مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)
مسکن و محیط روستا دوره 36 پاییز 1396 شماره 159 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
آسبادهای سیستان به عنوان قدیمی ترین نوع آسیای بادی در ایران و جهان شناخته می شود. آسبادهای سیستان پیرامون شهر زابل و در مسیر بادهای 120 روزه، بیشتر به صورت منفرد و گاه به صورت دوقلو ساخته شده است. بررسی پیشینه پژوهش در مورد آسبادها، نشان دهنده کمبود و نقص در مطالعات آزمایشگاهی و شبیه سازی آسبادها و مبین ضرورت انجام چنین تحقیقی است. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ساختار کالبدی جبهه رو به باد آسبادها، بر میزان بهره وری از انرژی پایدار باد است. روش تحقیق، شامل آزمایش تجربی در تونل باد و شبیه سازی رایانه ای بوده است و همچنین روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه منابع کتابخانه ای است. بدین منظور ابتدا ماکتِ سالم ترین آسباد منطقه سیستان، یعنی آسباد شماره 2 مَچی در مقیاس کوچک ساخته شد و بر اساس آن، چهار آزمایش در تونل باد انجام شد. در آزمایش اول و دوم، دلایل جابجایی فضای پرخانه و آسخانه آسبادهای سیستان مورد بررسی قرار گرفت و در آزمایش دوم، سوم و چهارم با تغییر در ساختار کالبدی جبهه رو به باد آسباد تعداد دور پره ها در سرعت های مختلف باد مورد ارزیابی قرار گرفت. در ادامه جهت تأیید نتایج آزمایشگاهی شبیه سازی آسباد در نرم افزار COMSOL Multiphysics انجام شد و قدرت باد مؤثر بر پره ها، در مد ل های دوم، سوم و چهارم بررسی گردید. مقایسه نتایج آزمایش اول و دوم نشان می دهد عامل مهم و زمینه ساز در جابجایی فضای پرخانه (محل قرارگیری پره ها) و آسخانه (محل قرارگیری سنگ های آسیا) در آسبادهای قدیمی سیستان، بهره گیری بهتر از انرژی باد بوده است. مقایسه آزمایش های دوم و سوم موید آن است که افزودن باله های هدایت کننده باد در نمای رو به بادِ آسبادها، منجر به افزایش و همگرایی باد و عملکرد مطلوب آسبادهای سیستان شده است. نتایج آزمایش چهارم نشان می دهد کانال کوچک به گونه ای طراحی شده که باعث تمرکز باد و افزایش قدرت باد بر روی پره ها شود و این مسئله علاوه بر امکان کنترل باد و عملکرد بهینه آسباد، منجر به افزایش هر چه بیشتر راندمان آسباد شده است.
گونه شناسی بادگیرهای بندر لافت بر اساس تزیینات نما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بادگیر جزیی از کالبد ساختمان های مناطق گرم و مرطوب ایران به شمار می رود که با هدایت جریان باد و بهره گیری از انرژی پاک طبیعت در تعدیل دما نقش مؤثری دارد. این عناصر در سیمای شهرهای قدیمی مناطق گرم پس از مناره های مساجد، نقطه اوج خط آسمان شهر قلمداد می شوند. از آن جا که در بسیاری از خانه های بافت قدیم شهر لافت تعمیر بادگیر صورت نمی گیرد پس می توان تخریب این عنصر و حذف آن از سیمای شهر و کالبد خانه ها را پیش بینی کرد. همچنین خانه های بافت جدید بندر لافت بدون بادگیر ساخته می شوند و به تدریج بام خانه ها در لافت همچون بام بسیاری از شهر ها و روستا های ایران بدون نقطه اوج شکل می گیرد اما می توان با بررسی گونه شناسی بادگیرها در جهت مشخص کردن درجه اهمیت آن برای اهالی و شناساندن آن ها به معماران و مسئولین