پژوهش های روستایی
پژوهش های روستایی دوره چهارم پاییز 1392 شماره 3 (پیاپی 15) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
بخش وسیعی از جغرافیا و جمعیت هر کشور به روستاها اختصاص دارد؛ از این روعملکرد اقتصادی نواحی روستایی، بر شکوفایی و بهره وری ملی کشورها تأثیر بسزایی می گذارد. با این حال حتی در کشورهای توسعه یافته ای همچون ایالات متحد امریکا، واگرایی عملکرد اقتصادی روستاها در مقایسه با شهرها، به چالشی اساسی بدل شده است. پژوهشگران، ریشة این واگراییِ عملکردی را در نوع نگاه دولت به روستاها می دانند و بیان می دارند که دولت ها ویژگی های منحصربه فرد روستا را نادیده می گیرند، روستا را مساوی با کشاورزی برمی شمارند، و به شهرهای مجاور روستا نیز بی توجه اند. از سوی دیگر، پژوهشگران معتقدند از آنجا که هر روستا درون یک منطقة اقتصادی واقع شده است، تصمیم گیری و تحلیل در خصوص روستا نیز باید با نگاه منطقه ای صورت گیرد. در این میان، یکی از مشهورترین و پرکاربردترین چارچوب های تحلیل و سیاست گذاری منطقه ای، چارچوب دایاموند (الماس) مایکل پورتر و نظریة خوشه های اوست، که مطالعات متعددی نیز با استفاده از آن به بررسی سیاست های توسعة اقتصادی روستایی پرداخته اند. در این مقاله، سیاست ها و نگاه دولت به روستاها در ایران بررسی شده است. برای این منظور، با انجام پیمایشی از 31 نفر از خبرگان دانشگاهی و کارشناسان سطوح میانی سیاست گذاری روستایی در سه نهاد دولتی کشور، بررسی شده است که سیاست های دولتی ایران، تا چه اندازه با دیدگاه های منطقه ای مطابقت داشته است.
تحلیل عوامل مؤثر بر توسعة مکانیزاسیون در نواحی روستایی (مطالعة موردی: دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بخش کشاورزی برای تأمین امنیت غذایی جامعه و ایفای نقش مؤثر در تقویت استقلال ملی، نیازمند گذر سریع از مرحله تولید معیشتی و سنتی به مرحله تولید پیشرفته و تجاری است. مکانیزاسیون رویکردی است که دستیابی بخش کشاورزی به مرحله تولید تجاری را ممکن می سازد و از ارکان کشاورزی مدرن به شمار می آید. بدون مکانیزاسیون، چشم انداز روشنی از کشاورزی پویا و پایدار که بتواند نیازهای غذایی را معقولانه برطرف سازد، متصور نیست. توسعة مکانیزاسیون در جوامع کشاورزی و به ویژه در نواحی روستایی کشور با مشکلاتی همراه بوده است که شناخت عوامل مؤثر بر آن می تواند به برنامه ریزی برای رفع آنها کمک کند. از این رو در تحقیق حاضر به بررسی علل توسعه نیافتگی مکانیزاسیون در نواحی روستایی دهستان غنی بیگلو در شهرستان زنجان پرداخته شده است. نوع تحقیق کاربردی است و به صورت توصیفی- تحلیلی، به روش پیمایشی انجام شده است. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده) صورت گرفته است. جامعة آماری، 2330 بهره بردار کشاورز روستاهای دهستان غنی بیگلوی شهرستان زنجان است که طبق فرمول کوکران تعداد نمونة لازم برای تکمیل پرسشنامه، 300 کشاورز تعیین گردید. تجزیه و تحلیل اطلاعات با آزمون تحلیل عاملی و همبستگی پیرسون انجام گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهند که شیوة تولید، درآمد و اشتغال از مهم ترین علل توسعه نیافتگی مکانیزاسیون در منطقة مطالعه شده است.
