مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)
مسکن و محیط روستا دوره 42 بهار 1402 شماره 181 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
خانه های روستایی بوشهر به عنوان بخشی ارزشمند از تاریخ معماری ایران است که بر اساس نیازهای اقلیمی، فرهنگی و معیشتی آن ها شکل گرفته است و برای درک ارزش آن ها نیاز به پژوهش های بسیار است. یکی از جنبه های مهم این ارزشمندی شناخت این بناها برای پاسخ گویی به نیازی اساسی برای ساکنین، یعنی خلوت است. عوامل گوناگونی در شکل گیری خلوت تأثیرگذار هستند ولی می توان سازمان دهی فضایی را مهم ترین عامل معرفی نمود؛ لذا برای درک بهتر و شناخت دقیق تر شکل گیری خلوت و چگونگی پاسخ گویی خانه های روستایی بوشهر به آن، ضرورت دارد سازمان دهی فضایی آن ها مورد واکاوی قرار گیرد. ابتدا با نمونه گیری هدفمند نُه خانه روستایی از مجموع روستاهای بررسی شده انتخاب شدند. سپس پنج شاخص سنجش خلوت شامل سلسله مراتب دسترسی، عمومی و خصوصی بودن فضاها، ارتباط و حریم بصری، دسترسی بصری و خوانایی از مبانی نظری پژوهش استخراج گردید. در مرحله بعد برای تحلیل نمونه ها از تکنیک تحلیل گراف نمایانی جهت استخراج داده ها از نقشه های ترسیم شده به کمک ابزارهای هم پیوندی، ارتباط، عمق گامی، عمق متریک و زاویه دید به کمک نرم افزار دپس مپ استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که خانه ها در عین داشتن سازمان دهی فضایی مشابه، در عمق و سلسله مراتب دسترسی به فضاها دارای تفاوت هایی هستند. نتایج نشان می دهد تفاوت در نوع دسترسی و جانمایی فضاها باعث ایجاد مرزبندی های متفاوت در خانه ها شده است که همین موضوع باعث تفاوت در خلوت کسب شده آن ها دارد. در برخی خانه ها باتوجه به کمتر بودن میزان شاخص های هم پیوندی، ارتباط و عمق، دارای نفوذپذیری و یکپارچگی کمتر و نیز سلسله مراتب دسترسی بیشتر بوده؛ بنابراین از میزان خلوت بیشتری بهره می برند. در ضمن اتاق ها (به خصوص اتاق خواب) و سرویس خانه ها که جزء عرصه خصوصی هستند دارای بیشترین عمق و کمترین میزان هم پیوندی بوده که نشان از بالاتر بودن درجه خلوت آن ها دارد و در مقابل، فضای ورودی و حیاط با کمتر بودن این شاخص ها عمومی ترین فضاها هستند.
