مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)
مسکن و محیط روستا دوره 39 بهار 1399 شماره 169 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
توسعه خانه های دوم گردشگری در نواحی روستایی همواره یکی از نشانه های توجه گردشگران به روستاها می باشد. این سکونتگاه ها اغلب به دلیل نابرابری های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی دو جامعه ی محلی و گردشگران و تفاوت در نیازهای کالبدی و فضایی بین دو گروه مذکور منجر به بروز برخی تناقضات و مشکلات ناشی از آن می شود. این مسئله همواره نیازمند توجه ویژه توسط متخصصان است. هدف از پژوهش حاضر تحلیل تطبیقی تأثیر عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی در شکل گیری کالبد خانه های دوم گردشگری از منظر جامعه ی محلی و گردشگران و ارزیابی اشتراکات و افتراقات بین آنها می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های ترکیبی است که با استفاده از تکنیک کیفی (مصاحبه نیمه ساختاریافته) و کمی (پرسش نامه لیکرت) انجام شده است. تعداد 15 متغیر کالبدی و 16 متغیر اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی به عنوان عوامل مؤثر در طراحی خانه های دوم انتخاب و ویرایش شدند. 64 نفر از اهالی و54 نفر صاحبان خانه های دوم به روش نمونه گیری تصادفی ساده جهت مصاحبه و پاسخگویی به پرسش نامه انتخاب گردید. به منظور تحلیل اطلاعات حاصل از پرسش نامه های تکمیل شده توسط نمونه آماری در خصوص 15 متغیر کالبدی تحقیق از آزمون تی مستقل و برای مشخص کردن عوامل مؤثر در طراحی خانه های دوم از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج آزمون تی مستقل اختلاف نظر و اتفاق نظر بین دو گروه مخاطبین درباره نحوه ی تأثیر متغیرهای کالبدی در شکل گیری خانه های دوم را نشان داد. هم چنین نتایج آزمون رگرسیون چندگانه بیانگر اثرپذیری کالبد از عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی براساس نظر مخاطبین بود. در خصوص برخی عوامل کالبدی مانند توجه به سبزینگی (دیوار سبز، فضای باز سبز)، استفاده از روش های نوین در ساخت خانه دوم، اهمیت دید و منظر نسبت به اقلیم در جانمایی و جهت گیری ساختمان، وجود فضاهای نیمه باز مشرف به معابر، پیش بینی فضاهای تفریحی جمعی و استفاده از مصالح و اشکال معماری بومی، اختلاف معنی دار بین مخاطبین مشاهده شد. همچنین نتایج رگرسیون چندگانه بیانگر همبستگی و ارتباط مستقیم بین اغلب متغیرهای کالبدی و عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی براساس نظر مخاطبین بود. جلب توجه طراحان و برنامه ریزان به دیدگاه های مخاطبین و آگاهی از میزان تأثیر آنها در طرح و ساخت خانه های دوم حائز اهمیت است.
تبیین اثرات راه و سیستم حمل ونقل روستا - شهری بر توسعه اقتصادی، اجتماعی نواحی روستایی (مطالعه موردی: بخش بندپی شرقی شهرستان بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سیستم حمل ونقل روستا شهری و راه روستایی نقش مهمی در پیش گیری از محرومیت اجتماعی، اقتصادی و انزوای مناطق دورافتاده و روستایی برعهده دارد و در همه جوامع پیش نیاز پیشرفت و توسعه می باشد. بنابراین، قابلیت دسترسی به حمل ونقل عمومی روستایی به عنوان یکی از مؤلفه های مهم توسعه می تواند آثار مختلفی بر توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق روستایی داشته باشد. در این مقاله، نقش شبکه راه های ارتباطی و سیستم حمل ونقل عمومی روستا شهری بر توسعه اقتصادی، اجتماعی نواحی روستایی مطالعه می شود. نوع پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش انجام تحقیق، توصیفی تحلیلی می باشد. داده های موردنیاز از طریق پرسش نامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش ساکنان روستاهای جلگه ای جنگلی و روستاهای کوهستانی جنگلی دهستان سجادرود و فیروزجاه شهرستان بابل می باشند. در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای نسبی با حجم نمونه ی 1028 خانوار (روش کوکران) استفاده شده و برای تحلیل متغیرها، متناسب با نوع داده ها، از آزمون من ویتنی و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. با توجه به یافته های تحقیق، توسعه اقتصادی روستاهای دهستان فیروزجاه بیشتر از عناصر تبیین کننده زیرساختی و کیفی شبکه راه ها و سیستم حمل ونقل عمومی (85 درصد) و توسعه اجتماعی آنها از عناصر تبیین کننده مرتبط با وضعیت خدماتی و ایمنی (30 درصد) تأثیر پذیرفته است. در مقابل روستاهای موردمطالعه دهستان سجادرود در بعد توسعه اجتماعی بیشتر از عناصر زیرساختی و کیفی (45 درصد) و از نظر توسعه اقتصادی بیشتر از عناصر خدماتی و ایمنی شبکه راه و سیستم حمل ونقل عمومی (61 درصد) تأثیر پذیرفته است. گسترش شبکه راه و حمل ونقل عمومی به عنوان پیش نیاز و زیربنای توسعه در باروری استعدادهای بالقوه جوامع نقشی اساسی دارد و پیوند ناگسستنی با توسعه اجتماعی و اقتصادی دارد و سبب تضعیف انزواگرایی و اقتصاد بسته روستاها و تقویت حس تعلق به جامعه بزرگ تر می شود.
