مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)
مسکن و محیط روستا دوره 38 بهار 1398 شماره 165 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
فرسودگی کالبدی سکونتگاه ها و ضرورت حفاظت و احیای محیط زندگی خصوصاً در کشور های با پیشینه تاریخی مسئله ای است که همواره مورد توجه مسئولان امر بوده است. برخورداری ایران از تمدن و تاریخ کهن باعث شده تا یکی از اهداف مهم طرح های جامع و هادی سکونتگاه ها، بهسازی بافت آن ها باشد. با توجه به تعداد زیاد و توزیع فضایی و جغرافیایی سکونتگاه های کوچک در کشور توجه به نحوه طراحی و توسعه آن ها همواره از اهداف برنامه ریزان، طراحان و متولیان موضوع بوده است. تقریباً اکثر سکونتگاه های کوچک کشور ما روستایی هستند و اکنون که حدود ۴ دهه از تجربه طراحی و بهسازی محیط آن ها می گذرد ، تأملی در محتوا و بررسی آنچه تهیه و اجرا شده می تواند به بهبود محتوا و اجرای آن ها کمک نماید . این مقاله با تکیه بر تجارب انجام شده و مرور اسناد و مباحث نظری طراحی شهری و معماری سعی در نشان دادن نقش مغفول مانده در این فرایند یعنی "فضا" و"کیفیت" آن در شکل دادن به بافت در طراحی و اجرا دارد. مقاله پیش روی راه حل بهبود سکونت و زندگی در این سکونتگاه ها و ایجاد شادابی و سر زندگی در آن ها را، فضا و توجه به ارتقای آن در روند طراحی و اجرا تبیین می نماید و متناسب با ویژگی هایی که در این بافت وجود دارد راه حل هایی پیشنهاد می شود.
ظرفیت ها، موانع و مشوق های توسعه انرژی های پاک در روستاهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه روستایی و بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر در آن، با توجه به پراکندگی جغرافیایی، تنوع اقلیمی، تنوع بافت جمعیتی و آسیب پذیری اقتصادی آن ها امری پیچیده، هزینه بر و نیازمند زمان و امکانات فراوان است. مشکلات ناشی از آلایندگی سوخت های فسیلی، اتلاف انرژی، هزینه های تعمیر و نگهداری خطوط و شبکه انتقال و نظایر آن موجب جایگزینی انرژی های تجدیدپذیر به عنوان راهکار اصلی در دیگر کشورها شده است اما این نوع انرژی نیز همواره با موانعی چون مشکلات سیاستگذاری، اجتماعی، فنی، اقتصادی و ... مواجه بوده که استفاده از ظرفیت های کشور را محدود ساخته است. از این رو این مقاله می کوشد با تبیین موانع توسعه انرژی های پاک در مناطق روستایی و شناخت ظرفیت های آن در کشور، با نگاهی واقع گرایانه راهکارهای مجرب این توسعه را بررسی کند. به این ترتیب با استفاده از پرسشنامه نظرات 38 نفر از متخصصین و مسئولان حوزه های انرژی، برنامه ریزی و توسعه شهری و روستایی و سازمان های مرتبط، در رابطه با موانع و ظرفیت های توسعه انرژی های پاک در روستاها جمع آوری شده و با استفاده از تحلیل های آماری و با بررسی ادبیات موضوع و تجربیات دیگر کشورها در زمینه تشخیص موانع و چالش ها، تعیین ظرفیت ها و تطبیق محتوایی این موارد بررسی و جمع بندی شده است. این راهکارها در حوزه های فناوری، اقتصادی، اجتماعی و سیاست گذاری ارائه شده است. نتایج نشان می دهد اولاً آبگرم و پانل های خورشیدی مناسب ترین فناوری های تجدیدپذیر در مناطق روستایی کشور براساس مطالعات ظرفیت سنجی و آرا خبرگان است. به علاوه زمین گرمایی در این فهرست در آخرین رتبه قرار دارد. همچنین مشکلات اقتصادی و ضعف در سیاستگذاری اصلی ترین موانع این توسعه شناخته شد. راهکارهای اصلی پیشنهادی برای این موارد به ترتیب اعطای وام های کم بهره طولانی مدت و نیز تهیه برنامه جامع حمایتی و سیاست های تشویقی و اعطای یارانه و مخاطب اصلی این موارد نیز صندوق های سرمایه گذاری خصوصی و دولتی، سیستم های مشارکت مردمی و ارگان های سیاستگذار است. بدیهی است که فرهنگ سازی پیش نیاز چنین رخدادی در جوامع روستایی خواهد بود. به این جهت نقش رسانه ها و سازمان های مردم نهاد در این مهم مورد تأکید جامعه خبرگان قرار گرفت.
