مقالات
حوزه های تخصصی:
تحولات شهری دهه های اخیر در بسیاری از شهرهای تاریخی مدیریت شهری را دچار بحران کرده است؛ به نحوی که اقدامات خودسرانه در ارتباط با مناظر شهری تاریخی، خاطره شهری را به شدت مخدوش و هویت شهری تاریخی را برای نسل های آینده ناخوانا می نمایند. در بسیاری از فضاهای شهری تاریخی می توان اتفاقاتی غیر معمول و نامتعارف با فضای تاریخی را مشاهده نمود، مانند: عدم رعایت حریم ارتفاعی در مجاورت اماکن تاریخی که باعث مخدوش شدن منظر بنای تاریخی و بافت پیرامونی آن شده اند، دخل و تصرفات بیش از حد در فضای تاریخی که منجر به از بین رفتن خاطره شهری می شود. بر این اساس، سوالات اصلی پژوهش این گونه مطرح می شود که: چرا علی رغم دغدغه مندی نظریه پردازان بزرگ حفاظت شهرهای تاریخی چنین معضلاتی هم چنان تکرار شده و قابل مشاهده است؟ علت نادیده گرفتن اصول حفاظت شهری و ایجاد چالش هایی که گاهی تا حد به مخاطره انداختن میراث جهانی پیش می روند، کدام است؟ پژوهش به دنبال یافتن پاسخی بر این گونه پرسش ها در بستر شهر تاریخی اصفهان به عنوان یک مصداق شرقی است. روش پژوهش به صورت ترکیبی است، که شامل روش های تاریخی، توصیفی و عِلّی می شود و ابزار مطالعاتی شامل آرشیوی، کتابخانه ای و میدانی است. فرض تحقیق بر این اساس شکل گرفته است که، حفاظت و توسعه در کنار هم می توانند هویت تاریخی را برای انتقال به آیندگان پاس بدارند. بنابراین، با وجود دشواری بازیابی هویت آسیب دیده در فضاهای شهری مانند اصفهان، می توان با رعایت دستورالعمل هایی مانع از تخریب بیشتر میراث تاریخی در اثر توسعه ناهماهنگ با حفاظت، در اقدامات آتی شد. به نظر می رسد علت عدم موفقیت اصفهان در روند توسعه حفاظت محور، عدم توجه و اهتمام به حفظ کلیت منسجم و یکپارچه و عدم حفظ ارتباط بین اجزای منظر شهری اصفهان و صرفا تمرکز بر تک بناهای خاص و ثبت میراث شده است که ریشه در تفکیک حفاظت "بنای تاریخی" از حفاظت "شهر تاریخی" دارد. از طرف دیگر مطالعه در فضای شهرهای تاریخی تاثیرات "نئولیبرالیسم" در حفاظت را با عنوان "حفاظت نئولیبرالیسمی" نشان می دهد که با تکیه بر اقتصادی قدرتمند میراث تاریخی در شهرها را نیز، مانند دیگر مباحث جاری در حیات بشری در دست گرفته است.
