مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)
مسکن و محیط روستا دوره 43 بهار 1403 شماره 185 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
وقوع خشکسالی های اخیر در ایران و شدت خسارت های وارد شده از ادامه آسیب پذیری نقاط شهری و روستایی حکایت می کند. کاهش آسیب پذیری روستائیان و شهرنشینان از طریق افزایش سطح تاب آوری و ارتقای انعطاف پذیری در برابر پیامدهای طبیعی ازجمله خشک سالی می تواند یکی از ویژگی های مدیریت، برنامه ریزی و توسعه باشد که این امر از طریق شناسایی عوامل تأثیرگذار بر تقویت تاب آوری امکان پذیر است. از آنجا که هدف تاب آوری، کنترل، کاهش آثار و پیامدهای مخاطرات و همچنین استفاده از این تهدیدها به عنوان فرصت است، پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل شاخص های خشک سالی در ارتباط با تاب آوری محلی به دنبال تحقق این موضوع انجام گردید. این پژوهش ازلحاظ هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت، توصیفی - تحلیلی است.
جامعه آماری شهرستان قلعه گنج استان کرمان با 495/ 74 نفر جمعیت است. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران به تعداد 453 نفر به صورت تصادفی برآورد گردید و به تناسب تعداد جمعیت هر بخش بین آن ها تقسیم شد. جهت گردآوری داده های موردنیاز از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد.
به منظور تحلیل موضوع و تنظیم پرسش نامه، چهارچوبی از شاخص های خشک سالی در قالب 39 گویه و ده شاخص تاب آوری انتخاب و تدوین شد. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه به وسیله گروه متخصصان و کارشناسان و نیز روایی سازه تحلیل عاملی اکتشافی مورد تأیید قرار گرفت. میزان پایایی کل به وسیله آلفای کرونباخ 89/0 برآورد شد.
نتایج نشانگر این است که سرمایه انسانی و سرمایه اجتماعی بیشترین تأثیر را در تاب آوری در مقابل خشک سالی دارند. شاخص های مختلف اقتصادی و اجتماعی نیز ازجمله عوامل اثرگذار بر روی تاب آوری محلی شهرستان قلعه گنج محسوب می شوند. ابعاد تاب آوری با میزان 41/0 بر توسعه پایدار اثرگذار است. تاب آوری جامعه قلعه گنج نسبت به تاب آوری کلی از وضعیت مطلوبی برخوردار است؛ بنابراین لازم است ابعاد مختلف و زیربنایی تاب آوری در مواجهه با خشکسالی مشخص شود تا عموم مردم در برابر این وقایع تحمل پذیر شوند.
برهم کنش فضای درون و بیرون در فضاهای یادگیری غیررسمی مدارس معماری؛ مطالعه موردی: پردیس هنرهای زیبا و مدرسه عالی مدیریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، یکی از موارد مهم در نظام موفق آموزشی، خلق فضای مناسب برای تحقق اهداف یادگیری است. دانش های محیطی ازجمله معماری با بسترسازی مناسب محیط در جهت نیل به یادگیری اثربخش، نقش بسزایی ایفا می کنند. علاوه بر آموزش رسمی، یکی از قابلیت های دانشگاه ها فراهم آوردن بستری برای آموزش غیررسمی در فضاهای باز و بسته است. زندگی اجتماعی دانشجویان در تمام فضاهای رسمی و غیررسمی دانشکده می تواند به طور گسترده ای فرایند یادگیری را تحت تأثیر قرار دهد.
پژوهش حاضر قصد دارد مؤلفه های کیفی برهم کنش فضای درون و بیرون در فضاهای غیررسمی مدارس معماری را بررسی و تحلیل نماید. رابطه بین فضای باز و بسته (بیرون و درون) نه تنها گفتمانی برای فضای معماری به وجود می آورد، بلکه متعهد به ایجاد گفتمانی بین دانشجویان در فضاهای یادگیری غیررسمی است. فضاهای غیررسمی مدارس معماری چگونه فرصت های لازم برای اثربخش ترین شکل یادگیری با استفاده از مؤلفه های کیفی برهم کنش فضای درون و بیرون فراهم می آورد. هدف اصلی ارائه شاخص های مکانی مؤثر بر یادگیری در فضاهای غیررسمی است.
