مشاوره و روان درمانی خانواده
مشاوره و روان درمانی خانواده سال دهم بهار و تابستان 1399 شماره 1 (پیاپی 29) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
زوج درمانی رفتاری یکپارچه شده ازجمله روش های ارزشمند و شواهد محوری است که توسط پژوهش های فراوانی موردحمایت قرارگرفته است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی زوج درمانی رفتاری یکپارچه شده در طلاق هیجانی زوجین شهر مراغه است. جامعه آماری پژوهش شامل 98 نفر از همسران مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی انجمن روانشناسی امید مراغه در سال 98 بودند. نمونه پژوهش سه زوج بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در درمان شرکت داده شدند. روش پژوهش حاضر، آزمایشی تک موردی از نوع خطوط چندگانه پلکانی بود و از مقیاس طلاق هیجان گاتمن (1994)، استفاده شد. پروتکل درمانی طی 16 جلسه اجرا شد. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و درصد بهبودی تجزیه وتحلیل گردیدند. یافته ها نشان داد زوج درمانی در پایان درمان، منجر به کاهش.33 /56% طلاق هیجانی در زوج اول (56/33 درصد بهبودی)، 53/1% در زوج دوم (53/1 درصد بهبودی) و 72% در زوج سوم (72 درصد بهبودی) شد. شاخص تغییر پایا برابر با 63 /4 به دست آمد. این مقدار شاخص تغییر پایا نشان می دهد، کاهش طلاق هیجانی هر 6 نفر ازنظر بالینی معنادار است. نتایج سه ماه پیگیری نشان داد که این نتایج تقریباً ثابت ماندند؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت زوج درمانی رفتاری یکپارچه شده بر کاهش طلاق هیجانی در کوتاه مدت و هم در بلندمدت در زوجین با مشکل طلاق هیجانی در شهر مراغه از کارایی لازم برخوردار است و زوج درمانگران می توانند از این مدل در کار با زوجین به منظور افزایش صمیمیت هیجانی در شهر مراغه استفاده کنند.
اعتباریابی زوج محور مدل پیشنهادی نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی برای اختلالات شخصیت: طرح خود- همسر گزارش دهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در صورت تائید نهایی مدل پیشنهادی نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) برای تشخیص اختلالات شخ صیت، کاربرد آن در مراکز مشاوره و روان درمانی خانواده، به منظور سنجش آسیب شناسی شخصیت زوجین، لازم و مفید به نظر می رسد. پژوهش های قبلی از طریق همخوانی خود-همسرگزارش دهی، اعتبار صفات مرضی این مدل را بررسی و تائید کرده اند. در حالی که این نوع اعتباربخشی برای هیچ یک از دو ملاک کارکرد شخصیت (ملاک الف) و صفات مرضی (ملاک ب) در جامعه ایرانی انجام نشده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف آشکار ساختن تراز همخوانی میان خود-گزارش دهی و همسر-گزارش دهی کارکرد و صفات مرضی شخصیت انجام گرفت. روش پژوهش همبستگی و طرح خود-همسرگزارش دهی بوده است، با به کارگیری روش نمونه گیری واسطه ای (شبکه ای)، 90 زوج داوطلب، با حداکثر 10 سال سابقه ازدواج، شناسایی شدند. هر یک از این افراد به دو صورت خودگزارشی و همسرگزارشی به نسخه آنلاین مقیاس سطوح کارکرد شخصیت (Morey, 2017) و فرم کوتاه سیاهه شخصیت (Krueger, et al., 2013) پاسخ دادند. یافته های آماری حاکی از مقادیر همبستگی معنادار (01/0 > p) در سنجش خود-همسرگزارش دهی کارکرد و صفات مرضی شخصیت بوده و نشانگر شاخص شباهت واقعی، شاخص شباهت مفروض و شاخص همخوانی بسیار خوب در این دو سنجه بوده اند. به طور کلی یافته های پژوهش حاضر، اعتبار این دو ملاک را در سنجش آسیب شناسی شخصیت زوجین نشان داده و کاربردپذیری آن ها را در زوج درمانی و مشاوره پیش از ازدواج تائید نموده اند.
