مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)
مسکن و محیط روستا دوره 42 زمستان 1402 شماره 184 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
با رشد جمیعت و افزایش نیاز به مسکن، ایجاد و طرح مسکن مهر در قالب مجتمع های مسکونی در اطراف شهرها شروع شد. اما به دلایلی همچون مکان گزینی نامناسب، سکونت افراد با فرهنگ های مختلف و نبود برنامه ای مدون، کیفیت مطلوبی مانند یک خانه ایرانی ندارد. عدم توجه به کیفیت مسکن سبب می شود کاهش امنیت و تعاملات اجتماعی در مجتمع های مسکونی می شود. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد تعاملات اجتماعی و امنیت عملکردی همچنین تأثیر متقابل این دو بر یکدیگر در مسکن مهر شهر بروجرد انجام شده است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی در بستر پیمایشی و مطالعه موردی است و از روش های تفسیری و پیمایشی در فرایند انجام تحقیق استفاده شده است، که علت نبود امنیت و تعامل اجتماعی را در نمونه موردمطالعه بررسی کرده است. حجم نمونه 373 نفر محاسبه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS26 و همچنین از آزمون انحراف معیار، رتبه بندی فریدمن و همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. یافته های به دست آمده از پژوهش حاضر رابطه همبستگی مستقیم بین امنیت و تعامل اجتماعی به صورت کلی را با ضریب 514/0 تأیید می کند. رابطه همبستگی میان ابعاد امنیت و تعامل اجتماعی به ترتیب در بعد کالبدی، عملکردی و ادراکی با ضریب 613/0، 295/0 و 159/0 تأیید می شود. همچنین همبستگی میان معیارها و مؤلفه های تأثیرگذار بر امنیت و تعامل اجتماعی به صورت متناظر در همه موارد جز مشارکت عمومی و انسجام اجتماعی که رابطه معکوس دارند، تأیید می شود. عوامل عملکردی بیشترین تأثیر را در ایجاد تعامل اجتماعی داشته درحالی که عوامل ادراکی بیشترین تأثیر را در ایجاد امنیت داشته اند. همچنین می توان رابطه همبستگی کلی امنیت و تعامل اجتماعی همچنین ابعاد مختلف آن ها را تأیید کرد، اما میان مؤلفه های تأثیرگذار بر ابعاد مختلف امنیت و تعامل اجتماعی این رابطه تأیید نمی شود. در نمونه موردمطالعه به دلیل ضعف کالبدی و طراحی نادرست، تمام مؤلفه ها عاملی بی اثر یا در جهت کاهش امنیت و تعامل اجتماعی هستند.
واکاوی فضاهای تولیدی در خانه های تاریخی شهر نجف آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در گذشته خانه ها به عنوان یکی از اجزای مهم تولید در جامعه نقش مهمی داشته اند و فضاهای تولیدی در ساختار خانه های تاریخی امکان فعالیت های مرتبط با معیشت و اقتصاد خانواده را فراهم می کردند. دامنه این پژوهش، شهر نجف آباد و خانه های تاریخی منطبق بر زندگی گذشته را در برمی گیرد؛ زندگی ای که در آن تلاش خانواده برای امرارمعاش به تولید می انجامید. این پژوهش با نگاهی بر ساختار خانه های تاریخی شهر نجف آباد سعی در شناخت ارتباط بین معماری خانه و تولید در جامعه گذشته را دارد و در این راه با بررسی فضاهای خانه های تاریخی و با گردآوری داده های مکتوب و مصاحبه تلاش نموده تا شناختی از رویدادهای جاری منجر به تولید و ارتباط آن با کالبد خانه را ارائه دهد. روش کلی در این پژوهش، روش توصیفی - تحلیلی است و با گردآوری داده های میدانی با مواجهه معمارانه با خانه های تاریخی نجف آباد و داده کتابخانه ای در خصوص خانه های موجود و خانه های گذشته به این مهم می پردازد. داده های موردنیاز با مشاهده، عکاسی، تهیه نقشه و یادداشت برداری در خانه های تاریخی به دست آمد و اطلاعات موردنیاز از طریق مصاحبه با ساکنین و افراد صاحب نظر ممکن شده است. در این تحقیق، ابتدا تولید خانگی در جامعه گذشته بررسی شد، سپس فضا های تولیدی خانه تاریخی در نجف آباد بازخوانی و شناسایی شد و بر اساس آن آرایش فضایی بخش های تولیدی در ساختار خانه های تاریخی نجف آباد بررسی گردید. با توجه به یافته ها، انواع فضاهای تولیدی در خانه های تاریخی نجف آباد را ازنظر میزان نیاز به ارتباط با سایر فضاهای خانه می توان به سه دسته مستقل، وابسته و منعطف تقسیم کرد و آرایش فضاهای تولیدی در خانه های تاریخی نجف آباد از سلسله مراتب مالکیتی، سلسله مراتب حریمی - امنیتی و سلسله مراتب بهداشتی - عملکردی تبعیت نموده است.