سؤالی که در این پژوهش مطرح می شود؛ توجه به اصل برهم کنش درون و بیرون در فضاهای غیررسمی چه تأثیری بر طراحی مدارس معماری دارد؟ برای پاسخ دادن به سؤال تحقیق، ضمن گردآوری اظهارات پژوهشگران در مورد نقش محیط ساخته شده در یادگیری غیررسمی، تلاش شده تا با مطالعه کیفی پردیس هنرهای زیبا و دانشگاه عالی مدیریت تهران به عنوان دو مطالعه موردی از مدارس ایران، به بررسی برهم کنش درون و بیرون (فضای باز و بسته) و عوامل محیطی تأثیرگذار در تسهیل یا ایجاد محدودیت برای یادگیری غیررسمی بپردازد. سپس با توجه به متغیرهای به دست آمده در تحلیل کیفی، پرسش نامه ای با توجه به هدف تحقیق تنظیم و از 70 دانشجوی معماری خواسته شد که به این پرسش نامه پاسخ دهند. در آخر با استفاده از نرم افزار SPSS به تحلیل کمی یافته ها پرداخته شد.
نتایج تحقیق نشان داده است که در معماری پردیس هنرهای زیبا بیشتر به شفافیت بصری-ادراکی و در معماری مدرسه عالی مدیریت بیشتر به شفافیت معنایی-مفهومی توجه شده است.
تعامل معماری آس باد سکونتگاه وَرمال با ویژگی های محیط طبیعی ازنظر جهت گیری با بادهای 120 روزه سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آس بادها نشانه خلاقیت، ابتکار و نوآوری ایرانیان در اقلیم گرم و خشک و مناطق بادخیز شرق ایران هستند. بادهای 120 روزه عامل و انگیزه اصلی اختراع آس بادها در منطقه سیستان بوده است. آس باد ورمال در داخل مجموعه ساختمان های مسکونی ساخته شده است و از این نظر، منحصربه فرد است. هدف مقاله حاضر، تعامل معماری آس باد ورمال با ویژگی های محیط طبیعی ازنظر جهت گیری با بادهای 120 روزه سیستان با تأکید بر شبیه سازی دینامیک سیالات محاسباتی CFD است.
روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی در محدوده مورد پژوهش است. حجم توده معماری با نرم افزار Revit طراحی شد. برای آماده سازی هندسی از نرم افزار UrbaWind-Meteodyn و برای شبیه سازی از نرم افزار انسیس فلوئنت Ansys Fluent استفاده شد. تولید استقلال شبکه با نرم افزار Ansys Meshing و برای شناخت پارامترهای باد از نرم افزار WRPLOT View استفاده شده است. نتایج روند عملیات شبیه سازی دینامیک سیالات محاسباتی CFD چگونگی جریان باد بر مبنای سرعت های 3 و 6 متر بر ثانیه، از جهت بادهای 120 روزه نشان می دهد؛ باد شمال نسبت به باد شمال غربی جریان هوای بیشتری را در آس باد ایجاد می کرده است و به تبع آن افزایش گردش هوا برای عملکردهای بیشتر آس باد را به وجود می آورده است.
با توجه به موقعیت آس باد ورمال در داخل مجموعه ساختمان های مسکونی، این نوع خاص از آس باد، عملکردهای متنوع تری نسبت به سایر آس بادهای شرق ایران داشته است. به گونه ای که بهره گیری مناسب از بادهای 120 روزه، کمک مؤثری در ایجاد گردش هوا در طبقات ساختمان و تهویه طبیعی در فضاهای داخلی در ایام گرم سال می نموده است و تعامل معماری آس باد وَرمال با محیط طبیعی را به خوبی نشان می دهد. ازاین رو، کاربردهای آس باد ورمال به غیراز آسیاب غلات، جهت تهویه طبیعی و خنک سازی نیز بوده است.