مؤلفه های کیفیت زندگی زناشویی: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به ارتقای کیفیت زندگی اصلی مهم در سلامت و بهداشت فرد، خانواده و جامعه است. پژوهش حاضر با هدف ترکیب نتایج مطالعات انجام شده درباره مؤلفه های کیفیت زندگی زناشویی زوجین انجام شد، بدین منظور از رویکرد کیفی و رویکرد فراترکیب استفاده شد. اسناد مورد مطالعه با استفاده از جستجوی کلیدواژه های در پیوند با کیفیت زندگی و کیفیت زندگی زناشویی در بازه زمانی میان ساله ای 1383 تا 1398 در پایگاه های داده از جمله پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، بانک اطلاعات نشریات کشور و سیویلیکا گردآوری شد. یافته ها نشان داد که با بررسی 50 مقاله از 2069 مقاله اولیه 10 بعد اعم از فردی، خانوادگی و محیطی و 46 مؤلفه را همچون عوامل مؤثر روی کیفیت زندگی زناشویی که در پژوهش های گوناگون داخلی شناسایی کرده اند. نتیجه گیری می شود که بر پایه پژوهش های گوناگون عوامل ناهمسان و فراوانی در کیفیت زندگی زوجین نقش دارد که با شناسایی این عوامل می توان زمینه بالا بردن کیفیت زندگی را فراهم نمود و همچنین می توان کارآموزان مشاوره خانواده را آموزش داد که در امر بالا بردن کیفیت زندگی به شیوه علمی اقدام نمایند.
تدوین مدل ساختاری تعهد زناشویی بر اساس بخشایشگری و خود-تمایزیافتگی با میانجی گری صمیمیت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای درک کیفیت و ثبات روابط زناشویی، توجه به تعهد زناشویی به اندازه رضایت زناشویی اهمیت دارد. پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل علی تعهد زناشویی بر اساس بخشودگی و تمایزیافتگی با میانجیگری صمیمیت زناشویی، انجام گرفت. روش پژوهش ازلحاظ ماهیت کمی، ازنظر هدف کاربردی و ازلحاظ شیوه گردآوری داده ها همبستگی از نوع تحلیل معادلات ساختاری است. نمونه ای به حجم 442 نفر از میان تمامی کارکنان متأهل آموزش وپرورش ناحیه 1 و 2 سنندج به صورت در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های تعهد زناشویی (Adams & Jones, 1997)، صمیمیت زناشویی (Walker & Thompson, 1983)، خود تمایزیافتگی (Skowron & Schmitt, 2003) و بخشش(Pollard & Anderson, 1988) توسط آزمودنی ها تکمیل شد. نتایج حاصل از تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که بخشش (47/0=β، P≤01/0)، تمایزیافتگی (13/0=β،P ≤ 05/0) و صمیمیت (12/0=β، P ≤ 05/0) بر تعهد زناشویی اثر مستقیم دارند. همچنین بخشش (08/0) و تمایزیافتگی (02/0) با واسطه صمیمیت بر تعهد زناشویی، اثر غیرمستقیم دارد. یافته های پژوهش بیانگر برازش مدل مفهومی تعهد زناشویی بر اساس تمایزیافتگی و بخشش با واسطه گری صمیمیت زناشویی با مدل تجربی است. درمجموع یافته های این پژوهش نشان دهنده تأثیر بخشش، تمایزیافتگی و صمیمیت بر تعهد زناشویی است و درنتیجه باوجود تعهد زناشویی زوج علی رغم تجربه رویدادهای دردناک همچنان باهم بودنشان را حفظ می کنند و با مقید بودن به اعمال و چهارچوب هایی خاص به یک هدف عالی مقید می باشند.