منظر شهری شفابخش؛ تحلیلی بر انگاره ها و شاخص ها در خیابان شهری؛ مطالعه موردی: بلوار پاکنژاد، محله شهرک غرب تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تأثیرات محیط به عنوان یکی از مهم ترین عوامل سلامتی روان و الگوهای رفتاری انسان و همچنین تأثیر طبیعت و فضای سبز بر کاهش استرس و فشارهای روانی روزمره و ارتقای سلامت روان به اثبات رسیده است. پژوهشگران بر این باورند که طبیعت و فضای سبز می تواند بر کاهش استرس و فشارهای روانی روزمره و ارتقای سلامت روان مؤثر بوده و با توانایی مقابله با اضطراب، سلامت روان را ارتقا بخشد. هدف اصلی این پژوهش به کارگیری مؤلفه های شفابخشی در طراحی مناظر و محیط های شهری و مجهز کردن این مناظر به کیفیت های شفابخش و ارائه راهکارهای مناسب در جهت ایجاد مناظر شهری شفابخش است. با توجه به بازه زمانی کنونی و وجود بحران های اجتماعی و وضعیت اقتصادی نابسامان جامعه و صدمات روحی ناشی از آن، انجام این پژوهش دارای ضرورت زمانی است. این پژوهش که به منظور تحلیل انگاره ها و شاخص های مربوطه در بلوار پاکنژاد تهران انجام شده است، به لحاظ هدف و قلمروی موضوعی در حوزه پژوهش های کاربردی قرار دارد. ازنظر روش انجام پژوهش توصیفی- تحلیلی و تحلیل محتوا از نوع ترکیبی با گرایش به روش کیفی است. ابتدا با مطالعات کتابخانه ای برخی از شاخص های مهم استخراج و سپس با استفاده از ابزارهای تحقیق، مطالعات میدانی نظیر نقشه برداری رفتاری انجام شد. سپس با استفاده از مؤلفه های شفابخشی استخراج شده از مطالعه منابع مرتبط، پرسش نامه ای تنظیم شد. برای بررسی روایی، پرسش نامه به طور تصادفی در اختیار کاربران قرار گرفت. پاسخ ها با نرم افزار تحلیل آماری SPSS، تحلیل و خروجی داده ها به صورت نمودار و جداول فراوانی ارائه شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که شاخص های شفابخشی تأثیرگذار در طراحی مناظر شهری شامل مواردی نظیر حضور آب، تعامل با طبیعت، تحریک حواس، آرامش محیطی، حس امنیت در فضا، رنگ ها، بوهای مطبوع و آواهای دلنشین هستند. درنهایت با تحلیل انگاره ها و شاخص های شفابخشی تأثیرگذار که برای طراحی یک منظر شهری شفابخش حیاتی محسوب می شوند، اقدامات راهبردی و راهکارهای مناسب ارائه شد.
بررسی و تحلیل وضعیت تاب آوری شهری در برابر مخاطرات سیل؛ مطالعه موردی منطقه 3 شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی و تحلیل وضعیت تاب آوری در برابر مخاطرات سیلاب در منطقه 3 شهر شیراز است. تحقیق حاضر با ترکیب داده های عینی برگرفته از اسناد آماری و گزارش های مکتوب و نیز داده های پرسش نامه حاصل از بررسی های پیمایشی انجام شده است. نمونه آماری پژوهش 30 نفر از متخصصان درگیر مدیریت بحران و تاب آوری ناحیه 3 شهرداری شیراز است. حجم نمونه با استفاده از روش اشباع نظری تعیین و برای نمونه گیری از روش گلوله برفی استفاده شده است. به منظور تعیین وزن شاخص ها و اهمیت آن ها در تاب آوری از روش آنتروپی شانون و همچنین به منظور ارزیابی تاب آوری ناحیه های محدوده موردمطالعه از روش کوپراس استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که در ابعاد چهارگانه (کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی) موردبررسی ناحیه های 6 و 5 دارای عملکرد بهتری از منظر تاب آوری هستند و ناحیه های 7 و 2 دارای عملکرد ضعیف در متغیرهای تاب آوری در برابر سیلاب هستند.
