مسکن و محیط روستا (مسکن و انقلاب)
مسکن و محیط روستا دوره 34 پاییز 1394 شماره 151 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
سوانح طبیعی در ایران سالانه خسارات و تلفات وسیعی را در سطوح مختلف سکونتگاه های شهری و روستایی به دنبال دارد. در این میان سکونتگاه های روستایی به دلیل ضعف های کالبدی قربانی جدی تری در این سوانح اند. بازسازی روستاها به دنبال سوانح عمدتاً با سیاست های مختلفی انجام می گیرد. در حالت کلی زمانبر و پرهزینه بودن درجاسازی در تخریب های وسیع، تصمیم گیران دولتی را به سمت و سوی جابه جایی کالبدی روستا جهت استقرار سریعتر اهالی و سروسامان دادن آن ها سوق می دهد. در حالی که آسیب ها و شکست های مکرر این سیاست معمولاً آن را به عنوان آخرین راه حل پیشنهادی در بازسازی مطرح می نماید. اما آیا نمی توان الزاماتی را جهت بازسازی موفق مبتنی بر جابه جایی تدوین نمود و آیا هیچ یک از روستاهایی که با این رویکرد بازسازی شده اند مورد پذیرش اهالی خود واقع نشده اند؟ از آنجا که روستای اسطلخ کوه از جمله معدود سکونتگاه هایی است که توانسته با وجود جابه جایی به دنبال زلزله سال 1369رودبار و منجیل همچنان پویایی خود را حفظ نماید، علل بقای هویت آن از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این پژوهش که به شیوه کیفی صورت پذیرفته، سعی شده با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری اسناد و مدارک در خصوص تدوین مبانی نظری و بررسی کیفیت حال حاضر روستا (از طریق مطالعات میدانی و انجام مصاحبه های عمیق و نیمه عمیق) با وجود گذشت بیش از بیست سال از جابه جایی، دلایل بقا و حفظ ارزش های کالبدی و فضایی روستای جدید، به دیده تحلیل نگریسته شود. در نهایت به نظر می رسد دلایلی نظیر ارتقای سطح بهداشت و کیفیت زندگی، مشارکت همه جانبه اهالی در تمامی مراحل بازسازی و رفع محدودیت ها و ضعف های روستا قبل از زلزله از جمله مالکیت های غیر دقیق از دلایل موفقیت نسبی این جابه جایی باشند. امید است اصول و راهبردهای یافت شده بتواند در حالت های مشابه جهت طرح های بازسازی مورد استفاده قرار گیرد.
استفاده از مشارکت نوجوانان در فرایند طراحی محیط (معرفی و آزمون روشی برای شناخت و به کارگیری معیارهای نوجوانان در ارزیابی ویژگی های محیط)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های مهم توسعه پایدار اجتماعی به وجود آوردن فرصت مشارکت کودکان و نوجوانان است که تأثیر عمیقی بر رشد فردی و ذهنی آنان می گذارد. تا کنون در کشور ما کودکان و نوجوانان از فرایند برنامه ریزی، علی رغم دغدغه طراحان و برنامه ریزان در بهبود کیفیت های محیطی با مشارکت مردم (و سهم بزرگ کودکان و نوجوان از جمعیت) نادیده گرفته شده اند. این مسئله در روستاها به دلایل ساختار نظام برنامه ریزی تمرکز گرا و ویژگی های فرهنگی در طرح های هادی نمود بیشتری یافته است و این مسئله لزوم ساخت و بومی سازی مدل ها و ابزارهای مشارکتی به عنوان یک ضرورت پر رنگ تر می نماید. پژوهش حاضر با روش ترکیبی در روستاهای استان فارس با مشارکت نوجوانان انجام یافته است. مقاله به شرح تحقیقی می پردازد که در آن نوجوانان با کمک مدل مشارکتی و با استفاده از شاخص های کیفی محیط که از مطالعات پیشین بدست آمده به ارزیابی محیط زندگی شان می پردازند و ارزش شاخص های محیط مطلوب خود را در ترسیم جامعه ایده آل مشخص می