عوامل مؤثر بر ماندگاری جوانان روستایی مطالعة موردی: شهرستان اهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازجمله مسائل مهمی که امروزه روستاها با آن مواجه اند، فرایند خروج جمعیت جوان و فعال از روستاهاست که پایداری اجتماعات روستایی را به خطر می اندازد. مسئلة اصلی این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر ماندگاری جوانان روستایی در روستاهاست. در این پژوهش، از روش پیمایش استفاده شده و با نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای، وضعیت جوانان ساکن در روستاهای شهرستان اهر مطالعه شده است. یافته ها نشان می دهند که متغیرهای وضعیت اشتغال، تحصیلات، نوع شغل، میزان درآمد ماهیانة خانوار، طبقة اقتصادی خانواده از نظر خود پاسخگویان، و محل اشتغال پاسخگویان در ماندگاری جوانان در روستا نقش اساسی دارند. مهم ترین عوامل دفع جوانان از جوامع روستایی و گرایش آنها به مهاجرت به مناطق شهری نیز به ترتیب اولویت اینها هستند: کمبود امکانات رفاهی، کمبود امکانات بهداشتی، کمبود امکانات آموزشی و فرهنگی، نبود شغل مناسب و مشکلات کاری، کمبود وسیلة حمل ونقل و حاصلخیزنبودن زمین های کشاورزی. افزون بر اینها، ساخت تصویر منفی از روستا و ارائة تصویر مثبت از شهر، حس تعلق به روستا را بین جوانان تضعیف و فرایند ترک روستا را میان جوانان تسهیل و تسریع می کند. در نهایت اینکه جوانان ساکن در نواحی روستایی اهر، به ترتیب اولویت مؤلفه های برخورداری از امکانات رفاهی، امکانات آموزشی- فرهنگی، داشتن منابع طبیعی غنی و مرغوب، بهره مندی از امکانات بهداشتی- درمانی، امکانات شغلی، وجود وسیلة ایاب و ذهاب و امکانات تفریحی و ورزشی را از ویژگی هایی می دانند که می تواند جوانان را در روستا نگه دارد و مانع سرازیرشدن آنها به سوی مناطق شهری گردد.
فرایند تبدیل نقاط روستایی به شهر در مقیاس ملی و پیدایش پدیدة «خام شهرها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی سلسله مراتب شهری و مطالعة شهرهای دارای سطوح مختلف جمعیتی در سرشماری های رسمی کشور، ما را با پدیده ای جدید مواجه می سازد. این پدیده، تبدیل و ارتقای روستاهای کوچک به شهر به رغم داشتن جمعیتی کمتر از آستانة تعریف شده برای شهرشدن است. این سکونتگاه ها که امروزه بیش از یک سوم از شهرهای کشور را تشکیل می دهند، کمترین امکانات، خدمات، تأسیسات و تجهیزات شهری را در خود جای داده اند. مقالة حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از آمارهای سرشماری های رسمی عمومی کشور و بهره گرفتن از نرم افزار ArcGIS برای نشان دادن توزیع فضایی این شهرها، در مقیاس ملی و منطقه ای انجام گرفته است. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که تبدیل روستاهای کوچک به شهر، در همة دوره ها در نظام شهری ایران وجود داشته است، اما بیشترین تعداد آن را در آخرین سرشماری کشور می توان مشاهده کرد، که از 1139 شهر کشور در آن سال، 370 نقطة شهری جمعیتی کمتر از 5000 نفر داشته اند. از دلایل انتخاب چنین سیاست و راهبردی از طرف وزارت کشور، می تواند وجود رابطة کاملاً مستقیم و معنی دار بین متغیرهای فاصله از پایتخت، فاصله از شهرهای مرکز استان و سال شکل گیری استان با تعداد این گونه شهرها باشد. بدین معنی که هرچه از تهران و از مراکز استان ها بیشتر فاصله بگیریم بر تعداد روستاهای کوچک تبدیل شده به شهر افزوده می گردد. از آنجا که تعداد این گونه شهرها در استان های تازه شکل گرفته مانند خراسان جنوبی بیشتر از استان های دیگر کشور است، می توان استنباط کرد که راهبرد تبدیل نقاط روستایی به شهر، راهبردی اداری-مدیریتی و سیاسی برای تقویت تمرکززدایی و توسعة منطقه ای در نواحی دوردست و مناطق محروم و همچنین سیاستی برای پرکردن شکاف سلسله مراتب شهری در استان ها، شهرستان ها و بخش های تازه شکل گرفته است.
