مقالات
حوزه های تخصصی:
شناسایی سطح کلی تاب آوری فرامحلی سکونتگاه های روستایی نسبت به خشکسالی، در جهت حکمرانی خوب نواحی روستایی بسیار حائز اهمیت است. درواقع با تحلیل فضایی تاب آوری فرامحلی دهستان ها، به کارگیری راهبردهای مدیریتی تعدیل آسیب های ناشی از خشکسالی مقدور می شود. لذا هدف این تحقیق اولویت بندی سطح تاب آوری فرامحلی نسبت به خشکسالی در بین شش دهستان شهرستان روانسر در استان کرمانشاه است. بنابراین، پنج شاخص سنجش تاب آوری فرامحلی نسبت به خشکسالی یعنی جریان های افراد، سرمایه ها، محصول و کالاها، اطلاعات، فناوری ها و نوآوری ها، با واکاوی پیشینه پژوهش، انتخاب گردید. در مرحله بعد با بهره گیری از آزمون T تک نمونه ای یک طرفه، میزان تأثیرگذاری هر یک از شاخص های مذکور بر تاب آوری فرامحلی روستائیان از منظر دهیاران شهرستان هدف (99=N) که بر مبنای جدول کرجسی و مورگان به روش نمونه گیری تصادفی 79 نفر از آنان انتخاب شدند، بررسی و تأیید گردید، سپس به منظور تعیین وزن شاخص های فوق الذکر، با تکنیک گلوله برفی و روش نمونه گیری هدفمند، 17 نفر از متخصصان و کارشناسان جهاد کشاورزی و فرمانداری شهرستان روانسر انتخاب و از نظرات آنان استفاده شد. نتایج یافته ها با تکنیک TOPSIS بر مبنای شاخص های مطرح شده، بیانگر آن بود که تاب آوری فرامحلی نسبت به خشکسالی در مناطق روستایی دهستان های حسن آباد و زالواب بیشترین، در دهستان های بدر و دولت آباد متوسط و در دهستان های منصورآقایی و قوری قلعه کمترین مقدار است. این امر می تواند ناشی از جریان های و پیوندهای فرامحلی و نامتوازن و عدم عدالت فضایی در حوزه دهستان های مذکور باشد. نتایج این مطالعه می تواند پیشنهادهایی کاربردی برای حکمرانی خوب نواحی روستایی هدف به منظور تعدیل آسیب پذیری و افزایش تاب آوری روستائیان نسبت به خشکسالی داشته باشد.
آمایش دفاعی روستاهای مرزی با رویکرد پدافند غیرعامل (مورد مطالعه: روستاهای مرزی شهرستان پیرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت دفاعی سکونتگاه های مرزی یکی از مهم ترین مسائلی است که در سیاست های دفاعی و امنیتی کشورها مطرح می شود. لذا، پس از معرفی سکونتگاه های مرزی و اهمیت آن ها در حفاظت از مرزهای کشور، به بررسی تهدیدات امنیتی محیط زیستی و طبیعی، مهاجرت غیرقانونی، قاچاق کالا و مواد مخدر و... که بر روی سکونتگاه های مرزی تأثیر می گذارند و در ادامه به بررسی موانع اصلی در حفاظت از سکونتگاه های مرزی و نقش پدافند غیرعامل در این حفاظت پرداخته و با توجه به مطالب بحث شده، راهکارهایی برای تقویت امنیت دفاعی سکونتگاه های مرزی با تأکید بر پدافند غیرعامل ارائه می شود. این راهکارها شامل تقویت نظارت بر مرز، افزایش آموزش و آگاهی جامعه و نیروهای امنیتی در خصوص روش های جلوگیری از تهدیدات، بهبود شبکه های ارتباطی و... است. این مقاله به بررسی امنیت دفاعی سکونتگاه های مرزی در استان آذربایجان غربی با تأکید بر پدافند غیرعامل و ارائه راهکارهایی برای تقویت امنیت این مناطق با روش توصیفی - تحلیلی، نگرش حل مسئله سیستمی و ابزارهای گردآوری اطلاعات کتابخانه ای اسنادی و پیمایشی - میدانی بر مبنای طرح های توسعه روستایی و تأکید بر رویکرد پدافند غیرعامل به عنوان رویکردی امنیت ساز و دفاع محور انجام گرفته است. تحلیل یافته های فضایی - مکانی به وسیله GIS و با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و منطق فازی صورت پذیرفته است. طبق نتایج به دست آمده، از 147 روستای شهرستان بیش از 60 روستا که بیشتر از 40 درصد جمعیت مناطق روستایی را تشکیل می دهند در معرض آسیب پذیری خیلی زیاد و زیاد هستند. همچنین بیشترین میزان آسیب پذیری در سکونتگاه های روستایی سه دهستان لاهیجان غربی، دهستان پیران و دهستان منگور غربی مشاهده می شود که دهستان های مرزی به شمار می روند.
