررسی محله های مناطق ده و یازده و دوازده تهران (محله های منتخب حاصل از همپوشانی نقشه های GIS کیفیت شهری با تصاویر ماهواره ای گرمایش شهری)، شامل محله های مرتضوی و سلیمانی در منطقه ده، محله های جمهوری و عباسی در منطقه یازده و محله های هرندی و تختی در منطقه دوازده هستند، به یافتن رابطه تحلیلی پیوستگی و همبستگی میان الگوی توزیع جزایر گرمایی و الگوهای رفتاری شهروندان در محله های مذکور با تحلیل استنباطی پرداخته شده است. مواد و روش ها: پژوهش حاضر جهت ارائه راهکارهای برنامه ریزی شهری بر اساس الگوهای رفتاری متناسب با آسایش اقلیمی در شهر تهران، به الگوهای غالب رفتاری ساکنین و مراجعه کنندگان در بافت های شهری پرداخته است و با بسط این تحلیل ها در رابطه پیوستگی و همبستگی میان الگوی توزیع جزایر گرمایی و الگوهای رفتاری شهروندان در محله های مذکور به تحلیل استنباطی (SPSS) واریانس انوا و ضریب همبستگی اسپیرمن، راهکارهای شهرسازانه ای به صورت مدل منسجم شهری حاصل از این تحلیل ها ارائه می دهد. روش پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی است و برای گردآوری داده ها، هر دو شیوه اسنادی و میدانی به کاررفته است. در روش اسنادی بیشتر از کتب علمی و نشریه های علمی- پژوهشی، استفاده شده است. نقشه های GIS اولیه تراکم جمعیت، قیمت مسکن و کیفیت زندگی برگرفته از سامانه ملی داده های کاربردی با تصاویر ماهواره ای که از ماهواره های لندست ۸ و مادیس تهیه شده در تاریخ های شهریورماه و بهمن ماه ۱۳۹۴ توسط خود نگارنده، مورد همپوشانی قرار گرفته تا مناطقی از تهران که عامل به وجود آمدن جزایر گرمایی در آنها، ناشی از کمبود کیفیت شهری در تهران است، مشخص شود. چراکه ازجمله روش های نوین محاسبه جزیره حرارتی شهری و نقش کاربری های مختلف، استفاده از علم سنجش ازدور و تصاویر ماهواره ای است. در ادامه جهت دستیابی به الگوهای غالب رفتاری ساکنین و مراجعه کنندگان در بافت های شهری محله های مذکور، ازجمله (زمان حضور، دلایل حضور، تناوب حضور و میزان تراکم جمعیت) با روش میدانی و توزیع پرسشنامه به ارزیابی ذهنی و ادراکی افراد در محیط و تحلیل توصیفی آن پرداخته می شود. حین انجام مطالعات میدانی، تحلیل کیفی بر اساس مشاهدات رفتاری و معنایی نیز صورت گرفته است. جهت یافتن رابطه تحلیلی پیوستگی و همبستگی میان الگوی توزیع جزایر گرمایی و الگوهای رفتاری شهروندان تحلیل استنباطی انجام شده است. یافته ها و بحث: حضور پذیری در محله های متفاوت، نمودهای متفاوتی دارد. با ایجاد دعوت کنندگی در سایر فضاهای فعالیتی با تقویت فعالیت های با سرریز فعالیتی، تعریف فضاهای مکث و حرکت در فضای خیابان های اصلی در حاشیه و داخل بافت محله، کنترل ورود و خروج وسایل نقلیه به محله با تعریف ورودی برای خیابان های اصلی و غیره، آسایش اقلیمی محله بیشتر خواهد شد. همچنین، توجه به ساعات کم ترافیک هر محله و مدیریت عوامل جزایر گرمایی مانند عبور و مرور جهت انبارداری و حمل کالا و ... در این ساعات است. در نهایت با بسط تحلیل هایی که در این پژوهش انجام گرفته است، در نظام شهری راهکارهای شهرسازانه ای جهت رفع معضل جزایر گرمایی با الگوهای رفتاری انجام خواهد پذیرفت.نتیجه گیری: محله های مورد مطالعه، به دلیل وجود کاربری های مختلط و تداخلات ترافیکی، نابسامانی مدیریت و غیره، آسایش اقلیمی خود را ازدست داده و تبدیل به جزایر گرمایی شدند. فعالیت های موجود در این محله ها، به لحاظ معنایی در سطح شهر شناخته شده اند ولی فاقد قواعد اجرایی مناسب، می باشند. بنابراین این قسمت ها پتانسیل لازم برای تبیین و ارائه الگوهای رفتاری جهت کاهش اثرات جزایر گرمایی را دارند. جهت تبیین و ارائه اصولی کاهش اثرات جزایر گرمایی و افزایش میزان رضایت عمومی، کنترل حضور پذیری در محله ها، و توجه به ساعات کم ترافیک هر محله و مدیریت آن، از مهم ترین عوامل کاهش جزایر گرمایی با الگوهای رفتاری هستند.
