مقالات
حوزه های تخصصی:
تفکر طراحی به طور کلی به عنوان یک فرایند تحلیلی و خلاق تعریف شده به گونه ای که فرصت هایی برای تجربه، خلق، دریافت نقطه نظرات و دوباره طراحی کردن، فراهم می کند. تفکر طراحی مرتبط با رشته هایی از قبیل معماری، طراحی و هنر بوده و امروزه در بسیاری از رشته ها مطرح است. در میان پارادیم های گوناگون مطرح شده، تفکر طراحانه با تاکید بر وجه آموزشی- دانشگاهی و از زیر بخش های تعریف شده برای آن، طراحی و تفکر طراحانه به عنوان یک شیوه استدلالی، در ارتباط با آموزش معماری، مورد توجه است. ارتباط آموزش و تفکرطراحی، بنا به ماهیت پیچیده هر دو، دارای ظرائف گوناگونی است. با وجود پژوهش های صورت گرفته در حوزه تفکرطراحی به عنوان نوعی از اندیشیدن، توجه به آن و چگونگی ورود و حضور آن در آموزش معماری، هنوز به طور کامل و مشخص بیان نشده است. این مقاله به دنبال تعریف چگونگی ارتباط تفکرطراحی در شاخه تعریف شده با تقسیم بندی تفکر عرف و موقعیت محور و آموزش دروس مقدمات طراحی معماری به عنوان دروس طراحی پایه است. برای رسیدن به هدف پژوهش، استنباط و تحلیل محتوای یافته های پژوهش های پیرامون تفکرطراحی و آموزش طراحی معماری برای کسب فهم بهتر از خصوصیات، فرایند و تفاوت های مابین افراد مبتدی و خبره به همراه بهره گیری از تجارب موفق در این حوزه لازم است. با بهره گیری از روش تحلیل محتوا (فرایند کد گذاری و تعریف مقولات اصلی) و هم چنین استدلال استنباطی به بررسی و تحلیل پژوهش های معتبر پرداخته و علاوه بر آن، برای توجه به آموزش بومی و بهره مندی از نظرات مدرسان، در تکمیل داده های پژوهش، پاسخ های مدرسان و خبرگان در این رابطه، نیز مورد تحلیل قرار گرفت. حاصل فرایند در سه مقوله؛ افزایش دانش، نوع بیان مسئله و آموزش تأمل کردن (در سه شاخه خود مشاهده گری، خود نظارتی و خود ارزیابی) تعریف گردید. شیوه عملی شدن هر کدام از مؤلفه ها در هشت مرحله ذکر شده و در ادامه با طراحی یک تحقیق شبه آزمایشی ما بین گروه های آزمون و گواه از دانشجویان ترم سوم کارشناسی معماری، به سنجش راهکارها پرداخته شد. نتیجه در قالب سه دسته راهکار اصلی، طراحی آموزشی، نظارت بر آموزش و ارزیابی، برای آموزش دروس طراحی پایه، معرفی گردیده و برای پژوهشگران حوزه آموزش، معماری و تفکر طراحی مورد توجه است.
بررسی تأثیر نظم بلوک های شهری بر روی معنای محیطی در مقایسه بافت تاریخی محور چهارباغ و بافت نوساز مرکز شهر فولادشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معنای محیطی یکی از اجزاء تصویر ذهنی است که تحت تأثیر عوامل انسانی و محیط مصنوع شکل می گیرد. تاکنون پژوهش های متعددی بر روی تأثیر اجزاء محیط مصنوع بر روی معنای محیط انجام شده است؛ اما آنچه موردتوجه قرار نگرفته و مطالعه نشده است نظام حاکم بر بلوک های شهری است. این در حالی است که بلوک های شهری از دیدگاه های مختلفی ازجمله محیط زیست، مصرف انرژی، تعاملات اجتماعی، حرکت عابر پیاده و غیره مورد پژوهش قرارگرفته و الگوهای مناسبی را در اختیار طراحان شهری قرار داده است. مسئله اصلی این پژوهش عدم توجه به نظام حاکم بر بلوک های شهری در مطالعات ادراک محیطی است؛ بنابراین طراحان شهری رهنمودهای مناسبی هم از این دیدگاه در اختیارشان نیست تا به هنگام طراحی پروژه مرتبط با فضاهای شهری از آن استفاده نمایند. این موضوع در ارتباط با فضاهای با عملکرد مقیاس شهری اهمیت بیشتری پیدا می کند. بر همین اساس سؤالی که مطرح می شود آن است که چه نظمی برای بلوک ها با عملکرد مقیاس شهری از دیدگاه ادراک محیطی مناسب است؟ برای یافتن پاسخ سؤال مطرح شده به نظر می رسد مقایسه دو بافت تاریخی چهارباغ اصفهان و بافت نوساز مرکز شهر فولادشهر که دارای نظام بلوک متفاوتی می باشد، بتواند مناسب باشد. بنابراین هدف این مقاله شناسایی نظام مناسب برای بلوک های با عملکرد مقیاس شهری از دیدگاه ادراک محیطی است. فرضیه ای این پژوهش بر آنست که بلوک ها با نظم ساده برای مقیاس شهری کارایی مناسبتری را دارد. برای آزمون فرض به روش همبستگی و با استفاده از آزمون خی دو و فیشر محور چهارباغ با مرکز شهر فولادشهر مقایسه شده است و درنهایت به این نتیجه می رسد که محور تاریخی چهارباغ (با نظم ساده بلوک بندی) باعث ایجاد معانی لازم برای فضاهای با مقیاس عملکرد شهری می شود.