شناسایی نارسایی های طرح های محلی سکونتگاه های روستایی استان آذربایجان شرقی در بستر نظریه غیربازنمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های غیر بازنمایی بر جغرافیای روستایی تأثیر گذاشته و جغرافی دانان نه تنها به صورت گفتمانی، بلکه به عنوان بخشی از مجموعه ای از عناصر تجسم یافته، تمرین شده و تجربه شده زندگی با مسائل روستایی درگیر هستند. طرح های محلی سکونتگاه های روستایی ازجمله مسائل مهم روستایی بوده و شناسایی نارسایی ها و نابسندگی های این طرح ها در استان آذربایجان شرقی هدف تحقیق حاضر است. تحقیق در بستر نظریه غیربازنمایی به عنوان یک شیوه تفکر استقرایی توأمان به صورت ترکیبی از روش کیفی (پدیدارشناسی با نرم افزار مکس کیودا) برای کشف گزاره ها؛ از روش آمیخته (روش پژوهش کیو) برای ذهنیت سنجی و کشف الگوهای ذهنی و درنهایت از روش کمی (معادلات ساختاری به روش لیزرل) برای تعیین عوامل نهایی مؤثر در برنامه ریزی محلی روستایی استفاده نموده است. «فقدان یک نظام مدیریتی مشخص برای روستا» (مدیریت محلی محور)؛ «عدم توجه به شیوه تولید محلی» (دانش بنیان محور)؛ «ضعف در نظام تهیه (ضعف علمی مهندسان مشاور در شناخت نیازهای روستائیان)» (ارزیاب محور)؛ «ابهام فرایندی و محتوایی در چگونگی تدوین سیاست ها و برنامه ها» (صریح نگر)؛ و «عدم توجه به دانش بومی محلی و مشارکت روستائیان در برنامه ریزی محلی» (مشارکت گرا و بوم محور) به عنوان پنج دیدگاه یا الگوی ذهنی درباره مهم ترین نارسایی های برنامه ریزی محلی توسعه روستایی شناسایی شد. مقایسه و اعتبار سنجی نهایی روش های کمی و کیفی نشان داد «فقدان یک نظام مدیریتی مشخص برای روستا» و «ضعف در نظام تهیه طرح های محلی» به عنوان اصلی ترین نابسندگی ها، دو گزاره مهمی هستند که متخصصان استانی، مدیران محلی و افراد جامعه محلی روستایی در مورد آن ها توافق و اشتراک نظر دارند.
واکاوی عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی از دیدگاه متخصصین مراکز کشاورزی شهرستان دشتستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرساله بخشی از بهترین اراضی کشاورزی کشور به دلایل متعدد تغییر کاربری یافته و به مصارف غیرکشاورزی تبدیل می گردند و خروج این گونه اراضی از مسیر تولید زراعی و باغی لطمات جبران ناپذیری را ایجاد می نماید. در این راستا مطالعه حاضر به صورت کیفی، با استفاده از روش نظریه زمینه ای با هدف واکاوی علل تغییر کاربری اراضی کشاورزی در شهرستان دشتستان از توابع استان بوشهر انجام شد. مشارکت کنندگان در این تحقیق 16 نفر از متخصصین مراکز کشاورزی در سطح شهرستان بودند که ازطریق روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی (ارجاع زنجیره ای) برای مطالعه انتخاب شدند. معیار تعداد نمونه ها اشباع نظری بود. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها با استخراج 55 مفهوم و 18 مقوله کدگذاری و تحلیل شدند. درنهایت عوامل استخراج شده بر اساس ماهیت آن ها در 8 سازوکار شامل سازوکار اقتصادی (13 عامل)، سازوکار اجتماعی (7 عامل)، سازگاری و تاب آوری با شرایط طبیعی (9 عامل)، سازوکار رفاهی (8 عامل)، اصلاح قوانین و اطلاع رسانی (7 عامل)، سازوکار انسانی (4)، سازوکار حمایتی (2 عامل) و سازوکار روانی (5 عامل) در قالب مدل استراوس و کوربین جایگذاری شدند.