اثربخشی زوج درمانی آدلری بر ناسازگاری زناشویی؛ یک مطالعه موردی در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش های فراوانی نشان داده اند که مشاوره در کاهش ناسازگاری زناشویی کارساز است؛ ولی چگونگی انجام و فرایند درمان زوج ها معمولاً بیان نمی شوند و تنها به اعداد و ارقام برای نشان دادن این تأثیرگذاری بسنده می شود؛ درنتیجه نیاز به درک بهتر چگونگی انجام رویکردهای زوج درمانی با زوج های ناسازگار وجود دارد. به همین جهت در این پژوهش، چگونگی اثربخشی زوج درمانی آدلری همچون یکی از برجسته ترین رویکردها در درمان خانواده و ازدواج بر کاهش ناسازگاری زناشویی در چارچوب مطالعه موردی، موردبررسی نهاده شد. روش این پژوهش کیفی، از نوع مطالعه موردی با هدف پژوهش کاربردی بود. نمونه آماری دربرگیرنده یک زوج (یک زن و یک شوهر) بود که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. در این پژوهش مداخله درمانی طی 15 جلسه یک ساعته و در چارچوب پروتکل زوج درمانی آدلری اجرا و از شیوه تحلیل تأملی برای تحلیل و تفسیر اطلاعات و داده ها استفاده شد. ابزار به کاررفته در این پژوهش، پرسش نامه سازگاری زناشویی دونفره (Spanier, 1976) بود. بررسی کیفی و جلسه به جلسه فرایند زوج درمانی آدلری در زوج موردمطالعه نشان داد که به کارگیری زوج درمانی آدلری منجر به کاهش ناسازگاری زناشویی در زوج موردمطالعه شد. نتایج سه ماه پیگیری نشان داد که این نتایج ثابت ماندند، بنابراین می توان نتیجه گرفت زوج درمانی آدلری بر کاهش ناسازگاری زناشویی زوج ها مؤثر است.
آشکار ساختن چرایی و زمینه های برپایی پیوندهای فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده: پژوهش داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سلامت جامعه درگرو سلامت خانواده است. یکی از آسیب هایی که می تواند بنیان خانواده را سست کند، روابط فرا زناشویی است. پژوهش حاضر به دلیل اهمیت موضوع خیانت و کمبود پژوهش درزمینه روابط خارج از چارچوب زنان، با هدف کشف علل و زمینه های روابط فرا زناشویی زنان از نگاه مردان آسیب دیده انجام شد. محیط پژوهش دربرگیرنده مردان خیانت دیده استان یزد بود. روش تحقیق کیفی و راهبرد آن داده بنیاد بود. تعداد 12 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاری گردآوری و با استفاده از سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه وتحلیل شدند. درنهایت 46 مفهوم، 14 مقوله فرعی و 4 مقوله اصلی استخراج شد. مقوله های اصلی شامل «فاصله سازی» به دوری زن و مرد از یکدیگر، «تعاملات مخاطره آمیز» نحوه تعامل زوجین با یکدیگر، «ویژگی های شخصیتی» شامل برخی ویژگی زنان و «ناخرسندی عاطفی/جنسی» بود. مقوله نهایی «تجربه برزخی» استخراج گردید. نتایج نشان داد شناخت و درک زمینه ها و علل گرایش زنان به روابط فرا زناشویی می تواند مانع از بروز چنین آسیبی در روابط زوجین در آینده گردد. لذا مشاوران و روانشناسان می توانند با کشف زمینه ها و علل در جهت تحکیم بنیان خانواده قدم بردارند.
