مشاوره و روان درمانی خانواده
مشاوره و روان درمانی خانواده سال 12 پاییز و زمستان 1401 شماره 2 (پیاپی 34) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
انتخاب روش درمانی کارآمد در بهبود کارکردهای خانواده همواره موردتوجه مشاوران و روان درمانگران بوده است. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن اثربخشی رویکردهای زوج درمانی رفتاری-یکپارچه شده و زوج درمانی گاتمن بر بی رمقی زناشویی و تاب آوری زوجین متعارض بود. روش پژوهش، طرح آزمایشی تک موردی از نوع خط پایه چندگانه ناهم زمان بود. جامعه آماری دربرگیرنده همه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره شمیم در زمستان سال 1399 بود. نمونه با به کارگیری روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که دربرگیرنده 6 زوج از مراجعین به این مرکز بودند، که با توجه به نتایج پرسشنامه کیفیت روابط زناشویی (Fletcher et al, 2000; citing Madani, 2017) جزء زوج های متعارض قرار گرفتند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. پروتکل های درمانی گاتمن (Gottman & Gottman, 2015) و رفتاری یکپارچه شده (Poursardar, 2021) در دو تا چهار مرحله خط پایه، مداخله 14 و 16 جلسه ای و پیگیری دوماهه اجرا گردید. مشارکت کنندگان به پرسشنامه های بی رمقی زناشویی (Paniz, 2015) تاب آوری زوجین (Connor & Davidson, 2003) پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها نشان داد روش گاتمن در هم سنجی اثربخشی با روش رفتاری-یکپارچه شده از دید اندازه تغییر، فراگیری و پایداری، فراگیری و پایداری بیشتری داشته و تراز بهبود زوج های متعارض در روش گاتمن و رفتاری یکپارچه شده در مرحله پس از درمان و پیگیری به ترتیب، بی رمقی زناشویی (55/44) و (14/37) و تاب آوری زوجین (69/45) و (79/38) درصد بود. بر پایه نتایج به دست آمده می توان گفت به رغم اثربخشی دو روش مداخله، روش گاتمن، نقش کارسازتری در بهبود و کاهش بی رمقی زناشویی و تاب آوری زوجین داشته است.
نقش آموزش ها و مشاوره های پیش از ازدواج بر شکل گیری نگرش مثبت درباره ازدواج و کامیابی زناشویی از دیدگاه جوانان و مشاورین خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اینکه دستیابی به سازگاری زناشویی مستلزم وجود مجموعه ای از آگاهی ها در زمینه انتخاب همسر است، بنابراین ضرورت آموزش های پیش از ازدواج برای کمک به افراد احساس می شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش آموزش ها و مشاوره های پیش از ازدواج بر شکل گیری نگرش مثبت نسبت به ازدواج و کامیابی زناشویی از دیدگاه جوانان و مشاورین خانواده انجام شد. طرح پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی (زمینه یابی) بود. جامعه آماری این پژوهش همه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 1400 1401 بود که از میان آن ها نمونه ای به اندازه 461 نفر به روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شد، همچنین از متخصصین و مشاورین روانشناسی شاغل در مؤسسه های آموزشی و پژوهشی استان گیلان، 95 متخصص باتجربه درباره علوم روانشناسی و مشاوره به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته دربرگیرنده دو بخش جمعیت شناختی و مطالعه دیدگاه های جوانان و مشاورین خانواده استفاده شد. از دیدگاه جوانان برجسته ترین عامل در رابطه با نگرش مثبت نسبت به ازدواج، گستره عوامل تأثیرگذار بر آموزش با میانگین 71/3 و از دیدگاه متخصصین میزان نگرش مثبت نسبت به ازدواج دارای میانگین 64/3 بود؛ به گفته ای، میزان نگرش پاسخگویان متخصص از حد میانه بالاتر بود. جوانان به ترتیب ابعاد عوامل تأثیرگذار بر آموزش، ضرورت و پیامد آموزش و مشاوره، محتوای آموزشی و درنهایت ارائه آموزش را اولویت بندی نمودند. متخصصین به ترتیب ابعاد عوامل تأثیرگذار بر آموزش، ضرورت و پیامد آموزش و مشاوره، ارائه آموزش و درنهایت محتوای آموزشی را اولویت بندی نمودند. در بلندمدت نیز اجباری کردن مشاوره های پیش از ازدواج می تواند نشان دهد به چه میزان در کامیابی زناشویی و استحکام خانواده نقش خواهد داشت.