بررسی معیارهای ارزیابی روشنایی و خیرگی جهت بهبود عملکرد نور روز؛ مطالعه موردی؛ دبستان روستایی سلطان حیدری واقع در اقلیم گرم و نیمه مرطوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر کارایی استفاده کنندگان از فضاهای آموزشی، به خصوص دانش آموزان، کیفیت نور است. چراکه شدت و میزان بیش ازحد نور در فضا منجر به ایجاد اختلال در آسایش بصری دانش آموزان شده و این امر باعث خیرگی و ایجاد مشکلاتی مانند عدم تمرکز، حواس پرتی، سردرد و سایر اختلالات فیزیولوژیکی می شود. در پژوهش حاضر، به ارزیابی آسایش بصری و عملکرد نور روز در کلاس های یک نمونه مدرسه سه کلاس روستایی واقع در اقلیم گرم و نیمه مرطوب، پرداخته شده است. هدف از این پژوهش، ارزیابی شاخص های نور روز (DLA) و (UDI) و نیز شاخص های خیرگی (DGP) و (DGI) در کلاس های نمونه مدرسه موردنظر و مقایسه عملکرد معیارهای نور روز و خیرگی مطرح شده با جهت گیری و نسبت پنجره به دیوار (WWR) به منظور تأمین نور موردنیاز، ضمن ارائه راهکارهایی جهت بهبود عملکرد نور روز در این فضا است. چنانچه ارزیابی روشنایی با توجه به برنامه زمان بندی حضور دانش آموزان در کلاس درس و حداقل میزان لوکس موردنیاز آن با توجه به استاندارد اشری 300 لوکس در نظر گرفته شده است. شرایط آسایش بصری نیز برای چهار موقعیت مختلف دانش آموز نسبت به پنجره در حالت نشسته در هر سه کلاس مورد ارزیابی قرار گرفته است. حال آنکه پس از تعریف شاخص های نور روز و خیرگی، با استفاده از نرم افزار Rhino7 و پلاگین های Grasshopper، Ladybug(Ver 0.0.68) و Honeybee(Ver 0.0.65) به بررسی این شاخص ها پرداخته شده است. بر اساس ارزیابی های انجام شده، کلاس شمال شرقی که نسبت پنجره به سطح دیوار در آن برابر 49/20 درصد است، از آسایش بصری و عملکرد نور روز به نسبت مناسب تری برخوردار است که جهت بهبود عملکرد نور روز دریافتی در این کلاس راهکارهایی ارائه شد. با توجه به ارزیابی راهکارهای پیشنهادی، مقادیر مربوط به شاخص DLA و UDIuseful به ترتیب 48/65 درصد و 22/6 درصد نسبت به وضعیت موجود بررسی شده برای کلاس شمال شرقی، باوجود شرایط آسایش بصری، ارتقا یافته است. لذا درصورتی که نور موردنیاز در فضا تأمین نشده باشد، می توان با تغییر میزان انعکاس سطوح داخلی تا حدوداً 30/6 درصد، با تغییر ضریب عبور نور از شیشه تا 56/11 درصد و نیز با افزایش تناسبات بازشو نسبت به سطح دیوار تا حدوداً 62/47 درصد بر بهبود عملکرد نور روز در فضای داخلی افزود.
تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت یکپارچه محلی در سکونتگاه های روستایی حریم کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دهه های اخیر به دلیل رشد طبیعی جمعیت و ورود بیش ازاندازه مهاجران داخلی، اتباع و به طورکلی جذب سرریز جمعیت کلان شهر تهران باعث چند برابر شدن جمعیت در سکونتگاه های روستایی واقع در حریم شهر تهران شده است. رشد شتابان جمعیت در حریم کلان شهر تهران چالش های متعددی را به همراه داشته است. ازجمله این چالش ها می توان به کمبود خدمات و امکانات موردنیاز ساکنان، آشفتگی کالبدی سکونتگاه ها، ساخت وسازهای غیرمجاز و غیراصولی، دست اندازی به اراضی ملی و منابع طبیعی و تغییر کاربری اراضی، بورس بازی زمین و مسکن و همچنین مسائل و مشکلات اجتماعی – فرهنگی در سکونتگاه های روستایی حریم شهر تهران اشاره نمود که می توان دلیل اصلی این مسائل را نبود یک سیستم مدیریتی منسجم و کارآمد دانست. به همین دلیل در این مطالعه مدیریت یکپارچه محلی روستاهای حریم کلان شهر تهران به عنوان یک رویکرد کارآمد موردتوجه قرار گرفته است و هدف اصلی این مطالعه شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر مدیریت یکپارچه محلی در سکونتگاه های روستایی حریم کلان شهر تهران است.
جامعه آماری این تحقیق، تعداد 34 سکونتگاه روستایی واقع در حریم کلان شهر تهران است که همگی به عنوان نمونه موردمطالعه قرار گرفته اند. جامعه هدف پژوهش شامل خبرگان دستگاه های اجرایی (ستاد ملی، استان و شهرستان)، مدیران محلی (دهیاران و اعضای شورای اسلامی روستاها) و افراد آگاه محلی بوده اند. ابزار اصلی جهت گردآوری داده ها پرسش نامه بوده و مجموعاً تعداد 350 پرسش نامه توزیع و تکمیل شده است.
تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری تحلیل عاملی، رگرسیون و انجام تحلیل مسیر بوده است.
نتایج این مطالعه نشان می دهد به ترتیب عوامل سیاست گذاری و برنامه ریزی، نهادی و اجرایی، اجتماعی – فرهنگی، قوانین و مقررات، منابع مالی و اقتصادی و عامل مکانی – فضایی بیشترین تأثیر را بر مدیریت یکپارچه محلی در سکونتگاه های روستایی حریم شهر تهران داشته اند.
آسیب شناسی جابه جایی سکونتگاه های روستایی با رویکرد کاهش آثار مخاطرات طبیعی در سایت های جدید روستاها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله باتوجه به اینکه در ایران هرساله با رخداد مخاطرات طبیعی اعم از سیل، زلزله، زمین لغزش، فرونشست زمین و ... روبه رو هستیم و سکونتگاه های شهری و روستایی از رخداد آن دچار خسارت و گاهاً منجر به جابه جایی سکونتگاه ها می گردد، به بررسی برخی جابه جایی سکونتگاه های روستایی و نحوه انتخاب سایت های جدید مبتنی بر رخداد مخاطرات طبیعی احتمالی پرداخته شده است.
بررسی ها باتوجه به مشاهدات میدانی از 9 سایت جدید روستاهای جابه جا شده در استان های مختلف کشور و مخاطرات طبیعی و ژئوتکنیکی موجود در سایت های جدید و کاستی ها در مکان یابی، نحوه انتخاب و ساخت وساز در سایت های جدید شامل سایت جدید روستاهای قزل اطاق، آق تقه، خوجه لر، کوروک، چاتال، قپان علیا، قپان سفلی، پاشائی، ارازعلی شیخ و قره سعید شهرستان کلاله، قره چای شهرستان مانه و سملقان، عرب شهرستان بجنورد، علی آباد و اکوجان شهرستان قزوین، شارب ماء و سلیمان آباد شهرستان فاریاب و خلج شهرستان ماهنشان صورت گرفته است.
با عنایت به بررسی های صورت گرفته در برخی سایت های جدید روستاهای جابه جا شده در کشور، مشخص شد که انتخاب شتاب زده سایت جدید، مکان یابی نادرست، عدم توجه به مخاطرات تهدیدکننده سایت انتخابی و عدم انجام مطالعات ژئوتکنیک باعث آسیب دیدن سکونتگاه های روستایی جدیدالاحداث شده است.