در نگهداری و باززنده سازی آن ها مؤثر بود. بنابراین در این شرایط بحرانی که عدم توجه به بادگیرها روز به روز منجر به نابودی آن ها می شود این بررسی ضروری به نظر می رسد. این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای و مطالعات میدانی( مصاحبه، مشاهده، عکاسی، برداشت و...) ابتدا به معرفی بادگیر، تاریخچه و اجزای آن می پردازد. سپس انواع آن را بر اساس میزان تزیینات نما مورد بررسی قرار می دهد. همچنین نمای 45 بادگیر بررسی شده به تفکیک ارائه می شود، آنگاه در رابطه با مصالح و شیوه های ساخت بومی آن ها مطالبی ارائه می گردد. در آخر این نتیجه به دست آمده است که تزیینات به کار رفته در بادگیرها عموماً سلیقه معمار سازنده و برگرفته از فرهنگ، اعتقادات و طبیعت منطقه بوده و پرکاری یا سادگی این تزیینات ارتباط مستقیم با سطح اقتصادی خانواده داشته است. در لافت بیشتر بادگیر های دو طرفه بدون تزیین و ساده هستند و بادگیرهای 4 طرفه 1 دهانه نیز تزیینات اندکی دارند ولی می توان بیشترین تزیینات به کار رفته را در بادگیرهای 4 طرفه 3 و 4 دهانه مشاهده نمود. به نظر می رسد از طریق بررسی نمای بادگیرها و تزیینات آن ها به عنوان نماد معماری بومی بندر لافت بتوان گامی مؤثر در جهت احیای این میراث باارزش معماری در لافت برداشت.
ارزیابی تغییرات ساختار معماری مسکن و عرصه حیات در روستاها (مطالعه موردی: روستای ریاب- خراسان رضوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندین سال است که روستاهای کشور بنا به دلایل متعددی کارکرد و بهره دهی مناسب خود را ندارند و از سویی بررسی و شناخت نواحی روستایی و تحلیل قابلیت ها و تنگناهای آن ها در فرایند برنامه ریزی توسعه روستایی اهمیت به سزایی دارد. در این میان مسکن به طور عام و مساکن روستایی به طور خاص، بر حسب شرایط پیچیده زمانی- مکانی، تغییرات مختلف ماهیتی- کارکردی را بخود می بینند و نمایانگر شیوه های مختلف معماری می شوند. گونه مسکن جدید در روستای تاریخی ریاب، در مقایسه با مساکن سنتی- بومی این روستا نوعی از تفرق شیوه معماری را نشان می دهد می توان ریشه این تغییرات را به تغییر و تحولات در عرصه حیات روستا در ارتباط با سطوح بالاتر نظام برنامه ریزی و توسعه روستایی مرتبط دانست. لذا در پژوهش حاضر به منظور مطالعه چگونگی تأثیر گذاری تغییرات حادث شده در عرصه حیات روستایی بر ساختار معماری مسکن روستایی، ابتدا عوامل مؤثر بر عرصه حیات روستایی مورد واکاوی قرار گرفته و سپس سعی شده است در قالب نمونه موردی تحقیق، چگونگی تأثیر این عوامل بر تغییرات ساختار معماری مسکن روستایی از بومی- سنتی به جدید مورد شناسایی و تحلیل قرار گیرد. این پژوهش از نوع کاربردی بوده که با روشی ترکیبی و از طریق مطالعه منابع کتابخانه ای و انجام مشاهدات میدانی، با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام شده است. طبق یافته های پژوهش حاضر جریان حیات روستایی متأثر از چهار عامل اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، محیطی و نهادی (انسانی) می باشد که تغییر و تحولات خود را در قالب ساختار معماری مسکن روستایی به صورت سه دسته تغییرات شامل تغییرات در سازمان فضایی، عناصر کالبدی و نقش کارکردی مسکن روستایی نمایان می سازند.