تأثیر پرورشی خانواده بر احساس امنیت: نقش میانجی گر احساس تنهایی در همبسته آزاردیدگی دوران کودکی با امنیت روانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیشینه تحولی تأثیر گرفته از جو خانوادگی به ویژه خصیصه های روانی مرتبط به رخدادهای آسیب زا، پیوندها، رابطه و ارتباطات خانوادگی نقش بسزایی در احساسات پایه افراد دارد. ازاین رو هدف این پژوهش، ردیابی اثر پیشینه مراقبتی خانواده روی وضعیت روانی؛ نقش میانجی گر احساس تنهایی در همبسته آزاردیدگی دوران کودکی با امنیت روانی بود. پژوهش کمی و طرح آن همبستگی با به کارگیری مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل همه دانشجویان دوره کارشناسی دانشگاه لرستان در سال تحصیلی 401-1400 بود. حجم نمونه آماری بر اساس قاعده سرانگشتی کلاین برابر 240 نفر تعیین شد که به روش نمونه گیری در دسترس و با پرسشنامه آنلاین انجام شد. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه ترومای دوران کودکی (Bernstein, Stein, Newcomb, & et al, 2003)، پرسش نامه احساس تنهایی دانشگاه کالیفرنیا (UCLA, 1978) و پرسش نامه امنیت روانی ( PSQ, 2004; cited in Shams & Khalijian, 2014 ) بود. تمام تحلیل ها به روش مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای 22 SPSS- و 24 AMOS- انجام شدند. نتایج نشان داد تجارب سوء دوران کودکی بر امنیت روانی تأثیر مستقیم ( 019/0= P، 15/0-= β ) و به واسطه ی احساس تنهایی تأثیر غیرمستقیم دارد ( 002/0= P، 44/0-= β ) . علاوه بر این، احساس تنهایی بر امنیت روانی دارای اثر مستقیم بود ( 001/0= P، 79/0= β ) . با توجه به نتایج داشتن آزاردیدگی دوران کودکی در احساس تنهایی نقش زیادی دارند و ازآنجاکه احساس تنهایی می تواند منشأ بسیاری از مشکلات روان شناختی افراد شود؛ لذا فراهم سازی محیط مناسب از دوران کودکی می تواند کمک شایانی به افزایش امنیت روانی بکند.
تبیین فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک خانواده موفق، سازگار و سالم بر پیوندها، تعاملات و ارتباطات هیجانی و اعتماد میان زن و شوهر و اعضا به همدیگر بناشده که آرامش و آسایش اعضای خانواده در گرو آن است. پژوهش حاضر با هدف بازگفت فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی با رویکرد نظریه زمینه ای انجام شد. پژوهش حاضر به روش کیفی، نظریه زمینه ای انجام شد. در این پژوهش، جامعه آماری دربرگیرنده زنان با دامنه سنی 25 -45 سال و دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی از مشتقات خشخاش (صنعتی و سنتی) شهرستان قروه در سال های 1400 و 1401 مراجعه کننده به درمانگاه نیکو سلامت قروه بود. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری هدفمند بود، اندازه نمونه در این پژوهش با 17 نفر به اشباع رسید و مصاحبه نیمه ساختاریافته جهت گردآوری داده ها انجام شد. به منظور تسهیل در فرآیند کدگذاری و تحلیل از نرم افزار MAXQDA استفاده گردید. عوامل تأثیرگذار در شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی دربرگیرنده عوامل زمینه ساز دربرگیرنده عوامل فردی، روانی و میان فردی؛ عوامل آشکارساز دربرگیرنده عوامل خانوادگی، شخصیتی و ارتباطی؛ عوامل تداوم بخش دربرگیرنده عوامل اجتماعی، فرهنگی و عوامل محیطی؛ و عوامل تشدیدکننده دربرگیرنده عوامل هیجانی، عوامل مربوط به سبک زندگی و جنسی شناسایی و استخراج گردید. عوامل فراوانی در فرایند شکل گیری بی رمقی زناشویی در زنان دارای همسر وابسته به مصرف مواد افیونی نقش دارند که می توان با شناسایی آن ها در محیط ها، فرهنگ ها و جوامع گوناگون اقدامات کارسازی در راستای کاهش بی رمقی زناشویی و حتی پیشگیری از وابستگی به مصرف مواد تنظیم و تدوین نمود و زمینه آگاهی عمومی را ایجاد نمود.
