پرداختن به وجوه مختلف مسکن مطلوب و مؤلفه های اصلی تبیین کننده آن یکی از دغدغه های اصلی متخصصین این حوزه است. مشخص است که دستیابی هرچه صریح تر و عملی تر به این مؤلفه ها، از به خطا رفتن و به همان نسبت هدر رفتن سرمایه های کلان اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جلوگیری می کند. به استناد غالب پژوهش هایی که در زمینه ارتقای کیفیت مسکن صورت گرفته است نقش مردم به عنوان عامل تعیین کننده و تثبیت کننده کیفیت مسکن، انکارناپذیر است. لذا پژوهش پیش رو با این فرض صورت پذیرفته است که مردم برای سنجش کیفیت مکان سکونت خود، قائل به اصول و قواعدی هستند که قابل بازشناسی است. لاجرم این اصول و قواعد، وجوه پیدای مسکن تا زوایای درونی و پنهان آن را در بر می گیرد. مطلوبیت کالبدی، مطلوبیت کارکردی، مطلوبیت اجتماعی و مطلوبیت فرهنگی چهار بعد سنجش مطلوبیت مسکن در این پژوهش است که با روش تحلیلی، توصیفی و تبدیل داده های کیفی به متغیرهای کمی مورد بررسی قرار گرفته است، بخشی از اطلاعات کیفی مورد نیاز با رجوع به منابع اسنادی و کتابخانه ای و بخش دیگر به وسیله پیمایش میدانی گردآوری شده است. جامعه آماری منتخب، 420 نفر از مردم هستند که براساس نمونه گیری تصادفی در سه محدوده از پهنه مرکزی بافت شهر تهران انتخاب شده اند. جهت آزمون فرصیات، ابتدا روایی و پایایی سازه تحقیق توسط تحلیل عاملی تأییدی (با توجه به ضریب اطمینان مورد نظر) بررسی و بار عاملی هر یک از مؤلفه ها ارزیابی شده است. سپس مدل معادلات ساختاری، تنظیم و برآیند نیروهای تحقیق با نرم افزار لیزرل تحلیل و تفسیر شده است. نتایج تحقیق بیانگر این محتوای کلی است که مردم در سنجش خوب بودن خانه خود به ترتیب بیشترین اهمیت را برای مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، کالبدی و کارکردی قائل هستند. تحلیل فضای سکونت، از نگاه مردم تأکید بر این مفهوم کلی است که کیفیت های دیدنی و نادیدنی مسکن مطلوب، می بایست در یک فرایند تجربی توسط خود مردم درک شده، مورد استفاده و آزمون قرار گیرد و سپس توسط خود مردم تعمیم یافته و فراگیر شود.