گونه شناسی کالبدی– ذهنی مسکن بومی مناطق غرب کردستان بر بنیاد نگره تاریخی-تکاملی (مدرسه موراتوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هرچند بخش های کردنشین غرب ایران تاریخی دیرینه دارد ولی تاکنون لایه های پنهان معماری به ظاهر ساده آن ها به صورت دقیق بررسی نشده است. در گفتمان معماری معاصر رویکردهای گوناگونی در پی تداوم سنت های بومی اند که از این میان نگرش تاریخی-تکاملی (گونه شناسی) نگرش ها و اصولی برای شناخت عوامل کالبدی و ذهنی معماری حتی در مقیاس منطقه در خود دارد. کاربست این نگره بستری درخور برای چگونگی تداوم ویژگی های فرهنگی، اجتماعی و اقلیمی و پیوند کالبد معماری با بستر منطقه به دست می دهد. این پژوهش کوششی است برای شناخت و گونه شناسی مسکن بومی مناطق غرب کردستان. هدف اصلی پژوهش حاضر نیز شناخت عناصر و مفاهیم این گونه ها است، آن گونه که کاربست این مفاهیم در کنار نیازهای جدید ساکنان الهام بخش معماران و طراحان منطقه در ساخت های روستایی و شهری باشد. این پژوهش میدانی است و برای بررسی عوامل کالبدی روش گونه شناسی (قیاسی-کاهشی) را به کار بسته است. نخست داده ها از میان حدود یک صد سکونتگاه کوهستانی در غرب کردستان با پیمایش میدانی گردآوری و دسته بندی شد. سپس کروکی و مدل های سه بعدی ترسیم و در روند گونه شناسی بررسی شدند. نتیجه این پژوهش چهار گونه معماری در مقیاس بنا را در این سکونتگاه ها نشان می دهد. گونه نخست که فراوانی بیشتری دارد مکعب مستطیل شکل است و بدون حیاط که معمولاً سه طبقه دارد. گونه دوم نیز حیاط ندارد اما پلکانی است. معماری این دوگونه برونگرا است. ساختمان های گونه سوم از دو گونه پیشین بزرگ تر است با حیاطی بزرگ. گونه چهارم " L" شکل است و حیاطی کوچک و فرعی دارد. معماری نیمه برونگرا ویژگی این دوگونه است. انواع فضاهای جمعی (بربان، بانیجه، تراس، دالان و بام حیاط) رنگارنگی فضاهای درونی و بیرونی همپای طبیعت، پیوند با طبیعت، توجه به حس ها و بهره وری از تکنولوژی های نو و درخور منطقه بهترین راهنمای طراحان در این مکان ها است. کلمات کلیدی: گونه شناسی، مسکن بومی، نگره تاریخی-تکاملی، موراتوری، کردستان.