ملاحظات معماری زمینه گرا در خیابان چهارباغ عباسی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه به ترکیب ب ندی ظاهری خیابان های یک شهر اولین برداشت بصری هر فرد از آن شهر است. خیابان چهارباغ عباسی اصفهان محوری باارزش در شهر تاریخی اصفهان است که با گذشت زمان، به دلیل فرسودگی بدنه و بناها و بازسازی و نوسازی های بدون برنامه در برخی قسمت ها ، تغییرات اثرگذاری در سیمای کالبدی محور به وجود آمده است. با این وجود چگونگی همنشینی برخی بناهای ماندگار باقی مانده از گذشته با کاربری های متفاوت در حوزه های خاصی از محور، که طبق برنامه مشخصی ضمن حفظ استقلال سبکی و نوآوری نسبت به بناهای مجاور در هم زیستی مسالمت آمیز با محیط کالبدی پیرامون خود قرار گرفته اند، قابل تامل است. از این رو اهمیت بررسی خیابان چهارباغ عباسی از منظر زمینه گرایی از آن است که می توان روند میزان وحدت بصری را در طی دوره های مختلف ارزیابی کرد. توجه به زمینه و رعایت ملاحظات زمینه گرایی در بین برخی بناهای به جا مانده از دوره های گذشته، سبب ایجاد تداوم بصری در بخشی از خیابان چهارباغ عباسی شده است. در ملاحظات معماری زمینه گرا باید به مبحث عقب نشینی از خیابان، فاصله از ساختمان های مجاور، چگونگی ترکیب احجام ساختمانی، ارتفاع تقریبی، تناسبات و جهت گیری نما، شکل و منظر دوردست، حالت در و پنجره، اندازه ها و تناسبات در و پنجره، مصالح، رنگ و مقیاس بنا و هم چنین عناصر خاص خردمقیاس توجه کرد. تاکنون پژوهشگران این خیابان را از دیدگاه های توصیفی، تاریخی و فرهنگی بررسی کرده اند ولی به صورت مشخص کمتر به اصول زمینه گرایی در این محور پرداخته شده است. هدف از نگارش این مقاله معرفی ملاحظات معماری زمینه گرا و تحلیل بناهای شاخص موجود در خیابان چهارباغ عباسی مطابق فاکتورهای زمینه گرایی است. این روند سبب می شود تا چگونگی تبعیت بناها از یکدیگر و میزان توجه هر کدام نسبت به زمینه بیان شود. روش پژوهش، توصیفی_تحلیلی و روش گردآوری داده ها به صورت مشاهده میدانی است. با شناخت معماری زمینه گرا و اصول زمینه گرایی، به بررسی بدنه چهارباغ از طریق مولفه های زمینه گرایی پرداخته می شود و از این رو روند توجه به ملاحظات زمینه گرایی در طی دوره های مختلف بررسی خواهد شد.