بررسی تاثیر مؤلفه های پیکره بندی فضایی بر شاخص های امنیت در بازار ایرانی با استفاده از نظریه چیدمان فضا (مطالعه موردی: سراهای بازار تاریخی بروجرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت مساله بسیار مهمی در توسعه و پویایی فضاهای شهری می باشد. یکی از حوزه های که امنیت در توسعه آن از موارد بسیار مهم تلقی می شود، بخش اقتصادی است و امنیت بازار به عنوان نمود بارز فعالیت های اقتصادی از ضروریات است. بازار ایرانی یکی از فضاهای مهم شهری و قلب تپنده اقتصادی آن بوده و از فضاهای مختلفی تشکیل شده که یکی از آن فضاها سرا می باشد. سرا در گذشته علاوه بر محل استقرار کاروان های تجاری مکانی برای عرضه و تبادل اجناس نیز بوده که امروزه کارکرد خود را در بازار حفظ کرده است. یکی از مهم ترین عوامل بهبود و ارتقای امنیت فضایی، شناخت ساختار و درک فضایی محیط است. یکی از اصلی ترین روش ها برای سنجش ساختار فضایی محیط، مفهوم پیکره بندی فضایی می باشد. این مفهوم تایید می کند که ساختار فضایی در یک مجموعه فضایی تاثیر قابل توجهی بر امنیت فعالیت های اجتماعی انسان دارد. بر همین اساس این پژوهش بر آن است تا امنیت فضایی در سراهای بازار تاریخی بروجرد را به کمک نظریه چیدمان فضا مورد سنجش قرار دهد. بازار تاریخی بروجرد از تاریخ غنی برخوردار است که عمر تجدید حیات دوباره آن بیش از یک و نیم قرن می باشد. روش انجام پژوهش توصیفی تحلیلی با راهبرد چیدمان فضا می باشد. به این صورت که پس از تدوین چهارچوب نظری تحقیق و تبیین شاخص های امنیت، با استفاده از نرم افزار اسپیس سینتکس به بررسی امنیت فضایی در سراهای بازار تاریخی بروجرد پرداخته می شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عوامل مختلفی از جمله: مساحت یک مجموعه فضایی، تعداد ورودی ها، طول فضاها، امکان گردش و همچنین تناسبات حیاط یک مجموعه در سنجش امنیت در یک مجموعه دخیل می باشند.
تحلیل زبان الگوی خانه های قاجار تبریز بر اساس نظریه کریستوفر الکساندر (بررسی نمونه های موردی: خانه های امیر نظام گروسی، ختایی و علی مسیو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الکساندر با بیان سیستم محدود، زبان الگو را در قواعدی مشخص تحدید می کند که این قواعد می تواند عامل فرهنگ، سنت، تاریخ و غیره، در امر کمیت و ابعاد پیمون و تناسبات طلایی باشد. زبان الگوی کریستوفر الکساندر در تفهیم و به روز رسانی معماری سنتی و انتقال معنا و کارکرد به معماری مدرن نقش اساسی دارد چنان چه ایشان با بیان الگوها و نقش آنها در ساختاربندی و افزودن آنها به بنا باعث افزایش میزان حیات وکیفیت ساختمان می داند. در پژوهش حاضر سعی بر آن بوده است تا به تحلیل زبان الگوی خانه های قاجار تبریز و تطبیق آن بر اساس نظریه کریستوفر الکساندر سه خانه قاجاری تبریز پرداخته شود. در این میان، خانه های قاجاری تبریز به جهت دارابودن مولفه های معماری منحصر به فرد و تنوع الگوهای فضایی آن ها از یک سو و غنای تزیینات وابسته بدان از سوی دیگر، اهمیتی افزون تر را دارا می باشند. این پژوهش بر مبنای روش کلی و توصیفی و تحلیلی انجام گرفته است. جامعه آماری شامل گروه متخصصین به تعداد 30 نفر می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها باروش گرندد تئوری و تصمیم گیری چند متغیره آنتروپی با کمک نرم افزار MAXQDA و Spss انجام شد. یافته های تحقیق با روش گرندد تئوری نشان داد که زبان الگوی خانه قاجاری از نظر زیبایی شناسی؛ کارکردی و حس مکان با نظریه الکساندر انطباق داشته است. همچنین، همبستگی مؤلفه های سه گانه با زبان الگوی خانه های قاجاری برابر 966/0 است. نتایج نشان داد از نظر بعد زیبایی شناسی برای خانه امیرنظام گروسی، خطایی و علی مسیو، به ترتیب 96/0، 92/0 و 81/0، در بعد کارکردی، خانه نظام امتیاز 95/0 و خانه های ختایی و علی مسیو هم به ترتیب امتیازهای 87/0 و 84/0 بدست آوردند. از بعد حس مکآن هم خانه امیرنظام امتیاز 99/0 و خانه های علی میسو و ختایی امتیاز 93/0 و 91/0 را کسب کردند. نتایج نشان داد که هر سه نمونه مورد بررسی اغلب امتیازات در حد بالا را کسب کردند. در واقع، ساختار تحقیق بر این ایده استوار که کیفیت بی زمان الگوی خانه های قاجار با نظریه زبان الگوی الکساندر تطابق دارد.
