مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)
مسکن و محیط روستا دوره 36 زمستان 1396 شماره 160 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
افزایش جمعیت همواره نیاز رشد کالبدی و ساخت و سازهای جدید را در برهه زمانی در سکونتگاه های انسانی به وجود آورده است. رشد کالبدی معاصر بسیار شتاب زده و براساس طرح های توسعه شهری الهام گرفته از شهرسازی غربی صورت گرفته اند که رنگ و بوی متفاوت از زمینه اصیل دارند لذا در بهسازی این بافت ها، عملاً همپیوندی اجزای کالبدی نوظهور با بافت های قدیمی به چالشی جدی در علوم طراحی به ویژه طراحی شهری تبدیل شده اند. روستای قهی به عنوان یکی از روستاهای تاریخی با قدمتی چند صدساله و با بافت ارگانیک نیز همچون بسیاری از سکونتگاه های انسانی در معرض گسترش کالبدی روستا تحت تأثیر طرح های توسعه در سال های اخیر به شکل بافت های شطرنجی معاصر و در تعارض با نظام کالبدی ارگانیک روستا قرارگرفته است و عملاً از نظر کالبدی همپیوندی میان بافت قدیم و جدید روستا و هویت تاریخی آن از بین رفته است. این مقاله درصدد است با توجه به ماهیت تاریخی این سکونتگاه مدلی از عوامل تأثیرگذار بر تجربه انسجام و همپیوندی کالبدی ساکنان را میان بافت قدیم و بافت جدید در سکونتگاه انسانی تدوین نماید. این مطالعه به صورت کیفی و به روش تحلیل محتوا صورت گرفته است. گردآوری داده ها از طریق مشاهده میدانی ناظر تعلیم دیده به صورت مستقیم و انجام تکنیک های فضایی توده و فضا، مکان و ارتباط و در نهایت تحلیل برداشت ها صورت گرفته است. همچنین تجربه ساکنان با انجام 10 مصاحبه با ساکنان اصیل روستا در هر دو بافت قدیم و جدید جمع آوری شده است. فرایند جمع آوری داده تا اشباع نظری ادامه یافته و به روش تحلیل محتوا، تحلیل شده اند. تحلیل محتوای داده های مطالعه نشان می دهد که تجربه ساکنان برای ارتباط عناصر و انسجام کالبدی بافت قدیم و جدید سکونتگاه انسانی از طریق عواملی مانند تشخیص مرز اتصال، ارتباط پذیری، تداوم نقاط لنگرگاهی، معاصر سازی، تعلق مکانی، تداوم هویت مکانی و کیفیت زندگی درک شده است. به کارگیری این عوامل چه در سطح مداخلات کالبدی و چه در افزایش تعاملات اجتماعی ساکنان می تواند به ویژگی های اصلی در جهت همپیوندی بافت های درحال رشد کالبدی به خلق مکان های با هویت و منسجم با کالبد پیشین در فرایند برنامه ریزی و طراحی کمک کند.
ارزیابی اثرات زیست محیطی ساختمان با استفاده از سامانه جای پای بوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدون استفاده از ابزارهای ارزیابی محیطی، وضع استاندارد و پایش محیطی امکان پذیر نیست و نمی توان پیامدهای فعالیت انسان را پیش بینی نمود. به همین دلیل امروزه رهیافت های ارزیابی محیطی نقش مهمی در طراحی و برنامه ریزی پروژه های بزرگ بازی می کنند. از میان این رهیافت ها، رهیافت جای پای بوم شناختی در حوزه های مختلف از جمله صنعت ساختمان مورد توجه قرار گرفته است. جای پای بوم شناختی تکمیل کننده روش هایی مانند چرخه حیات مواد و همین طور جای پای کربن است. این رهیافت می تواند نتایج چنین روش هایی را به شکل ملموس تر یعنی به صورت میزان زمین مولدی که در اختیار جوامع است، بیان کند. جای پای بوم شناختی در این مقاله به عنوان ابزاری برای محاسبه اثرات زیست محیطی دو گونه ساختمان مسکونی (نمونه اول با اسکلت فلزی و نمونه دوم با پوشش طاق آجری) مورد استفاده قرار گرفته است. این دو گونه ساختمان، نماینده دو شیوه رایج ساخت در یکی از شهرهای متوسط کشور می باشند. هدف از این مقایسه بررسی ویژگی های مؤثر بر پیامدهای زیست محیطی مرحله ساخت و بهره برداری از ساختمان ها است. هدف ثانویه این تحقیق متراکم سازی شیوه محاسبات در روش جای پای بوم شناختی است به نحوی که ضمن حفظ دقت محاسبات تا حد امکان از اطلاعات داخلی که بر شیوه های ساختمانی موجود منطبق است استفاده شود. در پایان پس از بررسی مبانی نظریِ شیوه جای پای بوم شناختی، اثرات محیطی این دو نمونه محاسبه شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد کل اثرات زیست محیطی نمونه اسکلت فلزی به میزان اندکی بیشتر از نمونه آجری می باشد اما اثرات زیست محیطی به ازای زیربنای ساختمان ها نشان از برتری قطعی نمونه اسکلت فلزی دارد. نتایج این تحقیق نشان می دهد برای استفاده از روش های بومی و سنتی باید با احتیاط اقدام نمود و زمینه ای را که یک ساختمان در آن شکل می گیرد در نظر گرفت، شرایطی که در صورت عدم تحقق آن، شیوه های سنتی چندان پر بازده نخواهند بود. همچنین نتایج این بررسی تا حدودی از افزایش تراکم سکونتگاه ها حمایت می کند.