تعیین نقاط بهینه برای احداث اقامتگاه بوم گردی در محدوده روستای نمارستاق با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه بوم گردی در نواحی طبیعی سراسر جهان به یک فعالیت مهم اقتصادی تبدیل شده و برای گردشگران فرصتی را پدیده آورده است تا بتوانند نمادهای طبیعی و فرهنگی را تجربه کنند و اهمیت حفظ تنوع زیستی و فرهنگ های محلی را دریابند، درعین حال این فعالیت برای حفظ محیط زیست، درآمد و برای مردم منطقه، منفعت اقتصادی در پی داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر تعیین نقاط بهینه برای احداث اقامتگاه بوم گردی در محدوده روستای نمارستاق آمل است. تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش از نوع تحقیقات توصیفی - تحلیلی است. به منظور رسیدن به هدف تحقیق، با مرور منابع به جمع آوری اطلاعات در زمینه مکان یابی محل بهینه ایجاد اقامتگاه بوم گردی توسط روش های تصمیم گیری چند متغیره مکانی و سیستم اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد. معیارهای مؤثر بر مکان یابی پس از شناسایی، توسط کارشناسان حوزه گردشگری محلی سازی و نهایی شدند و نقشه های مربوطه به صورت رقومی تهیه گردید. معیارهای نهایی مورداستفاده در پژوهش حاضر عبارت اند از: شیب، پوشش گیاهی، فاصله از سکونتگاه ها، نزدیکی به راه های ارتباطی، نزدیکی به منابع آبی و اقلیم گردشگری. سپس معیارهای موردنظر با استفاده از روش AHP و فازی به ترتیب استاندارد و وزین شدند. درنهایت تلفیق لایه ها به روش WLC انجام شد و نقشه قابلیت نهایی برای ایجاد اقامتگاه بوم گردی به دست آمد. نتایج مربوط به وزن دهی معیارها نشان داد منابع آب سطحی، پوشش گیاهی، راه های ارتباطی، شیب، اقلیم گردشگری و سکونتگاه به ترتیب بیشترین تا کمترین وزن را دارا هستند. نتایج نهایی، تعداد 7 پلی گون را با قابلیت بیش از 70 درصد برای احداث اقامتگاه بوم گردی در روستای نمارستاق نشان داد. پلی گون شماره 1 بالاترین میزان قابلیت (7110/0) و پلی گون شماره 6 پایین ترین میزان قابلیت (6335/0) را دارد. درمجموع می توان گفت 82 هکتار از منطقه موردمطالعه دارای قابلیت بیش از 70 درصد برای ایجاد اقامتگاه بوم گردی است.
نقش سرمایه اجتماعی در توسعه روستایی مبتنی بر توان افزایی جوامع محلی؛ مطالعه موردی: روستای اشتیوان، شهرستان باخرز، استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توان افزایی و ظرفیت سازی روستائیان و تشکل ها، یکی از پیش شرط های توسعه پایدار است. یکی از راهبردهای مؤثر در توسعه پایدار روستایی، نقش سرمایه اجتماعی است. سرمایه اجتماعی حاصل تعاملات میان انسان ها، سازمان ها و نهادها است که مبتنی بر اعتماد و همدلی است و به واسطه مشارکت و همکاری اجتماعی تسهیل می شود. هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد سرمایه اجتماعی (اعتماد و مشارکت اجتماعی) در توسعه روستایی جهت توان افزایی جوامع محلی است. در این پژوهش، سرمایه اجتماعی شبکه جوامع روستای اشتیوان، ازطریق تکمیل پرسش نامه تحلیل شبکه ای و مصاحبه مستقیم با اعضای گروه های خرد توسعه روستایی بررسی می شود. پژوهش با رویکرد شبکه های اجتماعی انجام گرفت. بنابراین، کارگاه های مشارکتی بسیج منابع اجتماعی در روستا برگزار شد که خود زمینه ساز تشکیل گروه های خرد توسعه روستایی بود. به منظور تحقق توانمندسازی اجتماعی باید مؤلفه های سرمایه اجتماعی مانند مشارکت و اعتماد در میان افراد تقویت شود. پیوندهای اعتماد و مشارکت میان 113 عضو در 11 گروه خرد توسعه روستایی با استفاده از شاخص های کمی سطح کلان شبکه بررسی شد و سرمایه اجتماعی گروه های خرد توسعه در مراحل مختلف قبل و بعد از اجرای پروژه بررسی شد. نتایج نشان می دهد که میزان اعتماد، مشارکت و به نوعی سرمایه اجتماعی در قبل از اجرای پروژه در حد متوسط و گاهاً ضعیف بوده که پس از اجرای این پروژه میزان این مؤلفه ها افزایش یافته است. سرعت گردش و تبادل اعتماد و مشارکت بین افراد و نیز اتحاد و یگانگی بین افراد بعد از اجرای طرح افزایش یافته است. به طورکلی باتوجه به نتایج به دست آمده می توان بیان کرد که به دنبال اجرای این پروژه میزان سرمایه اجتماعی درون گروهی شبکه افزایش یافته و درواقع می توان استدلال نمود که پس از اجرای پروژه، با تقویت سرمایه اجتماعی، تحقق و ارتقای توانمندی جوامع روستایی امکان پذیر شده است.
