مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)

مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)

مسکن و محیط روستا دوره 39 پاییز 1399 شماره 171 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

کاربست اگریتوریسم (گردشگری کشاورزی) به عنوان ابزاری برای بازآفرینی جوامع روستایی پایدار (مطالعه موردی: روستای گلزار در حومه شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گردشگری کشاورزی بازآفرینی جوامع روستایی پایدار چارچوب طراحی روستای گلزار تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 432 تعداد دانلود : 343
بازآفرینی روستاها از طریق گردشگری و گردشگری روستایی، یکی از موضوعات حائز اهمیت در سکونت گاه های روستایی است و براساس اینکه چه پتانسیلی از روستا موضوع گردشگری روستای هدف باشد، نوع گردشگری آن تعیین می شود. گردشگری کشاورزی یکی از انواع گردشگری روستایی است که به جهت اشتغال جوامع روستایی به امر کشاورزی به عنوان گونه ای از اقتصاد محلی پایدار می تواند به عنوان ابزاری برای بازآفرینی روستاهایی با پایه قوی اقتصاد کشاورزی جاذب گردشگر به کار گرفته شود. با هدف کاربست این نوع گردشگری در روستای گلزار، مرکز تولید گل و گیاه در مجاورت تهران، این مقاله ابتدا به ارائه مدل مفهومیِ گردشگری کشاورزی به صورت عام و سپس کاربست آن در روستای هدف گردشگری کشاورزی گلزار در جنوب شهر تهران پرداخته است. روستای گلزار، اقتصادی مبتنی بر تولید و صادرات گل های تزئینی دارد و بخش مسکونی آن توسط گلخانه های تولید و پرورش گل احاطه شده است. نگهداری گل ها در گلخانه هایی فاقد کیفیت های بصری، جدایی بخش مسکونی روستا از ویژگی های منحصربه فرد گیاهان، فقدان بازار عرضه و فروش و ناشناخته بودن آن به عنوان یکی از قطب های تولید گل و گیاهان زینتی در سطح کشور از مسائل عمده این روستا به شمار می آید. در این مقاله ابتدا با مرور متون تخصصی از طریق تحلیل محتوا؛ چارچوب مفهومی و سپس اهداف و اصول عام کاربست گردشگری کشاورزی جهت بازآفرینی روستاهای هدف گردشگری کشاورزی ارائه شد. در مرحله بعد، سناریوهای متفاوت طراحی در این روستا، با ایده وحدت بخش طراحی مسیر گردشگری در راستای تحقق گردشگری کشاورزی به منظور بازآفرینی روستا، سناریوی یک، مسیر گردشگری چرخه ای، سناریوی دو، مسیر گردشگری خطی، سناریوی سه، مسیر گردشگری تلفیقی ارائه و با استفاده از ماتریس دستیابی به اهداف، سناریوی سوم، گردشگری تلفیقی، به عنوان سناریوی برتر انتخاب شد و در انتها با تدوین چارچوب طراحی، مجموعه سیاست های طراحی حوزه های مختلف زراعت، گردشگری کشاورزی، تحقیقات گل و گیاه، سکونت روستایی، نمایشگاه گل و گیاه، تفریح و سرگرمی، کانال آب تفریحی گردشگری، حفاظتی کابل فشارقوی و مسیر عبوری این روستا تدوین شدند. درنهایت به عنوان جمع بندی، پیشنهاداتی در جهت بسط دستاوردهای این تحقیق به روستاهایی با پتانسیل های مشابه با روستای موردتحقیق ارائه شد.
۲.