تحلیل شاخص های اقتصادی مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی (مطالعه موردی: دهستان غنی بیگلو، شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن به عنوان عمده ترین و مهم ترین جزء بافت کالبدی روستا است که درگذر زمان و هماهنگ با دگرگونی های اجتماعی، اقتصادی و گسترش امکانات و فناوری های نوین اطلاعاتی با تحول کارکرد همراه بوده است. در حال حاضر تحولات و دگرگونی های کالبدی در روستاها با فرهنگ و اقتصاد روستایی هماهنگ نبوده و موجب ایجاد ناسازگاری های اقتصادی-اجتماعی و تغییر در کارکرد این فضاهای زیستی و به ویژه مسکن روستایی شده است. یکی از عوامل مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی شاخص های اقتصادی است. بر این اساس تحقیق حاضر به بررسی شاخص های اقتصادی مؤثر در تحولات کارکرد مسکن روستایی در دهستان غنی بیگلو شهرستان زنجان و در ابعاد معیشتی، تدارکاتی، اقتصادی، اجتماعی و زنان پرداخته است. به این جهت سوالات تحقیق این است که وضعیت کارکردهای مسکن در محدوده مطالعه چگونه است؟ و کدام شاخص های اقتصادی در تحولات کارکرد مسکن روستایی تأثیرگذار بوده اند؟ تحقیق حاضر از نظر نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی (پرسشنامه و مصاحبه) است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل خانوارهای روستاهای دهستان غنی بیگلو، بخش زنجان رود پایین، استان زنجان است. این دهستان طبق سرشماری سال 1390 دارای 31 روستای دارای سکنه، 2358 خانوار و 8413 جمعیت است. بر اساس فرمول کوکران از 2358 خانوار، تعداد 330 خانوار به عنوان حجم نمونه جهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. جهت بررسی کارکردهای مسکن روستایی از 43 شاخص در 5 بعد معیشتی، تدارکاتی، اقتصادی، اجتماعی و زنان و برای بررسی شاخص های اقتصادی مؤثر در مسکن روستایی از 14 شاخص و به صورت طیف لیکرت استفاده شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی انجام شده است. نتایج توصیفی تحقیق نشان می دهد بالاترین میانگین کارکرد مسکن مربوط به کارکرد زنان با میانگین 2.62 و کمترین میانگین مربوط به شاخص تدارکاتی مسکن با میانگین 1.46 است. همچنین نتایج استنباطی نشان می دهد شاخص های اقتصادی متراژ مسکن، وسیله نقلیه، تعداد دام، مالکیت باغ، سابقه دریافت اعتبارات، نوع شغل و درآمد و درصد درآمد به دست آمده از بخش غیر کشاورزی در تحولات کارکرد مسکن روستایی دارای رابطه معنادار و مؤثر است. بنابراین روند کنونی تحولات کارکردی مسکن روستایی کاهش تولیدات مرتبط با مسکن در این نواحی را به همراه خواهد داشت.