آسیب پذیری کسب و کارهای گردشگری روستایی در بحران کووید 19 (مورد مطالعه: شهرستان کلات نادری، خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه و هدف: با شیوع کووید 19 تقاضای گردشگری به حداقل رسید و به تبع آن کسب وکارهای گردشگری با آسیب های متعددی ازجمله کاهش اقامت گردشگر، کاهش فروش تولیدات روستایی، افزایش بیکاری شاغلین بخش گردشگری، کاهش درآمد و افزایش فشار اقتصادی، عدم بازدهی سرمایه در بخش گردشگری و ... مواجه شدند. این مساله در روستاهای مقصد گردشگری به دلیل وابستگی بخش زیادی از درآمد ساکنان به گردشگری از اهمیت خاصی برخوردار است؛ از این رو مطالعه حاضر آسیب پذیری کسب وکارهای گردشگری روستایی درمواجهه با کووید 19 را مورد بررسی قرارداده است.مواد و روش ها: روش تحقیق توصیفی تحلیلی از نوع کاربردی است. گردآوری اطلاعات میدانی در بهار 1400 قبل از شروع موج هفتم کووید 19 انجام شد. منطقه مورد مطالعه شهرستان کلات نادری در استان خراسان رضوی است. در این مطالعه 8 روستا به کمک کارشناسان میراث فرهنگی و بخشداری ها به عنوان مقصد گردشگری شناسایی و مورد مطالعه قرارگرفت. واحد تحلیل 201 نفر از صاحبان کسب وکارهای گردشگری بودند که قبل از کووید 19 از محل گردشگری دارای درآمد مستقیم و غیرمستقیم بوده اند. وضعیت کسب وکارهای گردشگری در دو مقطع زمانی قبل و بعد از شیوع کووید به کمک روش شبه پنل با 6 متغیر در مقیاس نسبی بررسی شد. همچنین آسیب های وارده به بخش گردشگری به کمک 18 شاخص در مقیاس ترتیبی کمی شد. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک آزمون تی استیودنت جفت نمونه و تک نمونه ای و دو نمونه مستقل و تحلیل عاملی اکتشافی و نیز تحلیل واریانس یک طرفه انجام شد. پایایی پرسشنامه ها به کمک آلفای کرونباخ بررسی و ضریب آن برای 18 شاخص 81/0 به دست آمد.یافته ها و بحث: میانگین آسیب پذیری کسب وکارهای گردشگری در طیف لیکرت با 03/4 در حد زیاد ارزیابی شده است. آسیب پذیری کسب وکارهای بالغ با 1/4 بیشتر از کسب وکارهای نوپا با 9/3 و درحال رشد با 8/3 است. بالابودن سن و پایین بودن تحصیلات صاحبان کسب وکارهای بالغ می تواند در تبیین آسیب پذیری بالای کسب وکارهای بالغ کمک نماید. تحلیل عاملی اکتشافی مهمترین آسیب های کسب وکارهای گردشگری را ذیل 5 عامل با 63 درصد واریانس قرارداد. کاهش محسوس تقاضای گردشگری با 29.91 درصد واریانس اصلی ترین آسیب وارده به کسب وکارهای گردشگری است. سپس به ترتیب به مخاطره افتادن امنیت شغلی و سرمایه گذاری های انجام شده، توقف فعالیت های بخش گردشگری، عدم حمایت دولت از کسب وکارهای گردشگری و تعطیلی کسب وکارهای گردشگری قرار دارد. نیز بین سال شروع کسب وکار و میزان آسیب پذیری رابطه معنادار معکوس با شدت ضعیف وجود دارد.نتیجه گیری: شیوع کووید 19 نشان داد کسب وکارهای گردشگری در مواجهه با بحران های بیرونی به شدت سیب آسیب پذیر بوده و صاحبان این کسب وکارها در مواجهه با آن دچار شوک اقتصادی شدند. در چنین شرایطی این کسب وکارها به حال خود رها شده و برنامه ای برای بقا و کاهش آسیب پذیری آنها وجود نداشت. حدود 40 درصد کسب و کارهای مورد بررسی، که تا قبل کووید 19 دارای درآمد از بخش گردشگری بوده اند، بعد از شیوع، درآمد خود را از بخش گردشگری به کل از دست داده اند و سازمان های متولی گردشگری روستایی نتوانستند نقش موثری در بقاء و افزایش تاب آوری کسب وکارهای گردشگری داشته باشند. لذا ایفای نقش فعالانه نهادهای متولی در اتخاذ تدابیری موثر جهت افزایش تاب آوری کسب و کارهای گردشگری خصوصا در روستاهای مقصد گردشگری در مواجهه با تکانه های بیرونی ضروری است.