تبیین جایگاه اصول راهنما در فهم معمار بومی از مسئله طراحی معماری (مطالعه موردی: روستای سراج محله)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های دانش در حوزه معماری، طراحی پژوهی است که به مطالعه فرایند طراحی می پردازد. پژوهشگران این حوزه مفاهیم مختلفی برای توضیح فرایندهای ذهنی طراح به کار گرفته اند که یکی از آن ها اصول راهنما است. اصول راهنما اصولی است که طراح به آن ها باور دارد و از آن ها در قاب بندی و فهم اولویت های مسئله طراحی بهره می گیرد. این اصول که متکی به جهان بینی طراحی شکل می گیرند موجب نوعی وحدت رویه در قبال برخورد با مسئله های گوناگون طراحی می شوند. بخش عمده ای از پژوهش های انجام شده در حوزه فرایند طراحی و نقش اصول راهنما در آن، معطوف به معماران و دانشجویانی بوده که در محیط های شهری آموزش دیده و با مسئله های طراحی در شهر نیز مواجه بوده اند. این در حالی است که معماری بومی در محیط های روستایی مختصاتی کاملاً متفاوت دارد و شیوه های تولید معماری در آن واجد درون مایه های ارزشمندی است که می تواند مورد استخراج و مطالعه قرار بگیرد. از این رو پرسش اصلی این پژوهش این است که اصول راهنما در فرایند طراحی یک معمار بومی چه نقشی ایفا می کنند و چه محتوایی دارند؟ برای پاسخ به این پرسش، روستای سراج محله به عنوان نمونه ای که در کنار بافت کالبدی، همچنان دارای بافت اجتماعی بومی نیز هست انتخاب شد و سپس پنج نفر از معماران بومی منطقه شناسایی شدند. در ادامه به این معماران، سه مسئله طراحی با موضوع «خانه» ارائه شد و از آن ها خواسته شد درباره طراحی موردنظر خود سخن بگویند. این سخنان در قالب مصاحبه های نیمه ساختاریافته ثبت و پیاده شد و سپس مورد تحلیل محتوای کیفی قرار گرفت. ساختار کلی این پژوهش، مبتنی بر روش کیف ی است. روش تحقیق کیفی عموماً به تحقیقاتی اط لاق می شود که یافته های آن از طریق فرایندهای آماری و ب ا مقاص د کمی سازی ب ه دس ت نیام ده باش د. براساس نتیجه این پژوهش، مفاهیم استخراج شده از این مصاحبه ها نشان می دهد که هماهنگی با طبیعت، پرهیز از اسراف، رضایت بلندمدت کارفرما و کاربران و همچنین رعایت حقوق همسایگی از مهم ترین اصولی است که همواره در مواجهه با مسئله طراحی مدنظر معماران بومی قرار می گیرد.
تبیین عوامل انگیزش حس مکان در جامعه روستایی با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری (مطالعه موردی: پهنه روستایی استان آذربایجان شرقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس مکان نوعی رابطه حسی و تعاملی میان فرد و محیط زندگی را تبیین می کند و رابطه مثبتی با پیوند میان فرد و مکان و دریافت های کیفی مثبت و رضایتمندی از محل زندگی دارد. از آنجا که به استناد سرشماری های سراسری کشور، مهاجرت روز افزون روستاییان به شهر و دل کندن و ترک روستا از مشکلات گریبانگیر جوامع روستایی می باشد، شناخت عوامل انگیزش حس مکان و حفظ و تقویت آن توسط تصمیم گیران و برنامه ریزان روستایی می تواند در رفع این مشکل تأثیر گذار باشد. این پژوهش با هدف تدقیق مفهوم حس مکان و تبیین مؤلفه های ماهیتی و شاخص های مربوطه در جامعه روستایی انجام شده و در دو مرحله انجام یافته است . در مرحله اول به روش مرور سابقه موضوع، تحلیل و حصول به استدلال منطقی، ابعاد اصلی حس مکان تعریف شد و مدل نظری حس مکان تدوین گردید. سپس در مرحله دوم با روش پیمایشی و آزمون پرسشنامه ای، تعداد 391 نمونه به صورت خوشه ای تصادفی از روستاهای بالای 20 خانوار استان آذربایجان شرقی انتخاب شد و با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مدل نظری به آزمایش گذاشته شده و جایگاه عوامل آن تبیین شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد ابعاد اصلی حس مکان در سه وجه محیطی/کالبدی، فعالیتی/عملکردی و فردی/اجتماعی در درون تجربه زیستی انسان در مکان مفروض تعریف می شود . وجود کیفیات خاص عوامل سه گانه درون یک تجربه زیستی در تأثیر پذیری از ویژگی های شخصی پس از عبور از فیلتر ادراکی و شناختی فرد، مفهوم حس مکان را شکل می دهد و افزایش کمی و کیفی عناصر و فرایند مطرح شده، میزان عمق آن را می افزاید. همچنین نتایج آزمون در جامعه روستایی انتخابی نشان می دهد مهم ترین عوامل در انگیزش حس مکان به ترتیب عوامل پیوند مکانی، کیفیات محیطی، میزان فعالیت و عملکرد، هویت مکان و پیوند اجتماعی و رفاه مکانی می باشد. در ادامه پژوهش شاخصه های ایجاد این عوامل، تبیین و راهکارهای عملی جهت کاربست در فضاهای روستای ارائه شده است. نتایج حاصل می تواند برای معماران و برنامه ریزان روستایی و متخصصین مربوط به علوم محیطی جهت آفرینش محیط های دارای حس مکان مفید باشد.
