مشاوره و روان درمانی خانواده
مشاوره و روان درمانی خانواده سال دوم پاییز 1391 شماره 3 (پیاپی 6) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر بخشی آموزش تحلیل رفتار متقابل به شیوه ی گروهی بر افزایش عملکرد زوج های ناسازگار مراجعه کننده به مرکز بهزیستی شهرستان بروجن بود. روش: طرح این پژوهش از نوع تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این تحقیق شامل کلیه ی زوج های ناسازگار مراجعه کننده به اداره ی بهزیستی بروجن می باشد. نمونه آماری شامل 20 زوج بود که از بین تعداد 31 زوج، از زوج های ناسازگار که به فراخوان محقّق برای بهبود عملکرد خانواده پاسخ مثبت دادند، به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. آزمودنی ها به طور تصادفی به دو گروه مساوی (10زوج گروه آزمایش و 10 زوج گروه کنترل) تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری پرسش نامه ی عملکرد خانواده بود. ابتدا افراد هر دو گروه مورد پیش آزمون قرارگرفتند و سپس آزمودنی های گروه آزمایش در 8 جلسه آموزش تحلیل رفتار متقابل شرکت کردند. پس از پایان مداخله بر روی گروه آزمایش ، آزمودنی های هر دو گروه به ابزار سنجش خانواده پاسخ دادند. یافته های تحقیق با استفاده از روش های آماری کوواریانس تک متغیبّری و چندمتغیّری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های به دست آمده نشان داد که بین زوج های گروه آزمایش و گروه کنترل از لحاظ عملکرد کلّی خانواده و حیطه های آن (حل مشکل، ارتباط، نقش ها، همراهی عاطفی، آمیزش عاطفی، کنترل رفتار و کارایی) تفاوت معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجّه به نتایج پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آموزش تحلیل رفتار متقابل باعث افزایش عملکرد کلّی خانواده و حیطه های آن در زوج های گروه آزمایش در مقایسه با زوج های گروه کنترل شد. تعمیم این آموزش به دیگر جنبه های زندگی می تواند از مشکلاتی که ممکن است برای زوجین به وجودآید، پیشگیری کند#,
سبک های دل بستگی، فرایندهای تعامل زناشویی و رضایت زناشویی: مدل معادلات ساختاری (برازش مدل خانواده درمانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ماهیت رابطه ی سبک های دلبستگی و فرآیندهای تعامل زناشویی(صمیمیت جنسی، مدیریت تعارض، ارتباط) و رضایت زناشویی ب است که از فنون معادلات ساختاری بهره می گیرد. روش: این مطالعه از نوع هم بستگی بوده و از میان والدین دانش آموزان مدارس ابتدایی و راهنمایی شهر کرمانشاه تعداد410نفر (150 مرد،260 زن) به شیوه ی نمونه گیری خوشه ی چندمرحله ای انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس تجربه ی روابط نزدیک، مقیاس سازگاری زناشویی (اسپاینر،1976) و پرسش نامه ی انریچ(اولسن و همکاران، 1987) را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان دادند که سبک دل بستگی اجتنابی به طور مستقیم و معنادار بر رضایت زناشویی اثر(منفی) دارد. دو سبک دل بستگی اجتنابی و اضطرابی به واسطه ی فرآیندهای تعامل زناشویی غیرمستقیم بر رضایت زناشویی اثر معنادار دارند. سه فرآیند تعاملی صمیمیت جنسی، مدیریت تعارض و ارتباط به طور مستقیم(مثبت) بر رضایت زناشویی اثر دارند. نتیجه گیری: فرآیندهای صمیمیت جنسی، مدیریت تعارض و ارتباط به عنوان میانجی گر رابطه ی سبک های دل بستگی و رضایت زناشویی عمل می کنند و در مداخلات زناشویی می توانند آماج درمانی، مشاوران خانواده قرار گیرند.