نمایند. هدف این مقاله معرفی و آزمون کارایی مدلی برای استفاده از مشارکت نوجوانان در برنامه ریزی و طراحی در محیط واقعی جوامع روستایی استان فارس در ایران می باشد، ضمن آنکه مدل مورد نظر، کیفیت محیط را با استفاده از شاخص ها (در نمونه های موردی تحقیق از دیدگاه نوجوانان) ارزیابی و مقایسه می نماید. نتایج ارزیابی شاخص های کیفی و اهمیت هر یک از آن ها بستر ساز مشارکت نوجوانان در مراحل مختلف فرایند طراحی محیط روستا مانند ارزیابی شرایط موجود و تنظیم جدول سوات، ارزیابی گزینه های طراحی و زمان بندی اقدامات پیشنهادی طرح های هادی خواهد بود و توانایی اظهار عقیده و مداخله آنان در طراحی محیط زندگی شان را فراهم می کند. نتایج آزمون مدل پیشنهادی نشان می دهد که با وجود نقاط ضعف مدل مانند تعداد کم شاخص ها و معیارهای بکار رفته در آن برای اندازه گیری، مدل انتخاب شده برای استفاده از مشارکت نوجوانان نسبت به مدل های پیشین به دلیل طرح تحقیق ترکیبی و مزایای آن به ویژه در بستر نظام برنامه ریزی ایران، کارا و مؤثر می نماید؛ ضمن آن که مقایسه نتایج میزان رضایتمندی نوجوانان از وضعیت موجود محیط روستا بسیار کم و درصد زیادی از نوجوانان را خواهان مشارکت در برنامه ریزی و طراحی محیط زندگی در جامعه ایده آل و آرمانی شان ارزیابی می کند.
بررسی پیامدهای درجاسازی روستای عالیشاهی (نورآباد ممسنی) پس از زلزله 1389 فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در اغلب برنامه های بازسازی پس از سانحه، سیاست جابه جایی سکونتگاه به عنوان راه حلی مناسب در راستای کاهش خطر در مقابل سوانح قلمداد می شود. با این حال بررسی تجارب مختلف حاکی از آن است که پیامدهای جابه جایی به گونه ای بوده که عموماً بازماندگانی که جابه جا شده اند به دلایل مختلفی از جابه جایی رضایت نداشته و این امر در مواردی به خالی از سکنه شدن واحد های احداثی در روستای جدید و بازگشت به روستای قدیم منجر شده است. به منظور تبیین ضرورت بازنگری در اتخاذ سیاست جابه جایی سکونتگاه های روستایی در جریان بازسازی مسکن پس از سوانح، این پژوهش از طریق تجارب اجرایی نگارندگان در حین اجرا، مشاهدات میدانی و مصاحبه عمیق با روستاییان و با رویکردی کیفی و روش بررسی موردی به تحلیل پیامدهای سیاست درجاسازی روستای عالیشاهی در شهرستان نورآباد ممسنی استان فارس پس از زلزله سال 1389 می پردازد. درجاسازی روستای عالیشاهی نشان داد که در بسیاری از موارد، جابه-جایی روستاها پس از وقوع سانحه تنها گزینه پیش روی نمی باشد و در صورت حذف و یا کاهش موارد تهدید و آسیب-پذیری ساختگاه موجود، از منظر رضایت مندی و بهره گیری از سرمایه های موجود، سیاست درجاسازی هر چند با هزینه-های اولیه بالاتر، گزینه مناسب تری نسبت به جابه جایی و انتقال روستاییان است. در صورت درجاسازی سکونتگاه علاوه بر حفظ منابع معیشتی مردم، منظر روستا نیز تا حد امکان حفظ می شود. ضمن این که در فرآیند بازسازی باید همواره رفع مشکلات موجود در مسکن سنتی را درنظر داشته و به تناسب مسکن با اقلیم منطقه نیز توجه نمود. از سویی در این تجربه برخلاف تصور رایج که استفاده از مصالح بومی و تکیه بر دانش ضمنی روستاییان، منجر به کاهش سرعت بازسازی می شود، با حضور و مشارکت مردم در مراحل مختلف برپایی مسکن، این بازسازی در مقایسه با روستاهای مشابه، طبق برنامه زمانی از پیش تعیین شده انجام گردید.