تأثیر تغییر فصول و فعالیت ها بر الگوی سکونت و شکل مساکن روستایی (مطالعه موردی: روستاهای شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن در روستاها متناسب با شرایط محیطی، اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جامعه روستایی شکل می گیرد. در این میان یکی از تقسیم بندی های معماری مساکن روستایی، تقسیم بندی براساس اقلیمی است که روستا در آن واقع شده است. از بعد دیگر الگوی فعالیت های جاری در این مساکن نیز، تحت تأثیر اقلیم مختص به خود است. بنابراین در اقلیم های مختلف، فعالیت های مختلفی پدید می آید که در قالب الگوهای مختلف فضایی بروز می کنند. معماری روستاها به خصوص در مناطق سردسیر فصلی، می باشد و تحت تأثیر الگوی فعالیت هایی است که در کالبد روستا روی می دهد و بدین شکل به تعامل با معماری می انجامد. این مقاله به چگونگی تأثیر تغییر فصول و فعالیت ها بر الگوی سکونت و شکل مسکن روستایی می پردازد. روش کار بر اساس تحلیل محتوای متون و استخراج شاخص های سنجش با محور قرار دادن ساکنین و تنظیم پرسشنامه مصاحبه عمیق و مشاهده و برداشت میدانی از شکل خانه ها صورت پذیرفته است که با محوریت اقلیم شهرستان ارومیه به عنوان یکی از مناطق سردسیر کشور، روابط میان توده فضا با فعالیت های ساکنین در مساکن روستایی (که به صورت تصادفی میان روستا های جامعه هدف، واقع در استان آذربایجان غربی انتخاب شده اند) مورد بررسی قرار گرفته است. هدف این مقاله، یافتن روشی است که بر اساس آن، محیط ساخته شده همسو با فعالیت ها ، الگوی تعامل اجتماعی و حرکت فردی سازمان یابد. با بررسی فعالیت های جاری در مساکن این روستاها می توان الگوی مناسبی جهت طراحی مسکن متناسب با نیازهای مردم روستا و اقلیم منطقه به دست آورد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که میان فصول مختلف سال و فعالیت های جاری در مساکن، الگوی رویدادهای معناداری به دست می آید که درک این روابط، سرلوحه طراحی مساکن روستایی است. بیشترین میزان فعالیت در هر یک از فصول بیانگر شدت نیاز به آن فضا است که این نیاز موجب به وجود آمدن شکل و ابعاد فضاهایی شده که این قالب به وجود آمده، بستر مناسبی برای تجلی رویدادهایی است که در آن فصل از سال باید اتفاق بیفتد. این چرخه در سالیان سال به حیات خود ادامه داده و کامل شده است.
خوانش و فهم کالبد خانه در معماری بومی خراسان (نمونه موردی: شهر بُشرویه دوره ما قبل پهلوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان حوزه معماری و فرهنگ بر این باورند که کالبد خانه در هر منطقه با شیوه زندگی ساکنان بومی آن ارتباط مستقیمی داشته، به همین علت گویای نحوه سکونت آنان و متأثر از فرهنگ و شرایط محیطی بوم می باشد. درون خانه است که اولین تجارب و خاطرات انسان بوجود می آید و خانه نقش مهمی در جهان بینی او دارد. شناخت عوامل شکل دهنده و تأثیرگذار بر فرم و سازمان فضایی خانه بومی می تواند در کیفیت بخشی به زندگی در مسکن امروز نقش بسزایی داشته باشد. امروزه عدم توجه به شیوه زندگی و از دست دادن جذابیت ها باعث از بین رفتن الگوهای بومی در طراحی خانه ها شده است که این مقوله در بروز بحران هویت و کیفیت مسکن مؤثر بوده است. لذا در این پژوهش به بررسی عناصر شکل دهنده و دلایل وجودی آن ها در خانه های بومی بُشرویه پرداخته می شود. بُشرویه شهری در استان خراسان جنوبی است که در حال حاضر حدود 70 خانه تاریخی در این منطقه باقی مانده است و از این حیث سالم ترین بافت تاریخی در آن استان می باشد. هدف پژوهش حاضر شناخت ویژگی ها و گونه های فضایی و چگونگی شکل گیری خانه های این منطقه می باشد تا علاوه بر شناخت این الگوها برخی از ویژگی های این عناصر و دلایل وجودی آن ها ارائه وتحلیل گردد. روش انجام تحقیق در این پژوهش ترکیبی بوده (توصیفی- تفسیری- تاریخی) و جمع آوری داده ها با حضور در منطقه و برداشت نمونه های باقی مانده از دوره های مورد اشاره و تهیه پرسشنامه و مصاحبه با ساکنان بافت صورت پذیرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد چگونه عوامل فرهنگی و محیطی مهمترین تأثیر را در شکل گیری فرم و سازمان فضایی خانه های بومی داشته است و ادامه این پژوهش می تواند زمینه را برای طراحی مسکن امروز، متناسب با نیازهای جدید بر اساس ارزش های فرهنگی و الگوهای محیطی منطقه آماده نماید.