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه پختگی هیجانی و نگرش به پیوند زناشویی در زنان و مردان با همسرگیری زودهنگام و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کامیابی خانواده و روابط زوجی از ازدواج بهنگام و آگاهانه و انتخاب همسر با سنجه های درست اثر می پذیرد. در این پژوهش بر پایه پختگی هیجانی و نگرش به پیوند زناشویی در زنان و مردان با همسرگیری زودهنگام و بهنجار خوشنودی زناشویی پیش بینی شده است. با به کارگیری روش توصیفی و بهره گیری از همبستگی و رگرسیون، یک نمونه 197 نفری زن و مرد متأهل با حداقل 5 و حداکثر 10 سال زندگی مشترک که به صورت در دسترس انتخاب شده بودند، موردبررسی نهاده شد. از پرسشنامه های خوشنودی زناشویی اینرچ (Olson & Fowers, 1989) نگرش به پیوند زناشویی <span style="text-decoration: underline;">(Bratton and Rozen, 1998) و پختگی هیجانی (Singh and Bahargawa, 1974)برای داده گیری استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های تی، همبستگی و رگرسیون تحلیل شده اند. یافته ها نشان می دهد که میان سن ازدواج زنان و مردان در دو عامل موردبررسی تفاوت معنی داری وجود ندارد P≥ 0/05).) نگرش به پیوند زناشویی و مؤلفه بدبینی در هر چهار گروه موردبررسی خوشنودی زناشویی را پیش بینی می کنند. با افزایش سن ازدواج در هر چهار گروه نگرش بدبینانه به ازدواج کاهش می یابد. رویهمرفته می توان نتیجه گرفت که با افزایش سن،ازدواج نگرش به پیوند زناشویی در زنان کاهش و واقع گرایانه می شود، ضمن آنکه استواری هیجانی افزایش می یابد. در مردان با افزایش سن ازدواج نگرش به پیوند زناشویی افزایش و نگرش بدبینانه کاهش می یابد. افزایش سن ازدواج در هر چهار گروه با کاهش ازدواج سنتی و افزایش ازدواج نوین همراه است.
پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشنودی زناشویی برآیند عوامل چندگانه فردی، میان فردی و فرهنگی در پیوند زناشویی است. پژوهش حاضر باهدف پیش بینی خوشنودی زناشویی بر پایه الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی در دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان انجام شد. پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود که جامعه آماری شامل دانشجویان متأهل دانشگاه کاشان در سال تحصیلی 97-1396 بود و 217 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های رضایت زناشویی (1989 Enrich ;)، الگوهای ارتباطی کریستنسن و سالاوی (1984 CPQ ;)، سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و نستوهی روان شناختی کوباسا (1997) استفاده شد. یافته های همبستگی پژوهش نشان داد که خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی سازنده متقابل(P≤001; R=0/491) ، سبک دل بستگی وابستگی (P≤005; R=0/152)، سبک نزدیک بودن(P≤001; R=0/203) ، و نستوهی روان شناختی (P≤001; R=0/520) رابطه مستقیم و معنادار داشت. از طرفی، همبستگی خوشنودی زناشویی با الگوی ارتباطی اجتناب متقابل (P≤005; R=-0/147) و سبک دل بستگی اضطرابی (P≤001; R=-0/403) معکوس و معنادار بود. برآیندهای رگرسیون چند متغیره نشان داد که الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی توانایی پیش بینی خوشنودی زناشویی را داشتند. نرخ همبستگی چندگانه میان الگوهای ارتباطی، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی با خوشنودی زناشویی برابر با 676/0 بود و نرخ تعیین برابر 457/0 به دست آمد. بنابراین، با شناخت و غنی سازی الگوی ارتباطی سازنده، سبک های دل بستگی و نستوهی روان شناختی می توان خوشنودی زناشویی را در زوجین بهبود بخشید.