تبیین سنخیت رویکرد پدیده شناسی جهت شناخت معماری بومی (نمونه موردی: مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معماری بومی رویکرد پدیده شناسی تجربه زیسته در جهان بودن زیست جهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 498 تعداد دانلود : 241
تاکنون معماری بومی عمدتاً با نگرش های اقلیمی و فرهنگی تبیین شده است؛ پژوهشگران در مطالعات و بررسی هایشان، اغلب با روش های معمولِ آماری و ترسیم جدول و نمودار و سپس با یافتن معیارهایی برای مقبول بودن روش، تحلیلی از مقبولیت آن ها به دست می دهند؛ اما این رویکردها و روش ها به دنبال پاسخ به «چرایی» بوده و در گسست «عین» و «ذهن» رقم می خورند. درحالی که معماری بومی در هماهنگی با «تجربه زیسته» بومیان شکل می گیرد، بنابراین در این تحقیق، این جنبه های مغفول از معماری بومی مدنظر بوده و بر آن شد تا با تکیه بر روشی متناسب در شناخت کامل و جامعِ موضوع که در آن گسست عین و ذهن وجود نداشته باشد و«چگونگی» در آن ممکن شود به پدیده شناسی رجوع کند. مطالعات پدیده شناختی ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون «تجربه زیسته» و «ادراک» انسان از هستی اشاره دارند. درواقع ماهیت فلسفی پدیده شناسی آن را واجد پیچیدگی هایی کرده که گشودن آن ها افق های جدیدی را باز می کند. افق هایی که در تقابل با محدودیت استانداردگرایی افراطی، «در- جهان- بودنِ» انضمامی و انفرادی انسان را مطرح می کنند. انسانی که فراتر از ابعاد و اندازه های فیزیکی و متافیزیکیِ تعیین شده، فضای زیستی اش را می شناسد و می سازد. این مقاله به بازخوانی منابع و تفسیر محتوای پدیده شناسی، با تکیه بر آرای شولتز- معمار و نظریه پرداز معاصر- که نظریات پدیده شناسی او معطوف به فلسفه هستی شناسانه «هایدگر» است، برای پاسخ به اینکه چگونه پدیده شناسی برای خوانش معماری بومی متناسب می باشد، با روش پژوهشِ تحلیلی- توصیفی پرداخته است. ازآنجاکه پدیده شناسی در پی بررسی و توصیف ساختارهای آگاهی آن چنان که از منظر اول شخص تجربه می شود، است؛ درنتیجه معماری بومی منوجان با این روش با توجه به جنبه های گوناگون مواجهه انسان با زیست- جهانش به گونه ای فردی- کیفی و فراتر از پاسخ به کارکردهای آشکار و ظاهری، مورد تأمل و تفسیر قرار می گیرد. نتایج، بیانگر ارتباط ویژه میان شاعرانگی، محیط طبیعی، پدیده مکان با معماری بومی و خصوصاً در نمونه موردی موردبررسی یعنی معماری بومی منوجان است که درنهایت سعی شد نشان داده شود تحقق سکونت و حس مکان معطوف به تجربه زیسته ساکنان و با تحلیل و رویکردی وجودی به دید می آیند.
۳.

گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان بروجرد بر پایه الگوهای بومی ساختاری - کالبدی (نمونه موردی: روستای کوشکی سفلی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مسکن روستایی الگوی بومی معماری بومی سازه بومی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 339 تعداد دانلود : 479
معماری بومی هر منطقه ای، گواه بر پیشینه معماری و فرهنگی ارزشمند و سابقه تاریخی آن دیار است و تلاش در جهت شناسایی و معرفی این ثروت به همگان، می تواند زمینه ای برای مرتفع ساختن بسیاری از نیازهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و توسعه هرچه بیشتر این سکونتگاه های باارزش و انتقال فنون و تجارب معماری و فرهنگی به دیگر مناطق باشد. در محدوده جغرافیایی ایران، بسیاری از روستاها با وجود داشتن ویژگی های معماری، فرهنگی و پیشینه ارزشمند تاریخی متأسفانه به درستی شناسایی و معرفی نشده اند و یا در صورت شناسایی به دست فراموشی سپرده شده اند و با گذر زمان این ثروت باارزش به دلیل کم توجهی دچار آسیب و کاهش کیفیت زندگی ساکنان آن می شود. شهرستان بروجرد در شمال استان لرستان، دارای بافت های روستایی منحصربه فردی است که متأسفانه با وجود کالبد معماری ارزشمند در اقلیم سرد منطقه، موردتوجه قرار نگرفته است. روستای کوشکی سفلی در زمره همین روستاها قرار دارد و تاکنون درصد بالایی از بافت این روستا به دلیل عدم رسیدگی دچار تخریب شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی، معرفی و مستندسازی الگوی بومی معماری و سازه در مسکن روستای کوشکی سفلی تعیین شده است که بدین منظور، به بررسی و تحلیل گونه های تاریخی موجود روستا پرداخته شده است. گردآوری اطلاعات، در مرحله اول از روش کتابخانه ای و مقالات الکترونیکی و در مرحله میدانی و شناخت از روش مصاحبه، مشاهده و برداشت استفاده شده است. در پایان پژوهش، تحلیل ها نشان دادند که ترکیب فضایی خانه های روستا شامل دو نوع استقرار بنا در سه جبهه و چهار جبهه حیاط مستطیل شکل می باشد؛ در گونه شناسی معماری این روستا، شاخص های محرمیت چرخش فضایی در ورودی توسط دالان و هشتی، فضاهای رابط ایوان و مهتابی، حیاط مرکزی و درون گرایی فضاها از ویژگی های بومی آن رعایت شده است و ملاحظات اقلیمی توسط چیدمان ساختار کالبدی، جهت گیری و همچنین از مصالح بوم آوردی مثل خشت، چوب، سنگ و کاهگل و سازه باربر اصلی در ساخت خانه ها بهره گرفته اند.