عوامل مؤثر در مکان گزینی و شکل گیری روستاهای تاریخی-مذهبی (مطالعه موردی: روستاهای کزج و کلور خلخال، استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش معرفی عوامل کلی تأثیر گذار در مکان گزینی و استقرار اولیه روستاها است. مکان گزینی اولیه یک روستا نقش مهم و اساسی در سکونت اهالی آن روستا دارد . اگر مکان گزینی به صورت اصولی صورت گیرد، شکل گیری روستا روندی صعودی داشته، بنابراین ساکنین از هر لحاظ دارای آسایش خواهند بود. در شکل گیری هسته اولیه یک روستا عوامل متعددی دخیل هستند. این عوامل باید به حدی تأثیر گذار باشند که انگیزه ایجاد سکونتگاه های جدید و توسعه و گسترش کالبد روستا را برای توسعه آن فراهم آورند. در راستای بررسی عوامل مکان گزینی با بررسی نمونه های موردی دو روستای کزج و کلور در شهرستان خلخال، با برخورداری از بافتی تاریخی-مذهبی مورد مطالعه قرار گرفته است. بنابراین روستاهایی که در بافت خود اماکن مذهبی دارند و به واسطه آن شاخص تر گشته اند روستاهای با بافت مذهبی نامیده می شوند. حضور امام زاده در یک بافت روستایی، نقش بسزایی در شکل گیری سکونتگاه ها در اطراف آن خواهد داشت که ریشه در اعتقادات مذهبی آن مردم را نشان می دهد. لذا در این مقاله تلاش گردید به این سوالات پاسخ داده شود که عبارتند از : چه عواملی در مکان گزینی اولیه روستاهای با بافت تاریخی- مذهبی مؤثر بوده و وزن کدام عامل بیشتر است؟ نقش منظرین امامزاده ها در بافت روستاهای استان اردبیل چگونه است و در این راستا با بهره گیری از اطلاعات و منابع موجود در کتابخانه ها، مراجعه به روستاهای مورد بررسی، مصاحبه حضوری با اهالی، انجام کروکی های مؤثر و با استفاده از روش تحقیق تحلیلی- پیمایشی و شیوه قیاسی به ارائه عوامل تأثیر گذار در مکان گزینی و شکل گیری بافت این دو روستا می پردازد. نتایج حاصل از بررسی ها نشان می دهد که عواملی همچون وجود توپوگرافی(امنیت)، منابع آبی، وجود پتانسیل اقتصادی زمین به لحاظ خاک غنی و آب و هوای مناسب، نمادهای مذهبی(امام زاده)، تأثیر چشمگیری در مکان گزینی و شکل گیری هسته اولیه روستا دارند اما طبق یافته های تحقیق در روستاهای مورد مطالعه، عامل نمادهای مذهبی (امام زاده) با تدقیق بر سابقه حضور آن ها در این روستاها نسبت به دیگر عوامل بررسی شده از وزن بالایی برخوردار است که آن هم نشان از ریشه های اعتقادی و مذهبی ساکنین در این آبادی هاست. فاصله قرارگیری امام زاده ها در روستای کلور بافتی خطی را در خزش روستایی سبب شده است و تمرکز وجود امام زاده در مرکز روستای کزج بافتی متمرکز را برای این روستا شکل داده است.
تحلیل و سنجش آثار اسکان مجدد بر زیست پذیری جوامع روستایی (مطالعه موردی روستاهای سیل زده شرق استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همه ساله مخاطرات طبیعی ، خسارت های گسترده ای را به ویژه در کشورهای رو به توسعه باعث می شوند و شواهد موجود نیز حکایت از افزایش مداوم وقوع انواع بحران ها ی طبیعی از نظر شدت و فراوانی دارند. اسکان مجدد، یکی از رویکردهای اصلی برای بازسازی سکونتگاه های روستایی پس از وقوع سیلاب است. بارش باران ها ی شدید در مرداد 1384 در نواحی شرقی استان گلستان منجر به رخداد دو سیل ویرانگر گردید. به منظور جلوگیری از تکرار مجدد رویداد سیل در مناطق سیل زده، به جابه جایی محدود 3 روستا و جابه جایی توأم با تجمیع یازده روستای شهرستان ها ی کلاله و مراوه تپه که در سیلاب های اخیر گرگانرود و سرشاخه های آن خسارات زیادی دیده بودند، به منطقه فراغی اقدام گردید. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات جابه جایی روستاهای آسیب دیده از سیل بر میزان زیست پذیری ادراک شده توسط ساکنین محلی در منطقه مورد مطالعه است. زیست پذیری بر تجربه انسان از مکان تمرکز نموده و این تجارب را در ظرف زمانی و مکانی مشخص در نظر می گیرد. بدین منظور جهت مقایسه دو الگوی جابه جایی محدود و تجمیع از نظر میزان زیست پذیری، با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته اقدام به سنجش زیست پذیری در منطقه مورد مطالعه گردید. با استفاده از آزمون t نمونه های مستقل مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد در الگوی تجمیع روستاها، در بین ابعاد سه گانه زیست پذیری، بهترین وضعیت متعلق به بعد اجتماعی است اما ابعاد زیست محیطی و اقتصادی در رتبه های بعد قرار دارند. در الگوی جابه جایی محدود، در بین ابعاد سه گانه زیست پذیری، بهترین وضعیت متعلق به بعد زیست محیطی بوده و پس از آن بعد اجتماعی و در انتها بعد اقتصادی قرار دارد. همچنین نتایج نشان دهنده آن است که بین الگوهای اسکان مجدد در زمینه میزان تغییرات زیست پذیری، تفاوت معنا داری وجود ندارد. مهم ترین یافته تحقیق بدین قرار است که فارغ از انتخاب هر الگویی برای اسکان مجدد، توجه به وجود شرایط زیستی در محل جدید جهت قرار گرفتن شرایط کار و زندگی مردم در یک سکونتگاه زیست پذیر از بیشترین اهمیت برخوردار است و باید تلاش برنامه ریزان بر فراهم ساختن کیفیت مناسب زندگی در سکونتگاه جدید – با هر الگویی از اسکان مجدد- باشد.
ارزیابی میزان رضایتمندی ساکنین روستای سرند از مساکن احداثی بعد از زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روستای سرند از توابع شهرستان هریس در زلزله سال 1391 صد در صد تخریب و سپس بازسازی مساکن این روستا آغاز گردید. مقاله حاضر، درصدد ارزیابی میزان رضایت ساکنین این روستا از مساکن احداثی بعد از زلزله و ارائه راهبرد و راهکارهایی در راستای بهبود کیفی و ساختاری متناسب با آن می باشد. می توان گفت تأمین مسکن مناسب روستایی بعد از زلزله با هدف کیفیت مطلوب تر به مؤلفه هایی در سه بعد کلان (روستا و محیط آن)، میانه (واحدهای همسایگی) و خرد (واحد مسکونی) بستگی دارد، ولی در بازسازی روستای سرند هیچ اقدامی در مقیاس کلان و میانه انجام نگرفته و تنها بعد خرد، مسئله اساسی طراحی بوده است. این مقاله نیز با علم به این موضوع که تمامی سطوح فوق در بحث رضایت از مسکن روستایی تأثیرگذار است، تمرکز اصلی را بر مقیاس خرد دارد که شامل شاخصه های کالبدی- عملکردی، اجتماعی- فرهنگی، فنی- زیست محیطی، اقتصادی و بصری- ادراکی می باشد. این تحقیق به روش پیمایشی بوده و جمع آوری اطلاعات و داده ها از طریق مشاهده، پرسشنامه، مصاحبه و در قسمتی نیز بر اساس برداشت های محلی صورت گرفته و معیارهای مورد ارزیابی به وسیله طیف لیکرت ارزیابی شده است. نتایج حاصل نشان می دهد روستاییان در ساخت و سازهای جدید بعد از زلزله، به طور کلی از مؤلفه های کالبدی و عملکردی در مقیاس داخل بنا (عوامل محاطی) با امتیاز کل20 از 60، مؤلفه های کالبدی و عملکردی در مقیاس خارج بنا (عوامل محیطی) با امتیاز کل 23 از 55، مؤلفه اقتصادی با امتیاز کل 26 از 60 و مؤلفه ادارکی-بصری با امتیاز کل 25 از 65 رضایت ناچیزی دارند. همچنین از مؤلفه های اجتماعی-فرهنگی با امتیاز کل 31 از 55 و فنی و زیست محیطی با امتیاز کل 35 از 60 رضایت متوسطی دارند. بدین جهت راهکارهایی جهت بهبود مشکلات موجود از طریق مصاحبه عمیق با ساکنان روستا استخراج و سپس با تحلیل محتوا بر اساس شاخص های این تحقیق سازماندهی و ارائه گردیدند.