تحلیلی بر سرمایه اجتماعی و پایداری محیط زیستی : تعاونی باغداران شهرستان ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رفتارهای محیط زیستی مسئولانه، مجموعه ای از کنش های افراد جامعه نسبت به محیط زیست است که یک طیف وسیع از احساسات، تمایلات و آمادگی های خاص برای رفتار نسبت به محیط زیست را شامل می شود. افراد هر اجتماعی برحسب شرایط و مقتضیات خاص اجتماعی و فرهنگی خود، برخورد متفاوتی نسبت به محیط زیست دارند. این برخوردها و رفتارها ممکن است کاملاً منفی و مخالف محیط زیست و یا برعکس باشد که می تواند متأثر از سرمایه اجتماعی جامعه باشد. هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی در پایداری محیط زیستی باغات انگور تعاونی باغداران شهرستان ملایر است. جامعه آماری پژوهش اعضای تعاونی باغداران شهرستان ملایر است که شامل 3000 نفر هستند و از این تعداد 341 نفر بر اساس نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسش نامه استاندارد سرمایه اجتماعی آپهوف (2000) و پرسش نامه محقق ساخته اندازه گیری پایداری محیط زیستی به روش ردپای اکولوژیک بود. روایی پرسش نامه توسط متخصصین فن تأیید و پایایی آن نیز از طریق آزمون آلفای کرونباخ محاسبه و 86/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های مختلف آماری با استفاده از نرم افزارهای EXEL، SPSS و PLS صورت پذیرفت. نتایج حاصل از برازش مدل رابطه سرمایه اجتماعی با پایداری محیط زیستی نشان داد که بعد ساختاری سرمایه اجتماعی 2/36 درصد و بعد شناختی سرمایه اجتماعی 9/33 درصد تغییرات مربوط به متغیر پایداری محیط زیستی را به طور مستقیم تبیین نمودند. پژوهش حاضر با نگاهی جامع، چهارچوب مند و بر اساس ردپای اکولوژیک و سازه های سرمایه اجتماعی، تأثیر سرمایه اجتماعی موجود در تعاونی باغداران را بر پایداری محیط زیستی می سنجد که بررسی این موضوع در این تعاونی در نوع خود جدید است.
برنامه ریزی راهبردی توانمندسازی زنان روستایی استان کرمانشاه ازطریق کارآفرینی: کاربرد تکنیک Meta-SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف برنامه ریزی راهبردی توانمندسازی زنان روستایی استان کرمانشاه ازطریق کارآفرینی به صورت توصیفی - تحلیلی انجام و ازطریق مصاحبه و تکمیل پرسش نامه داده ها گردآوری شد. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار Meta-SWOT استفاده شد. افراد مشارکت کننده در پژوهش تعداد 18 نفر از خبرگان امور زنان روستایی استان در سازمان جهاد کشاورزی، کمیته امداد امام خمینی، استانداری، سازمان بهزیستی، سازمان تعاون روستایی، اداره کل کار، تعاون و رفاه اجتماعی استان و دانشگاه رازی بودند که به صورت هدفمند- معیاری انتخاب شدند. به منظور شناسایی و اولویت بندی راهبردهای توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی بر اساس پنج مرحله تکنیک Meta-SWOT اقدام شد. بر اساس نتایج دو عامل «ظرفیت بالا در کشاورزی استان» و «وجود گیاهان دارویی و خوراکی» دارای بالاترین اوزان بودند که این نشانگر اهمیت آن ها نسبت به سایر عوامل در توسعه توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی استان کرمانشاه بود. نتایج بررسی عوامل محیطی نیز حاکی از آن بود که عامل «عدم هماهنگی کامل بین دستگاه های اجرایی» با بیشترین میزان قدرت و تأثیرگذاری، به عنوان مانع توسعه توانمندسازی کارآفرینی زنان روستایی استان کرمانشاه است. بر اساس نقشه راهبردی، سه راهبرد مهم توانمندسازی کارآفرینی زنان «ارتقای انسجام اجتماعی و تسهیل شبکه ارتباطی بین زنان روستایی»؛ «تدوین قوانین و فراهم نمودن زمینه هایی برای حمایت از تولیدات و بازارهای خانگی زنان روستایی» و «ایجاد زمینه ها و بسترهای لازم جهت حمایت از برند صنایع دستی، فراورده های کشاورزی و دامی»، است. پیشنهاد می شود با ارائه مهارت های آموزشی ازطریق دوره های فنی - حرفه ای، کارآفرینی، کشاورزی، ترویجی و بازاریابی در ارتباط با ظرفیت های منطقه و اهمیت آن ها ضمن تقویت دانش علمی و عملی زنان روستایی به توسعه توانمندسازی آن ها کمک نمود.