چالش های نظام مدیریتی اسکان موقت پس از سوانح در ایران (از زلزله 69 گیلان زنجان تا زلزله 96 کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بحران مسکن ازجمله تبعات اجتناب ناپذیر سوانح به دلیل تخریب گسترده است؛ بنابراین مدیریت تأمین مسکن یک بخش مهم در شرایط پس از سانحه است. پس از رخداد سوانح، اغلب سه گام در فرآیند تأمین مسکن تعریف می شود: تأمین اسکان اضطراری که در کشور ما بر عهده هلال احمر است؛ تأمین مسکن دائم که به طور خاص بر عهده بنیاد مسکن قرار دارد؛ و اسکان موقت. اگر چه اسکان موقت یک گام از فرآیند بازسازی جهت اسکان جمعیت آواره و ازسرگیری زندگی تا زمان ساخت مسکن دائم است، اما تجربیات گذشته کشور نشان می دهد که اسکان موقت، به عنوان نقطه اتصال اسکان اضطراری به مسکن دائم، چندان پراهمیت انگاشته نشده است. به نحوی که برخی جنبه های آن در کشور ما هنوز متولی، ساختار و فرآیند مشخصی ندارد. این در حالی است که اسکان موقت بر روی فرآیند بازتوانی مردم منطقه سانحه دیده و بازگشت به زندگی عادی نیز مؤثر است. پژوهش حاضر با بررسی تجربیات گذشته اسکان موقت در کشور با روش نمونه موردی به دنبال شناسایی گپ های نظام مدیریتی و حکمروایی فرآیند اسکان موقت در کشور است. بدین منظور اطلاعات و مستندات فرآیند تأمین اسکان موقت در زلزله 1369 گیلان و زنجان، زلزله 1382 بم، زلزله 1391 آذربایجان شرقی و زلزله 1396 کرمانشاه از طریق مصاحبه، مطالعات کتابخانه ای و مشاهده مشارکتی جمع آوری شده است. مشخص نبودن مسئول تأمین و اجرای اسکان موقت، عدم تعریف فرآیند خروج از اسکان موقت و بازگشت مردم به مسکن دائم، عدم هماهنگی دستگاه های اجرایی و نبود مدیریت واحد جهت تأمین زیرساخت های موردنیاز اسکان موقت و عدم توجه به مواردی همچون تعمیر و نگهداری مسکن موقت در طول دوران انتقال ازجمله چالش های مدیریت و اجرای اسکان موقت در کشور است.
