آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۴

چکیده

اغتشاش و آشفتگی در نمای بناهای مسکونی در شهرهای معاصر، مسئله ای است که در ادبیات معماری و شهرسازی بسیار به آن اشاره می شود. مدیران و طراحان شهری معتقدند که عوامل طراحی و فردگرایی معماران معاصر یکی از عوامل مؤثر در به وجود آوردن وضعیت فوق است. بدین منظور راه حل ها و قوانینی در صورت معماری و از لحاظ فرمی و بصری در جهت کنترل و مداخله برای بهبود اوضاع کنونی وضع شده که به نظر می رسد در عمل، کارایی و مقبولیت لازم را نداشته است. این پژوهش جهت فهم عمیق تر موضوع و بازخوانی و تبیین دوباره این مسئله، در جستجوی یک چارچوب نظری است که با پذیرش واقعیت گریزناپذیر فردگرایی در دوران معاصر، به دنبال تقویت هم بودی و همبستگی انسانی باشد. چارچوبی که بتواند با تکیه بر اهمیت نقش نما به عنوان چهره ای که مالک و طراح بنا برای خود متصورند، شیوه تفکر معماران در تعریف خود و تأثیر آن در مرحله تفسیر مسئله نما و قاب بندی آن را تغییر دهد و به عنوان نقطه عزیمت در فرایند طراحی مفید واقع شود. این پژوهش با تکیه بر معرفت شناسی پراگماتیستی و نظریات و روش پیشنهادی ریچارد رورتی، به دنبال راهکاری نظری مختص زمان اکنون است. تحقیق حاضر در مجموع به روش کیفی و مشاهده اوضاع کنونی و با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. در پایان همدلی با دیگری به مثابه راهی جهت توسعه مفهوم خود (طراح-مالک)، مااندیشی و ایجاد همبستگی در چهره بناهای مسکونی پیشنهاد می شود. اندیشه ای که مبتنی بر طراحی های مشارکتی و کاربر- محور در معماری است و با گسترش دایره خود در طراحی نماهای مسکونی، هم بودی به جای هم ستیزی با دیگران در فضاهای همسایگی را تشویق می کند.

Explaining the concept of empathetic imagination in Rorty's pragmatist thoughts as a plan to get out of the disorder in the facade of residential buildings in contemporary cities

Disorder in the facade of residential buildings in contemporary cities are issues that are mentioned a lot in the literature of architecture and urban planning. Managers and urban designers believe that the design factors and individualism of contemporary architects is one of the effective factors in creating the above situation. For this purpose, solutions and laws have been established in the form of architecture and in terms of form and visual in order to control and intervene to improve the current situation, which seems to have not had the necessary efficiency and acceptability in practice. This research is in search of a theoretical framework for a deeper understanding of the issue and rereading and explaining it again, which seeks to strengthen human togetherness and solidarity by accepting the inevitable reality of individualism in the contemporary era. a framework that can rely on the importance of the facade as a face that the owner and designer of the building imagine for themselves, change the way architects think in defining themselves and its effect in the interpretation phase of the facade problem and its framing, and as a point of departure in the design process. Based on pragmatic epistemology and the theories and methods proposed by Richard Rorty, this research is looking for a theoretical solution specific to the present time. The present research has been done in a qualitative way and by observing the current situation and relying on library studies. At the end, empathy with the other is suggested as a way to develop the concept of self (designer-owner), thinking and creating solidarity in the face of residential buildings. An idea that is based on collaborative and user-oriented designs in architecture and by expanding its scope in the design of residential facades, it encourages coexistence instead of competition with others in neighborhood spaces.

تبلیغات