تحلیل و بررسی الگوهای مسکن؛ مطالعه موردی: شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن پدیده ای متأثر از اجتماع، اقتصاد، فرهنگ و محیط است. این عوامل بر کالبد تأثیر گذاشته و الگوهای متفاوت مسکن را به وجود آورده است. اما امروزه به دلیل افزایش شهرنشینی، نیازهای متفاوت افراد کمتر موردتوجه قرار گرفته که این امر سبب بدمسکنی و بی مسکنی شده است. داشتن الگوهای مسکن همساز با نیاز کاربران باعث می شود مساکن باکیفیت تر به وجود آیند و از ادامه مساکن بی برنامه و نابسامان که سبب از بین رفتن سرمایه می شوند جلوگیری شود. با توجه به شناخت ارزش ها ی موجود در الگوها و به کارگیری آن در ساخت وسازهای جدید می توان دسته بندی جامعی از الگوهای مسکن داشت. بنابراین هدف موردنظر در این پژوهش تحلیل الگوهای مسکن در محلات مختلف شهر خرم آباد بر اساس شاخص های مؤثر بر شکل گیری الگوهای مسکن بوده است. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و نوع پژوهش از نوع کاربردی است. شیوه ها ی گردآوری اطلاعات به صورت مشاهدات میدانی و کتابخانه ای است. همچنین در این پژوهش به منظور تعیین الگوهای مسکن در شهر خرم آباد از بین شاخص های استخراج شده، از تحلیل خودهمبستگی فضایی (موران) استفاده شده است. از این ابزار برای بررسی توزیع فضایی عوارض استفاده می شود. الگو یی که هم زمان ویژگی های مکانی و خصوصیت توصیفی آن را بررسی می کند و مواردی که آماره موران آن ها یک یا نزدیک به مثبت یک است دارای همبستگی فضایی و به صورت خوشه ای هستند که شامل: عوامل نابرابری، عوامل اقلیم، شیب، آسایش اقلیمی، شکل شبکه معابر، سلسله مراتب معابر، سطح اشغال، قیمت زمین، درآمد خانوار، تراکم ساختمانی و هزینه مسکن در الگوهای متفاوت مسکن در شهر خرم آباد مؤثر هستند و کمتر متأثر از شاخص ها ی قومیت و خویشاوندی، نوع خانوار، سبک زندگی و ارزش های حاکم بر جامعه، دانه بندی، همگونی شغلی است. بنا بر بررسی های انجام شده، الگوهای مسکن در خرم آباد متأثر از 4 بعد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی است که می توان در جهت دستیابی به الگوی مناسب برای برنامه ریزی مسکن از آن بهره برد.