سنجش و تحلیل قواعد نظری مسکن مطلوب با تکیه بر آرای مردم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرداختن به وجوه مختلف مسکن مطلوب و مؤلفه های اصلی تبیین کننده آن یکی از دغدغه های اصلی متخصصین این حوزه است. مشخص است که دستیابی هرچه صریح تر و عملی تر به این مؤلفه ها، از به خطا رفتن و به همان نسبت هدر رفتن سرمایه های کلان اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جلوگیری می کند. به استناد غالب پژوهش هایی که در زمینه ارتقای کیفیت مسکن صورت گرفته است نقش مردم به عنوان عامل تعیین کننده و تثبیت کننده کیفیت مسکن، انکارناپذیر است. لذا پژوهش پیش رو با این فرض صورت پذیرفته است که مردم برای سنجش کیفیت مکان سکونت خود، قائل به اصول و قواعدی هستند که قابل بازشناسی است. لاجرم این اصول و قواعد، وجوه پیدای مسکن تا زوایای درونی و پنهان آن را در بر می گیرد. مطلوبیت کالبدی، مطلوبیت کارکردی، مطلوبیت اجتماعی و مطلوبیت فرهنگی چهار بعد سنجش مطلوبیت مسکن در این پژوهش است که با روش تحلیلی، توصیفی و تبدیل داده های کیفی به متغیرهای کمی مورد بررسی قرار گرفته است، بخشی از اطلاعات کیفی مورد نیاز با رجوع به منابع اسنادی و کتابخانه ای و بخش دیگر به وسیله پیمایش میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری منتخب، 420 نفر از مردم هستند که براساس نمونه گیری تصادفی در سه محدوده از پهنه مرکزی بافت شهر تهران انتخاب شده اند. جهت آزمون فرصیات، ابتدا روایی و پایایی سازه تحقیق توسط تحلیل عاملی تأییدی (با توجه به ضریب اطمینان مورد نظر) بررسی و بار عاملی هر یک از مؤلفه ها ارزیابی شده است. سپس مدل معادلات ساختاری، تنظیم و برآیند نیروهای تحقیق با نرم افزار لیزرل تحلیل و تفسیر شده است. نتایج تحقیق بیانگر این محتوای کلی است که مردم در سنجش خوب بودن خانه خود به ترتیب بیشترین اهمیت را برای مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و کارکردی قائل هستند. تحلیل فضای سکونت، از نگاه مردم تأکید بر این مفهوم کلی است که کیفیت های دیدنی و نادیدنی مسکن مطلوب، می بایست در یک فرایند تجربی توسط خود مردم درک شده، مورد استفاده و آزمون قرار گیرد و سپس توسط خود مردم تعمیم یافته و فراگیر شود.
بررسی اثر استفاده از منابع تجدید پذیر انرژی بر شاخص ردپای اکولوژیکی در محیط های روستایی (مطالعه موردی: روستای نجوبران استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به ارزیابی تغییرات شاخص ردپای اکولوژیکی در محیط های روستایی در اثر جایگزینی انرژی فسیلی با منابع تجدید پذیر انرژی می پردازد. رشد جمعیت و به تبع آن افزایش استفاده از سوخت های فسیلی، اثرات مخرب زیست محیطی گوناگونی را به دنبال داشته است. بیش از 40 درصد استفاده از کل انرژی که 70 درصد آن را مصرف برق تشکیل می دهد، در ساختمان ها مصرف می شود. از این رو ضروری می نمود با تمرکز بر بخش ساختمان، انرژی های تجدید پذیر که به مراتب اثرات زیست محیطی کمتری دارند، جایگزین انرژی حاصل از سوخت های فسیلی گردند. محیط های روستایی نیز بخشی از جمعیت ساکن در زیست کره را شامل می شوند که نسبت به محیط های شهری از پتانسیل های متنوعی در بهره گیری از منابع تجدید پذیر انرژی برخوردار می باشند. ردپای اکولوژیکی شاخصی به منظور بررسی تأثیرات زیست محیطی تولیدات، فعالیت ها و خدمات بشری بر زیست کره است. شاخص ردپای اکولوژیکی در ایران و در سال 2015 میلادی برابر با 2.8 هکتار در مقیاس جهانی به ازای هر نفر بوده است، این در حالی است که