پیشنهاد و ضرورت به کارگیری زیست شبانه در بافت های تاریخی (نمونه موردی: ارگ تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چگونگی احیا و توسعه بافت های تاریخی شهرهای ایران امروزه به یک موضوع مهم و چالش برانگیز تبدیل شده است. یکی از پیشنهادات و راهکارها ایجاد زیست شبانه در بافت های تاریخی است. در حقیقت استفاده از بافت های تاریخی در ساعات مختلف امروزه مورد توجه پژوهشگران و مرمتگران قرارگرفته است. تجربه نشان داده است در بافت های تاریخی کشورهای مختلف که زیست شبانه جریان دارد، به دلیل حضور مردم در اوقات پس از کار و در ساعات شب در بافت تایخی اقتصاد رونق بیشتری داشته است. همچنین در این محلات با توجه به نورپردازی های مناسب و حضور انبوه مردم، جرم و جنایت و بزه کمتر است. در حقیقت نورپردازی مناسب در بافت های تاریخی کیفیت زندگی را افزایش می بخشد و ایمنی و جذابیت را در بافت ایجاد می کند. بافت های تاریخی تهران پتانسیل بسیار خوبی برای ایجاد زیست شبانه دارند. یکی از این بافت های تاریخی که برای احیا با رویکرد زیست شبانه بررسی و پیشنهاد شده است بافت تاریخی ارگ تهران در منطقه 12 تهران است. در این پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. مدارک اولیه از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات عینی جمع آوری شده است. با استفاده از یک جدول امتیازدهی کیفیت و کمیت عوامل مختلف پژوهشگرساز ارزیابی و تحلیل شده است و براساس این تحلیل ها پیشنهاداتی مطرح شده است. با توجه به مشاهدات و تحلیل ها با تغییر کاربری و نورپردازی مناسب و مبلمان مناسب بافت تاریخی ارگ تهران احیا و تبدیل به بافتی با زیست شبانه شده است. با ایجاد کاربری های 24 ساعته مثل رستوران، کافه ها و برگزاری جشن ها و نمایش های شبانه یا مبلمان مناسب بافت تاریخی ارگ احیا شده است. نورپردازی تاثیر مثبتی بر توسعه گردشگری شبانه ارگ تهران داشته است و پروژه های نورپردازی علاوه بر فعالیت زینتی یک روش موثر برای زیست شبانه و گذراندن اوقات فراغت در بافت ارگ تهران بود.