تحلیل و ارزشیابی اثرات اجرای طرح هادی بر سکونتگاه های روستایی (مطالعه موردی: دهستان چهل چای، استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرح هادی روستایی از جمله مهم ترین طرح های عمرانی است که طی دو دهه گذشته به منظور تأمین خدمات و تسهیلات لازم زندگی در سکونتگاه های روستایی کشور به مرحله اجرا در آمده است. روند تهیه و اجرای طرح هادی در سکونتگاه های روستایی کشور به عنوان فراگیرترین مداخله سازمان یافته دولت در محیط کالبدی روستاهای کشور، پیامدها و اثرات کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی متفاوتی را به جا گذاشته که لازم است پیامدهای اجرای آن در فضاهای سکونتگاهی روستاها با نظر خواهی از روستاییان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. ضرورت بررسی کمی و کیفی این طرح ها از نظر میزان اثربخشی و کارایی در مواجه با تنگناهای روستایی بیش از هر زمان دیگر احساس می شود چرا که سالانه بخش قابل توجهی از بودجه عمومی کشور صرف تهیه و اجرای این گونه طرح ها می شود، همچنین ارزیابی آن می تواند میزان توفیق این طرح را افزایش دهد. رویکرد حاکم بر طرح هادی بر این نکته تأکید دارد که با ارتقای سطح کیفی ساختارهای کالبدی، ساختار اجتماعی– اقتصادی روستاهای کشور نیز متحول و از این راه زمینه توسعه روستاها فراهم می شود. بر این اساس پژوهش حاضر به دنبال تعیین پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و زیست محیطی اجرای این طرح است. روستاهای نمونه برای بررسی و پژوهش، 10 روستای دهستان چهل چای شهرستان مینودشت می باشند که در پنج روستا طرح هادی اجرا شده و پنج روستا فاقد طرح هادی می باشند. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی – تحلیلی است و روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی با استفاده از روش پیمایشی و تکمیل پرسشنامه بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون مان ویتنی و t صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که بیشترین تأثیر اجرای طرح هادی در شاخص های فیزیکی و کالبدی بوده و همچنین در اکثر شاخص های اجتماعی و زیست محیطی نیز تفاوت معناداری میان دو گروه از روستاها وجود دارد اما در شاخص های اقتصادی این تفاوت کمتر است.
ارزیابی طرح های جابجایی روستایی از نظر مکانیابی با تأکید بر ابعاد محیطی- اکولوژیکی و فضایی- عملکردی (مطالعه موردی: روستاهای اسلامیه و اندیشه- استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوعاتی که در زمینه جابجایی یک سکونتگاه بسیار حائز اهمیت و شایان توجه و از طرف دیگر کلیدی ترین مراحل فرایند جابجایی می باشد، انتخاب مناسب مکان جدید سکونتگاه است. زیرا نتایج این تصمیم در دراز مدت ظاهر شده و اثرات به سزایی در جنبه های مختلف دارد و شواهد نشان داده است که سهل انگاری در مورد مکان گزینی سکونتگاه جدید، بارها موجب ضعف یا شکست برنامه های جابجایی شده است. روستای اسلامیه واقع در شهرستان سیروان به دلیل محدودیت فیزیکی، مشکلات کالبدی و بهداشتی و همچنین روستای سرتنگ سفلی (اندیشه) در شهرستان ایوان به دلیل واقع شدن در حریم سد کنگیر از جمله روستاهایی هستند که در سنوات اخیر در استان ایلام جابجا شده اند. هدف این پژوهش که از نوع توصیفی- تحلیلی است، ارزیابی طرح های جابجایی روستاهای فوق الذکر براساس معیارها و ضوابط محیطی- اکولوژیکی و فضایی - عملکردی مکانیابی با استفاده از مدل اکولوژیکی شهری، روستایی و صنعتی روش مک هارگ و معیارهای پیشنهادی می باشد. نتایج این پژوهش، نشانگر این است که از نظر اکثر معیارهای مورد بررسی، روستاهای مورد مطالعه در شرایط مناسب و نیمه مناسب قرار دارند ولی روستای اسلامیه از نظر شیب و روستای اندیشه از نظر قرار گرفتن در اراضی کشاورزی مرغوب در شرایط نامناسب قرار دارند. لذا با توجه به اینکه مکانیابی یک سکونتگاه در مکانی که همه استانداردها را دارا باشد، در بعضی مناطق بسیار مشکل و حتی غیر ممکن می باشد، نتیجه گیری می شود که مکانیابی روستاهای مورد مطالعه از نظر معیارهای مورد نظر، مناسب بوده است و فرضیه این تحقیق تأیید می گردد.