ارزیابی تأمین مسکن موقت در روستای چن سولی پس از سیل 1398 گلستان از منظر کفایت فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأمین مسکن موقت از مراحل مهم برنامه های بازتوانی پس از سوانح است که نقش تعیین کننده ای در بازتوانی آسیب دیدگان دارد و تا پایان بازسازی مسکن دائم امکان ازسرگیری فعالیت های عادی زندگی را فراهم می سازد. اما غالباً برنامه های تأمین مسکن موقت با چالش های فراوانی روبه رو هستند و از جنبه های مختلفی ازجمله کفایت فرهنگی با جامعه آسیب دیده موردانتقاد قرار می گیرند. این مطالعه با بررسی فرایند تأمین مسکن موقت در روستای چن سولی پس از سیل 1398 گلستان، که با رویکرد بهره گیری از معماری بومی به انجام رسیده است، به ارزیابی نقش کفایت فرهنگی بر موفقیت تأمین مسکن موقت و رضایتمندی ساکنین می پردازد. پژوهش حاضر باهدف شناسایی معیارهای کفایت فرهنگی مسکن موقت پس از سانحه از رویکرد کیفی و روش تحلیل محتوای قوم نگارانه استفاده نموده است. مصاحبه های نیمه ساختاریافته و مشاهده مشارکتی، ابزار اصلی جمع آوری داده های میدانی بوده اند و انتخاب نمونه ها به صورت هدفمند صورت پذیرفته است. ضمناً جهت اولویت سنجی معیارهای شناسایی شده و نیز سنجش صحت و اعتبار یافته ها، یک پیمایش کمّی از 10 متخصص بازسازی به انجام رسیده است. از مجموع بررسی ها 21 معیار برای کفایت فرهنگی مسکن موقت شناسایی و در قالب 7 مقوله دسته بندی شدند. یافته های مزبور نشان می دهد توجه به ویژگی های فرهنگی تأمین مسکن موقت تنها به فرم و ابعاد زیبایی شناسانه آن خلاصه نمی شود، بلکه باید مجموعه ای از منابع، مهارت ها، تکنولوژی، فرم و شکل، تعاملات اجتماعی - اقتصادی، سناریوهای استفاده بلندمدت و البته مشارکت ذی نفعان را مدنظر داشته باشد و با شناخت تنوع بهره برداران ازلحاظ ویژگی ها، نیازها و ظرفیت ها بتواند شرایط آسایشی را بهبود ببخشد. درنهایت تأکید می شود، اگرچه تحقیق حاضر بر کفایت فرهنگی مسکن موقت متمرکز است، اما نتایج تحقیق نشان می دهد این هدف تنها با طراحی جداگانه واحدهای موقت حاصل نمی شود. ضمناً بعد فرهنگی از دیگر ابعاد اجتماعی، اقتصادی، جغرافیایی و محیط زیستی اسکان موقت جدا نیست و از آن ها تأثیر می پذیرد و متقابلاً بر آن ها اثر می گذارد.
ارزیابی نقش طرح هادی روستایی بر زندگی روستائیان؛ مطالعه موردی: دهستان رشتخوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مهیا بودن آثار کالبدی مناسب و تأمین تسهیلات لازم زندگی متناسب با شرایط زمان از عوامل اصلی کیفیت زندگی در مجتمع های زیستی به ویژه در نواحی روستایی است. این امر در جهت برنامه ریزی های روستایی در سطح ملی در کشور ازطریق دولت فراهم می شود. لذا هدف پژوهش حاضر، ارزیابی پیامدهای اجرای طرح هادی روستایی بر بهبود کیفیت زندگی روستائیان در دهستان رشتخوار است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی – تحلیلی است که در آن داده های میدانی لازم با ابزار مشاهده، مصاحبه و تکمیل پرسش نامه تهیه شد. جامعه آماری در این پژوهش، شامل خانوارهای روستاهای دهستان رشتخوار است که 3192 نفر است. منطقه موردمطالعه دارای 26 روستای دارای سکنه بوده که دراین بین 12 روستا که طرح هادی در آن ها اجرا شده به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تعیین خانوارهای نمونه، نخست با بهره گیری از فرمول کوکران تعداد 343 خانوار به مثابه حجم نمونه محاسبه شد که جهت افزایش اعتبار نتایج به 350 نمونه افزایش یافت و سپس نمونه های پژوهش با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. همچنین برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، استنباطی و مدل آنتروپی شانون و مدل Topsis استفاده شد. بر اساس نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر اختلاف معناداری بین متغیرهای مختلف کیفیت زندگی وجود دارد و بیشترین سطح از مؤلفه های کیفیت زندگی مرتبط با عوامل کالبدی - زیرساختی است. از سویی دیگر، اثر لاندای ویلکز با مقدار (F=847/359, V= 0/071) و سطح معناداری (sig= 0/000) حاصل شده است. درنتیجه تفاوت زیادی بین ابعاد مختلف کیفیت زندگی در سطح اطمینان 99 درصد وجود دارد. به طورکلی می توان گفت که آثار طرح هادی در کیفیت زندگی روستاهای موردمطالعه یکسان نبوده و پیامدهای آن توانسته در حد متوسط باعث کیفیت زندگی خانوارهای روستایی در این منطقه شود. درنهایت با توجه به نتایج به دست آمده برای اجرای صحیح طرح های هادی روستایی و ارتقای کیفیت زندگی روستائیان منطقه و به منظور جلوگیری از اتلاف سرمایه و منابع محلی و ملی و رعایت راهبردها، راهکارهایی ارائه شد.