لذا انجام بررسی های محیطی و شناخت مخاطرات طبیعی تهدیدکننده سایت های جدید و رعایت الزامات فنی به منظور کاهش آسیب پذیری و آثار رخداد سوانح طبیعی و انجام مواردی از قبیل عدم تصمیم گیری شتاب زده، مطالعات مکان یابی بهینه و انتخاب سایت مناسب و بررسی کلی مخاطرات طبیعی، بررسی مخاطرات تهدیدکننده سایت منتخب اعم از زلزله (فاصله از گسل های فعال)، سیل، زمین لغزش، خزش، روانه گلی، فرونشست و فروچاله، شن های روان، سنگ افتان مطابق چک لیست های مرتبط و جمع بندی نهایی مخاطرات تهدیدکننده سایت و ارائه راهکارهای کاهش آسیب پذیری، حفاری های ژئوتکنیکی و آزمایش های صحرایی و آزمایشگاهی به فراخور نیاز هر سایت و مطابق با شرایط ژئوتکنیکی هر سایت و مطالعات پایدارسازی و ایمن سازی در صورت نیاز، ضروری است. این اقدامات درنهایت منجر به رضایت ساکنین سایت جدید و موفقیت آمیز بودن جابه جایی می شود.
علل و عوامل مؤثر در جابه جایی ساکنین اولیه مجتمع های مسکونی مهر در شهرهای اردبیل و قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از سیاست های اتخاذشده در سطح ملی برای تأمین مسکن اقشار کم درآمد، مسکن مهر بود. این مقاله تلاش دارد تا ضمن بررسی ویژگی های اجتماعی و اقتصادی ساکنین اولیه و کنونی مجتمع های مسکونی مهر در دو شهر اردبیل و قم، نسبت به شناسایی علل و عواملی که باعث جابه جایی ساکنین اولیه مسکن مهر در این دو شهر شده اند نیز اقدام کند.
دستیابی به اهداف مطالعه، با انتخاب تعداد 378 خانوار نمونه از مجتمع های مسکونی مهر در دو شهر اردبیل و قم انتخاب شده و تکمیل پرسش نامه ها توسط خانوارهای ساکن در این مجتمع ها و نیز انجام مصاحبه های عمیق با 14 نفر از متخصصین و کارشناسان مرتبط با پروژه های مسکن مهر صورت گرفته است.
نتایج به دست آمده از این مطالعه نشان می دهد که اکثر خانوارهای اولیه مسکن مهر به اقشار کم درآمد جامعه تعلق داشته اند، اما این خانوارها به دلایل متعددی ازجمله ارزش افزوده ایجادشده، افزایش قیمت مسکن، عوامل مختلف (سیاسی، اقتصادی و تغییر دولت)، عدم امکان بازپرداخت اقساط وام مسکن دریافتی، نبود زیرساخت ها در بعضی از پروژه های مسکن مهر، و طولانی شدن مدت زمان اتمام پروژه، مجبور به واگذاری مسکن مهر خود شده اند و آن را به خانوارهای با درآمد بیشتر (دهک 6 در شهر اردبیل و دهک 7 در شهر قم) واگذار کرده اند. همچنین، ساکنین کنونی مسکن مهر از فرایند دریافت وام، میزان وام و مبلغ اقساط وام مسکن مهر اظهار رضایتمندی می کنند.
می توان چنین نتیجه گرفت که اکثر خانوارهای کنونی ساکن در پروژه های مسکن مهر شهرهای اردبیل و قم جزء اقشار کم درآمد محسوب نمی شوند.