بررسی تأثیر اندام اقلیمی کُلَک در تهویه طبیعی مسکن روستایی استان سیستان و بلوچستان؛ مطالعه موردی: روستای قلعه نو شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصرف زیاد انرژی در بخش ساخت و ساز در دنیای امروز باعث شده است که در کنار ضایعات عظیم منابع طبیعی تجدیدناپذیر، مشکلات محیط زیستی عدیده ای ایجاد شود. در این میان، معماری بومی توانسته است خود را با اقلیم سازگار کند. یکی از مناطق بومی کشورمان استان سیستان و بلوچستان است که یکی از مظاهر مسکن بومی این استان در مسکن روستایی آن یافت می شود و نمونه بی نظیر آن بهره گیری از سامانه های غیرفعال خورشیدی در بخش تهویه طبیعی است؛ بنابراین بازشناسی اندام های اقلیمی مسکن روستایی کشورمان که در پاسخ به نیازهای آسایش حرارتی ساکنین بوده است یکی از راهکارهای پاسخ به نگرش های جدید ساخت مسکن در روش های جدید ساخت است. در این نوع ساختمان ها تهویه طبیعی، انرژی کمتری مصرف می کند و آلودگی کمتری در قیاس با روش های جدید سرمایش دارد. یکی از اندام های اقلیمی مسکن روستایی این پهنه، کُلَک است که یک نوع بادگیر بومی مناطق زابل است. هدف این مقاله بررسی تأثیر این نوع بادگیر در تأمین آسایش حرارتی مسکن روستایی از طریق تهویه طبیعی است. در این مقاله در ابتدا با استفاده از روش پژوهش کیفی به صورت توصیفی - تحلیلی و سپس با بهره گیری از برداشت میدانی از الگوی مسکن روستایی روستای قلعه نو به بررسی روش های استفاده از باد در تهویه طبیعی مسکن روستایی این پهنه با استفاده از اندام اقلیمی کُلَک پرداخته شد. متغیر وابسته پژوهش، آسایش حرارتی و متغیر مستقل سرعت باد است. در ادامه با استفاده از نرم افزار های تحلیل دینامیک سیالاتی محاسباتی (CFD) ، به تحلیل رابطه بین متغیرها پرداخته شد که درنهایت به بررسی تأثیر حالت های مختلف، یعنی وضع موجود (برداشت شده)، فرض وزش باد عمود بر دهانه کُلَک، فرض تهویه بدون بهره گیری از این اندام و رفتار باد در حالت کُلَک با ارتفاع بیشتر در فرایند بهینه سازی منجر شد. مطالعات نشان داد، عملکرد این نوع بادگیر در حالت وضع موجود بهترین عملکرد را دارد و نیز با بررسی شبیه سازی ها مشخص شد باید نکاتی از قبیل: محل قرار دادن پنجره ها و دریچه های مکش موردتوجه قرار گیرد.
بازشناسی مؤلفه های تأثیرگذار معماری بیوفیلیک بر کاهش استرس زنان خانه دار در مجتمع های مسکونی؛ مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز مسکن برای انسان ها از مهم ترین فضاها برای گذراندن زندگی و تأمین کننده آرامش روحی و سلامت روان آن بوده است. امروزه با رشد روزافزون جمعیت و افزایش تقاضای مسکن در شهر بدون در نظر گرفتن معضلات روان شناختی، توجه کمتری به نقش طراحی ساختمان های مسکونی در سلامت انسان و عوامل استرس زا شده است. در جوامع مدرن و صنعتی به علت داشتن عادت های ماشینی، زندگی انسان مدرن بیش از هر زمان دیگری علاوه بر بعد جسمانی ازلحاظ روحی نیز نیازمند طبیعت بوده است. با توجه به اینکه حضور طبیعت و گیاهان در محیط از عوامل مؤثر در سلامت روان انسان به شمار می رود، طراحی بیوفیلیک برای پاسخ به نیازهای انسان می تواند در برقراری ارتباط انسان با طبیعت در محیط های روزمره زندگی او مؤثر باشد و در بهبود سلامت روان انسان و کاهش استرس زنان در محیط خانه نقش بسزایی را ایفا کند. هدف پژوهش حاضر بازشناسایی تأثیر مؤلفه های معماری بیوفیلیک بر کاهش استرس زنان خانه دار در مجتمع های مسکونی در شهر شیراز بوده است. پژوهش حاضر