این مقاله به بررسی جایگاه مدیریت روستایی، چالش ها و فرصت های توانمندسازی ذینفعان محلی و تأثیر آن بر تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان سمنان پرداخته است. در این راستا، با این که «توانمندسازی مولد» ذینفعان محلی تضمین کننده پایداری ابعاد توسعه و تحول کالبدی است لیکن رویکرد مدیریت «بالا به پایین» و «حکومت محور»، موجب «توانمندسازی نامولد» ذینفعان محلی در منطقه مورد مطالعه شده و نتوانسته است آن ها را به مثابه یکی از عناصر قدرت در حوزه مداخله مدیریت روستایی درآورد. برای تبیین دقیق موضوع ، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ارتباط بین شاخص های روش و احساس توانمندسازی ذینفعان محلی و شاخص های تحول کالبدی سکونتگاه های روستایی را در قالب 21 شاخص، سنجیده است. یافته های حاصل از آزمون های آماری کندال تااوبی و رگرسیون، نامناسب بودن جایگاه شاخص های توانمندسازی ذینفعان محلی در فرایند مدیریت روستایی را آشکار ساخت. به سخن دیگر، عملیاتی کردن روش توانمندسازی ذینفعان محلی به صورت «قدرت بر» و سلطه آمیز نتوانسته است احساس معنا دار بودن، شایستگی، خودباوری، اعتماد، قدرت و توانمندی را در بین ذینفعان محلی ایجاد نماید. به این ترتیب در فرایند مدیریت روستایی، گیرندگان و بروزدهندگان «توانمندسازی نامولد» هنوز به شکل فزاینده ای غلبه دارند، به گونه ای که باعث نارسایی در فرایند تحولات کالبدی سکونتگاه های روستایی استان سمنان در ابعاد مسکن، خدمات زیربنایی، بهداشت محیط، وضعیت مالی، شبکه معابر، روابط اجتماعی و کاربری اراضی شده است. بنابراین نیاز است رویکرد حاکم بر فرایند مدیریت روستایی تغییر یابد و یا اصلاح شود. در این ارتباط، انتخاب سیاست های اجتماعی و اقتصادی مناسب دولت و به کارگیری روش های مناسب توانمند سازی مولد ذینفعان محلی در فرایند مدیریت روستایی، مورد تأکید می باشد. رویکردی که در آن نگاه قبلی با اصالت متخصص از «بالا به پایین»، جایگزین ابتکارات محلی از« پایین به بالا» شود و مدیریت روستایی اجتماع محور از طریق روش های توانمندسازی مولد ذینفعان محلی، فرصت مناسبی برای تحولات مثبت کالبدی سکونتگاه های روستایی، فراهم سازد.