برنامه ریزی فضایی ارتقای کیفیت فضاهای بینابینی بر مبنای نتایج ارزیابی رضایتمندی ساکنان؛ مطالعه موردی: مجموعه مسکن مهر امام رضا (ع) در شهر صدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گذشته حیاط در خانه های ویلایی امکان انجام فعالیت های گوناگون و ارتباط با طبیعت را برای ساکنان فراهم می کرد. اما امروزه تغییر سبک زندگی و ایجاد آپارتمان هایی ازجمله پروژه های مسکن مهر مشکلاتی همانند انزوای اجتماعی، قطع ارتباط با طبیعت را پیش روی سلامت جسمی و روحی ساکنان قرار داده است. در این شرایط طراحی مناسب فضاهای بینابینی در پروژه های مسکن مهر می تواند جایگزین حیاط و فضای باز در گذشته باشد. هدف این مقاله شناسایی فضاهای بینابینی و ارائه روشی برای برنامه ریزی فضایی با استفاده از فن AIDA جهت ارتفاء کیفیت محیط است.
برای رسیدن به این هدف پرسش اساسی این است که چه عواملی در کیفیت بخشی به فضای بینابینی محیط مسکونی مؤثر هستند، و از چه راهبردهایی می توان جهت ارتقای کیفیت محیط استفاده کرد؟ برای پاسخ به این پرسش ها قابلیت های فضاهای بینابینی در 10 سطح مشخص شد و در مجموعه مهر امام رضا (ع) شهر صدرا مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت. ماهیت این پژوهش تلفیقی از شیوه های کیفی و کمی است و گردآوری داده ها با پرسش نامه پیمایشی انجام شده است. مطالعه موردی در مجموعه مسکونی مهر امام رضا شهر جدید صدرا با نمونه گیری تصادفی آماری و به ترتیب پرسش از 82 نفر از ساکنان این مجتمع بوده است. به منظور ارزیابی عوامل از آزمون رگرسیون چند متغیره و آزمون t استفاده شد.
بر مبنای نتایج به دست آمده از سنجش کیفیت و استفاده از فن AIDA، راهبردهایی برای ارتقای کیفیت محیط تدوین شد.
نتایج به دست آمده از سنجش کیفیت در مجموعه انتخابی حاکی از نارضایتی از شاخص های کاربری مهم شهری، فضای سبز و امنیت در سطح همسایگی، فضای سبز، فضای بازی کودکان و سازمان دسترسی در سطح مجتمع مسکونی و پاکیزگی محیطی و مسکن در سطح واحد مسکونی است. سپس با استفاده از فن تحلیل عرصه های تصمیم گیری، سناریوهای مختلف ارتقای کیفیت محیط ارائه شد. پس از ارزیابی، سناریوی برتر با راهبرد بهبود امنیت، توسعه متمرکز فضای سبز، توسعه متمرکز کاربری های مهم، توسعه شبکه معابر، توسعه سطح کیفی مسکن، ایجاد زیرساخت پاکیزگی محیطی و در نظر گرفتن فضای بازی کودکان، انتخاب شد.
بررسی تأثیر توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله بر مدیریت بحران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقابله با مخاطرات طبیعی و جلوگیری از آسیب های ناشی از آن ها یکی از پراهمیت ترین چالش ها در تمامی کشورها مخصوصاً کشورهایی که ازلحاظ جغرافیایی بیشتر در معرض مخاطرات طبیعی هستند است و کشورها دائم در حال پیدا کردن راهی برای مقابله بهتر و پیشگیری از این مخاطرات هستند.
در این پژوهش برای گردآوری داده از روش های کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است و با استفاده از روش توصیفی از نوع علی به دنبال بررسی تأثیر توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله بر مدیریت بحران است که در ابتدا مقدمه ای در رابطه با خطرپذیری گفته شده، سپس به تعاریف متغیرها و مبانی نظری مرتبط با مدیریت بحران و خطرپذیری و عواملی که بر خطرپذیری مؤثر است پرداخته شده است.
پیشینه ها و نقاط افتراق و اشتراک تحقیقات قبلی با پژوهش حاضر بررسی شده است و با استفاده از آزمون های همبستگی و رگرسیون فرضیه های اصلی و فرعی تحقیق بررسی و تحلیل شد.