۴.

سنجش میزان تاب آوری اجتماعی در منطقه 9 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاب آوری اجتماعی منطقه 9 مؤلفه های تاب آوری اجتماعی نشانگرهای تاب آوری اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 622 تعداد دانلود : 730
با توجه به افزایش رخدادهای طبیعی و درنتیجه تعداد تلفات و خسارات انسانی و کالبدی ناشی از آن ها، امروزه جوامع محلی در تلاش اند تا راهکارهایی را بیابند که بتوان با دستیابی به آن ها سریع تر به وضعیت عادی بازگشت. ازاین رو موضوع تاب آوری مورد تأکید خاص قرار گرفته است. با توجه به آسیب پذیری شهرها در مقابل مخاطرات، این سؤال در ذهن تداعی می شود که چگونه می توان میزان تاب آوری جوامع در مقابله با سوانح را سنجید. ازآنجایی که منطقه 9 شهر تهران، یکی از مناطق مهم این کلان شهر به شمار می رود، تعیین وضعیت تاب آوری اجتماعی منطقه 9 شهر تهران در برابر مخاطرات طبیعی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین، سنجش تاب آوری اجتماعی و مؤلفه های آن، توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی در محله های این منطقه؛ و اینکه از نظر تاب آوری اجتماعی تفاوت معنی داری بین محله های منطقه 9 شهر تهران وجود دارد یا خیر، جزو اهداف این مطالعه می باشد. برای دستیابی به اهداف مذکور، پس از مرور بر متون نظری و تجربی مرتبط، مدل مفهومی که شامل 5 مؤلفه (سرمایه اجتماعی، ارزش های اجتماعی، ساختار اجتماعی، برابری و تنوع اجتماعی و باورها و فرهنگ اجتماعی) به عنوان مؤلفه های تاب آوری اجتماعی شناسایی شده، نشانگرهای تبیین کننده این مؤلفه ها از متون نظری و تجربی مرتبط استخراج شده و با تکمیل پرسشنامه هایی بین خانوارهای ساکن در محله های منطقه 9، مدل مفهومی فوق را مورد آزمون قرار گرفته است. برای تحلیل پرسشنامه ها از روش تحلیل عاملی و از آزمون ANOVA برای بررسی معنی داری تفاوت بین محله های منطقه از نظر تاب آوری اجتماعی، استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهند که تفاوت معنی داری بین محلات این منطقه از نظر تاب آوری اجتماعی وجود ندارد؛ تاب آوری اجتماعی در منطقه 9 و محله های آن پائین تر از متوسط بوده و در مؤلفه های برابری و تنوع اجتماعی؛ و باورها و فرهنگ اجتماعی منطقه 9 و محله های آن وضعیت نامطلوبی دارند.
۵.