سازگاری حرارتی با توجه به آرای واقعی در مسکن بومی جزیره کیش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
احساس انسان نسبت به محیط اطرافش ازطریق بررسی هم زمان عوامل اقلیمی چون دما، رطوبت نسبی یا جریان هوا ممکن است. این متغیرها که موجودیت خود را از شرایط محیطی می گیرند بر آسایش تأثیرگذار بوده و پاسخ های حرارتی انسانی تحت تأثیر آن ها شکل می گیرد؛ لذا ترکیب این عوامل، تأثیر روانی و فیزیکی اجتناب ناپذیری بر شرایط آسایش انسان دارد. لذا هدف اصلی پژوهش، بررسی شرایط حرارتی محیط است که در همبستگی با پاسخ های انسانی بوده و می تواند پیش بینی قابل اعتمادی از شرایط راحتی داشته باشد. سازگاری حرارتی نیز به عنوان الگوی نظری ارزیابی پژوهش انتخاب و میزان اعتبار آن موردبررسی قرار گرفته است. مقاله حاضر، هماهنگ با پروژه اشری-884، به تخمین دمای خنثی و حدود آسایش حرارتی ساکنین ساختمان های مسکونی جزیره کیش، در طول دو دوره فصلی معتدل رو به گرم و گرم می پردازد. داده های به دست آمده حاصل از مطالعات میدانی پژوهش در اقلیم گرم و مرطوب، برای پیش بینی آسایش حرارتی به کمک ترکیبی از متغیرها با استفاده از روش آماری به نام تحلیل همبستگی و تحلیل رگرسیون، ازطریق نرم افزار اکسل، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. بنا بر نتایج بر اساس آرای واقعی، ساکنین در دمای بالاتری نسبت به آنچه در استانداردهای بین المللی بیان شده است، احساس راحتی می کنند. همچنین مشاهده می شود که متوسط دمای داخل در همتایی با دمای آسایش بوده است و از آن مهم تر، همبستگی قابل قبولی بین دمای خنثی و متوسط دمای ماهیانه خارجی ساختمان برقرار است که این مسئله شاهدی بر نظریه سازگاری است. ازآنجایی که در پژوهش حاضر حدود 4 درجه اختلاف بین دمای خنثی بر اساس آرای واقعی با دمای خنثی بر اساس آرای پیش بینی شده وجود دارد، و بر اساس مطالعات نیکل به ازای هر 1 درجه اختلاف در دمای خنثی، 7 درصد اختلاف در مصرف انرژی در همان فضا ایجاد می کند، لذا با کاربست نتایج به 28 درصد صرفه جویی مصرف انرژی بخش مسکونی نائل می شویم. از این رو معماران به سمت طراحی منطقی هدایت و وزارتخانه های مربوطه بر اصول علمی مصرف انرژی یاری می شوند. در مطالعه حاضر ساختمان های معاصر به صورت شاهد مطالعه مطرح هستند.