ظرفیت زیستی ایران 0.9 هکتار در مقیاس جهانی به ازای هر نفر است که نشان از برداشت بیش از حد از منابع طبیعی دارد. با توجه به ضرورت موضوع، روستای نجوبران در استان کرمانشاه به عنوان نمونه موردی انتخاب و پس از جمع آوری اطلاعات از طریق مشاهدات، پرسشنامه و مصاحبه، آمارهای رسمی، سایت ها و منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفت تا میزان اثرگذاری بهره گیری از انرژی های تجدید پذیر بر شاخص ردپای زیست محیطی کشوری به شیوه تحلیلی-توصیفی، محاسبه و بررسی گردد. نتایج این مقاله نشان داد که ردپای اکولوژیکی برق مصرفی در روستای نجوبران در سال 1396 برابر با 6.894 هکتار در مقیاس جهانی می باشد. استفاده از صفحات فتوولتاییک به مساحت 1000 مترمربع و دو توربین آبی کوچک ردپای اکولوژیکی مصرف برق در این روستا را به صفر رساند. استفاده از این دو سامانه در کنار یکدیگر و تزریق برق تولیدی مازاد بر نیاز به شبکه سراسری، در مجموع 10.364 هکتار در مقیاس جهانی به ظرفیت زیستی منطقه و کشور اضافه نمود که می تواند سایر فعالیت ها در نقاط شهری را از لحاظ زیست محیطی پشتیبانی نماید.
سنجش مدیریت روستایی، توانمندسازی ذینفعان محلی و تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: استان سمنان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه مدیریت روستایی، چالش ها و فرصت های توانمندسازی ذینفعان محلی و تأثیر آن بر تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان سمنان پرداخته است. در این راستا، با این که «توانمندسازی مولد» ذینفعان محلی تضمین کننده پایداری ابعاد توسعه و تحول کالبدی است لیکن رویکرد مدیریت «بالا به پایین» و «حکومت محور»، موجب «توانمندسازی نامولد» ذینفعان محلی در منطقه مورد مطالعه شده و نتوانسته است آن ها را به مثابه یکی از عناصر قدرت در حوزه مداخله مدیریت روستایی درآورد. برای تبیین دقیق موضوع ، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ارتباط بین شاخص های روش و احساس توانمندسازی ذینفعان محلی و شاخص های تحول کالبدی سکونتگاه های روستایی را در قالب 21 شاخص، سنجیده است. یافته های حاصل از آزمون های آماری کندال تااوبی و رگرسیون، نامناسب بودن جایگاه شاخص های توانمندسازی ذینفعان محلی در فرایند مدیریت روستایی را آشکار ساخت. به سخن دیگر، عملیاتی کردن روش توانمندسازی ذینفعان محلی به صورت «قدرت بر» و سلطه آمیز نتوانسته است احساس معنا دار بودن، شایستگی، خودباوری، اعتماد، قدرت و توانمندی را در بین ذینفعان محلی ایجاد نماید. به این ترتیب در فرایند مدیریت روستایی، گیرندگان و بروزدهندگان «توانمندسازی نامولد» هنوز به شکل فزاینده ای غلبه دارند، به گونه ای که باعث نارسایی در فرایند تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان سمنان در ابعاد مسکن، خدمات زیربنایی، بهداشت محیط، وضعیت مالی، شبکه معابر، روابط اجتماعی و کاربری اراضی شده است. بنابراین نیاز است رویکرد حاکم بر فرایند مدیریت روستایی تغییر یابد و یا اصلاح شود. در این ارتباط، انتخاب سیاست های اجتماعی و اقتصادی مناسب دولت و به کارگیری روش های مناسب توانمند سازی مولد ذینفعان محلی در فرایند مدیریت روستایی، مورد تأکید می باشد. رویکردی که در آن نگاه قبلی با اصالت متخصص از «بالا به پایین»، جایگزین ابتکارات محلی از« پایین به بالا» شود و مدیریت روستایی اجتماع محور از طریق روش های توانمندسازی مولد ذینفعان محلی، فرصت مناسبی برای تحولات مثبت کالبدی سکونتگاه های روستایی، فراهم سازد.