بررسی و تحلیل بافت تاریخی روستای خویدک براساس گاهنگاری دوره های تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خویدک یکی از روستاهای تشکیل دهنده دهستان فهرج از توابع بخش مرکزی شهرستان یزد است. این روستا آثار تاریخی زیادی را در دل خود دارد و از بافت نسبتاً منسجمی برخوردار است. این مقاله با رویکرد تاریخی تحلیلی قصد دارد بافت روستا را از دیدگاه تاریخی بررسی کرده و در کنار آن تأثیر عوامل اقلیمی بر شکل گیری بافت روستا را مطالعه کند. برهمین پایه مهم ترین سؤالاتی که در این مقاله مطرح شده اند عبارت اند از 1. روستای خویدک در چه دوره هایی شکل گرفته و توسعه یافته است؟ 2. براساس اطلاعات جمع آوری شده، وضعیت بافت تاریخی روستای خویدک چگونه است؟ متون محلی یزد روستای خویدک را مربوط به دوره ساسانی می دانند شواهد باستان شناختی مرتبط با این دوران نیز در دشت های اطراف روستا شناسایی شده است. همچنین قلعه تاریخی روستا را نیز به این دوره تاریخ گذاری کرده اند. در کنار آن مسجد جامع قدیم قرار دارد که می تواند مربوط به دوران صدر اسلام باشد. در بررسی های باستان شناختی که در این روستا انجام گرفت تعداد دوازده خانه شناسایی گردید که به دوره آل مظفر تاریخ گذاری می شوند. می توان گفت که بافت روستا در قرون میانی اسلامی در محدوده ای حدفاصل حسینیه پایین تا حسینیه بالا قرار داشته است. اگرچه شواهد به دست آمده از دوره صفویه اندک است، ولی خانه های زیادی شناسایی شدند که در دوره های قاجار ساخته شده اند. در این دوران روستا به حد نهایی گسترش خود رسیده بود. در دوران پهلوی و معاصر نیز برخی از خانه های تاریخی مرمت و نوسازی گردیده اند. روستای خویدک دارای بافت تاریخی نسبتاً متراکمی است که در جهت شمال غربی جنوب شرقی توسعه یافته است. خانه ها درون گرا بوده و از عناصری همچون حیاط مرکزی، صفه (تالار)، زیرزمین و خرداقلیم تشکیل شده اند. پوشش ها نیز اکثراً گنبدی و حجم زیادی از مصالح مورد استفاده بوم آورد بوده و در ساخت برخی از نمونه های اخیر، از مصالح مدرن استفاده شده است. درصد زیادی از خانه ها متروک شده که این امر اگرچه، در حفظ بافت تاریخی تا حدودی مؤثر بوده، ولی ادامه این روند می تواند تخریب بخش زیادی از بافت را به دنبال داشته باشد.
گونه شناسی چهارصفه های تاریخی روستای دوسیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری روستایی همسازترین پاسخ های کالبدی را به محیط و فرهنگ ساخت داده است. تنوع در کالبد و سازمان دهی فضایی معماری روستایی حاصل این پاسخگویی است. معماری روستایی مناطقی با اقلیم سرد کوهپایه ای ایران، به واسطه مقابله با شرایط اقلیمی، جغرافیایی ویژه، نوع معیشت بومی و مواردی ازاین دست، تصویری دیگر از سازمان دهی و شکل فضا را نسبت به سایر روستاهای ایران نمایش داده است. گاه این سازمان دهی به تولید نوعی ویژه و هویت مند از قرارگیری و انتظام فضایی می رسد. روستای دوسیران در شهرستان کوه چنار ازاین دست روستاهاست که به واسطه اقلیم، نوع فناوری ساخت، روابط اجتماعی و جغرافیایی محیط، از منظر روستایی و روابط فضایی ویژه ای برخوردار است. این روستا در منطقه کوهمره نودان در نزدیکی کازرون و در محدوده تاریخی شهر ساسانی بی شاپور قرار گرفته است. در این مقاله با تکیه بر روش پیمایشی و موردکاوی، تلاش شده است تا با مشاهدات شخصی، برداشت میدانی و بررسی اسناد و اطلاعات در تاریخچه و معماری روستا، به بررسی معماری مسکونی روستای دوسیران پرداخته شده و عوامل شکل دهنده به کالبد عمارت های چهارصفه آن بازشناسی شود. نگارندگان تلاش دارند با مقایسه تطبیقی بین سازمان دهی فضایی چهارصفه ها و جزئیات ساختی آن مانند نحوه پوشش و ساخت ابنیه، در ابتدا به این سؤال پاسخ گویند که گونه های معماری مسکونی در روستای دوسیران کدامند و پس از آن این مطلب مورد سنجش قرار گیرد که ویژگی های چهارصفه ها چگونه می تواند یک نوع از معماری مسکونی روستایی را بیان نماید؟ بررسی اولیه نشان می دهد که چهارصفه های دوسیران بنابر دلایل اقلیمی و امنیتی، فاقد هرگونه نورگیر و بازشو هستند و جهت گیری خانه ها براساس جهت باد غالب زمستانه شکل یافته است. همچنین ورودی ها بنا بر اساس مؤلفه های ایمنی، اقلیمی و فرهنگی کوتاه تر از حد معمول ورودی در معماری روستایی و برابر با 140 سانتی متر ساخته شده است. نتایج نشان می دهد؛ الگوی سازمان دهی فضایی در چهارصفه های دوسیران، بر پایه عوامل ریشه های تاریخی معماری بومی روستا، اقلیم و زمینه ساخت، شکل یافته و در این میان به یک گونه از ساخت فضایی دست یافته شده است.