گونه شناسی سازمان دهی فضایی مسکن بومی سیستان از نظر شکل گیری فضای باز و بسته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گونه شناسی روستا مسکن بومی فضای باز و بسته سیستان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 105 تعداد دانلود : 450
گونه های مسکن، حاصل روابط میان نیازهای انسان و محیط او می باشد و به دلیل روش های گوناگون زندگی انسان و شرایط محیطی، متغیر و پیچیده است و آنچه آن ها را از هم متفاوت می کند نه اجزای تشکیل دهنده گونه، بلکه منطق استقرار و آرایش فضایی اجزا است؛ که بسته به شرایط زمانی، مکانی و شیوه های سکونت تغییر می نماید و معرف ویژگی های فرهنگی، اقتصادی و اقلیمی آن شیوه است. شناخت و پاسداشت ارزش های معماری بومی به ویژه معماری روستایی، ضمن حفاظت از سرمایه های ملی تاریخی کشور، کمک می نماید تا با کشف رازها و حقایق پنهان این معماری، اصول پایدار به جای مانده از گذشته در کالبد جدید جاری گردد و هویت و اصالت معماری روستایی حفظ شود. همچنین گونه های مسکن بومی، به خصوص در مناطق روستایی به شدت متأثر از محیط پیرامون خود می باشد؛ بنابراین ورود به بحث گونه شناسی مسکن هر منطقه مستلزم شناخت بستر، مکان و بافت روستایی آن منطقه است. این مقاله منتج از بررسی و مطالعه نمونه های مسکن بومی از 20 روستای منتخب سیستان است که با استفاده از برداشت های میدانی، مشاهده و مطالعه کتابخانه ای تهیه شده و با استفاده از روش تحقیق توصیفی تحلیلی به انجام رسیده است؛ بنابراین رویکرد این پژوهش، گونه شناسی سازمان دهی فضایی مسکن بومی سیستان از نظر شکل گیری فضای باز و بسته است و این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که آیا می توان انواع مسکن بومی سیستان را در قالب گونه هایی مشخص با ویژگی های مشابه از نظر شکل گیری فضای باز و بسته دسته بندی کرد؟ نتایج تحقیق نشان داد که منطقه سیستان، دارای شرایط اقلیمی خاص بوده و ساختار معیشتی و اجتماعی حاکم بر آن باعث شده است که گونه های منحصربه فردی از معماری مسکن در آن شکل گرفته که این گونه ها شامل گونه پایه، خطی، L شکل، U شکل، حیاط مرکزی و کوشکی می باشند. به نظر می رسد با توجه به اینکه ساخت وسازهای اخیر در مناطق روستایی سیستان با الگوبرداری از مسکن شهری شکل گرفته است، شناخت این گونه ها می تواند منجر به احیای مسکن بومی روستایی سیستان گردد.
۶.

تحلیل مهارت و خلاقیت استادکاران سنتی در فن آوری ساخت و شکل نهایی تاق های آهنگ لی لی پوش ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شیوه ساخت تاق آهنگ تاق لی لی پوش استادکاران معماری سنتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 550 تعداد دانلود : 920
تاق یکی از ساختارهای تشکیل دهنده پوشش های خمیده در ایران محسوب می شود به گونه ای که در شکل گیری فرم هندسی و کیفیتِ کالبدی فضا، نقشی چشم گیر داشته است. دراین بین تاق آهنگ یکی از انواع تاق های پرکاربرد بوده که به روش های گوناگون قابلیت اجرا دارد. شیوه چیدمان تاق لی لی پوش نیز یکی از انواع چینش تاق آهنگ قلمداد می شود که ساختار آن با روش های دیگر اجرایی تاق آهنگ متفاوت است؛ همچنین استفاده از این تاق بیشتر در مناطق روستایی انجام می شده است، چراکه با امکانات محدود در این مناطق امکان چینش این تاق وجود دارد. باور بنیادین این پژوهش آن است که اندازه جرز، میزان بلندی تاق و نوع مصالح در دسترس و مهارت و خلاقیت استادکاران سنتی به شکل مستقیم در فن آوری ساخت و روش چیدمان تاق لی لی پوش تأثیرگذار است. این مقاله در پی شناخت هندسه تاق آهنگ و شیوه چیدمان تاق لی لی پوش خواهد بود. پرسش بنیادین این مقاله آن است که چگونه مهارت و خلاقیت استادکاران معماری سنتی در ساخت طاق آهنگ لی لی پوش و شکل نهایی آن تأثیر می گذارد؟ روش این تحقیق از نوع هدف کاربردی و به صورت استنتاجی انجام شده و جمع آوری داده ها با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، میدانی، مشاهده و گفتگو و مصاحبه نیمه ساختاریافته با استادکاران معماری سنتی ایرانی است؛ با تحلیل های به عمل آمده آشکار شد که روش چیدمان تاق لی لی پوش تحولی در ساخت تاق آهنگ ایجاد کرده به گونه ای که نوع مصالح در دسترس و توانمندی استادکاران در شناخت، ایجاد و اجرای این تاق نقشی تأثیرگذار داشته و نیاز استفاده از چوب و دیوار پشتواره در این روش برطرف شده است، چراکه این نوع تاق عموماً در مناطق روستایی مورداستفاده و ساخت قرار می گرفته و ازآنجاکه کشور ایران در منطقه خشکی قرار گرفته و وجود درختان و به تبعیت از آن، چوب در آن کمیاب است، معماران سنتی در روستاها از این تاق برای مسقف کردن فضاها با توجه به امکانات محدود بهره گرفته اند.