آرایه های معماری ایرانی، از خوانش تا آفرینش (مراتب آرایه گزینی در معماری با جستجویی درآرای اندیشمندان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتقاءکیفی معماریِ امروز ایران، از رهگذرِ «درس گرفتن» از ارزش های میراث معماری این سرزمین، سپس «مشق کردن» آن تا بازآفرینی معماری «اصیل و بدیع» در تمام ابعاد آن از جمله تزئینات و آرایه ها میسّر می گردد. از این رو، فهم روش درست طیِ این مسیر برای معماران و دانشجویان حائز اهمیت می باشد. هدف این پژوهش، یافتن فرآیندی نظام مند در خوانش و آفرینش صحیح آرایه ها در معماری ایران می باشد و پرسش اصلی ما این است که «چگونه می توان به الگویی برای خوانش و آفرینش آرایه ها در معماری ایرانی دست یافت؟» یک گام اصلی و آغازین در مسیر پاسخ به این پرسش، رجوع به آراء متخصصان این حوزه است که در مطالعات خود به خوانش و بررسی آرایه های معماری ایران در ابعاد مختلف پرداخته اند. در این پژوهش طی مطالعات کتابخانه ای-اسنادی، با رویکردی تفسیری و با روش تحلیل محتوا، گزیده ای از منابع شاخص در این زمینه مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. بررسی ها حاکی از آن است که متخصصان، آرایه های معماری ایران را از سه منبع و به تَبَعِ آن با سه رویکرد، نگریسته اند: اول: از طریق بررسی آثار، دوم: استادکاران سنتی و سوم: خوانش مستندات غیر معماری، ازجمله منابع فرهنگی، ادبی و ... . حاصل این سه رویکرد، هشت رهیافت درباره آرایه هاست: «سیر تحول تاریخی»، «آرایه ها در یک گونه خاص معماری» (مسجد، خانه، بازار)، نگاه «فنی و مرمتی»، «معنایی-فلسفی» و «مصالح، رنگ، نقش و کتیبه» به مثابه آرایه در معماری. علاوه براین، فرآیند خوانش و آفرینش آرایه های معماری ایران را می توان در چهار لایه «مصالح، رنگ، نقش و کتیبه» دسته بندی کرد که همگی دست به دست هم به صورت یک منظومه موجب کیفیت، زیبایی و معنا بخشی به مکان می شوند. معماران امروز می توانند مبتنی بر نتیجه و کاربرد این تحقیق، با نگرشی جامع، طی پرداختن توأمان به هر دو جنبه «صورت و حکمت» آرایه ها، به «شناخت و کاربرد آرایه های چهارگانه» در «نقد و طراحی فضا» مجهز شوند که اکنون جای آن در «آموزش معماری» خالی ست.
تبیین مفهوم تخیل همدلانه در اندیشه های پراگماتیستی رورتی به مثابه راهی برای برون رفت از اغتشاش در نمای بناهای مسکونی در شهرهای معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اغتشاش و آشفتگی در نمای بناهای مسکونی در شهرهای معاصر، مسئله ای است که در ادبیات معماری و شهرسازی بسیار به آن اشاره می شود. مدیران و طراحان شهری معتقدند که عوامل طراحی و فردگرایی معماران معاصر یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن وضعیت فوق است. بدین منظور راه حل ها و قوانینی در صورت معماری و از لحاظ فرمی و بصری در جهت کنترل و مداخله برای بهبود اوضاع کنونی وضع شده که به نظر می رسد در عمل، کارایی و مقبولیت لازم را نداشته است. این پژوهش جهت فهم عمیق تر موضوع و بازخوانی و تبیین دوباره این مسئله، در جستجوی یک چارچوب نظری است که با پذیرش واقعیت گریزناپذیر فردگرایی در دوران معاصر، به دنبال تقویت هم بودی و همبستگی انسانی باشد. چارچوبی که بتواند با تکیه بر اهمیت نقش نما به عنوان چهره ای که مالک و طراح بنا برای خود متصورند، شیوه تفکر معماران در تعریف خود و تأثیر آن در مرحله تفسیر مسئله نما و قاب بندی آن را تغییر دهد و به عنوان نقطه عزیمت در فرایند طراحی مفید واقع شود. این پژوهش با تکیه بر معرفت شناسی پراگماتیستی و نظریات و روش پیشنهادی ریچارد رورتی، به دنبال راهکاری نظری مختص زمان اکنون است. تحقیق حاضر در مجموع به روش کیفی و مشاهده اوضاع کنونی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. در پایان همدلی با دیگری به مثابه راهی جهت توسعه مفهوم خود (طراح-مالک)، مااندیشی و ایجاد همبستگی در چهره بناهای مسکونی پیشنهاد می شود. اندیشه ای که مبتنی بر طراحی های مشارکتی و کاربر- محور در معماری است و با گسترش دایره خود در طراحی نماهای مسکونی، هم بودی به جای هم ستیزی با دیگران در فضاهای همسایگی را تشویق می کند.