مذهب و مدرنیته در کردستان تحلیل جامعه شناختی اثرگذاری عناصر مدرن بر ارزش های مذهبی در جامعة روستایی موکریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در بازة زمانی نزدیک به دو سال و با مطالعه و مراجعة مستمر به حدود هشتاد روستای مختلفِ منطقة موسوم به موکریان، واقع در جنوب استان آذربایجان غربی انجام شده است. داده های مربوط به مقالة پیش رو با توجه به ویژگی های فرهنگی و اجتماعی جامعة روستایی مورد مطالعه، به شیوة کیفی و به روش نظریة زمینه ای و با استفاده از فنون مصاحبه های عمیق، تاریخ شفاهی و مشارکت میدانی جمع آوری شد. پس از انجام مصاحبه های عمقی و برگزاری جلسه های متعدد بحث گروهی با افراد عادی و نیز نخبگان جامعه، اطلاعات اولیه به دست آمد. مراجعه های چندباره به میدان مطالعه به منظور سنجش اعتبار و روایی اطلاعات گردآوری شده و نیز آزمون صحت یافته های نظری، تا آخرین مرحلة تحقیق ادامه داشت. در بعد نظری، مشخصاً نظریة تحول ارزشی اینگلهارت، و نظریه های جدید نوسازی و مدرنیتة بازاندیشی شدة گیدنز، چارچوب مفهومی تحقیق را تشکیل می دهند. با توجه به تغییرات ارزشی ایجادشده در حوزة باورهای مذهبی، ارزش های فردی و جمعی، و نگرش به نمادها و نهادهای مذهبی، می توان اذعان داشت که در نتیجة ورود عناصر مدرن به جامعة روستایی مطالعه شده، تغییرات ارزشی و هنجاری گسترده ای در زیست جهان افراد جامعة مورد نظر صورت گرفته است. تحلیل داده های میدانی حاکی از بروز و گسترش تمایلات «دنیاگرایانه» و «تمایل به زندگی ناسوتی» در میان مصاحبه شوندگان - البته با شیبی ملایم- است. به نظر می رسد که جامعة مورد بررسی با نوعی پارادوکس مواجه است، که از طرفی عقب نشینی دین در آن به چشم می خورد و از طرف دیگر شاهد سازمان یافته شدن بی سابقة دین در قالب فرقه های غیربومی و وارداتی هستیم؛ که این دومی را با اندک تسامحی می توان اسلام سیاسی نامید. به هرحال، ماهیت تغییرات به وجودآمده بیانگر تأثیرپذیری متقابل مذهب و مدرنیته در جامعة مورد مطالعه است.
ارزیابی کیفیت زندگی در نواحی روستایی با استفاده از سامانه های هوشمند (منطق فازی) (مطالعة موردی: دهستان مهبان شهرستان نیک شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نواحی روستایی در کشورهای کمترتوسعه یافته ازجمله ایران به دلیل نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بین شهر و روستا، با چالش های فراوانی مواجه هستند. از این رو شناخت و تبیین عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی در این نواحی اهمیت بسزایی دارد. از آنجاکه عدم قطعیت ذاتاً بر علوم انسانی به ویژه در محیط های برنامه ریزی و تصمیم گیری حاکم است و ارزش گذاری شاخص های کیفیت زندگی نیز به طور نسبی در مناطق مختلف جغرافیایی متفاوت است، بهره گیری از سامانه های هوشمند برای دستیابی به نتایج دقیق تر و واقعی تر بسیار ارزشمند است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی و تحلیل کیفیت زندگی در نواحی روستایی دهستان مهبان شهرستان نیک شهر با استفاده از «منطق فازی» است، که از طریق شاخص های عینی (کمی) و ذهنی (کیفی) در ابعاد اقتصادی و اجتماعی انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی مبتنی بر منطق فازی است. داده های پژوهش از اسناد موجود در سازمان های دولتی، آمارنامه ها، و پرسشنامه به دست آمده است. نتایج یافته ها نشان می دهند که کیفیت زندگی عینی در دهستان مهبان در طیفی از نامطلوب تا نسبتاً مطلوب قرار می گیرد، به گونه ای که روستای موکی پایین با ضریب 145/0 پایین ترین درجه (نا مطلوب) و روستای کشیک با ضریب 501/0 بالاترین درجه (نسبتاً مطلوب) را به خود اختصاص می دهد. کیفیت زندگی ذهنی نیز در طیف نسبتاً نامطلوب تا نسبتاً مطلوب جای می گیرد، به گونه ای که روستای تیتران دَن با ضریب 460/0 کمترین درجه (نسبتاً نامطلوب) و روستای کشیک با ضریب 607/0 بیشترین درجه (نسبتاً مطلوب) را دارند.