تحلیل فضایی ساختار معماری روستا در پدافند غیرعامل با مدل سازی VIKOR؛ مطالعه موردی: روستای یاسه چای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به کارگیری اصول و تدابیر پدافند غیرعامل به عنوان مجموعه ای از تمهیدات، اقدامات و طرح های غیرمسلحانه در سکونتگاه های انسانی نظیر روستا باعث کاهش آسیب پذیری و افزایش توان مجموعه سکونتگاه های روستایی در مقابله با تهدیدات طبیعی و غیرطبیعی می شود. بنابراین مسکن و بافت روستایی به عنوان مهم ترین عناصر کالبدی مناطق روستایی نیازمند نگاه اساسی هستند. هدف این مقاله، برقراری رابطه بین فرم مسکن و بافت روستا با اصول پدافند غیرعامل است و تلاشی برای یافتن و رتبه بندی انواع عناصر دفاع غیرعامل در منظومه دفاعی گذشته روستای یاسه چای است و چگونگی تأثیر مقوله دفاع و معماری دفاعی بر شکل کالبدی آن، جهت پایداری روستا در مقابل شرایط بحرانی است. روش این پژوهش ترکیبی از دو روش توصیفی - تحلیلی و پیمایشی است و دارای رویکرد توسعه ای کاربردی است و از ابزار پرسش نامه استفاده گردیده است. شیوه تجزیه وتحلیل اطلاعات با کمک نرم افزارهای GRAPHER، VISIO، SPSS و دیگر برنامه های آماری صورت گرفته است و جهت رتبه بندی معیارها از تکنیک VIKOR بهره گرفته شده است. بنا بر نتایجی که در مدل سازی VIKOR به دست آمد؛ تحلیل فضایی ساختار معماری و شهرسازی روستای یاسه چای بر اساس شاخص های پدافند غیرعامل بدین شرح است که عواملی همچون «استتار سیمای روستا با مصالح بوم آورد» و «پیش بینی فرم پلکانی خانه ها با بهره گیری از شیب زمین جهت کاهش آسیب ناشی از تخریب خانه ها» و «مکان یابی مناسب روستا با توجه به خاک مناسب و مرغوب برای کشاورزی، باغداری و زراعت در جهت تأمین اقتصاد ساکنین روستا» بیشترین امتیاز را کسب نموده اند و عواملی همچون «پیش بینی مساجد و حسینیه های روستا به عنوان سرپناه اضطراری» و «کنترل ورود و خروج خانه با تفکیک عرصه های عمومی و خصوصی فضای خانه ها» کمترین امتیاز را به دست آورده اند. همچنین در میان اصول پدافند غیرعامل، «مکان یابی مناسب روستای یاسه چای» بیشترین و «پیش بینی پناهگاه» کمترین تأثیر را در به وجود آمدن فرم مسکن و بافت روستا داشته اند.
ارائه مدل ارزیاب ی خطر سیل در استان همدان به منظور رده بندی آسیب پذیری و پیامدهای محتمل در مراکز جمعیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مدیریت بحران، ارزیابی ریسک سوانح و تحلیل مؤلفه های آن (خطر و تهدید، آسیب پذیری و پیامد) به منظور تعریف اقدامات پیشگیری، کاهش آثار و حتی آمادگی جهت پاسخ بهنگام در مواجهه با انواع سوانح بیش از قبل موردتوجه است. در حال حاضر هرچند محققین و سازمان های بین المللی ذی ربط با توجه به پیچیدگی مدیریت ریسک، سعی در ارائه روش هایی برای ارزیابی ریسک، تحلیل آسیب پذیری و رده بندی پیامدهای مؤثر در یک سیستم در مواجهه با سوانح نموده اند، لیکن اکثر روش ها بر مبنای اهداف محققین و شاید به صورت سلیقه ای (بر حسب دقت و راحتی کار) انتخاب می گردد. بر این اساس، این تحقیق با نگاه تطبیقی به برخی از روش های موجود و انتخاب روشی مناسب، با هدف ارائه مدل ارزیابی خطر سیل در استان همدان به منظور رده بندی آسیب