تأثیر ملاحظات دفاع غیر عامل بر شکل کالبدی روستای محمدیه نایین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیستگاه های بشری همواره در معرض آسیب ناشی از بلایای طبیعی و سوانح انسان ساخت قرار داشته اند. از آنجا که کشور ایران از قرون گذشته در مسیر حوادث تاریخی و در معرض حمله ها و تهاجم های نظامی ملل مختلف و قبایل همسایه واقع شده است، یکی از راهکارهای ابداعی، استفاده از شیوه ها و عناصردفاع غیر عامل برای کاهش آسیب پذیری جوامع است. طراحی قلعه ها در نقاط مرتفع برای دیده بانی، ایجاد برج و بارو، استقرار دروازه ها در مسیر معابر و گذرها برای کنترل رفت و آمد و... نمونه ای از این شیوه های دفاع غیر عامل محسوب می شوند. مقوله معماری دفاعی که در دوره های تاریخی، با اندیشه و جهان بینی های مختلفی شکل گرفته، یکی از ارزش های مستتر در بافت های تاریخی است. امنیت و نظام تدافعی و شیوه مقابله با هجوم بیگانگان، تأثیر زیادی در شکل گیری سکونتگاه و تغییرات به وجود آمده در بافت کالبدی آن ها داشته است. خطر حمله دشمن و همچنین خطرات طبیعی (مانند بادهای سهمگین کویری) بافت مجتمع های زیستی را در حالت تدافعی قرار می داده است. روستای محمدیه از توابع استان اصفهان و شهرستان نایین یکی از باارزش ترین بافت های روستایی تاریخی را در خود جای داده است. این بافت مانند اکثر بافت های مناطق گرم و خشک مرکزی ایران، متأثر از اقلیم کویری منطقه به صورت کاملاً فشرده و متراکم می باشد. هدف پژوهش حاضر تلاش برای یافتن انواع عناصر دفاع غیر عامل در منظومه دفاعی گذشته محمدیه و چگونگی تأثیر مقوله دفاع و معماری دفاعی، بر شکل کالبدی آن می باشد. پژوهش با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی بر اساس مطالعات میدانی و شواهد موجود، استفاده از منابع کتابخانه ای و همچنین مصاحبه با معمرین و آگاهان محلی انجام گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان دادند که در مجتمع زیستی محمدیه غیر از قلعه ها و دروازه ها که از عناصر محسوس نظام دفاعی هستند، بافت کالبدی به هم فشرده و پیوسته و همچنین شبکه ارگانیک معابر به صورت پیچ در پیچ و غیر مستقیم، علاوه بر کارکردهای اصلی، در مقوله دفاع غیر عامل نیز به عنوان تقویت کننده و مکمل مؤثر بوده و کارآیی داشته اند.