مهریز قَصَبه دیروز، باغ شهر امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر مهریز امروزه در نزدیکی مسیر ارتباطی یزد به کرمان و در فاصله 25 کیلومتری جنوبی شهر یزد واقع شده است. با توجه به شرایط اقلیمی و توپوگرافی حاکم بر این محدوده سکونتگاه های موجود از تنوع بسیاری برخوردار هستند. اغلب بافت های شهری و روستایی منطقه مهریز در پیرامون کوهپایه های شیرکوه، طبق فرایندی ارگانیک و بر اساس تعامل انسان، معماری و طبیعت برپا شده و توسعه یافته است. شهر تاریخی مهریز با دارا بودن قنوات و باغات متعدد از نظر ریخت کالبدی از نمونه های منحصر به فرد در اقلیم گرم و خشک می باشد و نسبت به شهرهای دیگر منطقه یزد از منظر طبیعی وسیع تری برخوردار است، به طوری که در مطالعات پایه و ابتدایی در ساختار شهر این گونه به نظر می رسد که روند شکل گیری و گسترش آن، بر مبنای الگوی باغ شهر پایه ریزی شده است. بر این اساس پژوهش و مطالعه جهت شناخت دقیق روند تغییرات و تثبیت هویت شهری مهریز آغاز شده و با تأکید بر شفاف سازی روند تاریخی موضوع و همچنین خوانا سازی تغییرات کالبدی در محلات تاریخی شهر مهریز دنبال شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از مطالعات میدانی و کتابخانه ای، پاسخ این سؤال کلیدی که شهر امروزی مهریز از ابتدا بر اساس ساختار باغ محله ای به وجود آمده و یا از تجمع کالبدی چند قریه نزدیک به هم شکل گرفته و الگوی موجود متأثر از تغییرات ساختاری در این مناطق می باشد، روشن شده است. در واقع می توان گفت مهریز امروز که از نظر ساختار و منظر شهری همانند یک باغ، شهر به نظر می رسد، دستاورد توسعه و تجمیع کالبدی بافت سکونتگاه های روستایی موجود در منطقه و پیرامون قَصَبه کهن مهریجرد می باشد.
تأثیر مواد افزودنی بر مقاومت های مکانیکی خشت ساخته شده از خاک اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با وجود تعداد زیادی بناهای خشتی در ایران، اصفهان به عنوان یک شهر تاریخی در مرکز ایران دارای بناهای تاریخی و غیر تاریخی خشتی فراوان است که قدمت برخی از آنان چند صد سال است. همچنین روستاهای متعددی با بناهای کاملاً خشتی با ده ها هزار سکنه در داخل و خارج از منطقه اصفهان وجود دارد. اخیراً محققین بر روی بهبود رفتار مقاومتی بناهای خشتی شامل خواص مقاومتی خشت و روش های مرمت و مقاوم سازی سازه های خشتی موجود، متمرکز شده اند. به منظور بهبود خصوصیات مقاومتی خشت های تولیدی از خاک منطقه شمال شرق اصفهان (حبیب آباد) ، در این تحقیق تأثیر مواد افزودنی شامل ماسه، گچ، آهک، پودر آجر و کاه با درصد ها و ترکیبات مختلف، بر روی 21 طرح، مورد بررسی قرار گرفته است. پس از افزودن مواد مضاف به خاک و ساخت طرح ها، خصوصیات مقاومتی هر کدام از طرح ها با استفاده از آزمایش های مربوطه تعیین و با خشت ساده مقایسه شدند. آزمایش های انجام گرفته به دو دسته تقسیم می شوند. دسته اول، آزمایش های مربوط به خاک شامل درصد رطوبت خاک، دانه بندی، هیدرومتری، حد خمیری، حد روانی و درصد