بررسی اثربخشی درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین در زنان سردمزاج شهر بندر عباس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین از جمله عوامل مهمّی است که نه تنها بر سلامت روانی زوجین تأثیر می گذارد؛ بلکه استحکام خانواده را تحت تأثیر قرار می دهد و تاکنون در مورد آن پژوهش های مختلفی صورت گرفته است. این پژوهش نیز با هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین درشهر بندرعباس انجام گرفته است. روش: روش پژوهش آزمایشی و از طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. به این منظور از بین زوجینی که به دلیل مشکل سردمزاجی زن به مراکز مشاوره ای مداخله در بحران و کاهش طلاق و کلینیک های تخصّصی در شهر بندر عباس مراجعه کرده بودند با توجّه به ملاک های ورود به پژوهش، 20 زوج به صورت تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله ی شناختی – رفتاری به مدّت 8 جلسه ی90 دقیقه ای قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت ننمود. ابزار های جمع آوری اطلاعات دو پرسشنامه ی صمیمیت زوجین و سردمزاجی زنان بود که روایی و اعتبار هر دو مورد تأیید قرار گرفته است. داده های به دست آمده با استفاده از روش های آماری تحلیل کوواریانس یک متغیره و چندمتغیره و با بهره گیری از نرم افزار15 SPSS تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین عملکرد دو گروه آزمایش و کنترل پس از مداخله ی شناختی- رفتاری تفاوت معنادار آماری وجود دارد ( 01/0p<)، و درمان شناختی – رفتاری بر سردمزاجی زنان و صمیمیت زوجین در ابعاد مختلف به جز در بعد فیزیکی تأثیر دارد و میزان این تاثیر برسردمزاجی95%، برصمیمیت زوجین 96%، برصمیمیت عاطفی 87%، برصمیمیت عقلانی81%، بر صمیمیت جنسی 91% و بر صمیمیت اجتماعی- تفریحی60% ، صمیمیت ارتباطی92% ، صمیمیت مذهبی 83% ، صمیمیت روانشناختی 92% و در کل 86% می باشد. نتیجه گیری: بنابراین می توان نتیجه گرفت که از این روش درمان گری می توان برای کاهش سردمزاجی زنان و افزایش صمیمیت زوجین در ابعاد مختلف و بهبود روابط زوجین و در نهایت سلامت خانواده بهره مند شد#,
تاثیر آموزش گروهی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی زنان متأهّل مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: باورهای ارتباطی عبارت از تفکّرات غیرمنطقی، پیش داروی ها و نگرش های منفی، باورهای غلط و غیرواقعی، تعصّب های شخصی و برداشت منفی زوجین از یکدیگر است که در ایجاد و بروز اختلافات زناشویی موثّر است. در همین راستا این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراهای شهر اصفهان انجام شد. روش: طرح پژوهش نیمه تجربی به صورت طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل می باشد. نمونه ی پژوهش از بین 114 متقاضی شرکت در آموزش گروهی به صورت تصادفی انتخاب و در3 گروه قرارداده شدند؛ گروه اوّل شامل30نفر از زنانی که با همسر خود در آموزش گروهی شرکت کرده بودند، گروه دوم شامل 30 نفر از زنانی که بدون حضور همسر خود درآموزش گروهی شرکت کرده بودند و گروه سوم شامل گروه کنترل(30 نفر ) بودند. از همه ی افراد سیاهه ی باورهای ارتباطی(RBI) به عنوان پیش آزمون صورت گرفت. گروه های آزمایش تحت 10جلسه آموزش گروهی انسان گرایی قرارگرفتند، در جلسه ی آخر مجدّدأ از هر سه گروه پس آزمون گرفته شد. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیّری و آزمون تعقیبی بونفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفتند. یافته ها: نتایج نشان دادند آموزش گروهی انسان گرایی بر باورهای ارتباطی هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل موثّر بوده و در باورهای ارتباطی کلّی بین گروه آموزشی زنان همراه با همسر وگروه آموزش زنان به تنهایی با گروه کنترل (01/0P<) و بین گروه آموزش زنان همراه با همسر و گروه آموزش زنان به تنهایی (01/0P<) تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: رویکرد انسان گرایی روش مناسبی برای بهبود باورهای ارتباطی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و فرهنگسراها است. این روش از مناسب ترین روش ها برای بهبود روابط زوجین و کاهش روابط مخرّب در خانواده می باشد.
