مقالات
حوزه های تخصصی:
نشانه ها با رمزگانی که به تدریج در جریان شکل گیری و تحولات شهر در دوره های مختلف به وجود آمده اند، در ذهن مخاطبین شهر تصویری آشنا یافته و عواطف، احساسات و خاطره های مردم از محل سکونت خود در پیوند با این نشانه ها شکل می گیرند. نشانه ها در شهر، بخشی از یک کلیت بزرگ تر و پیچیده بوده، آنها مجرد و تنها نیستند و در عوض، لایه لایه هستند؛ چرا که ما بی وقفه در حال دوباره نویسی و دوباره سازی محیط پیرامون خود -هم از نظر کالبدی و هم فراکالبدی- هستیم. این هم نشینی/ برهم نشینی، در فرآیند زمان اتفاق می افتد. زمان پیدایش، زمان زیستن و زمان ادراک شهر به مثابه متنی که بر لوح پالیمسست1 نوشته شده، در خوانش آن مؤثر است. بدیهی است هر اندازه ضخامت چینه های تاریخی بیشتر باشد، خوانش زبان زیرین آن دشوارتر است. با توجه به این امر، هدف اصلی پژوهش، پاسخ به این پرسش مهم است؛ بازآفرینی کهن روایتی چون منظر شهری که لایه های مختلفی دارد و خوانش آن دشوار است، چگونه ممکن می شود؟ نگارندگان برای دست یابی به این هدف، از نشانه شناسی لایه ای و تحلیل گفتمان به عنوان روشی تحلیلی بهره می جویند؛ چرا که نشانه های شهری به علت دارا بودن ویژگی های فیزیکی و جنبه های قراردادی و اجتماعی منضم به آنها، از اصولی ترین معیارها در فرآیند شناخت، آسیب شناسی و حفاظت از ارزش های یک شهر به شمار می آیند. این روش، از طریق گفتمانی که حاصل ارتباط میان لایه ها و دوره های مختلف زیستِ شهر است، به روایت شهر دست یافته، گفتمان های جدید خلق کرده است و سبب بازتولید معنا می شود. در نتیجه ، نشانه ها از طریق تعامل با یکدیگر رو به جلو حرکت کرده اند و به سبب پویاییِ جریان نشانه ها، بافت/ زمینه شکل گرفته و بافت سازی انجام می شود. بافت سازی به گونه ای است که شهر را در چارچوب زمانی-مکانی خاصی محدود نکرده و همگام با فرآیند توسعه حرکت نموده، تغییرات را پذیرا شده و در عین حال با اتصالات رمزگانیِ خود، به شبکه پیشین متصل می ماند.
تقابل دو خوانش مذهبی معمارانه در داستانی از دوران مشروطه: حکایت حمام جنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حمام جنیان، یکی از داستان های گفت و گومحور دوران مشروطه بوده که دو نسخه از آن موجود است. این سند منحصر به فرد، از معدود نوشته هایی است که در آن معماری پیشامدرن و سنت های معمارانه ایرانی، مورد بحث و استدلال قرار می گیرد و در بخش هایی از آن معماری خود، دغدغه اصلی است. این داستان، درباره پدر و پسری است که به یک حمام عمومی سنتی می روند و در آنجا با مسائل و چالش هایی مواجه شده و در ادامه، بر مبنای این اتفاقات، به گفت وگویی نقادانه درباره فرهنگ، معماری، سنت ها و باورهای ایرانیان می پردازند. در این مقاله با معرفی، تحلیل، تصحیح و بازنویسی بخش هایی از این داستان، نشان داده شده است که انتقادهای موجود در این داستان نسبت به حمام های عمومی در ایران را می توان به چهار گروه کلی؛ چینش فضایی و جانمایی فضاها در پلان حمام های ایرانی، مسئله حفظ الصحه به خصوص در حمام های ایرانی، نحوه طراحی پله ها و پلکان ها در بناهای ایرانی و فقدان نهادی ناظر بر ساخت و ساز، دسته بندی کرد. راه حل پیشنهادی شخصیت های داستان در مواجهه با این مشکلات طراحی حمام ها به شیوه ای جدید (با شیر) و راه حل کلان آنها، افزایش آگاهی عمومی نسبت به مسائل معمارانه و شهری است. در این مقاله نشان داده شده که می توان دست کم بخشی از اختلافات موجود در زمینه پذیرش یا رد معماری جدید را که به اوایل دوران معاصر نیز کشانده شده است، به خصوص در زمینه ساخت و سازمان دهی بهداشتی حمام های عمومی، حاصل نوعی اختلاف در خوانش مسائل مذهبی دو گروه عمده درگیر در دوران مشروطه دانست که به معماری نیز تعمیم داده شده است و استدلال های هر دو طرف موافق یا مخالف تغییر الگوهای حمام های پیشامدرن، در بسیاری از موارد، مبنایی مذهبی داشته اند.
