مشاوره و روان درمانی خانواده
مشاوره و روان درمانی خانواده سال سوم پاییز 1392 شماره 3 (پیاپی 11) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف: افسردگی یکی از مشکلات روانشناختی زنان مطلقه است و نقش گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری در پیش بینی علایم آن از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شیوع علایم افسردگی و رابطه گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری با آن علایم در زنان مطلقه بود. روش: در این پژوهش همبستگی، 124 زن مطلقه در کرمانشاه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و مقیاس های افسردگی، گذشت، حمایت اجتماعی چند بعدی و تاب آوری را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که 9/16 درصد زنان مطلقه دارای افسردگی خفیف، 0/50 درصد دارای افسردگی متوسط و 1/33 درصد دارای افسردگی شدید بودند. بین گذشت نسبت به خود و دیگران، حمایت اجتماعی و تاب آوری با علایم افسردگی رابطه منفی وجود داشت و متغیرهای پیش بین 15/0 واریانس علایم افسردگی زنان مطلقه را تبیین نموده است. نتیجه گیری: نتایج از شیوع بالای علایم افسردگی و رابطه معنی دار گذشت، حمایت اجتماعی و تاب آوری با علایم افسردگی حمایت می کند. نتایج تلویحات مهمی در توجه به رشد سیستم های حمایت اجتماعی و آموزش های مبتنی بر تاب آوری و گذشت برای کاهش علایم افسردگی در زنان مطلقه دارد#,
مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و آمیختگی اندیشه-کنش در زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی: با میانجی گری نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:با توجه به اهمیت تنظیم شناختی هیجان و آمیختگی اندیشه-کنش در حیات اجتماعی، پژوهش حاضر به منظور مقایسه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آمیختگی اندیشه-کنش بین زوجین متقاضی طلاق و زوجین عادی صورت گرفت. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های مقایسه ای است، و با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 30 زوج متقاضی طلاق (30 نفر زن و 30 نفر مرد) و 30 زوج به عنوان زوجین عادی از طریق همتاسازی انتخاب، و دو پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ) و آمیختگی فکر - عمل تجدید نظر شده (TAF-R) بر روی آنها اجرا، و برای آزمون فرضیه ها از تجزیه تحلیل واریانس دو طرفه بین گروهی استفاده شد. یافته ها: نتایج اولأ نشان داد که زوجین متقاضی طلاق در برخورد با تجربه منفی از راهبردهای منفی و زوجین عادی از راهبردهای مثبتِ تنظیم شناختی هیجان استفاده می کنند، و همچنین از نظر تمام مؤلفه های آمیختگی اندیشه- کنش به جزء مؤلفه های احتمال خطر و TAFاخلاقی، بین دو گروه از زوجین تفاوت مشاهده شد که در سطح (05/0 > p) معنادار می باشد، و دوم این که بین دو گروه از زوجین از نظر تمام راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آمیختگی اندیشه – کنش با اعمال نقش جنسیت در سطح (05/0 > p) تفاوت معناداری بدست آمد، و در نهایت F (F اثر متقابل) به غیر از راهبردهای (نشخوارگری، پذیرش، تمرکز مجدد مثبت و فاجعه انگاری) و مؤلفهِ TAF اخلاقی در سایر راهبردها و مؤلفه ها در سطح (05/0 >p) معنادار می باشد.. نتیجه گیری: یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین زوجین متقاضی طلاق و عادی از نظر راهبردهای تنظیم شناختی هیجان و مؤلفه های آمیختگی اندیشه-کنش می باشد، این نتایج نقش و اهمیت چنین متغیرهای را در پایداری روابط زناشویی خاطر نشان می سازد.