طرّاحی و مقایسه ی اثربخشی دو برنامه ی درمانی مبتنی بر اصول درمان روایتی و درمان مبتنی بر آموزه های قرآنی در کاهش تعارض های زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طرّاحی و مقایسه ی اثربخشی دو برنامه ی درمانی مبتنی بر اصول درمان روایتی و درمان مبتنی برآموزه های قرآنی درکاهش تعارض های زناشویی با توجّه به محتوای بستن در ایجاد آن بود. سه گروه برای انجام تحقیق در نظر گرفته شد،که هر گروه شامل (10 =n) نفر بودند. جامعه ی این پژوهش را مراجعانی که به مرکز فوریت های بهزیستی شهرسنندج و کلینیک مرکز مشاوره ی دانشگاه کردستان تشکیل می دادند. روش: طرح پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی پیش آزمون- پس آزمون نامتعادل با گروه کنترل بود. در ابتدا به روش انجام مصاحبه ی اوّلیه و درمیان گذاشتن شرایط کار و توافق با مراجعان به صورت تصادفی ساده درسه گروه (درمان روایتی، آموزه های قرآنی و گروه کنترل) جایگزین شدند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزه های قرآنی و درمان روایتی تأثیر معناداری برکاهش تعارض های زناشویی افراد داشته است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که گشتالت های ناتمام تأثیر زیادی در ایجاد تعارض های زناشویی به عنوان یک فرآیند ارتباطی صمیمانه دارد . لذا از راهبردهای درمان روایتی و آموزه های قرآنی برای کاهش تعارض ها استفاده شد که نتایج موثّری داشتند#,
بررسی انگیزه ی ازدواج در بین دختران و پسران نامزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:میزان گرایش به ازدواج در هر جامعه ای بر اساس انگیزه مندی افراد آن جامعه قابل تبیین است. انگیزه فرآیندی درونی است که رفتار را نیرومند و هدایت می کند و فصل مشترک نیازها، شناخت ها و هیجان ها است. این که کدام دسته از عوامل در تعیین گرایش و انگیزش افراد برای ازدواج موثّر می باشند، موضوعی است که در اینجا مورد توجّه قرار گرفته است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این سئوالات است: الف) افراد در آستانه ی ازدواج از چه میزان انگیزه مندی برای ازدواج برخوردارند؟ ب) آیا ابعاد مختلفی برای این انگیره وجود دارد؟ ج) انگیزه های عاطفی از چه جایگاهی در گرایش به ازدواج برخوردار می باشند؟ روش: این تحقیق از نوع پیمایشی بوده و جامعه آماری کلیه ی دختران و پسران مراجعه کننده به مراکز بهداشتی شهر همدان جهت اقدام برای ازدواج بودند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 156 نفر به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. برای سنجش انگیزه مندی از مقیاس محقّق ساخته با پایایی آلفای کرونباخ 87/0 و در تحلیل متغیّرها ازضریب همبستگی پیرسون و تحلیل عاملی استفاده شد. یافته ها: براساس یافته ها80% آزمودنی ها در حدّ متوسطی برای ازدواج انگیزه داشتند. میزان اهمبیت و دلایل در میان دو جنس و درگروه های سنّی و تحصیلی تفاوت معناداری را نشان داد. در تحلیل عاملی شش مولفه ی انگیزه ی نامناسب، عاطفی، روان شناختی، زیستی، اجتماعی و بدون دلیل حاصل گردید. نتیجه گیری:در یک نتیجه گیری کلّی می توان گفت اگرچه افراد از میزان انگیزه مندی قابل قبولی برای ازدواج برخوردارند؛ امّا توجّه به چگونگی و کیفیت آن باتوجّه به گرایشی که بیشتر معطوف به وجوه منفی و هیجانی آن است، می تواند نکته ی قابل تأمّلی برای محقّقان و روان شناسان حوزه ی ازدواج و خانواده تلقی گردد.
تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت و سازگاری زناشویی زنان متاهّل، روستاهای شهرستان فارسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی میزان تاثیر آموزش مهارت های زندگی بر رضایت و سازگاری زناشویی زنان متاهّل،روستایی شهرستان فارسان بود. روش: این پژوهش، نیمه تجربی بوده. و جامعه ی آماری آن، زنان مراجعه کننده به امور بانوان شهرستان فارسان در شهریور و مهر ماه سال 1390بودند. نمونه ی پژوهش شامل 60 زن متاهّل بود که به روش داوطلب با جای گزینی تصادفی انتخاب شدند و در دوگروه آزمایش و کنترل جای گزین شدند. گروه آزمایش، به مدت 9 جلسه هر هفته یک جلسه، تحت آموزش مهارت های زندگی قرار گرفتند و بر روی گروه کنترل هیچ مداخله ای صورت نگرفت. در پایان از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. فرضیه ی پژوهش این بود که آموزش مهارت های زندگی رضایت و سازگاری زناشویی زنان روستاهای شهرستان فارسان را افزایش می دهد. ابزار اندازه گیری در این پژوهش، پرسش نامه های رضایت زناشویی انریچ (فرم کوتاه) و سازگاری زناشویی لاک- و الاس بود. یافته ها: نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که بین دو گروه آزمایش و گواه پس از اجرای آموزش مهارت های زندگی از لحاظ رضایت و سازگاری زوجین تفاوت معنی داری وجود داشت(001/0 P<). و میزان رضایت و سازگاری زناشویی گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافته بود. نتیجه گیری: آموزش مهارت های زندگی بر افزایش سازگاری و رضایت زوجین روستایی موثّر بود#,
رابطة تأهل و جنسیت با اثر موقعیتهای آزارنده در کُنشهای هوشی مراجعان دارای اختلال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: بررسی رابطة متغیرهای خانوادگی و اختلال شخصیت مرزی، عمدتاً نادیده گرفته شده است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطة جنسیت و تأهل با اثر استرس زاهای آزمایشگاهی در وضعیت هوشی مراجعان دارای اختلال شخصیت مرزی است. روش:از میان مراجعان مراجعه کننده به مراکز مشاوره ای شهر سنندج، که با تشخیص روانپزشکان، دارای اختلال شخصیت مرزی بوده و همکاری در پژوهش را پذیرفتند، 15 نفر زن و به همین تعداد مرد انتخاب شدند. بعد از ثبت ویژگی های جمعیت شناختی، با آزمون میلون 3، با هدف تأیید و کمی کردن تشخیص اولیه، و سپس با استفاده از آزمون هوشی وکسلر بزرگسال، مورد ارزیابی قرار گرفتند. بعد از دو هفته، گروه آزمایشی، همراه با گروه همتای آن، استرسور آزمایشگاهی را تجربه کردند تا واکنش آنها به شکست مشخص شود و متعاقب آن مجددا با آزمون هوشی وکسلر ارزیابی شدند. نتایج حاصل، با استفاده از تحلیل کوواریانس، مورد مقایسه قرار گرفت. یافته ها:نتایج، بیانگر ارتباط معنادار تأهل و جنسیت با فعالیتها هوشی مراجعان، در پاسخ به استرسورهای آزمایشگاهی بود. طبق نتایج، متغیرهای تأهل و جنسیت در تعامل با علائم اختلال شخصیت مرزی، در توان به به کارگیری توانایی های هوشی مراجعان، در موقعیتهای ناخوشایند، مداخله می کنند. نتیجه گیری: نقش مهمی برای متغیرهای تأهل و جنسیت در در درک سازش یافتگی هوشی و اجتماعی مراجعان دارای اختلال شخصیت مرزی قابل توجه است. به نظر می رسد درک عمیق تر مشکلات هوشی و رفتاری این مراجعان، مستلزم توجهی خاص به این متغیرهاست#,
اثربخشی رویکرد خانواده درمانی مبتنی بر حضور ذهن بر سرد مزاجی زنان در آستانه ی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این مطالعه با هدف مقایسه ی اثربخشی خانواده درمانی مبتنی بر حضور ذهن (MBFT) بر سرد مزاجی زناندر آستانه ی طلاق صورت گرفت. روش: طرح این پژوهش از نوع آزمایشی به شیوه ی پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور 32 زن متقاضی طلاق به مراکز مشاوره ای به طور تصادفی انتخاب شدند و به شیوه ی گمارش تصادفی به دو گروه 11 نفری تقسیم شدند. به وسیله ی پرسشنامه سرد مزاجی زنان، ابتدا میزان سرد مزاجی زنان در این مراجعان اندازه گیری شد (پیش آزمون) و بعد از مداخله گروهی بر روی گروه آزمایشی در 8 جلسه، سرانجام پرسشنامه مجدداً اجرا شد (پس آزمون). یافته ها: داده های به دست آمده برای بررسی میزان تأثیر روش درمانی تحلیل شدند. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیری بین مراجعان متقاضی طلاق گروه آزمایش و کنترل در متغیر وابسته یعنی سرد مزاجی زنان تفاوت معنا داری نشان داد. نتیجه گیری: نتایج مطالعه اخیر اثربخشی قابل ملاحظه ای از خانواده درمانی مبنی بر حضور ذهن بر سرد مزاجی زناندر آستانه ی طلاق نشان داد.