پذیری و پیامدهای محتمل در مراکز جمعیتی انجام گرفته است. لذا ابتدا با استفاده از روش کتابخانه ای و تجزیه وتحلیل یافته های مطالعات موجود و بررسی تطبیقی آن ها، روش مناسب برای استان همدان به صورت ترکیبی از روش توزیع گمبل، مدل K میانگین و خوشه بندی فازی پارامترهای تأثیرگذار، است. در این روش با پیاده سازی و ترکیب لایه های استاندارد پارامترهای تأثیرگذار ازطریق AHP فازی و لایه خطر سیل که ازطریق ماتریس استانداردشده نظرات کارشناسان در نرم افزار GIS به دست آمده، نقشه خطر سیل تهیه و سپس مراکز جمعیتی (شهرها) طبقه بندی می شوند. در ادامه با اجرای روش، رده بندی مراکز در معرض خطر استان همدان به ترتیب شهرهای همدان، ملایر، تویسرکان، نهاوند، اسدآباد، کبودرآهنگ، رزن، بهار، فامنین و قروه درگزین به دست آمد. لذا شهر همدان به عنوان مرکز استان همدان در پهنه ریسک نسبی زیاد تا خیلی زیاد قرار گرفته و با توجه به تراکم جمعیت بالا نسبت به سایر شهرهای استان، در اولویت برآورد دقیق ریسک، تحلیل آسیب پذیری و اقدامات کاهشی قرار دارد.
شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار در بازسازی پایدار مجموعه های مسکونی پس از جنگ؛ نمونه موردی: سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ به طورکلی نه تنها بر جوامع انسانی بلکه بر محیط زیست نیز آثار منفی زیادی دارد. در سوریه، بخش مسکونی عمدتاً تحت تأثیر تخریب گسترده قرار گرفته است که باید در اولویت استراتژی ها و برنامه های بازسازی قرار گیرد تا مسکن موردنیاز افراد آواره تأمین گردد. در این پژوهش، سعی شده است استراتژی های بازسازی مسکن پس از جنگ در سوریه با رویکرد پایدار ارائه گردد. مطالعات انجام شده از ادبیات موضوع و بررسی نمونه های اجراشده در کشورهای جنگ زده جهان نشان می دهد که بازسازی می تواند فرصتی برای دستیابی به توسعه پایدار باشد؛ به شرطی که در چهارچوب برنامه های توس عه بلندمدت در نظر گرفته شده شود. مقاله حاضر متمرکز بر یافتن دیدگاه ها و راه حل های نوین برای بازسازی پایدار واحدهای مسکونی که به طور جزئی پس از جنگ تخریب شده اند، است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا مفهوم بازسازی و رویکردهای آن را بیان می کنیم، سپس معماری مسکن بومی دمشق را موردبررسی قرار داده و به مطالعه تجربیات جهانی کشورهای مختلف در بازسازی های پس از جنگ می پردازیم. با توجه به شرایط هر کشور و بررسی شرایط سوریه پس از جنگ، به ویژه شهر دمشق، می توان راهبرد مناسبی برای بازسازی انتخاب کرد. به این منظور یک مجموعه مسکونی را که دچار آسیب های جنگ در سوریه بود انتخاب و بررسی شد. در این زمینه، کار میدانی و پرسش نامه ای جهت دستیابی به مهم ترین مؤلفه ها در پروژه های بازسازی پایدار مسکن پس از جنگ متناسب با وضعیت بستر تحقیق صورت گرفت. با بهره گیری از پرسش نامه، نظر خبرگان در مورد تأثیر گذارترین مؤلفه ها در چنین پروژه هایی به دست آمد. نتایج پرسش نامه نشان می دهد که این مؤلفه ها بر ابعاد زیست محیطی و بعدازآن ابعاد اجتماعی اهمیت بیشتری دارند اما بر ابعاد اقتصادی اهمیت کمتری دارد. درنهایت مؤلفه های پایداری زیست محیطی و پایداری اجتماعی به ترتیب اولویت بیان شده اند.