تحلیل و ارزیابی شاخص امنیت آب (WSI) در حوزه آبخیز دشت نیشابور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ناکامی و ناکارآمدی سیاست های گذشته مدیریت منابع آب موجب شده تا حرکتی برای بازنگری، آسیب شناسی و یافتن راه هایی برای افزایش کارایی مدیریت منابع آب و به دنبال آن افزایش امنیت آب آغاز گردد. ازآنجاکه عوامل زیادی بر امنیت آب تأثیرگذار است، شناخت این عوامل می تواند در ارتقای عملکرد مدیریت پایای منابع آب تأثیرگذار باشد. ازاین رو هدف از این پژوهش، تعیین شاخص امنیت آب (WSI) با کمک چهارچوب ارزیابی وضعیت امنیت آب در مقیاس حوزه آبخیز به منظور تجزیه وتحلیل جامع مسئله بحران آب و پیامدهای ناشی از این کم آبی در حوزه آبخیز دشت نیشابور است. جامعه آماری موردمطالعه 125 نفر از کشاورزان حوزه است که حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعیین و با روش نمونه گیری تصادفی با افراد مصاحبه گردید. همچنین پرسش نامه های عامل نهادی نیز با روش نمونه گیری گلوله برفی از کارشناسان سازمان های مرتبط با آب تکمیل گردید. نتایج نشان می دهد در بین 5 معیار اصلی شناسایی شده جهت ارزیابی امنیت آب، معیار اقتصاد آب در طول 3 دوره آماری موردمطالعه (1390-1391، 1395-1396 و 1398-1399) روند افزایشی داشته و در سال آبی 1398-1399 بیشترین مقدار را به خود اختصاص داده است. اما به طورکلی روند وضعیت امنیت آب کلی در حوزه آبخیز دشت نیشابور طی 10 سال گذشته روند کاهشی داشته و در وضعیت ضعیف قرار دارد. بنابراین، در صورت توجه سازمان های دست اندرکار در مدیریت منابع آب به معیارهای اثرگذار بر مفهوم امنیت آب، با بهره گیری و پیاده سازی چهارچوب ارائه شده در این پژوهش، می توان با آسیب شناسی صحیح و به موقع، ارتقای ظرفیت سازگاری و تدوین برنامه های عملیاتی مؤثر، به مدیریت پایاتر و جامع منابع آب در حوزه های آبخیز کشور دست یافت.
طرح واره های تضاد بر سر آب از دیدگاه کنشگران پروژه آب رسانی روستاهای حوضه سد گاوشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحقیقات بسیاری در حوزه بررسی تضاد پروژه های روستایی انجام شده است، اما کمتر پژوهشی را می توان یافت که به واکاوی این تضادها در یک چهارچوب مشارکتی پرداخته باشد. این در حالی است که شناسایی این تضادها توسط برنامه ریزان و متولیان آب می تواند زمینه ساز مدیریت پایدار منابع آب از مسیر مدیریت تضاد باشد. ازاین رو در پژوهش حاضر با استفاده از پارادایم طبیعت گرایانه تلاش شد به درک عمیق تری نسبت تضادها دست یافت. افراد موردمطالعه از طریق نمونه گیری از موارد ویژه انتخاب شدند. اطلاعات موردنیاز با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته انفرادی جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از جدول گرافیکی دو بعدی طرح صور فلکی انجام گرفت. نتایج نشان داد بین ذی نفعان پروژه آب رسانی، تضادهایی وجود داشته و بیش ترین تضاد بین مردم روستا با شرکت آب منطقه ای و سازمان جهاد کشاورزی و تضادهای بین مردم محلی بوده است. نتایج این تحقیق به متولیان آب منطقه ای کمک می کند تا به درک واقعی تری نسبت به تضاد آب در منطقه دست یابند و از این مسیر به مدیریت اثربخش منابع آب کمک کنند.