بررسی کیفیت زندگی در روستاهای درب آستانه و باباپشمان استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایین بودن سطح کیفیت زندگی در سکونتگاه های روستایی پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی بسیاری در این مناطق بدنبال دارد. از طرفی بهبود کیفیت زندگی در روستاها می تواند زمینه های توسعه منطقه ای را فراهم نماید لذا توجه به موضوع کیفیت زندگی در مفاهیم توسعه روستایی در سال های اخیر از اهمیت بسزایی برخوردار شده است. هدف از این تحقیق، بررسی مؤلفه های سازنده کیفیت زندگی در روستاهای درب آستانه و باباپشمان استان لرستان است که پس از زلزله سال 1385 جابه جا شده اند. تحقیق حاضر از نوع توصیفی، تحلیلی و پیمایشی است. جامعه آماری شامل خانوارهای ساکن در دو روستای بابا پشمان و درب آستانه بوده اند که جمعیت آن ها به ترتیب 500 و 860 نفر می باشد. نمونه گیری بر اساس طبقه بندی صورت گرفته و تعداد نمونه ها بر اساس سهم جمعیتی هر روستا توزیع و پرسشگری از آن ها به صورت تصادفی انجام شده است. بر اساس جدول مورگان حجم نمونه برای دو روستا با سطح اطمینان 95 درصد به ترتیب 100و 120 نفر انتخاب شده و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. پس از شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار بر بهبود کیفیت زندگی روستاییان معادله ای رگرسیونی برای سنجش کیفیت زندگی مشخص شد که بر آن اساس در روستای باباپشمان 81 درصد و در روستای درب آستانه 64 درصد بدست آمد. تحلیل واریانس نیز حاکی از تفاوت بین مؤلفه های مشخص شده بود که براساس آزمون بنفرونی تفاوت بین سطوح مؤلفه های مشخص شده، تعیین گردید. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که هر دو روستا از سطح کیفیت زندگی مطلوبی برخودار می باشند.
کاربست مدل دهکده اکوتوریسمی جهت بازآفرینی روستاهای هدف گردشگری اکولوژیک (مطالعه موردی: روستای وردیج، استان تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و با بررسی و تحلیل متون (روش اسنادی)، به دنبال ارائه مدلی مفهومی برای مدیریت روستاهای هدف گردشگری با پتانسیل های خاص اکولوژیک ) ارائه مدل ارزیابی دهکده اکوتوریسمی ( از طریق ایجاد رابطه ای دوسویه، میان اصول اکوتوریسم و اجتماعات اکولوژیکی از یک سو و روستاهای گردشگری از سوی دیگر و کاربست آن در روستای هدف گردشگری تهران- وردیج است. این مدل مبتنی بر چهار بعد زیست محیطی، اجتماعی، اقتصادی و حکمرایی- فرهنگی است که نشان می دهد هرگونه اقدام کالبدی در چنین روستاهایی می بایست با هدف رسیدن به رشد و تعالی در هر چهار بعد مذکور باشد و پرداختن صرف به هریک از ابعاد، از رسیدن به هدف اصلی ایجاد دهکده اکوتوریسمی جلوگیری می کند. پس از ارائه این مدل، این مقاله تمام موقعیت های ویژگی های مرتبط با گردشگری اکوتوریسمی برای بازتعریف روستای وردیج از روستاهای منطقه 22 تهران (معروف به قلمرو عروسک های سنگی با داشتن عرصه های طبیعی منحصر به فرد ) که به عنوان روستای هدف گردشگری پایدار در اطراف تهران است را بیان داشته، امکانات و راهبردهای تغییر این سکونتگاه به روستای هدف گردشگری اکولوژیک (دهکده اکوتوریسمی) را ارائه می نماید. این خروجی ها در روستای وردیج از طریق اجرای فرایند تحلیل شبکه ای ANP، انتخاب گزینه بهینه و نهایتاً ارائه اصول ساماندهی روستاهای هدف گردشگری اکولوژیک مبتنی بر چهار بعد تشکیل دهنده دهکده اکوتوریسمی بکار گرفته می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد تنها آن دسته اقدامات کالبدی که مبتنی بر چهار بعد مذکور باشد، می تواند هدف غایی روستاهای هدف گردشگری را تأمین نماید که در این میان، ابعاد جدید پایداری )حکمروایی و فرهنگ) نقشی جدی در ایجاد اجتماع محلی مسئول و حافظ این مقاصد گردشگری ایفا می نماید.