مراتب حفاظت از میراث معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفاظت آثار معماری، مبتنی بر شناخت معماری است و معماری، ظرف زندگی انسان است. انسان، معماری را برای رفع نیازهای خود میسازد و این در حالی است که او علاوه بر جسم، دارای روح و روان است و نیازهای انسان نیز در عین حال که متنوع بوده، دارای مراتبی نیز هستند. انسان در سطحی، نیازهای جسمی و معیشتی و در سطحی دیگر، نیازهای روانی و معنوی دارد. معماری نیز از این جهت، دارای وجوهی کالبدی و همچنین فراتر از کالبد است. بدین ترتیب، مراتب معماری، امکان حیات انسان در تمام ساحات وجودی او را مهیا می گردانند. حال با توجه به ذو مراتب بودن انسان و معماری، چنانچه هدف حفاظت را تطویل عمر و تداوم و بقای آن در تمام وجوه بدانیم، حفاظت نیز قائم به مراتب است. اما سؤال اینجا است که مراتب متعدد حفاظت کدام هستند؟ و این مراتب متعدد چه نسبت و ارتباطی با هم دارند؟ به منظور پاسخ به این پرسش ها به جهت توجه به ماهیت معماری و حفاظت از تمامیت آن، چیستی و چگونگی مراتب وجود در عالم مورد بحث قرار می گیرد؛ چرا که قطعاً مراتب وجودی انسان و نیازهای او و معماری و حفاظت نیز تابعی از آن هستند. لذا در این پژوهش با روش "قیاس" به معنای تعمیم از کل به جزء و استدلال منطقی، به تطبیق و تعمیم قواعد و مراتب عالم وجود بر معماری و پس از آن حفاظت پرداخته و سپس به پرسش های پژوهش پاسخ داده خواهد شد. در نهایت، مراتبی سه گانه از حفاظت به دنبال مراتب سه گانه معماری بیان می شوند؛ مرتبه پایین تر، مرتبه ماده است که جنبه محسوس و کالبد معماری را شکل می دهد، متناظر با مرتبه و قوای حسی انسان است و نیازهای اولیه و مادی انسان را با واسطه مواد و مصالح طبیعت (مرتبه مادی عالم) رفع می کند. حفاظت نیز در این مرتبه، مبتنی بر شناخت کالبدی اثر است. مرتبه بالاتر، مرتبه الگو بوده که واسطه انتقال معانی اعلی به ساحت ماده است. متناظر آن در انسان، قوه خیال و در هستی، عالم مثال است. در این مرتبه، الگوها و قواعد به طریق رمزی و استعاری، عامل شکل گیری معماری هستند. این مرتبه، از کالبد و ماده فراتر است. بدین ترتیب، حفاظت معماری در این مرتبه، مبتنی بر فهم و بازتکرار آگاهانه الگوها است. بالاترین مرتبه، مرتبه معنا است. متناظر آن در انسان، قوه عقل و در هستی نیز مرتبه عقل است. حفاظت از این مرتبه به تربیت، نه صرفاً آموزش، انسان ها جهت تقویت قدرت خوانش معنا نیاز دارد. این مراتب در نظامی طولی و درهم تنیده هستند و تقرب به مراتب بالاتر، در گرو عبور از مراتب پایین تر است.