بررسی کیفی نقش عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی عوامل کارساز در شکل گیری کارکردهای اختلال شخصیت مرزی همواره مورد توجه درمانگران و پژوهشگران بوده است و خانواده همچون بخش جدایی ناپذیر عوامل تأثیرگذار اهمیت بسزایی در پژوهش های این گستره دارد. هدف پژوهش حاضر بررسی کیفی نقش عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی بود. برای انجام این پژوهش کیفی، از میان مراجعین بیمارستان رازی تبریز 10 فرد دچار اختلال شخصیت مرزی به شیوه نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. این افراد توسط روان پزشکان بیمارستان تشخیص اختلال شخصیت مرزی دریافت کرده بودند. روش اصلی جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختارمند با سؤالات باز بود. اطلاعات برآمده از مصاحبه ها پس از پیاده سازی، با بهره گیری از مدل استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. درستی و اعتبار پژوهش حاضر ریشه در چهار محور «باورپذیری، انتقال پذیری، تصدیق پذیری و اطمینان پذیری» داشت. یافته های برآمده از مصاحبه با شرکت کنندگان در گستره آسیب های خانواده و شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی با به کارگیری مطالعه نظریه داده بنیاد، در سه مقوله اصلی «عوامل آسیب زای خانواده»، «آسیب های دوران کودکی» و «سازوکارهای دفاعی غیر سازشی» و چندین خرده مقوله خلاصه گردید و سرانجام به استخراج یک مدل پارادایمی در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی انجامیده شد. به صورت کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داده است، عوامل آسیب زای خانواده در شکل گیری سازوکارهای دفاعی غیر سازشی افراد دچار اختلال شخصیت مرزی نقش دارند.
تجربه زیسته بانوان از پیامدهای کودک-همسری؛ یک مطالعه کیفی پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودک-همسری یکی از پدیده های اجتماعی است و می تواند آسیب های فراوانی را به وجود بیاورد. برای رویارویی با آسیب های این پدیده، شناخت پیامدهای آن ضروری است؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیامدهای کودک-همسری انجام شد. روش پژوهش، بررسی نمود شناختی بود. جامعه پژوهشی همه زنان دارای تجربه کودک همسری در مناطق 22 گانه استان تهران در سال 1399 بودند که تجربه 2 سال زندگی مشترک را داشتند، آمار دقیقی از این جامعه آماری در دسترس نیست زیرا روش نمونه گیری غیر احتمالی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. مصاحبه ها ضبط و واژه به واژه نوشته شده و با استفاده از روش کُلایزی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. در گام کدگذاری 12 زمینه شاخه ای شناسایی شد و سپس زمینه های شاخه ای از دید اندریافتی در کنار هم قرار گرفتند و 5 زمینه بنیادی شناسایی شد. برآیندها نشان داد که کودک-همسری می تواند مایه ایجاد آسیب هایی در زمینه های سلامت فردی و زناشویی شود. افزون بر این، زنان دارای تجربه کودک-همسری ممکن است آسیب هایی چون اضطراب و گوشه گیری اجتماعی، رها کردن تحصیل و عدم اشتغال و وابستگی اقتصادی را نیز تجربه کنند. با توجه به یافته های پژوهش، کودک-همسری ازدواجی آسیب زا است و می تواند پیامدهای غیرقابل جبرانی بر زندگی فردی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی فرد وارد سازد. نتایج این پژوهش می تواند دارای تلویحات کاربردی فراوانی باشد.
هم سنجی تأثیر زوج درمانی با مدل های ایماگو و پذیرش و تعهد روی راهبردهای ساماندهی هیجان زوجین درخواست کننده طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عوامل گوناگون روان شناختی می توانند در شیوه سازگاری شخص با تجربه های منفی زندگی کارساز باشند. پژوهش حاضر با هدف هم سنجی اثربخشی زوج درمانی با مدل های ایماگو و پذیرش و تعهد بر روی راهبردهای ساماندهی هیجان زوجین درخواست کننده طلاق انجام گرفت. روش پژوهش آزمایشی بود و از طرح پیش آزمون–پس آزمون با پیگیری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش، همه زوجین درخواست کننده طلاق ارجاع داده شده توسط دادگاه به مرکز مشاوره خانواده موج امید شهر تهران بودند. نمونه دربرگیرنده 45 زوج (15 زوج در هر گروه) بودند که به روش نمونه گیری در دسترس با جایگزینی تصادفی انتخاب شدند. گروه ایماگوتراپی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در 9 جلسه درمانی شرکت کردند. درحالی که گروه کنترل تحت هیچ مداخله ای قرار نگرفت. ابزار پژوهش، پرسشنامه ساماندهی هیجان Gross & John (2003) بود که زوج های هر سه گروه در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری، آن را تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که به طور معناداری تأثیر زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به زوج درمانی مبتنی بر ایماگو، در افزایش راهبردهای ساماندهی هیجان در میان زوجین درخواست کننده طلاق بیشتر است (01/0>p). از یافته های پژوهش حاضر می توان در راستای مداخلات بالینی و درمانی برای افزایش ساماندهی شناختی هیجان به ویژه درباره زوجین در آستانه طلاق استفاده کرد.