کیفیت انعطاف پذیری در سنت معماری ایرانی الگوی اتاق شکم دریده در خانه ایرانی (مطالعه موردی: خانه لاری های یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خانواده در فرهنگ انسانی اولین و اصیل ترین نهاد اجتماعی است که برای کارکرد بهینه نیازمند آرامش می باشد. همچنین وجوه فردی آرامش نیز به عنوان یک نیاز روانی برای ه ر انسان، روشن و مورد انتظار از فض ای خانه است. تنظیم رابطه انسان، طبیعت و معماری از اصلی ترین عوامل تعیین کننده در دستیابی به آرامش می باشد. قابلیت تنظیم رابطه مذکور در چارچوب یک محیط ساخته شده به انعطاف پذیری به عنوان یکی از کیفیات فضا بستگی دارد. این کیفیت (انعطاف پذیری) به عنوان یکی از سنن معماری ایرانی-اسلامی در غالب فضاهای موجود در معماری ایرانی دوره اسلامی قابل شناسایی است، وجهی که به نظر می رسد در معماری امروز کمتر به آن پرداخته می شود. مطالعه نگارندگان بر روی اتاق شکم دریده که در بسیاری از خانه های ایرانی متعلق به طبقه اعیان طراحی و ساخته شده، نشان می دهد که این فضا یکی از مصادیق انعطاف پذیری معماری به شمار می رود. درجه انعطاف پذیری این فضا به حدی است که شاید بتوان آن را یکی از ابداعات معماری ایرانی به شمار آورد. در این مقاله چگونگی کارکرد انعطاف پذیری فضا در اتاق شکم دریده تبیین گردیده و در نهایت در مورد نسبت بین کیفیت انعطاف پذیری و فضای مجرد معماری نتیجه گیری شده است. روش تحقیق در پژوهش حاضر، از نوع توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش بر اساس شناخت حاصل از مطالعه منابع مکتوب و مصور و انجام پیمایش محیطی(شناخت کالبد فضا و مصاحبه با استفاده کنندگان از این فضا در گذشته)، ابتدا عناصر و جزییات سازنده فضا شناسایی می شود و سپس به منظور تبیین کیفیت های موجود در این الگوی فضایی ( با به رسمیت شناختن تنوع آن )، برای تنظیم رابطه سه گانه انسان-طبیعت-کالبد، مورد تحلیل قرار می گیرد.
طراحی مدلی برای فقر روستایی و اثر آن بر روی ناپایداری محیط زیست (مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان تمام چالش های موجود در مسیر توسعه پایدار شاید بتوان به صراحت گفت که دو مانع اصلی مطرح است، فقر و تخریب محیط زیست. این دو عامل علاوه بر این که تأثیر منفی بر دستیابی به توسعه پایدار می گذارند، دارای رابطه پیچیده ای هستند و به عنوان بحران جدی کشور را تهدید می کنند. باید توجه داشت که تخریب محیط زیست مسئله ای پیچیده است و سایر زمینه ها مانند فناوری های نوین، آداب و رسوم، برنامه ها و راهبردهای ملی، زمینه های تاریخی، جغرافیایی، سیاسی و... نیز در این تخریب سهیم اند. لذا وجود تفکری نظام مند که تمام ابعاد مسئله را در بر گیرد و به آن توجه کند ضروری می نماید. تخریب محیط زیست و فقر هر دو از چالش های جهانی هستند که مشترکات بسیاری دارند اما اغلب به طور جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند. محیط را نمی توان به حال خود رها کرد. انسان ها نه تنها نسبت به یکدیگر بلکه نسبت به محیط خود مسئولند. اگر به محیط آسیب نرسانیم مدت های طولانی پایدار خواهد بود. از این رو هدف پژوهش حاضر طراحی مدلی است که بتواند قواعد فقر روستایی و ناپایداری محیطی را تبیین کند. روش پژوهش حاضر به صورت پیمایشی می باشد و سعی شده که با استفاده از رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری به طراحی مدلی از فقر و ناپایداری محیطی در مناطق روستایی اقدام گردد. جامعه آماری این تحقیق سرپرستان خانوارهای مناطق روستایی استان چهارمحال و بختیاری می باشند که با استفاده از فرمول کوکران نمونه ای به حجم 383 نفر از بین آن ها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیده و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفته اند. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که فقر ناشی از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است که به طور معنا داری به وجود آورنده فقر روستایی است. از سوی دیگر ناپایداری در روستا در متغیرهای آب، خاک، مرتع و درختان نمود بیشتری دارد. نتیجه پژوهش حاضر علاوه بر تبیین مسئله فقر روستایی و ناپایداری، حاکی از اثر مثبت و معنادار بین این دو متغیر است. فقرای روستایی با بهره برداری بیش از حد از امکانات طبیعی سبب ناپایداری بیشتر آن می شوند و این مسئله در گذر زمان منجر به نابودی منابع می گردد.