مؤلفه های شکل دهنده منظر فرهنگی شهرستان عباس آباد مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رابطه متقابل انسان و محیط را می توان بسترساز ظهور مکان رخدادهای اجتماعی تلقی نمود. منظر فرهنگی، حاصل برآیند طبیعت، فرهنگ و تاریخ در گذر زمان، دربردارنده ارزش های فرهنگی-طبیعی است که تعامل میان انسان و طبیعت در طول تاریخ را نشان می دهد. از این رو، گسست رابطه انسان و محیط را می توان ناشی از عدم توجه کافی به منظر فرهنگی به عنوان عامل شکل دهنده ارتباط ادراکی دانست. اهداف این مطالعه به ترتیب شامل؛ شناسایی مؤلفه های شکل دهنده منظر فرهنگی مورد مطالعه و یافتن جنبه های مجهول ارزش های ماهیتی منحصر به فرد این مؤلفه ها در منطقه انتخابی هستند. پژوهش حاضر با پارادایم تفسیرگرایی، دارای ماهیت نظری-کاربردی بوده که با رویکرد کیفی و راهبردهای ترکیبی شامل؛ مطالعه موردی و مطالعات تاریخی تطبیقی، طراحی شده است. راهبرد نمونه گیری در داده های میدانی غیرتصادفی هدف دار بوده است. روش گردآوری داده ها در این مطالعه، به صورت میدانی (شامل مصاحبه با 13 نفر از متخصصان بر اساس اصل اشباع) و کتابخانه ای بوده است. یافته های حاصل از این فرآیند به انضمام تحلیل محتوای مستندات راهبرد مطالعه تاریخی-تطبیقی، منتج به استخراج یافته های پژوهش شدند. طراحی فضای شهری بر اساس منظر فرهنگی، با ایجاد تجربه ای جدید از منظر شهری، در نقش یک محرک، کنش های اجتماعی را به همراه دارد؛ بدین معنی که زندگی اجتماعی در شهر ها و درهم تنیدگی ذهنی مردم با شهر، متأثر از مناظر فرهنگی به کار گرفته شده در مکان های شهری بوده که منجر به ارتقای احساس تعلق و مانایی این حس در فرآیند تغییر نسل ها خواهد شد. از سوی دیگر، پرداختن به کیفیات فیزیکی اثرگذار در محیط مانند؛ مقیاس، فاصله، زمان و شرایط ادراک، در ایجاد ارتباط مخاطب با محیط بسیار مؤثر است. به بیان دیگر، بهره گیری از این معیارها باعث ارتقای روح مکان و تجلی زیبایی تمامی فرآیند های موجود در یک دوره زمانی با کیفیتی خاص خواهد شد، زیرا درهم تنیدگی ذهنی شهروندان زمانی شکل خواهد گرفت که احساس تعلق به شهر در جای جای آن وجود داشته باشد؛ به گونه ای که مردم با این حس در فضای شهری حضور یابند و خود را شهروندی فعال در ساخت و حیات آن شهر بدانند.