۷.

گونه شناسیِ «ساختار درونی فرم» با رویکرد شکلی آرگان (نمونه موردی: پل سکونتگاه های تاریخی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گونه شناسی تئوری آرگان پل سکونتگاه های ایران تعامل سازه و معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 648 تعداد دانلود : 739
در تعریف ماهیت معماری به شکل مکرر با سه عنصر روبه رو می شویم که هیچ کدام نمی توانند از معماری کنار گذاشته شوند؛ گونه، عملکرد و ساخت. این دغدغه ها می توانند کمابیش با سه اصلی که ویتروویوس درباره معماری مطرح کرده بود یعنی زیبایی، سودمندی و استواری، ارتباط داده شوند. بنا به تعریف جولیو کارلو آرگان، گونه در سطوح متفاوتی همچون ترکیب بندی شکلی، سازه و عناصر تزئینی اعمال می شود. از نظر آرگان پیوند دادن گونه شناسی به فن- ساخت آن را به پایه ای مطمئن در تحقیقات فرمی تبدیل خواهد ساخت. گونه به این شکل به «ساختار درونی یک فرم» یا اصلی که دربردارنده امکان تنوع شکلی بی نهایت و تغییر و اصلاح در ساختار خود است تبدیل می شود. سؤالات اصلی پژوهش پیرامون مسئله گونه شناسی پل سکونتگاه های تاریخی ایران (پل هایی که فضاهایی برای تأمین سکونت را در خود جای داده اند) و حفظ و استمرار سنت های معماری گذشته در راستای پاسخگویی به نیازهای جدید در این دسته بناها، شکل گرفت. براین اساس پژوهش حاضر سعی خواهد کرد با نگاه به سطوح گونه شناسی موردنظر آرگان، با بررسی و تحلیل فضای خالی به عنوان فضای قابل کاربرد در پل سکونتگاه های موردمطالعه و نقش سازه ای آن ها در کاهش فشار طاق ها و افزایش مقاومت پل ها در مقابل نیروهای وارده، گونه بندی مناسبی برای 10 پل سکونتگاه تاریخی موردمطالعه ارائه دهد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و گردآوری داده ها و اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای و مشاهدات میدانی صورت پذیرفته است. یافته های گونه شناسانه حاکی از چهار گونه پل سکونتگاه است؛ گونه اول با بیشترین درصد فراوانی دارای اندام های فضایی (اتاق ها) در درون پایه های پل می باشد، که براساس تعداد طبقات به دو زیرگونه یک و دو طبقه تقسیم می شود؛ در گونه دوم اتاق ها در روی پایه ها در فضای بین دو تیزه طاق؛ در گونه سوم در دو سوی پل و به عنوان تعریف ورودی؛ و در گونه چهارم به صورت ترکیبی از دو یا سه گونه قبلی در ساختار پل استقرار یافته اند.
۸.