بررسی سیر تکامل خانه های روستایی جلگه ای گیلان با استفاده از روش تشابه سنجی فرم و روابط فضایی پلان ها (موردمطالعه: شهرستان تالش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانه یکی از ضروری ترین نیازهای بشر است که درگذر زمان فضاهای موجود آن به واسطه نیازها و تغییرات برون زا، ساختاری متفاوت به خود گرفته است. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال بررسی خانه های روستایی تالش با هدف استخراج الگوهای تکامل یافته است؛ تا با شناسایی ویژگی ها و تغییرات انجام گرفته در آن، بتوان در طراحی الگوی مسکن روستایی مورداستفاده قرار داد. لذا به منظور دستیابی به این اهداف، اطلاعات پژوهش حاضر بر اساس مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی گردآوری شده و با روش تحقیق کمی و کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته است. در این پژوهش با فرض اینکه به کمک فرمول های ریاضی و داده های عددی در پلان می توان هدف پژوهش را محقق نمود، در مرحله کمی آن پلان150 خانه روستایی که به صورت هدفمند و از مناطق مختلف تالش انتخاب شده اند، با استفاده از روش داده کاوی و زبان برنامه نویسی پایتون مورد شباهت سنجی قرار گرفت. نتایج حاصل از بررسی الگوهای تکامل یافته پژوهش حاکی از آن است در منطقه تالش فرم مستطیل، جهت گیری شرقی- غربی پلان و قرارگیری ایوان در سمت جنوب از خصوصیات مشترک در تمامی خانه های بومی یافته شده در این منطقه است. در این خانه ها ایوان که نقش مؤثری در تشکیل فرم و ارتقا عملکرد فضاها داشته است با گذر زمان از مساحت آن کاسته و با انتقال آن به میانه بنا موجب شده است تا فرم خانه ها نسبت به قبل محصورتر گردد. همچنین بررسی الگوی خانه های متداول نشان می دهد با تفکیک فضاهای مختلف به دلیل عدم وجود آن درگذشته، امروزه بر عملکرد فضاهای بسته نیز افزوده شده است.
فرایند الگویابی برای طراحی مسکن نوساز روستایی (موردمطالعه: روستای صَوَر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از ارکان برنامه های توسعه توجه به ساخت مساکن روستایی نوساز است. نوسازی این مساکن بدون توجه به مباحث هویتی و پیشینه تاریخی روستاها و تداوم الگوهای بومی امکان پذیر نیست. زمینه های تداوم الگوهای سکونتی درگرو شناخت معماری بومی است. ازاین رو تبیین فرایند الگویابی معماری بومی و استخراج این الگوهای جهت استفاده در طراحی های جدید ضروری است. روستای صور استان آذربایجان شرقی یکی از روستاهای واجد ارزش های تاریخی و معماری بومی است. پژوهش حاضر به بررسی الگوهای بومی مسکن روستای صور و فرایند الگویابی جهت کاربست در ساخت مساکن نوساز می پردازد.این پژوهش ازنظر فرایند اجرا، کیفی محسوب می شود و برای رسیدن به اهداف خود از روش توصیفی-تحلیلی-اکتشافی بهره می برد. برای این منظور ضمن مرور ادبیات موضوعی به تبیین فرایند الگویابی الگوهای بومی پرداخته و سپس این مراحل را در نمونه موردی روستای صور موردبررسی دقیق قرار می دهد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در فرایند الگویابی معماری بومی چهار مرحله شناخت جامع وضع موجود بر اساس مطالعات کتابخانه ای و میدانی، استخراج مؤلفه های مؤثر بر مسکن روستایی، ارائه الگوی اولیه مسکن روستایی و سپس تدقیق این الگو بر مبنای تغییرات شیوه زیست معاصر روستائیان ضروری است. بر این مبنا مؤلفه های اصلی مؤثر بر مسکن روستایی صور شاملِ شیب، جهت گیری، بستر و سازمان فضایی مسکن شناسایی شدند. الگوی اولیه بر مبنای مرکزیت حیاط در مسکن روستایی صور و لزوم ارتباط فیزیکی و بصری تمام فضاها با حیاط و سازمان دهی فضاها با عمق فضایی کم، و در ادامه الگوی نهایی با افزودن فضاهای مفصلی و بهداشتی پیشنهاد شدند.