به دلیل استفاده از روش های کمی و توصیفی به صورت توأمان دارای پارادایم ترکیبی و از حیث هدف، کاربردی است. روش گردآوری داده ها به صورت اسنادی، میدانی و پرسش نامه ای است. به این منظور، 26 مجتمع مسکونی از ده منطقه شهرداری شیراز، به صورت غیراحتمالی هدفمند انتخاب شده است. پرسش نامه توسط زنان خانه دار تکمیل و داده های گردآوری شده از روش های مناسب آماری توسط نرم افزار SPSS، آزمون ANOVA و آمارهای رگرسیون و تعیین سطح معناداری مؤلفه ها موردسنجش قرار گرفته است. طبق داده ها و آزمون های انجام شده، از بین چهارده مؤلفه معرفی شده، عامل پناهگاه با بالاترین امتیاز به مقدار 64/3 درصد و عامل حضور آب با تأثیر 43/3 درصد و محرک های حسی غیرریتمیک با تأثیر 02/3 درصد، بیشترین اثربخشی در کاهش استرس زنان در مجتمع های مسکونی را داشته و ارتباط غیربصری با طبیعت با امتیاز 7/2 درصد کم اثرترین عامل در کاهش استرس زنان در مجتمع های مسکونی بوده است. درمجموع می توان گفت به کارگیری عناصر بیوفیلیک در طراحی مجتمع های مسکونی می تواند منجر کاهش استرس زنان خانه دار شود.
نقش معنای مکان بر کاهش استرس ناشی از قرنطینه خانگی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، باتوجه به تغییر در روش زندگی افراد و مطرح شدن در خانه ماندن و دورکاری، افراد ساعات بسیاری را به اجبار در خانه سپری می کنند. به عنوان مثال شیوع بیماری های واگیردار مانند بیماری کووید-19، موجب شد تا آموزش در مدارس در مدت زمان طولانی به صورت غیرحضوری صورت پذیرد. اما این روند علاوه بر کاهش عملکرد تحصیلی یادگیرندگان، باعث ایجاد اختلالات روحی مانند استرس پس از سانحه و استرس ناشی از آموزش مجازی در دانش آموزان بوده است. در بررسی های انجام شده پیرامون علل ایجاد این پیامدها، محیط قرنطینه افراد (محیط مسکونی) مهم ترین نقش را در پیدایش این پیامدها داشته است. ازاین رو بررسی ارتباط افراد با محیط قرنطینه اهمیتی دوچندان می یابد. بنابراین لازم است تا کلیه عوامل مؤثر بر دانش آموزان در محیط قرنطینه آن ها مورد بازبینی قرار گیرد و باتوجه به اهمیت محیط خانه برای فرد بررسی شاخص های محیطی مؤثر بر فرد امری ضروری است. لذا، باتوجه به اهمیت تأثیر محیط خانه بر فرد، پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل استرس زا در محیط مسکونی دانش آموزان قرنطینه شده و همچنین در پی شناسایی مؤلفه های برجسته تداعی معنا مؤثر بر کاهش استرس قرنطینه شدگان در محیط مسکونی انجام شده است. مطالعه کیفی (اکتشافی) حاضر با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی انجام گرفته است. در این روش اطلاعات از منابع معتبر موجود و انجام مصاحبه های نیمه ساختار یافته با دانش آموزان ناحیه (3) شهر اصفهان که بر مبنای ملاک های نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند و نمونه گیری تا رسیدن به حد اشباع ادامه یافته است. برای تجزیه وتحلیل یافته ها از شیوه تحلیل کلایزی با استفاده از نرم افزار اطلس تی-آی، داده ها دسته بندی و توصیف شده اند. یافته های پژوهش شامل 3 مضمون اصلی و 11 زیرمضمون با 57 شواهد است. نتایج حاکی از این مطلب است که برای کاهش استرس دانش آموزان ناشی از قرنطینه خانگی به علت شیوع بیماری و آموزش مجازی باتوجه به زمان طولانی قرنطینه، می توان با ارتقای شاخص سرزندگی در محیط و ایجاد لایه های محیطی متفاوت در فضا، تنش فردی دانش آموز را در چندلایه کردن محیط و گذراندن بهتر زمان طولانی قرنطینه کاهش داد.