سنجش و ارزیابی کیفیت زندگی در نواحی روستایی با استفاده از تکنیک روش تشابه به گزینة ایده آل فازی مطالعة موردی: دهستان میانده - استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت زندگی، مفهومی است که در سال های اخیر، به دلیل نقشی که در سلامت روان افراد دارد، اهمیت بسزایی یافته است. جایگاه روستاها در فرایند توسعة اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در مقیاس های مختلف منطقه ای آشکار است. پیامدهای توجه نکردن به کیفیت زندگی در نواحی روستایی می تواند فقر گسترده، نابرابری فزاینده، رشد سریع جمعیت، بیکاری، مهاجرت، و حاشیه نشینی شهری باشد. با توجه به آنچه گفته شد، هدف اصلی پژوهش حاضر، تعیین شاخص ها و ارزیابی و سنجش کیفیت زندگی ذهنی در مراکز روستایی دهستان میاندهِ استان فارس است. این مطالعه از نوع «توصیفی- تحلیلی» است که داده های مورد نیاز آن از طریق تکمیل سیاهة اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامة بسط یافتة کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت (WHOQOL-BREF)، به وسیلة ساکنان نواحی روستایی دهستان میانده و همچنین مطالعات پیمایشی به دست آمده است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران و با در نظر گرفتن حداکثر ناهمگنی (5/0=q=p)، برابر با 385 نفر برآورد شده، که اعضای آن به صورت نمونه گیری سهمیه بندی از ساکنان هشت روستای پرجمعیت از طریق نمونه گیری احتمالی ساده انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش تشابه به حل ایده آل فازی تحلیل شد و به منظور تشخیص گروه های همگن برای تعیین سطح رضایت در دهستان میانده، از روش تحلیل خوشه ای بهره گرفته شد. نتایج نشان می دهد که روستای میانده با توجه به موقعیت مرکزی اش در سطح دهستان، در تمامی سنجه های کیفیت زندگی وضعیت بهتری از روستاهای دیگر دهستان دارد. با اینکه در بین روستا های مورد مطالعه، از نظر شاخص های ترکیبیِ کیفیت زندگی تفاوت چندانی وجود ندارد، اما در سنجه های مختلف سلامت محیط، سلامت اجتماعی، اقتصادی، روانی و جسمیِ افراد، تفاوت هایی در رضایت پاسخ دهندگان دیده می شود.
کاربرد روش تلفیقی MCDM و GIS در شناسایی مناطق روستایی با پتانسیل اکوتوریستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر همراه با رشد و توسعة گردشگری، زیرشاخه های گردشگری، از جمله اکوتوریسم یا بوم گردی نیز رشد بسیاری یافته اند. جدیدبودن این بخش از گردشگری سبب شده است که کمتر بتوان به روش یا چارچوب مناسبی در پژوهش های جهانی درخصوص انتخاب پتانسیل های اکوتوریستی در مناطق و مکان های گوناگون دست یافت. نقاط روستایی از دیرباز در زمرة مهم ترین مکان هایی که جاذبه های گردشگری فراوانی دارند، قرار گرفته اند. از سویی دیگر، انتخاب روستاهای هدف در گردشگری، به ویژه روستاهای نمونة اکوتوریستی اهمیت بسیاری دارد. در پژوهش حاضر، این پرسش که انتخاب روستاهای نمونة اکوتوریستی چگونه صورت می گیرد، مطرح شد. ابتدا از طریق مدل ارزیابی اکوتوریستی با تلفیق
TOPSIS-GIS بر اساس 9 معیار، پتانسیل اکوتوریستی در محدودة استان تهران به عنوان یکی از کانون های جمعیتی کشور که در حاشیة جنوبی البرز قرار دارد پهنه بندی شد. سپس با استفاده از تابع اکوتوریسمِ روددره ای تعریف شده، در چندین مرحله با اجرای الگوریتم و هم پوشانی لایه ها، روستاهای نمونة اکوتوریستی انتخاب شدند. نتیجة به دست آمده نشان داد که روستاهای 6گانة برگزیده، بر محدودة مناطق زیست محیطی چهارگانه انطباق دارند و مدل توانایی بالایی در انتخاب روستاهای نمونة اکوتوریسم روددره ای در کشور دارد.
کاربرد فرایند تحلیل شبکه ای (ANP) در برنامه ریزی توریسم مطالعة موردی: ناحیة کوهستانی غرب گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دسترسی به جاذبه ها و رتبه بندی مقاصد گردشگری از ابعاد مهم برنامه ریزی توسعة توریسم به شمار می آید. در مقالة حاضر با استفاده از روش RDS از طریق منابع کتابخانه ای و با نظرسنجی از نمونة آماری مبتنی بر روش کوکران و روش نمونه گیری ساده، کاربرد فرایند تحلیل شبکه ای ANP در برنامه ریزی توریسم غرب گیلان بررسی شده است. در پژوهش حاضر با استفاده از روش ANP به کمک نرم افزارSuper Decisions ضمن مطالعة جاذبه های توریستی ناحیة کوهستانی غرب گیلان، جاذبه ها و مقاصد توریستی این منطقه نیز رتبه بندی شده است. برای این منظور، مؤلفه های اکوتوریستی، آثار تاریخی، سبک معیشت نیمه نومادیزم و وضعیت زیرساخت ها از مهم ترین شاخص های رتبه بندی مقاصد گردشگری انتخاب شدند. سپس با تحلیل و ارزیابی معیارها در مدل فرایند تحلیل شبکه ای، هفت گزینه از میان نواحی کوهستانی غرب گیلان پیشنهاد شدند، که به ترتیب عبارت اند از روستاهای آق اولر با 23/38 درصد، سراگاه با 23/34 درصد، سوباتان با 16/8 درصد، رندانه با 05/6 درصد، لومه دشت با 54/5 درصد، دشت دامان با 97/4 درصد و حیران با 80/2 درصد از درجة اهمیت.