تبیین و شناخت پیشران های کارآفرینی و کارکردهای رقابت پذیری در مناطق روستایی (نمونه موردی: بخش چشمه ساران شهرستان آزادشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: کارآفرینی رقابت پذیری کارکرد تخصصی بخش چشمه ساران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 580 تعداد دانلود : 753
کارآفرینی و ایجاد رقابت پذیری، در عصر جهانی سازی و با گسترش پهنه های تسلط و کارکرد آن امری گریزناپذیر برای پویایی و دینامسیم فضا می باشد. این مبحث به خصوص در نواحی روستایی برای جلوگیری از رکود و انزوای فضایی، با توجه به اهمیت یابی شهرها به عنوان نقاط ثقل توسعه و تحول فضا در عصر جهانی شدن، امری بسیار حیاتی می باشد. در این پژوهش، با هدف گذاری کاربردی و با روش شناسی «توصیفی – تحلیلی» تلاش شده است تا به تبیین و شناخت پیشران های کارآفرینی و کارکردهای رقابت پذیری روستایی به عنوان محرک های توسعه مندی فضا در مناطق روستایی بخش چشمه ساران شهرستان آزادشهر در استان گلستان پرداخته شود. گرداوری داده ها به شیوه کمی و کیفی با روش پیمایشی و داده های آمارنامه ای اتفاق افتاده است. جامعه نمونه در بخش کیفی، اعضای شورای اسلامی و دهیاران مناطق روستایی بخش چشمه ساران بوده است. ابزار تحلیلی پژوهش تحلیل عاملی اکتشافی (EFA) برای شناخت پیشران های تبیین کننده کارآفرینی و تحلیل تناظری برای شناخت کارکردهای رقابت پذیری نواحی روستایی در بخش چشمه ساران بوده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پیشران های تبیین کننده کارآفرینی روستایی در بخش چشمه ساران با تبیین 74 درصد از واریانس داده ها، پنج پیشران اقتصادی، زمینه ای، زیرساختی، سرمایه اجتماعی و دانش می باشد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد، چهار روستای فارسیان، کاشیدار، وامنان و وطن به عنوان روستاهای دارای ظرفیت های کارآفرینی شناسایی می شود. زمینه ها و فرصت های کارآفرینی در این روستاها متفاوت از یکدیگر است. همچنین تحلیل شناخت کارکردهای رقابت پذیری در نواحی روستایی بخش چشمه ساران زعفران و گیاهان داروئی، مرغداری، صنایع چوبی و گردشگری فعالیت های رقابت پذیر نواحی روستایی منطقه موردمطالعه هستند. براساس نتایج تحلیل تناظری مشخص شد، روستاهای وامنان، فارسیان و سوسرا روستاهای رقابت پذیر بخش چشمه ساران می باشند. این روستاها در کارکردهای رقابت پذیر شناسایی شده، واجد تخصص می باشند. درنهایت باید گفت، با توجه به وجود افراد کارآفرین در روستاهای وامنان و فارسیان، ظرفیت های ارتقاء رقابت پذیری در این روستاها بیشتر از روستاهای سوسرا و وطن می باشد.
۹.

الگویابی میانوار در خانه های تاریخی گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: الگوی ساماندهی فضایی میانوار فضای میانی خانه های گیلان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 595 تعداد دانلود : 299
پژوهش حاضر با هدف تبیین الگوی فضایی «میانوار» در خانه های تاریخی گیلان، برای بازخوانی توانایی های نهفته آن در پاسخگویی به کارکردهای گوناگون و ازپی آن کالبدهای مختلف در گذر زمان بوده است. میانوار واسطی است که در میانه دو فضای دیگر، آن ها را به هم ربط داده و در دسترس یا دیدرس می سازد. ازاین رو این تبیین می تواند الگوهای ویژه ای از ساماندهی فضایی در این خانه ها را نشان دهد؛ و نقشی که میانوارها در برقراری روابط دیدرسی و دسترسی داشته اند را روشن سازد. فرضیه این پژوهش این بوده که میانوارها نقش بنیادی در ساماندهی فضایی خانه های سنتی داشته اند. گونه پژوهش، تفسیری تاریخی است؛ چراکه به کشف