مطالعه و شناخت آرایه های تزئینات معماری ابنیه مسکونی شهر تاریخی ماسوله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به معماری سنتی ایرانی می توان جایگاه ویژه آرایه های تزئیناتی که تجلی گاهی از اعتقادات، آداب ورسوم های هر جامعه بوده اند را در غالب آرایه های تزئیناتی ابنیه مسکونی مشاهده کرد. شهر ماسوله در شهرستان فومن قرار دارد، این شهر تاریخی در فهرست آثار ملی به عنوان میراث فرهنگی و طبیعی به ثبت رسیده است. حدود سده هشتم هجری (قرن 14 میلادی) مردمانی از نقاط مختلف سرزمین گسترده ایران به همراه مردمان کهنه ماسوله که در 6 کیلومتری شمال غرب این شهر واقع است، به نقطه ای که هم اکنون به عنوان شهر ماسوله شناخته شده، کوچ کردند. ماسوله دارای آرایه های تزئیناتی بسیار غنی است که در توالی قرون متمادی شکل گرفته است. این پژوهش، سعی بر آن دارد تا آرایه های تزئینی ابنیه مسکونی ماسوله را موردبررسی و تحلیل قرار دهد. هدف پژوهش، شناسایی، طبقه بندی نقوش و مضامین اصلی آرایه های تزئینات معماری ابنیه ماسوله و پاسخ گویی به سؤالاتی است نظیر: تزئینات معماری ابنیه مسکونی ماسوله به لحاظ نقوش و آرایه های تزئیناتی شامل چندین گونه است؟ چه عواملی در شکل گیری آرایه های تزئینات معماری ابنیه مسکونی ماسوله مؤثر بوده اند؟ پژوهش حاضر، بر مبنای بررسی های میدانی، مطالعات کتابخانه ای و همچنین با بهره گیری از روش های توصیفی - تحلیل صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است، تزئینات ابنیه مسکونی ماسوله در سطوح؛ درب، طاق، پنجره، نرده، پوشش زنگ و کنتور برق، کتیبه چشم نظر تزئینات گیاهی و آینه کاری دسته بندی می شوند. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که عمده ترین عوامل مؤثر در شکل گیری تزئینات ابنیه مسکونی ماسوله به جهت ایجاد و افزایش امنیت (درب)، کاهش فشارهای سازه ای در برابر باد و زلزله (طاق)، رفع نیازهای نورگیری فضایی (پنجره)، افزایش ایمنی، ایجاد فضاهای سبز و فضاهای اشتغال فصلی (نرده)، رفع نیازهای کاربران در جهت تسهیل و افزایش رفاه کاربران در دوران معاصر و حذف سیمای نامطلوب تجهیزات الکترونیکی (پوشش زنگ و کنتور)، برگرفته شده از اعتقادات دینی و فرهنگی (کتیبه های چشم نظر) برگرفته شده از علاقه مندی مردم به گل و گیاهان و تأثیرپذیری از جغرافیای استان گیلان (تزئینات گیاهی) و برگرفته شده از اعتقادات دینی و آیینی مردم ماسوله بوده است.
تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی؛ مطالعه موردی: شهرستان تویسرکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش دهیاران به عنوان مدیران روستا در چگونگی ساخت وسازهای روستایی و توسعه کالبدی، از مهم ترین مسائلی است که نادیده گرفتن آن می تواند آسیب های جبران ناپذیری به برنامه های روستایی وارد کند. با اصلاح قانون شوراها در سال 1382 و اضافه شدن بند 10 به ماده 69 شوراهای اسلامی، تشکیل پرونده برای ایجاد بناها، تأسیسات و تفکیک اراضی در محدوده قانونی روستا به عهده دهیاری و صدور مجوز به بخشداری واگذار شد. ازاین رو، توجه به دهیاری ها در محیط روستایی و نقش آن ها در تحقق اهداف کالبدی روستایی اهمیت فراوانی یافته است. بنابراین در این پژوهش سعی شده است تا با تحلیل فضایی عوامل مؤثر بر نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی در محدوده مورد مطالعه، بستری مناسب برای رسیدن به توسعه روستایی فراهم گردد. روش تحقیق به صورت کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی است، جامعه آماری پژوهش حاضر، روستاهای دارای دهیاری درجه 5 و 6 شهرستان تویسرکان بوده است که تعداد آن ها به 16 روستا رسید. برای بررسی وضع موجود، تعداد220 