روش شناسی تحلیلی و چارچوبِ مرمت بناهای معماری با تأکید بر تعیین جایگاه آنها درحوزه های مداخله طرح باززنده سازیِ محلات بافتهای تاریخی(نمونه موردی ساباطهای محله نوگ آباد بافت تاریخی نایین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محله نوگ آباد واقع شده در انتهای بازار یکی از محلات هفت گانه بافت تاریخی نایین می باشد که دارای میراث تاریخی ارزشمندی است. از دهه پنجاه، به دنبال ترک محله توسط ساکنان قدیمی و ورود گروه های مهاجر و طبقات کم در آمد و همچنین خالی از سکنه شدن اکثر خانه های محله، فرآیند فرسودگی این محلهتاریخی در تمام ابعاد کالبدی، اجتماعی و اقتصادی آغاز شد. ساباط های این محله که بر روی گذرهای اصلی احداث شده اند؛ از عناصر معمارانه فضاهای شهری محسوب می شوند. به تبعیت از این فرآیند کلی، ساباط ها نیز دچار آسیبهایی شده و در اکثر موارد، دیگر نقش گذشته خود را دارا نیستند. سطح زیرین ساباط مربوط به فضای عمومی گذر بوده و مالکیت فضای قرارگرفته در تراز بالای گذر نیز در ساباطهای این محله، در دو دسته عمومی و خصوصی قرار می گیرد. پژوهش حاضر از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و برداشتهای میدانی، استفاده کرده و فرآیند شکل گیری مقاله در پرتو ایجاد نظمی منطقی در مطالب پراکنده موجود با استفاده از راهبرد استدلال منطقی می باشد. هدف تحقیق با استفاده از رهیافتی کیفی، شناسایی توالی فعالیتها به منظور تدوین طرحهای مرمتی بناهای معماری است که در قالب یک چارچوب تحلیلی – روش شناختی، در ساباطهای محله نوگ آباد بافت تاریخی نایین، به عنوان نمونه موردی ارائه گردد. در پایان نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به ماهیت و کارکرد ساباطها به منظور ارایه دستورالعملهای پیشنهادی مرمت آنها، تعیین جایگاه آنها در طرح باززنده سازی محله ضروری است. به ترتیب، بررسی و ارزیابی طرحهای فرادست بافت تاریخی، شناخت و تجزیه و تحلیل محله توسط ماتریس سوات، تدوین اهداف و راهبردها در چهارمؤلفه(کالبدی، عملکردی، اجتماعی، اقتصادی)، از اولویتهای طرح باززنده سازی محله، قبل از تعیین حوزه های مداخله محسوب می گردند. حوزه های سه گانه مداخله بر اساس همگنی کاربری های موجود، پتانسیل نهفته، و شناخت کامل نسبت به محله، مشخص و تفکیک گردیده است. ساباطهای اطمینان، باقریان و دو ساباط مسجد خواجه در حوزه مداخله 1 با هدف تبدیل شدن این حوزه به یک مجموعه گردشگری- خدماتی قرار می گیرند. دو ساباط فاطمی و امینی در حوزه مداخله 2 واقع شده اند. این حوزه با هدف تبدیل به یک مجموعه مسکونی مطلوب و مناسب با نشاط شهری بر اساس نیازهای ساکنان آن، تعریف شده است.
تبیین رابطه معماری بومی و زمینه گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری بومی در دهه های اخیر بیش از گذشته مورد توجه محافل معماری قرار گرفته است. یافتن یک ویژگی مشترک که دربرگیرنده همه گونه های تاریخی و جغرافیایی معماری بومی باشد، در شناخت بهتر این معماری راهگشا خواهد بود. از طرفی زمینه و زمینه گرایی در معماری دارای ابعاد گوناگونی است و هر معماری ، به میزانی از ویژگی زمینه گرایی بهره برده است؛ بررسی این ویژگی در معماری بومی اساس این پژوهش بوده و پرسش اصلی این است نسبت زمینه گرایی و معماری بومی در ابعاد مختلف زمینه چگونه است؟ در این مقاله با استفاده از روش تحقیق تحلیلی - توصیفی، تعاریف و ویژگی های معماری بومی از دیدگاه صاحب نظران این حوزه مورد واکاوی قرار گرفته و هریک از این موارد به طور مشخص، با رویکرد زمینه گرایی و ابعاد زمینه، بازبینی شده اند تا از این طریق نسبت معماری بومی با زمینه گرایی مشخص شود. نتایج تحلیل منابع مکتوب در این پژوهش، در خصوص معماری بومی نشان می دهد توجه به ابعاد گوناگون زمینه در این معماری را می توان به عنوان یک ویژگی آشکار در همه نظرات گردآوری شده دانست. هرچند باید گفت این ویژگی نسبی است و صرفاً در مقام مقایسه با معماری رسمی - که از آن به عنوان نقطه مقابل معماری بومی یاد می گردد - می توان میزان این ویژگی را مورد سنجش قرار داد.
نقش پارامترهای شیمیای و کیفیت بافت خاک در فرسایش خشت محوطه تاریخی بلقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محوطه تاریخی بلقیس، شامل ساختارهای خشتی و گلی به وسعت 180 هکتار در 3 کیلومتری جنوب شهر کنونی "اِسفراین" در خراسان شمالی ایران واقع گردیده است. نقش کیفیت خاک در ایجاد آسیب های وارده به خشت و ساختارهای خشتی محوطه بلقیس هدف این مقاله می باشد. انتخاب خاک مناسب نخستین گام تهیه خشت است، لذا بررسی نقش کیفی خاک مورد استفاده از ضرورت و اهمیت برخوردار است. نمونه های گردآوری شده به کمک مطالعات فیزیکی، شیمیایی و مینرالوژیک مورد بررسی قرا گرفتند. بافت خاک ریزدانه مملو از ماسه و سیلت و فقر رس به همراه فازهای مخرب مسکویت و کلسیت موجود در نمونه ها مطابق با مطالعات خاکشناسی منطقه به عنوان پارامترهای شیمیایی خاک در فرآیند آسیب های ناشی از رطوبت نزولی تعیین گردید.