نقش میانجی سبک زندگی در رابطه نظام های مغزی- رفتاری و ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خوشنودی زناشویی تا اندازه فراوانی روشنگر کیفیت رابطه زناشویی زوجین و ضامنی برای ماندگاری آن است. بااین حال متغیرهای گوناگونی می تواند بر آن تأثیر بگذارد. هدف پژوهش حاضر آشکار ساختن نقش میانجی سبک زندگی در رابطه نظام های مغزی- رفتاری و ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی با به کارگیری تحلیل مسیر بود. جامعه آماری افراد متأهل شهر تهران (مناطق 3، 6، 12، 1 در پاییز و زمستان 1398) بود که تعداد 150 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: شاخص خوشنودی زناشویی (1992) Hudson ، فرم کوتاه پرسشنامه شخصیتی <span style="text-decoration: underline;">Gary Wilson Questionnaire (2003) ، سنجه ساماندهی شناختی هیجان Garnefske & Kraaij (2006) و پروفایل سبک زندگی ارتقادهنده سلامت Walker (1987). روش تحلیل داده ها آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و AMOS نسخه 24 بود. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که نظام بازداری رفتاری با خوشنودی زناشویی رابطه منفی و معنادار دارد (01/0 >P و 31/0-=r) و راهبردهای غیر انطباقی ساماندهی شناختی هیجان با خوشنودی زناشویی رابطه مثبت و معنادار دارد (05/0 >P و 15/0=r). همچنین نتایج تحلیل معادلات ساختاری نشان داد که نظام فعال سازی رفتاری (01/0 >P و 25/0-=β) و ساماندهی انطباقی شناختی هیجان (01/0 >P و 20/0-=β) به واسطه سبک زندگی بر خوشنودی زناشویی تأثیر معناداری دارند. تااندازه ای نتایج روشنگر این بود که سبک زندگی نقش واسطه معنادار اثرات متغیرهای زیستی و روان شناختی بر خوشنودی زناشویی است.
فراهم آوری و ارزیابی اثربخشی دستنامه توانگر سازی مشاورین طلاق بر پایه آسیب شناسی مشاوره های طلاق در سازش درخواست کنندگان طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با افزایش طلاق و پیامدهای منفی بسیار آن، در سال های اخیر طرح مشاوره طلاق اجباری از سوی دادگستری و با همکاری سازمان بهزیستی برای کاهش تراز طلاق اجرا می شود؛ ولی اثربخشی مشاوره ها در افزایش سازش میان زوجین درخواست کننده طلاق در حد انتظار نبوده است. پژوهش حاضر با هدف فراهم آوری بسته ی آموزشی برای مشاورین در راستای افزایش آمار سازش درخواست کنندگان طلاق بر پایهٔ آسیب شناسی مشاوره های طلاق به صورت آمیخته انجام گرفت. در بخش کیفی از راهبرد پدیدارشناسی و در بخش کمی از طرح نیمه آزمایشی استفاده شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی برای آسیب شناسی مشاوره های طلاق، 15 مشاور مجری طرح مشاوره طلاق اجباری در استان زنجان بودند که پس از 9 مصاحبه اشباع مقوله ها حاصل شد. نمونه پژوهش برای تدوین بسته ی آموزشی متخصصان حوزه طلاق بودند که پس از 8 مصاحبه اشباع مقوله ها حاصل شد. تحلیل داده ها با نرم افزار maxqda نشان داد که مشاوره های طلاق با هفت آسیب جدی «ضعف در مصاحبه تشخیصی، خانواده درمانی، زوج درمانی، درمان مراجعان دشوار، سکس تراپی، مدیریت هیجانات و مصاحبه انگیزشی، و خیانت زناشویی» مواجه بودند. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری چندباره نشان داد بسته آموزشی تدوین شده برای زدایش این آسیب ها مشاورین را توانمند نمود و سازش میان درخواست کنندگان طلاق به گونه معناداری افزایش یافت. بنابراین می توان نتیجه گرفت ضعف اطلاعات حرفه ای و علمی مشاورین، فرایند مشاوره طلاق را تحت تاثیر قرارمی دهد بسته آموزشی طراحی شده قادر به زدایش این آسیب هاست و بهزیستی با آموزش مشاورین طبق این بسته آموزشی می تواند در توانمندسازی مشاورین اقدام نماید.