پرسش نامه به وسیله روستائیان تکمیل گردید. به جهت تجزیه وتحلیل داده ها از شیوه های آماری توصیفی، استنباطی و تجزیه وتحلیل فضایی بر مبنای نرم افزارهای GIS، SPSS استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد؛ مقدار آماره T در کل شاخص ها برابر با 480/13- است که بیانگر این امر است که در منطقه موردمطالعه نظارت دهیاران بر ساخت وسازهای روستایی وضعت مناسبی ندارد. ولی بااین وجود، مؤلفه رعایت اصول بهداشتی و فرایند صدور مجوز نسبت به سایر مؤلفه ها از وضعیت بهتری برخوردار است. به نحوی که ازنظر روستائیان مؤلفه اصول بهداشتی با میانگین 34/3 و مؤلفه فرایند صدور مجوز با میانگین 07/3 دارای بیشترین اهمیت و مؤلفه های علائم و هشدارهای ایمنی و ارزش های فرهنگی با میانگین 07/2 دارای کمترین اهمیت هستند. تحلیل معادلات ساختاری نیز بیان کننده اثر بالای مسئولیت اجتماعی و رعایت ضوابط محیط زیستی و حقوق شهروندی در نظارت دهیاران است و درنهایت، نتایج تحلیل فضایی روستاها بر پایه میزان نظارت دهیاران بر ساخت وسازها از دیدگاه روستائیان نیز بیانگر این امر است که دهیاران برخی از روستاهای موردمطالعه عملکرد بهتری داشته اند.
ارزیابی هندسی حیاط مرکزی و تحلیل ساختار فضاهای معماری در اقلیم بومی گرم و مرطوب؛ مطالعه موردی: خانه های تاریخی صفوی و قاجار دزفول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم شناخت کافی و درست مبتنی بر انگاره های بنیادین و اصیل تداوم یافته الگوهای معماری خانه های سنتی ایران، منجر به آشفتگی هایی در ساختارهای بنیادین در معماری خانه های امروزی شده است. هدف این پژوهش، ارزیابی هندسه حیاط مرکزی و تحلیل ساختار فضاهای معماری در اقلیم بومی گرم و مرطوب معماری خانه های مورد مطالعه دوره قاجاریه و صفویه در دزفول، شناخت و بازنمایی در معماری خانه های امروزی است. در این میان، خانه های دوران صفوی و قاجار در شهر دزفول، نمونه های ارزشمند از معماری بشمار می آیند که به خوبی توانسته اند با شرایط خاص اقلیمی خوزستان هماهنگ شوند. بر این مبنا در پژوهش حاضر، به شناسایی الگوهای هندسی و تناسباتی و استانداردهای حاکم در ساختارهای حیاط مرکزی، تالارهای زمستان نشین و اتاق های فصلی مبتنی بر اقلیم گرم و مرطوب پرداخته شده است. همچنین روابط فضاها نیز براساس مشخصات کالبدی مورد مطالعه قرار می گیرد تا با مقایسه معیارهای اقلیمی بتوان به الگوی طراحی پایدار براساس الگوهای ساختاری دست یافت. بدین منظور یازده بنای مسکونی از دوره صفوی و قاجار به طور هدفمند انتخاب شدند که در شهر دزفول فراوانی قابل توجهی را به خود اختصاص داده اند،. در ادامه روند بررسی این خانه ها، داده ها و اطلاعات حاصل از مطالعه و بررسی میدانی در جداولی به ثبت رسیده و به کمک روش های محاسباتی، استدلال منطقی داده ها و تحلیل کمی و کیفی آن ها مجموعه ای از تناسبات هندسی و روابط فضایی به دست آمد. نتایج به گونه ای است که براساس فصل مورد استفاده و نوع کاربری، برخی فضاها شکل های متناسبی دارند. تفاوت فصلی در طراحی فضاها اغلب به دو فصل تابستان و زمستان محدود است. توجه به استفاده از نور خورشید و تهویه به خاطر باد مطلوب شرقی در جهت گیری بناها نیز مدنظر قرار گرفته است؛ حتی این جهت گیری در فصل زمستانی هم موردتوجه بوده است. بررسی های تراکم ساختمانی نشان می دهد درون گرایی صفت غالب خانه های منطقه است و توده ساختمانی، بیشتر از نیمی از مساحت عرصه را تشکیل می دهد. بنابراین مدت کوتاهی از حیاط در تابستان استفاده می شود و کاربرد آن در زمستان برای دریافت نور در عمق فضاها است. به همین دلیل، اغلب حیاط مربعی شکل با نسبت طول و عرض برابر و صورت فشرده مرسوم بوده است.