مقایسه روش های ایجاد محرمیت در مسکن سنتی و معاصر نمونه مطالعاتی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری ایرانی، دارای مفاهیمی است که بر اساس فرهنگ، عقاید و اندیشه های ایرانی- اسلامی شکل گرفته است. یکی از این مفاهیم که بر الگوی زندگی ایرانیان بسیار تأثیرگذار بوده، مفهوم محرمیت است. نمود این مسئله در دوران مختلف قبل و بعد از اسلام و به روش های متنوعی، در آثار معماری بالأخص بناهای مسکونی قابل رؤیت است. با این حال و با توجه به پیشینه این موضوع در فرهنگ زندگی ایرانی، به نظر می رسد تجلی این مفهوم در الگوهای مسکن معاصر، متفاوت از مواردی باشد که در الگوهای سنتی رایج بوده است. این موضوع تا حد زیادی متأثر از تفاوت در نظام معماری این دو الگو و نیز تغییر در شیوه زندگی مردم در دوران معاصر در مقایسه با گذشته است. با این توضیح، پژوهش حاضر قصد دارد که با تحلیل ساختار فضایی در معماری مسکن سنتی و الگوی آپارتمانی به عنوان رایج ترین الگوی مسکن در دوران معاصر، به تحلیل ابعاد مختلف نمودپذیری مفهوم محرمیت در این دو شیوه بپردازد. بر همین اساس، با انتخاب سه خانه با الگوی سنتی در بافت تاریخی شیراز و سه خانه آپارتمانی در بافت جدید شهر صدرا به عنوان الگوی معاصر و تحلیل سازمان فضایی آنها، به بررسی مفهوم محرمیت در آنها پرداخته است. در این پژوهش، پس از استخراج شاخص های تحلیل بر اساس ادبیات، با استفاده از ماتریس های دو-دویی، هر کدام از شاخص ها به تفکیک مورد تحلیل قرار گرفته و نتایج در قالب تحلیل تطبیقی ارائه شدند. در نهایت، نتایج تحقیق نشان داده که محرمیت و شاخص های مرتبط با آن در خانه های سنتی نمود بیشتری داشته و از اصول جدانشدنی آن به شمار می روند. این در حالی است که در خانه های معاصر به دلیل تغییراتی که در نظام پیکره بندی خانه ها صورت گرفته، بعد محرمیت کمرنگ تر شده است و با محدود کردن دسترسی فیزیکی به فضاها، بر شکل گیری خلوت، تأکید بیشتری صورت می گیرد.
پیشنهاد مدلی برای بررسی حفاظت پایدار (کالبدی-معنایی) میراث معماری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هزاران محوطه، بنا و مجموعه تاریخی که نشان دهنده تاریخ، فرهنگ و هویت این ملت هستند، نیاز به حفاظت دارند. امروزه حفاظت، بیشتر یک فعالیت ذاتی مبتنی بر ارزش ها قلمداد می شود و همواره ارزش ها، علت اصلی حفظ میراث بوده اند. پر واضح است که هیچ جامعه ای برای حفظ چیزی که ارزشی برای آن ندارد، تلاشی نخواهد کرد. لذا شناسایی و طبقه بندی ارزش ها قبل از هر گونه اقدامات آسیب شناسی و تعیین میزان مداخلات در فرآیند حفاظت، امری ضروری است. در کلیه تحقیقات علمی پیرامون میراث معماری، پایداری فرآیند حفاظت به صورت محدود مورد توجه و تحقیق قرار گرفته است؛ بنابراین نمی توان درک روشنی از پایداری معماری که در فرآیند حفاظت نقش دارد، به دست آورد. لذا هدف این پژوهش، بررسی حفاظت پایدار (کالبدی- معنایی) میراث معماری به منظور تبیین مدل برگرفته از نظر متخصصین است. روش تحقیق در این مقاله، به صورت کیفی-کمی1 در نظر گرفته شده؛ به طوری که پس از شناسایی ارزش های کالبدی و معنایی میراث معماری، از طریق بررسی ادبیات موضوع و با مشورت متخصصین، توسط آزمون رگرسیون خطی، میزان اثرگذاری مؤلفه های اصلی و فرعی حفاظت معنایی بر واریانس حفاظت کالبدی تعیین شده است. سپس برای تبیین رابطه بین حفاظت معنایی و کالبدی و زیرمؤلفه های مربوطه، از آزمون هم بستگی پیرسون استفاده شده و مدل نهایی ارائه شده است. پایایی آزمون، بر اساس تکنیک آلفای کرونباخ و روایی محتوایی، بر مبنای نظر متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس مدل به دست آمده، می توان نتیجه گرفت که حفاظت میراث اصیل معماری، تنها با تعامل مستمر حفاظت کالبدی و معنایی و با کمک رعایت زیرمؤلفه های مربوطه به صورت توأمان امکان پذیر است. همچنین، زیرمؤلفه های اصلی در حفاظت کالبدی بناهای تاریخی؛ عناصر مصالح، تزئینات، سیستم سازه ای، نما، هندسه و در حفاظت معنایی؛ ارزش های فرهنگی، هویتی، اقتصادی، یکپارچگی، تاریخی، زیبایی، اجتماعی و اصالت، تعیین شده اند.