مواد آلی، که فاز اول پروژه محسوب می شود. دسته دوم، آزمایش های مربوط به خشت شامل آزمایش های مقاومت فشاری، خمشی، سایشی و وارفتگی بوده اند که می توان آن ها را فاز دوم پروژه دانست. آزمایش های انجام گرفته و روابط استفاده شده در این تحقیق بر اساس دستورالعملCentre for the Development of Enterprise (CDE) به کار برده شده اند. اجرای این طرح ها و انجام آزمایش های انجام گرفته بر روی آن ها در مدت زمانی به طول 8 ماه در آزمایشگاه خاک و مصالح ساختمانی دانشگاه اصفهان صورت گرفت. بر اساس نتایج حاصل از آزمایش ها، افزودن مواد مضاف به خشت، می تواند از ایجاد ترک های عمیق در آن جلوگیری کند. برای خاک منطقه شمال شرق اصفهان بهترین ماده افزودنی به خشت جهت بهبود مقاومت های مکانیکی آن، گچ و یا ترکیب پودر آجر و گچ می باشد. مناسب ترین مقدار، 25% وزنی گچ و یا ترکیب 10% پودر آجر و 20% گچ است که باید به خاک اضافه شود. در بین مواد افزودنی، آهک همواره نقشی منفی در جهت کاهش مقاومت های مکانیکی خشت دارد که استفاده از آن توصیه نمی گردد. واژگان کلیدی:
بررسی رضایت مندی روستائیان از کیفیت مساکن جدید روستایی (مطالعه موردی: شهرستان شفت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسکن نقش بسیار مهمی در کیفیت زندگی جامعه بشری داشته و بخشی بزرگی از هزینه های زندگی خانوارها را به خود اختصاص می دهد. با توجه به بالا بودن تأمین هزینه مسکن، دولت ها معمولاً برای کمک به تأمین مسکن به ویژه برای خانوارهای کم درآمد از طریق احداث مسکن اجتماعی و اعطای وام های کم بهره اقدام می کنند. در ادامه سیاست های توسعه روستایی کشور، اعطای وام کم بهره مسکن روستایی سال های اخیر زمینه ساخت تعداد قابل توجهی از بناهای مسکونی را در سراسر روستاها پدید آورده است و بالا بودن حجم این ساخت و سازها تغییراتی محسوسی را در چهره ظاهری و کیفیت سکونت روستایی ایجاد کرده است. به منظور آشنایی با چگونگی این تغییرات، مقاله حاضر میزان رضایت مندی روستائیان را از کیفیت ساخت و سازهای جدید مسکونی مورد بررسی قرار می دهد. داده های به کار گرفته شده در تحقیق حاضر از طریق بررسی میدانی و تکمیل پرسشنامه در ده روستای شهرستان شفت از استان گیلان بدست آمده است. یافته های مهم تحقیق نشان می دهد که خانوارهای روستایی استفاده کننده از وام مسکن روستایی در محدوده مورد مطالعه از کیفیت مسکن جدید رضایت بالایی دارند. رضایت مندی از مسکن جدید مواردی چون کیفیت بهتر فیزیکی و مقاومت بیشتر آن در برابر حوادث طبیعی، نمای بیرونی بهتر، مصالح و امکانات مناسب به کار رفته در داخل بنا، محافظت بهتر در برابر عوامل طبیعی، تسهیلات و امکانات رفاهی و به طور کلی احساس راحتی و آسایش بیشتر را در بر می گیرد. نتایج آزمون کروسکال والیس در این تحقیق نشان داد که میزان رضایت مندی روستائیان از کیفیت مسکن جدید با توجه به موقعیت جغرافیایی، اندازه جمعیتی روستاها، مساحت مسکن جدید، مدت زمان ساخت مسکن و محل سکونت قبلی خانوارهای روستایی متفاوت می باشد.