گونه شناسی مسکن روستایی شهرستان سواد کوه از نظر معماری و سازه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معماری بومی هر منطقه تحت تأثیر شرایط اقلیمی، جغرافیایی و فرهنگی آن منطقه به وجود می آید. خانه های بومی هر منطقه بیانگر قرن ها تجربه در استفاده بهینه از مصالح، روش های ساخت و ملاحظات اقلیمی و.... می باشد و بی توجهی به این مسئله می تواند باعث از بین رفتن این نوع معماری و همچنین فراموشی تجربه های معماران بومی شود. بنا به اهمیت این موضوع در این پژوهش به بررسی گونه شناسی معماری و سازه مسکن روستایی شهرستان سوادکوه پرداخته شده است. از آنجا که منطقه سواد کوه دارای آب و هوای معتدل و مرطوب در دامنه و سرد وکوهستانی در کوه های اطراف آن است چنین به نظر می رسد که تفاوت در خرده اقلیم های این منطقه سبب به وجود آمدن گونه های مختلف مسکن های روستایی در منطقه مورد مطالعه شده است. بدین جهت در این مقاله به بررسی گونه های مختلف مسکن روستایی از نظر ترکیب فضایی (پلان) و سازه های بومی مورد استفاده درآن ها پرداخته شده و هدف نهایی، مستند سازی گونه های سازه و معماری مسکن بومی این شهرستان بوده است. این مقاله قصد دارد به سؤالاتی چون شناسایی انواع پلان مسکونی و رابطه معناداری بین آن ها همچنین شناسایی مصالح غالب در ساخت و ساز خانه های روستایی و نوع سازه هایی که در این مناطق استفاده شده است، بپردازد. روش مطالعه این مقاله به صورت کیفی بوده و اطلاعات بر اساس نظریه ای برخواسته از داده ها و مطالعه موردی و اسنادی، مصاحبه و مشاهده به دست آمده است. بدین لحاظ این مقاله عوامل متعددی چون اقلیم، مصالح و فنون ساخت و ... را که موجب بوجود آمدن این نوع معماری شده است، مورد بررسی قرار می دهد. در پایان این تحقیق مشخص گردیده است که پلان های مسکونی به صورت خطی، U و L شکل و در جهت شرقی- غربی اجرا شده، مصالح مصرفی آن بوم آورد بوده و بیشتر از چوب، سنگ و خاک استفاده شده است. همچنین از نظر سازه به چهار گونه کلی، لارده ای، چینه ای و ترکیبی تقسیم بندی می شود.
تأثیر دیوار حیاط بر امنیت خانه های روستایی (نمونه موردی: روستای ایمر محمد، استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با بررسی تأثیر دیوار حیاط در امنیت ساکنین واحدهای مسکونی ترکمن های قوم یموت در روستاهای شهرستان گنبد کاووس، به ارزیابی آسیب پذیری هر دو نوع، خانه هایی با دیوارهای شفاف و خانه هایی با دیوارهای صلب، نسبت به سرقت و تأثیر هر یک در میزان احساس امنیت و ترس از جرم در ساکنین آن ها می پردازد. بر این اساس بررسی های مقدماتی و مطالعات نظری به ساختن فرضیه هایی با مضامین امنیت بیشتر خانه هایی با دیوار های شفاف در حیاط نسبت به خانه هایی با دیوارهای صلب در حیاط و نیز افزایش ترس از جرم در ساکنان، متناسب با افزایش میزان صلبیت دیوار حیاط خانه ها انجامید. در بخش گرد آوری داده ها توأمان از روش مشاهده و توزیع پرسشنامه استفاده گردید و پس از تکمیل و جمع آوری، مورد ارزیابی و استدلال منطقی و تحلیل های آماری قرار گرفت. تحلیل ها نشان دادند که نوع دیوار بر امنیت ساکنین واحدها و محلات مسکونی ترکمن های قوم یموت در روستاهای شهرستان گنبد کاووس تأثیر مثبت و معناداری دارد. به عبارتی دیگر با افزایش میزان گشودگی بصری دیوار حیاط خانه ها، امنیت خانه و احساس امنیت ساکنین آن افزایش می یابد. در گذشته، خانه های روستایی بدون حیاط امنیت بیشتری را برای ساکنین فراهم کرده و میزان وقوع جرم و جنایت در روستاها را به شدت کاهش می دادند. امروزه افزودن دیوارهای حیاط به خانه های روستایی به تقلید از شهرها صورت گرفته و روستاها دچار نا امنی شده اند. در این میان نوع دیوار احداث شده بر حسب میزان شفافیت نیز بر میزان امنیت خانه ها و ساکنین آن ها تأثیر گذار می باشد.