تحلیل شیوه زندگی عشایر و تأثیر آن در نظام سکونت گاهی آنها در طول مسیر کوچ و قرارگاه های تابستانه و زمستانه، مطالعه ی موردی: عشایر بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کوچ نشینی، شیوه ای از زندگی مبتنی بر جابجایی سالانه است. در جریان این جابجایی، دو شیوه زندگی متفاوت برای عشایر شکل می گیرد که یکی در طول مسیر کوچ است و دیگری در زمان اسکان در قرارگاه های ییلاقی و قشلاقی شکل می گیرد. ساختار سکونت گاهی عشایر در هر کدام از دو بازه فوق الذکر، تابع شرایط مختلفی است که بررسی نظام کالبدی فضایی محل سکونت عشایر در این دو بازه و چالش های مرتبط با آنها، موضوع پژوهش حاضر به شمار می رود. برهمین اساس با انتخاب چهار طایفه از ایل بویراحمد به عنوان نمونه های موردی و مراجعه حضوری به محل اسکان آنها در دو قلمرو زمستانی و تابستانی و نیز در طول مسیر کوچ، موارد موردنظر استخراج و تحلیل گردید. این پژوهش از نوع کیفی و مبتنی بر یک تحلیل موردی براساس شیوه زندگی عشایر صورت گرفته و گردآوری اطلاعات در آن به صورت مشاهده مستقیم و نیز مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با اهالی این طوایف انجام شده است. نتایج حاکی از آن بود که مکان یابی مناسب برای اسکان چندروزه در مسیر ایل راه، مهم ترین چالش در پیش روی کوچ نشینان در مسیر کوچ به شمار می رود. به همین منظور استفاده از عوامل طبیعی جهت ایجاد شرایط مناسب برای اسکان چندروزه، امری اجتناب ناپذیر به شمار می رود که در این خصوص می توان به استفاده از صخره ها و موانع طبیعی برای ایجاد محصوریت بیشتر به منظور تأمین امنیت دام، نزدیکی به منابع آب برای استفاده دام و اعضای خانواده، وجود چراگاه مناسب جهت اسکان چندروزه و نیز استفاده از تابش آفتاب و باد مطلوب برای تأمین شرایط آسایش درون چادر اشاره نمود. اما در اسکان عشایر در قرارگاه های تابستانه و زمستانه، تأکید بر سطوح مختلف قلمرو به عنوان یکی از اصلی ترین عوامل در شکل دهی به نظام کالبدی - فضایی سکونت گاه های عشایری، مطرح می باشد. این مفهوم در دو بعد عینی و ذهنی قابل بررسی است که در بعد عینی، محدوده تحت مالکیت خانوارهای عشایری را شامل می شود و در بعد ذهنی، سطوحی از قلمرو خصوصی، نیمه عمومی و عمومی به واسطه نوع چیدمان فضایی سیاه چادرها در قرارگاه سکونتی مدنظر قرار دارد.