تبیین سنجش میزان فرسودگی کالبدی با استفاده از تلفیق روش TOPSIS و AHP در پهنه های سکونتی (مورد پژوهشی: شهر مراوه تپه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بافت های تاریخی و قدیمی شهرها و روستاهای کشور جزئی از میراث فرهنگی و تاریخی آن ها محسوب می شوند. این بافت ها با گذشت زمان و عدم توجه و نگهداری مناسب، دچار فرسودگی و اضمحلال کالبدی و عملکردی می گردند. بنابراین حفظ، بهسازی کالبدی و توانمندسازی عملکردی آن ها اجتناب ناپذیر است. این فرسودگی ها علاوه بر پهنه های شهری در روستاها نیز دیده می شود. سنجش میزان فرسودگی کالبدی این پهنه ها جهت انتخاب الگوی مداخله صحیح ازجمله مهم ترین چالش های پیش روی برنامه ریزان و مدیران شهری است. از این رو تدوین الگوهای مناسب جهت شناسایی صحیح پهنه های فرسوده و اولویت بندی آن ها ضروری به نظر می رسد. بر این اساس هدف این پژوهش نخست، بازشناسی شاخص های فرسودگی کالبدی پهنه های شهری و روستایی است چراکه با توجه به مطالعات صورت گرفته نمی توان فرسودگی بافت های شهری را تنها منوط به 3 عامل نمود و بر اساس آن به تدوین الگوی مناسب جهت سنجش آسیب پذیری و فرسودگی کالبدی پرداخته شود. از دیگر جنبه هایی که این پژوهش بر آن تأکید دارد شیوه سنجش شاخص ها و بهره گیری از تحلیل فازی به جای تحلیل بولین است که در این پژوهش با بهره گیری از تحلیل مکانی- فازی با قابلیت پردازش داده های مبهم و تلفیق آن با روش 1TOPSIS، جهت سنجش شاخص ها به تدوین روشی مناسب جهت سنجش میزان فرسودگی پهنه های شهری و روستایی پرداخته شده است. برای تعیین کاربست این روش ترکیبی مورد نظر شهر مراوه تپه از استان گلستان در پژوهش حاضر انتخاب گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کل پهنه های شهر به 4 سطح قابل تقسیم است، که شامل پهنه های مطلوب ، پهنه های فرسوده ی شدید کالبدی (اولویت اول مداخله)، پهنه های نسبتاً فرسوده کالبدی (اولویت دوم) و پهنه های نیازمند بهسازی (اولویت سوم) می باشند.
شناسایی اولویت های کوچک سازی مسکن به منظور بهبود کیفیت کالبدی محلات حاشیه نشین شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در شهر مشهد 8 پهنه عمده و 42 محله حاشیه نشین وجود دارد. براساس آمار سال 1385 این محلات 804000 نفر جمعیت و 6354 هکتار وسعت دارد که 33% از جمعیت و 22% از وسعت شهر مشهد را شامل می شود. ارزیابی شرایط کیفی مسکن در این محلات حکایت از وضعیت نامناسب آن دارد. این در حالی است که در بررسی تجربیات جهانی در خصوص ارتقای کالبدی محلات حاشیه نشین و بهبود شرایط کیفی و کمی مسکن، موضوع کوچک سازی مسکن اهمیت ویژه ای دارد. کوچک سازی مسکن عبارتست از فضایی که با حداقل امکانات، شرایط مناسب زیستی- سکونتی را جهت رشد مادی و معنوی ساکنان خود فراهم می سازد. منتهی موفقیت چنین رویکردی می بایست با توجه به شرایط اجتماعی، اقتصادی و طبیعی هر مکان انجام گیرد. با توجه به این مسئله در این مطالعه با هدف بررسی و اولویت بندی محلات حاشیه نشین شهر مشهد در خصوص کوچک سازی مسکن، ضمن تشکیل مدل مفهومی تحقیق، اقدام به انتخاب 14 شاخص از ویژگی های اجتماعی، اقتصادی و طبیعی محلات حاشیه نشین شد. تعدد محلات و وسعت بالای آن، توجه به این اولویت بندی را ضرورت می بخشد. طی دهه های مختلف روش های گوناگونی به منظور شناسایی مناطق دارای ولویت مطرح شده اند. در این میان روش های مبتنی بر سیستم پشتیبانی فضایی چند معیاره (MC-SDSS) به دلیل تلفیق مدل های تشخیص چند معیاره و سیستم اطلاعات جغرافیایی دارای اهمیت ویژه ای می باشند که در این مطالعه مورد تأکید قرار گرفته است. بهره گیری از این روش به منظور شناسایی اولویت های کوچک سازی مسکن در دو سطح دارای اهمیت است. اول: در سطح محلات و مقایسه و اولویت بندی آن ها و دوم؛ در سطح هر محله و اولویت بندی واحدهای مسکونی آن. این مطالعه به طور خاص به اولویت بندی محلات حاشیه نشین شهر مشهد می پردازد. یافته ها نشان می دهد که محلات گلشهر، کوی شیخ حسن، بازه شیخ و شهرک شهید رجایی دارای اولویت های نخست کوچک سازی مسکن در شهر مشهد می باشند.