اثربخشی آموزش گروهی مهارت های ارتباطی زوجین با استفاده از رویکرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) بر کاهش تعارضات زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف اصلی از انجام این تحقیق، تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای ارتباطی زوجین با استفاده از روش تحلیل ارتباط متقابل (TA) به صورت گروهی بر کاهش تعارضات زناشویی می باشد. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و طرح تحقیق پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است .جامعه آماری شامل زوج هایی هستند که به دلیل وجود تعارض از سوی دادگاه خانواده به مراکز مداخله و مشاوره خانواده در شهر ارومیه در سال 1390 ارجاع داده شده بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 30 زوج به عنوان نمونه از بین جامعه آماری مورد مطالعه انتخاب و با استفاده از روش جایگزینی تصادفی در درو گروه آزمایشی و کنترل (هر دو گروه 15 زوج) قرار گرفتند و سپس پرسشنامه تعارضات زناشویی به عنوان پیش آزمون بر روی هر دو گروه آزمایشی و کنترل اجر شد. در مرحله بعد به گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای در قالب هفته ای یک جلسه، مهارت های ارتباطی با استفاده از روش تحلیل ارتباط متقابل (TA) آموزش داده شد. در حالی که گروه گواه هیچ گونه آموزشی را دریافت نکردند. یک هفته پس از پایان جلسه های آموزشی، یک بار دیگر پرسشنامه تعارضات زناشویی به عنوان پس آزمون روی هر دو گروه اجرا گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش مهارت های ارتباطی با استفاده از روش تحلیل ارتباط متقابل از لحاظ آماری تأثیر معنی داری بر کاهش تعارضات زناشویی و مؤلفه های آن داشته است . نتیجه گیری: به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که آموزش مهارت های ارتباطی زوجین با استفاده از روش تحلیل ارتباط متقابل (TA) به صورت گروهی بر کاهش تعارضات زناشویی تاثیر دارد و باعث کاهش تعارضات در بین زوجین می شود.
نقش عملکرد خانواده (مبتنی بر الگوی مک مستر) در پیش بینی نگرش-های صمیمانه و توافق زوجین در خانواده های شهر قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: عملکرد خانواده، بر رویکرد سیستمی مبتنی بر ساختار، سازماندهی و الگوهای تبادلی بین اعضای آن، استوار است و سلامت ابعاد مختلف آن، موجب ایجاد و گسترش تفاهم و افزایش صمیمیت بین همسران گردیده، تضمینی برای ثبات و بقای آن، به منزله ی یک نظام فراهم نماید. هدف از این مطالعه، بررسی نقش عملکرد خانودگی بر مبنای الگوی مک مستر به عنوان پیش بیین کننده ی نگرش های صمیمانه و توافق بین همسران در خانواده های شهر قزوین می باشد. روش: این پژوهش از نوع توصیفی و همبستگی است، لذا، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 53 زوج (106 نفر)، در دامنه ی سنی19 تا 68 سال، از نقاط مختلف شهر قزوین انتخاب شدند. جهت گردآوری اطلاعات، مقیاس سنجش عملکرد خانواده، مقیاس توافق زناشویی و مقیاس صمیمیت استفاده شد. داده های بدست آمده، از طریق نرم افزار DE و SPSS20 با استفاده از آزمون همبستگی و رگرسیون چند متغییری مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین توافق زوجین، نگرش های صمیمانه و عملکرد خانوادگی آن ها در سطح معناداری( 01/0p<) رابطه ی معناداری وجود دارد. علاوه بر این، عملکرد خانوادگی، قادر است توافق بین زوجین را به میزان 46/0 و نگرش های صمیمانه ی بین همسران را به میزان 25/0 پیش بینی نماید. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بهبود عملکرد خانوادگی زوجین، با افزایش میزان تفاهم و توافق بین همسران رابطه داشته، در عین حال، رابطه ی مستقیمی با صمیمیت زوجین برقرار می کند.
آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجی گیری دلبستگی به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش آزمودن مدل دلبستگی به پدر و مادر با اضطراب و افسردگی با میانجیگیری دلبستگی به خدا بود. جامعه این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دبیرستانی شهرستان اهواز می باشد. روش: روش این پژوهش تحلیل مسیر بود. در این مطالعه از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله استفاده شده و از بین کلیه دانش آموزان دبیرستانهای شهرستان اهواز 319 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل مقیاس اضطراب بک، پرسشنامه دلبستگی به خدا، پرسشنامه سنجش دلبستگی به پدر، مادر و پرسشنامه افسردگی بک بودند. یافته ها: نتایج نشان داد که شاخص های مدل فرضی در حد قابل قبولی بود. نتایج نشان داد که روابط همبستگی غیرمستقیم بین دلبستگی به پدر و مادر و اضطراب با میانجی گری دلبستگی به خدا، دلبستگی به پدر و مادر و افسردگی با میانجی گیری دلبستگی به خدا معنی دار می باشد. نتیجه گیری: براساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که برای پیشگیری از اختلالات روانی مانند افسردگی و اضطراب، دلبستگی به پدر و مادر و دلبستگی به خدا را در برنامه های تربیتی جای داد.
اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری به مادران برکاهش اختلال کاستی-توجه / بیش فعالی کودکان آنها و افزایش شادکامی والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش بررسی اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری برکاهش اختلال کاستی توجه / بیش فعالی کودکان آنها و افزایش شادکامی مادر و پیرو آن شادکامی پدر. روش: طرح پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. نمونه شامل 45 کودک مراجعه کننده به کلینیک امام حسین استان یزد که دارای نشانگان ADHD بودند. نمونه ها به صورت داوطلبانه و با جایگزینی تصادفی (هر گروه 15 نفر) در سه گروه، 1- آزمایشی (دارو درمانی کودک) 2- آزمایشی (دارو درمانی کودک به همراه آموزش به مادر)، و 3- (کنترل) قرار گرفتند. گروه آزمایشی اوّل علاوه بر دارو درمانی کودکان، طی 9 جلسه به مادران آموزش ارایه شد و گروه آزمایشی دوّم، فرزندانشان فقط تحت نظر روانپزشک دارو دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی دریافت نکردند و در لیست انتظار کلنیک قرار گرفت. ابزار های مورد استفاده شامل پرسشنامه کانرز فرم والدین، پرسشنامه شادکامی آکسفورد بزرگسالان بود. نمره پرسشنامه کانرز و شادکامی آکسفورد به عنوان پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها: نتایج با استفاده از آزمون های آماری تحلیل واریانس یک راهه و دو راهه تحلیل شد. یافته ها نشان داد دارو درمانی و آموزش به مادران هر دو موثر است و منجر به کاهش علائم شده است (01/0>P). اما تفاوت بین دارو درمانی و آموزش به مادران نیز معنا دار است (05/0>P) و این نشان می دهد آموزش به مادران به همراه دارو در مانی در کاهش علایم موفق تر است. به علاوه تاثیر آموزش به مادران در افزایش شادکامی آنها معنا دار است (01/0>P) همچنین یافته ها حاکی از آن است افزایش شادکاهی مادران می تواند شادکامی پدران را که در جلسات آموزشی حضور نداشتند به دنبال داشته باشد (05/0>P). نتیجه گیری: در نهایت نتیجه گیری می شود گرچه دارو درمانی برای کاهش علائم و افزایش شادکامی مادران مؤثر است اما با اضافه کردن متغیر آموش به مادر این اثربخشی افزایش می یابد. همچنین نتیجه گیری می شود متغیر شادکامی انتقالی است و به پدر که در جلسات حضور نداشته است نیز منتقل می شود.
مدیریت مالی خانواده و کیفیت رابطه زوجین (مقاله کوتاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مدیریت مالی خانواده یکی از مهمترین عامل های تعیین کننده پویایی و کیفیت رابطه زناشویی و همچنین یکی از ابعاد عملکرد خانواده است که می تواند نقش مهمی در ثبات و تداوم رابطه زناشویی ایفاء نماید. روش: طرح تحقیق توصیفی و کیفی بود که در آن رویه های مدیریت مالی 25 زوج سنندجی که معتقد بودند دارای ازدواج موفق و پایدار هستند به شیوه هدفمند انتخاب شدند و به روش کیفی و کدگذاری باز و مقوله ای مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها:یافته های این پژوهش عبارت بودند از: الف- در بیشتر موارد یکی از زوجین عهده دار مدیریت امور مالی خانواده بود که این مقوله نیازمند اعتماد و تعامل سازنده بین طرفین می باشد. ب- زوجین شرکت کننده در این پژوهش دارای بدهی حداقلی بودند و در ضمن تلاش داشتند تا بدهی هایشان را در اسرع وقت تسویه نمایند. ج- مخارج مشارکت کنندگان در پژوهش در چارچوب درآمدهایشان بوده و همچنین آنان افرادی صرفه جو بودند. د: نحوه عمل زوجین در داشتن حساب بانکی مشترک و یا مستقل از جمله موضوعات مهم مورد توجه زوجین بود. ه: نحوه تعامل زوجین در حل مشکلات مالی بخشی از پویایی های رابطه زوجی بود و ی: دیدگاه شان نسبت به مشکلات مالی سایر زوجین بخشی از پویایی های شناختی آنها بود. نتیجه گیری:یافته های پژوهش نشان می دهد مسائل مالی نقش تعیین کننده ای در کیفیت روابط زوجی دارد و بخش عمده ای از پویایی های رابطه زناشویی را به خود اختصاص می دهد. زوجینی که دارای یک زندگی موفق و پایدار هستند، به راحتی می توانند با همفکری و همکاری یکدیگر مشکلات مالی به وجود آمده را حل نمایند.