تأثیر برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار در افسردگی، اضطراب و تنیدگی مادران دارای فرزند دچار اختلال ناخشنودی جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظر به موضوعیت دو گروه جنسیتی در جوامع، جای شگفتی نیست که برخی والدین به مجرد آگاه شدن از انتخاب جنسیت ناهمخوان با جنس فرزندان، به دلیل تنش برآمده از شرم و سرافکندگی دچار مشکلات روانی شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار بر افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند با اختلال ناخشنودی جنسیتی انجام گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه آزمایش و گروه کنترل بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با دوره پیگیری سه ماهه استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را همه مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی و مراجعه کننده به مرکز بهزیستی و انستیتو روان پزشکی شهر تهران در سال 1401 تشکیل می دادند که از میان آن ها بر پایه پرسشنامه هویت جنسیتی (Deogracias et al, 2007) و مصاحبه بالینی ساختاریافته طبق معیارهای DSM-5 با فرزندانشان،30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. آزمودنی های انتخاب شده در هر دو گروه به وسیله پیش آزمون و توسط پرسشنامه افسردگی، اضطراب و تنیدگی (Lovibond & Lovibond, 1996) مورداندازه گیری قرار گرفتند، پس ازآن برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار (Bögels & Restifo, 2014) به گروه آزمایش آموزش داده شد ولی گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از آموزش در هر دو گروه پس آزمون اجراشده و همچنین پس از سه ماه آزمون پیگیری از هر دو گروه به عمل آمد. داده های به دست آمده با به کارگیری روش آماری واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که برنامه والدگری مبتنی بر ذهن تمام عیار مایه بهبود سطح افسردگی، اضطراب و تنیدگی در مادران دارای فرزند دچار ناخشنودی جنسیتی شده که این بهبودی تا مرحله پیگیری برقرار بوده است (05/0 P<). بر این بنیاد پیشنهاد می شود که مشاوران و روان شناسان از این روش در مراکز مشاوره برای این گروه از مادران استفاده کنند.
واکاوی تسهیلگرهای ناپایداری زناشویی و پیامدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناسایی ارزش ها و باورهای همسران درباره زندگی زناشویی و روابط میان فردی نقش برجسته ای در آشکار ساختن پیش زمینه های بی ثباتی زندگی زناشویی دارد. هدف این پژوهش واکاوی تسهیلگرهای ناپایداری زناشویی و پیامدهای آن در شهر ایلام بود. این پژوهش کیفی در چارچوب دیدگاه زمینه ای و در راستای شناسایی و فهم فرآیندهای علی شکل گیری ناپایداری زناشویی از دیدگاه کارآزمودگان کاردان (دربرگیرنده خبرگان دانشگاهی، کارشناسان شورای حل اختلاف و قضات دادگاه های خانواده) در شهر ایلام انجام گرفته است. در این پژوهش، ۲۰ نفر از شرکت کنندگان با روش نمونه گیری نظری و هدفمند انتخاب شدند. داده های موردنظر بر پایه مصاحبه عمیق، جمع آوری و تجزیه وتحلیل شدند. مدل نمود یافته دربرگیرنده سه بعد شرایط، کنش-همکنش ها و پیامدها است. بعد «شرایط» دربرگیرنده شناخت سطحی، کج روی اخلاقی و رفتاری، رویکرد قهری زوجین، ضعف مهارت های حل مسئله و ناهمسانی همسران» بعد «کنش- همکنش ها» دربرگیرنده نقش سکوت و کنار آمدن، احساس حقارت و مقابله، خشونت و تلافی و گرایش به طلاق، بعد «پیامدها» دربرگیرنده تشدید احساس حقارت و سرخوردگی، دگرگونی و ناکارآمدی ارزش های خانواده، بحران هویت و ناامنیِ اخلاقی است. بنابراین بسترسازی و تقویت مراکز فرهنگ ساز، ارتقاء الگوهای مهارت های زناشویی و تقویت نظارت و درمان مراکز مشاوره برای کاهش ناپایداریِ زناشویی پیشنهادشده است.