ارزیابی تأثیر فضای کالبدی روستاها بر سرمایه اجتماعی، اقدامات کارآفرینانه و خرده فرهنگ های راجرز با رویکردی مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه که ایران نیز یکی از آن ها محسوب می شود، هرگاه از توسعه و پیشرفت بحث می شود، اصولاً توجه به ویژگی ها و عوامل انسانی، پراکندگی جمعیتی و نیز بافت روستایی این قبیل کشورها، اهمیت فراوانی دارد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی تأثیر فضای کالبدی روستاها بر سرمایه اجتماعی، اقدامات کارآفرینانه و خرده فرهنگ های راجرز با رویکردی مقایسه ای در بین چهار روستای شهرستان کنگاور صورت گرفته است. جامعه آماری این بررسی389 نفر از ساکنین چهار روستای شهرستان کنگاور است که براساس جدول مورگان و به روش تصادفی 185 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه بود که روایی آن با نظر برخی از مدیران سازمان کشاورزی استان کرمانشاه و اعضای هیئت علمی دانشگاه تعیین شد. به منظور برآورد پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب 86/0 و 88/0 و 85/0 به دست آمد. همچنین مدل رگرسیونی توأم به منظور بررسی اثر مؤلفه های سرمایه اجتماعی بر اقدامات کارآفرینانه اثرات مثبت و معنا داری را نشان داد. در نهایت با توجه به یافته های پژوهش پیشنهادهای کاربردی ارائه گردید از جمله: تقویت همدلی و پیوندهای کاری و همسایگی در روستاها جهت آبادانی بیشتر و کاهش مهاجرت به شهر در روستاهای کشور.
بررسی نقش تزیینات در ارتقای کیفیت فضایی خانه های سنتی یزد"براساس مطالعه موردی خانه شفیع پور یزد"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عناصر کیفیت دهنده به فضاهای سکونتی در دوره های مختلف تزیینات بوده، که به اشکال متفاوتی تجلی یافته است. معماری در ادوار گوناگون محملی جهت حضور هنرهای گوناگونی مانند خوشنویسی، گچبری، آینه کاری، نقاشی و ... بوده است. این هنرها نقش مهمی در کیفیت دهی به فضای های مسکونی داشته اند. بر این اساس است که امروزه آثار بسیاری از هنرمندان بنام کشور در بدنه بناهای تاریخی به یادگار مانده است. امروزه رویکردهای مختلف معماری و تزیینات باعث جدا شدن این هنرها شده و درنتیجه نقش هرکدام از آن ها در کیفیت دهی به فضا از یکدیگر تفکیک و کم رنگ گردیده است. در این رابطه سوالی که مطرح می شود این است که تزیینات در گذشته چه نقشی در کیفیت دهی به فضاهای سکونتی ایفا می نموده است؟ و پیرو این سوال، سوال دیگری مطرح است که آیا می توان رابطه ای بین تزیینات و معماری جستجو کرد؟ پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی، تحلیلی و پیمایشی با بررسی جایگاه تزیینات در یک مصداق معماری گذشته تلاش دارد رابطه تزیینات و کیفیت فضای معماری را شناخته و معرفی نماید. این امر مهم با مطالعه میدانی و در نظر گرفتن خانه شفیع پور یزد به عنوان یک مصداق ارزشمند، به مطالعه نقش تزیینات به خصوص نقاشی در کیفیت فضاها و شیوه حضور این هنرها در فضاهای مختلف آن پرداخته و در ادامه با بررسی تزیینات موجود در فضاهای این خانه به دسته بندی انواع تزیینات به کار رفته در آن و توصیف هر کدام می پردازد. پژوهش حاضر یک نظام از شکل مواجه شدن با تزیینات جهت طراحی فضا را بیان کرده و جایگاه تزیینات در فضای معماری را تبیین می کند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تزیینات در کیفیت فضای معماری نقش مهمی داشته که مهمترین نقش آن بالا بردن صفات کیفی فضاست. همچنین دارای مولفه های مهمی است که در مسیر فرایند طراحی معماری جهت خوانایی و هویت دهی به فضاها نقش اساسی دارند و طراحان باید به نوع تزیینات و میزان آن متناسب با فضا توجه نمایند. امید است نتایج حاصل از این مقاله مورد استفاده طراحان و هنرمندان قرار گیرد.