بررسی تحلیلی- عددی میزان اثر رطوبتی خارخانه در مسکن بومی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در معماری بومی سیستان، همواره راهکارهای ارزشمندی در جهت فراهم کردن شرایط زندگی مطرح شده است. شرایط خاص اقلیمی در این منطقه، معماران را بر آن داشته است که با اصول ابداعی خویش بهترین و مناسب ترین شیوه های تطبیق با اقلیم و استفاده مناسب از شرایط اقلیمی را فراهم آورند. این اصول و الگوها امروزه می تواند با تلفیق مناسب با فناوری جدید در ساختار معماری قرار بگیرد. ازجمله عناصر بومی مؤثر در تهویه و خنک کردن فضای زیست این منطقه، خارخانه است. معماران بومی با تعبیه خارخانه اقدام به ایجاد تأسیسات سرمایشی نموده تا توسط برودت ناشی از تبخیر قطرات موجود در خارها، هوای داخل ساختمان خنک شود. این مقاله با هدف شناخت و بررسی عملکرد خارخانه ها و نیز تحلیل رطوبت نسبی هوای داخل در مسکن بومی منطقه و مناسب سازی آن ها در مسکن روستایی امروز سیستان گام برداشته است. با این هدف، مطالعات میدانی بر روی دو اتاق بومی کاملاً مشابه، یکی دارای خارخانه به عنوان آزمون و دیگری بدون خارخانه به عنوان شاهد انجام پذیرفت و میزان اثر رطوبت در اتاق آزمون نسبت به اتاق شاهد و نقطه مبنای خارج از دو اتاق سنجیده و مقایسه شد و برای درک یکپارچه داده ها از پردازش با استفاده از روش آمار توصیفی توسط نرم افزارهای EXCEL و MINITAB استفاده شد. طبق نتایج تحلیل داده ها، رطوبت نسبی هوای اتاق دارای خارخانه اختلاف فاحشی با دو ایستگاه دیگر دارد و از عدد 12 درصد در فضای مشابه بدون خارخانه به بالای 30 درصد رسیده است و مطابق مطالعات اولگی و ASHRAE در محدوده آسایش حرارتی قرار دارد. دلیل این اختلاف، وجود خارخانه و رطوبت حاصل از تبخیر آب پاشیده شده بر خارها می باشد که این ایجاد رطوبت، سبب کاهش دما و تعدیل دمای محیط و بهبود اوضاع اقلیمی شده و تأثیری بسیار مطلوب در اقلیم گرم وخشکی مانند منطقه سیستان دارد که این تأثیر در محیط های خشک و با رطوبت نسبی کم، مطلوب خواهد بود. لذا در محیط هایی که گرمای محسوس در آن ها بسیار بالاست، این سیستم به عنوان استراتژی غیرفعال جهت تعدیل شرایط آسایش حرارتی پیش نهاد می گردد.
بررسی ساختاری سرستون های چوبی روستای اشتبین براساس نمونه های موجود در «بونه غی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مصالح بوم آورد، یکی از شاخصه های معماری سنتی ایران به شمار می رود که فراخور جغرافیای هر منطقه، از مصالح خاص همان اقلیم استفاده می شده است. روستای اوشتبین که در حاشیه رود ارس واقع شده است، نمونه ی کاملی از این ویژگی معماری سنتی ایران را در خود جای داده است به طوری که چوب و سنگ اصلی ترین مصالح بومی آن محسوب می شود. در برخی خانه های قدیمی اشتبین، سرستون های چوبی وجود دارند، که بعضاً دارای کتیبه و تاریخ نیز هستند. علاوه بر کارکرد آنها، به نظر دارای ویژگی های هنری نیز بومی هستند. به نحوی که این سرستون ها همراه با نقوش، کنده کاری نیز شده اند. برخی از آنها درون فضاهایی با نام «بونه غی» و مابقی در فضاهای دیگر ابنیه قرار گرفته اند. در حال حاضر، بونه غی ها تنها سازه ی چوبی روستا محسوب می شوند که به کارگیری سرستون در آن ضروری و مرسوم بوده است. با توجه به این مسئله به نظر می رسد که یک سنت بومی و محلی در ساخت و تزیین این سرستون ها در روستای اشتبین وجود داشته است. بر این مبنا سؤال تحقیق بدین صورت می باشد که، چه خصوصیت های بومی محلی و منحصربه فرد برای سرستون های چوبی روستای اشتبین قابل طرح است؟ بدین ترتیب، هدف از انجام این تحقیق، بررسی ساختاری ویژگی های بصری بومی و شاخص سرستون ها روستای اشتبین می باشد. روش تحقیق به صورت مقایسه توصیفی و تحلیلی می باشد. یافته های تحقیق نشان می دهد که، تعداد 48 سرستون با پیمایش های میدانی از ابنیه های تاریخی این روستا رؤیت گردید. علی رغم کثرت سرستون ها و تنوع در محل های مورد استفاده، شاهد استفاده از چوب های بومی در ساخت آنها هستیم. همچنین، نقوش بر روی غالب آنها هندسی و بر پایه شکل دایره، با یک روش معین، کنده کاری گشته است. نیز یک الگوی برش خاص محیطی برای آنها قابل ترسیم است و نهایتاً به نظر می رسد که سنت ساخت بونه غی با سرستون های چوبی در دوره های تاریخی معین، در منطقه آذربایجان وجود داشته است اما با تفاوت هایی در تزئین و اجرا.