خستگی پدرومادر از مسئولیت های فرزندپروری در خانواده های شهر تهران: نقش همکاری پدران و مادران در انجام کارکردهای پدرومادری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همکاری پدرومادر در پذیرش و انجام مسئولیت های فرزندپروری دربرگیرنده پیامدهای مثبتی برای پدرومادر و فرزندان است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش همکاری پدران و مادران در انجام وظایف پدرومادری با هدف پیش بینی تجربه خستگی پدرومادر از وظایف فرزندپروری در خانواده های ساکن شهر تهران انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش 391 پدر و مادر (195 مادر و 196 پدر) بودند که به شیوه در دسترس و خواستار برای همکاری در پژوهش از نقاط گوناگون شهر تهران در پاییز سال 1397 انتخاب شدند. ابزارهای سنجش دربرگیرنده سنجه درگیری پدرومادر در وظایف و کارکردهای پدرومادری Roskam, Brianda, & Mikolajczak (2018) و سنجه سنجش بی رمقی 1 پدرومادری Roskam & Mikolajczak (2018) بود. برآیندهای حاصل از آزمون همبستگی و تحلیل رگرسیون هم زمان نشان داد همکاری پدران در برآورده ساختن نیازهای مالی با نمرات احساس بیزاری از نقش پدرومادری همبستگی منفی و ارضای نیازهای بنیادی با فاصله عاطفی گرفتن از فرزندان همبستگی منفی دارد ( 05/0 p <). افزایش همکاری پدران در تأمین نیازهای مالی، نیازهای اخلاقی، نیاز به برانگیختگی و نیازهای عاطفی فرزندان در کمک به انجام کارکرد پدرومادری در مادران با کاهش بی رمقی و خستگی برآمده از وظایف فرزندپروریِ مادران همبسته است. برآیندها همچنین نشان داد که برآورده ساختن نیازهای بنیادی به تنهایی توسط پدران، افزایش بی رمقی پدرومادری را در آنها پیش بینی می کند، همچنین احساس همکاری پدران در اجرای کارکرد نیازهای مالی فرزندان از سوی مادران، قادر است کاهش بی رمقی پدرومادری را در مادران پیش بینی کند (02/0= p ). با توجه به دگرگونی های اخیر فرهنگی و اجتماعی، به نظر می رسد همکاری پدران در انجام کارکردهای پدرومادری می تواند منجر به پیامدهای روانی مثبتی برای مادران و کودکان شود.
همبسته جهت گیری آیینی و چشم داشت از پیوند زناشویی با امید به زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امید به زندگی یکی از سازه های پر جُستار در روانشناسی مثبت و دربرگیرنده ویژگی هایی است که ما را به جستجوی فردای بهتر وا می دارد. هنگامی امید در زندگی وجود داشته باشد، شادی و شادمانی در زندگی وجود خواهد داشت و کسانی که در زندگی به جهت اینکه از درون نیز برانگیخته می شوند، می تواند انتظارات خود را از زندگی نیز مورد کاوش و تبیین خود قرار دهند و انتظاراتی که از پیوند زناشویی دارند را به دست آورند. پژوهش حاضر با هدف بررسی همبسته جهت گیری آیینی و چشم داشت از پیوند زناشویی با امید به زندگی انجام شد. روش پژوهش از دید هدف، کاربردی و شیوه انجام دادن آن توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری دربرگیرنده همه دانشجویان دانشکده ی علوم اجتماعی دانشگاه رازی کرمانشاه در سال تحصیلی 98-1397 که شمار آنان 2250 نفر بودند که از میان آنان 328 نفر (106 پسر و 222 دختر) به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه امید به زندگی(Snyder et al., 1991)، پرسشنامه ی جهت گیری آیینی آلپورت و راس(Allport & Ross,1967) و سنجه چشم داشت از پیوند زناشویی (Jones & Nelson, 1997) استفاده شد.. تحلیل داده ها از راه برآورد ضرایب همبستگی و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برآیندها حاکی از آن بود که جهت گیری آیینی ، چشم داشت از پیوند زناشویی، با امید به زندگی رابطه معنادار داشتند و امید به زندگی بر پایه این متغیرها قابل پیش بینی بود. می توان جهت گیری آیینی، چشم داشت از پیوند زناشویی، جزء عوامل زیربنایی مرتبط با امید به زندگی دانست. لذا با توجه به تأثیر مهم امید به زندگی بر زندگی دانشجویان، پیشنهاد می گردد که مسئولان، مشاوران و روانشناسان مراکز مشاوره دانشگاه به عوامل مرتبط با امید به زندگی همچون جهت گیری آیینی، چشم داشت از پیوند زناشویی، توجه بیشتری داشته باشند.