در پایان می توان نتیجه گرفت با توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری می توان سطح و کیفیت مدیریت بحران را بالا برده و در برابر آسیب های زلزله مقاوم تر شد. همچنین توسعه خطرپذیری موجب می شود از به وجود آمدن بحران در مواقعی که زلزله رخ می دهد جلوگیری کرده و تلفات جانی و آسیب های مالی را کاهش داد.
نتایج به دست آمده از تحلیل فرضیه فرعی اول نشان می دهد توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری باعث آمادگی بیشتر و بهتر در برابر زلزله و همچنین اطلاع سریع تر از وقوع زلزله خواهد شد. با تحلیل فرضیه فرعی دوم نیز مشخص شد که توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری باعث مقابله بهتر در زمان وقوع زلزله و جلوگیری از تبدیل شدن آن به بحران خواهد شد و همچنین باعث کاهش تلفات و رسیدگی بهتر تیم های امدادی می شود. با تحلیل فرضیه فرعی سوم نیز مشخص شد که توسعه دانش و فناوری کاهش خطرپذیری زلزله موجب بالا رفتن کیفیت اقدامات بازسازی و بازتوانی و همچنین بالا رفتن سرعت برگشت جامعه به حالت قبل از وقوع حادثه می شود.
نقش آب در مسکن روستایی مازندران و امکان سنجی بازآفرینی کالبدی ساختارهای مدیریت منابع آب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییرات اقلیمی لزوم توجه به موضوع آب در حوزه های مختلف ازجمله معماری را بیش ازپیش نمایان ساخته است. روش های مدیریت مصرف آب در اقلیم های خشک و نیمه خشک ایران مدتی است که موردتوجه جامعه علمی و اجرایی کشور قرار گرفته است، اما این ملاحظات در مناطق مرطوب به ویژه مناطق حاشیه دریای خزر در نظر گرفته نمی شود. این بی توجهی به موضوع آب در مطالعات مربوط به معماری روستایی منطقه مازندران در شرایطی است که کالبد بناهای با بیشترین تأثیر از آب شکل گرفته اند. هدف این مقاله تحلیل امکان سنجی توسعه سامانه های استحصال آب باران در مسکن روستایی استان مازندران با توجه به سازگاری در سه بعد اجتماعی، کالبدی و نهادی است.
این مقاله پژوهشی کاربردی و کمی است. داده های پژوهش در سه گروه کالبدی، اجتماعی و فنی طبقه بندی شدند. روش گردآوری فراخور هر گروه از داده ها اسنادی، مشاهده و پرسش نامه بوده است. تحلیل داده های کمی از طریق روش دلفی و آزمون کلموگروف-اسمیرنوف توسط نرم افزار SPSS.24 انجام شده است. محدوده مطالعه روستاهای استان مازندران (روستاهای پارسی، شانه تراش، دیوا، کبریاکلا، کوتنا و ورکی) است که در سه گروه «کوهستانی»، «کوهپایه ای» و «جلگه ای» تقسیم شده اند.
یافته های پژوهش نشان می دهد، میزان مشارکت در توسعه سامانه استحصال آب باران در روستاهای کوهستانی و کوهپایه ای استان نزدیک به یکدیگر است اما در روستاهای جلگه ای سازگاری اجتماعی پایین تر از متوسط ارزیابی شده است. در بعد کالبدی نیز سازگاری معماری روستایی بالاتر از متوسط است و این سازگاری در هر سه نوع روستا تقریباً به یکدیگر نزدیک هستند.
ازاین رو، ساختار کالبدی و معماری مسکن روستایی مازندران امکان توسعه سامانه های استحصال آب باران را دارا است. اما در بعد نهادی، ظرفیت های مدیریت روستایی کمتر از متوسط است و می تواند مانع توسعه سامانه های استحصال آب باران در روستاهای مازندران باشد.