و تبیین روابط میانوارِ شماری خانه در گذشته می پردازد. دراین راستا در آغاز و در گام گردآوری اطلاعات، با روش گردآوری اسنادی و سپس روش مشاهده و پژوهش میدانی بر پایه نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند، شماری از خانه تاریخی گیلان از دوره قاجار، پهلوی اول و دوم برگزیده می شوند. سپس همه گونه های میانوار در آن ها شناسایی شده و با رویکردی تحلیلی تفسیری در گستره کارکردی فضایی ارزیابی می شوند. آنگاه در گام داوری، با رویکردی تحلیلی قیاسی سه الگوی فضایی میانوار (ایوان، میاندر ورودی و میاندر میانی) بازشناسی شده و روابط کارکردی و از پی آن نقش میانوارها در ساماندهی فضایی خانه تبیین می گردد. دستاورد پژوهش این است که ایوان ها پرکاربردترین گونه میانوار در خانه های تاریخی گیلان بوده اند؛ و افزون بر دارا بودن شکل و ویژگی های کالبدی ویژه، سهمی مهم در دیدرسی و دسترسی میان اتاق ها و فضای بیرون داشته اند. در رده پس ازآن، دو میانوار دیگر، یعنی میاندر ورودی و میاندر میانی در خانه های تاریخی اهمیت داشته اند؛ که افزون بر ارتباط مستقیم با هم، با اتاق ها و مهمان خانه دارای بیشترین روابط بوده اند.
۱۰.

ارزیابی و سنجش میزان آمادگی شهر تهران در مقابله با زلزله با تأکید بر تئوری تاب آوری (مطالعه موردی: منطقه 4 کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاب آوری شهری آمادگی در برابر زلزله مدیریت بحران کلان شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 532 تعداد دانلود : 636
آسیب پذیری ناشی از زلزله یکی از مهم ترین چالش های پیش روی شهرهای بزرگ خصوصاً در ایران است. لذا با توجه به اینکه در میان مخاطرات و حوادث مختلف طبیعی و غیرطبیعی زلزله به عنوان غافلگیرکننده ترین سانحه شناخته می شود و قاعدتاً تدابیر خاصی در جهت پیشگیری خاصی در زمینه جلوگیری از وقوع آن نمی توان اندیشید و تاکنون هیچ ابزار و فنّاوری توانایی پیش بینی وقوع زلزله نداشته است، ازاین رو آنچه ذکر شد بیشترین آسیب پذیری ها در زمان وقوع بحران خصوصاً زلزله ناشی از عدم آمادگی لازم در سطوح مختلف جامعه است و افزایش خسارات جانی و مالی در زمان وقوع بحران ناشی از همین عدم آمادگی است، حفظ این آمادگی ها در شهر زلزله خیز تهران بسیار حائز اهمیت است. تهران به عنوان بزرگ ترین کلان شهر و پایتخت کشور، در معرض خطر شدید زلزله قرار دارد. بنابراین هدف از انجام این پژوهش سنجش و ارزیابی شاخص های میزان آمادگی شهر تهران در مقابله با زلزله است. ابعاد موردبررسی در این تحقیق با رویکرد تئوری تاب آوری در برابر حوادث طبیعی، شامل ابعاد کالبدی - محیطی، اجتماعی - فرهنگی، نهادی - مدیریتی و اقتصادی موردبررسی قرار گرفته است. در این تحقیق از روش توصیفی - تحلیلی با رویکرد پیمایشی و برای بررسی و پاسخگویی به سؤالات تحقیق تأکید شده است. جامعه آماری موردبررسی در این تحقیق شامل: مدیران، خبرگان و کارشناسان مدیریت بحران شاغل در منطقه 4 شهرداری تهران است. پس از بررسی و تجربه و تحلیل استنباطی اسناد و با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف و نظرات مدیران و خبرگان حاصل از جمع آوری اطلاعات پرسشنامه ای یافته های این تحقیق نشان داد که شاخص های آمادگی اجتماعی و شاخص های آمادگی نهادی - مدیریتی منطقه 4 شهر تهران در مقابله با زلزله در وضعیت متوسطی از آمادگی در برابر وقوع زلزله قرار دارند؛ اما آمادگی کالبدی - محیطی و آمادگی اقتصادی منطقه 4 شهر تهران در برابر حادثه زلزله در وضعیت مناسبی قرار ندارد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۹