محمود ندیمی هرندی

محمود ندیمی هرندی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

«محلِ اخلاص»؟ «محکِ اخلاص»؟ «مُخِّ اخلاص»؟ «میخِ اخلاص»؟ «محضِ اخلاص»؟ در عبارتی از صد میدان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: صد میدان کشف الأسرار أنس التائبین حدیقه الحقیقه تحریف نقد و تصحیح متون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵ تعداد دانلود : ۴۹
 بیان مسئله: صد میدان یکی از قدیم ترین آثار عرفانی به زبان فارسی است که حاصلِ مجالسِ خواجه عبداللّه انصاری در محرّم 448ق بوده است. میدانِ بیست ویکم از صد میدان درباره توکّل است و در آن آمده است: «توکّل قنطره یقین است و عمادِ ایمان و محلِ اخلاص». این سخن در کتاب های دیگر مانند تفسیر کشف الأسرار، أنس التَّائبین و حدیقه الحقیقه نیز نقل شده است؛ امّا در دست نوشت ها و چاپ های این متون، ترکیبِ «محلِ اخلاص» به چهار گونه دیگر نیز آمده است: «محکِ اخلاص»، «مُخِّ اخلاص»، «میخِ اخلاص» و «محضِ اخلاص». هرکدام از مصحّحانِ این متون به گونه ای این ترکیب را پذیرفته و چاپ کرده اند: سرژ دو بورکوی و علی اصغر حکمت: «محلِ اخلاص»؛ محمّدسرور مولایی: «محکِ اخلاص»؛ علی فاضل: «مُخِّ اخلاص»؛ محمّدعلی موحّد و نیز حسن نصیری جامی: «میخِ اخلاص». از میان این پنج ضبط، کدام یک درست است؟ این پژوهش به بررسی این عبارت از صد میدان در دو چاپِ اصلیِ آن پرداخته است. روش: این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با شناساییِ منابعِ گوناگونی که عبارت پیش گفته در آن آمده، در تلاش است تا با استناد به دلایل متعدّد نسخه شناسی، زبانی و بلاغی، ضبط صحیح ترکیب یاد شده را مورد بررسی قرار دهد. یافته ها و نتایج: از میان ضبط های پنجگانه مذکور، ضبط برتر و صحیح «محلِ اخلاص» است. همچنین پژوهش حاضر بر اهمیّتِ یافتنِ منابع و مآخذِ مؤلّف در متونی که نسخه های خطی معتبر ندارند و اهمیّتِ شناختِ منابعِ جنبی در تصحیحِ آن متون تأکید کرده است.
۲.

فاء اعجمی و تصحیف و تحریف آن در نسخِ خطیِ متأخّر با شواهدی از دیوان قطران تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فاء اعجمی تصحیف تحریف نسخِ خطیِ متأخر دیوان قطران تبریزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۸
فاء اَعْجَمی صامتی است که در قدیم در کتابت به شکلِ «ڤ» (با سه نقطه فوقانی) نشان داده شده است و دراصل یک سایشیِ دولبیِ واکدار (β) بوده است. به تدریج، فاء اعجمی (β) بر اثرِ تحوّل، به واج های دیگر (f، v، b و p) تبدیل شده است. در نتیجه این تحوّلِ زبانی و با از بین رفتنِ فاء اعجمی در زبان فارسی، به تدریج شکلِ مکتوبِ این حرف، یعنی «ڤ» (با سه نقطه فوقانی)، برای عمومِ کاتبانِ نسخِ خطی غریب و ناآشنا نمود و از این رو، وقتی آنان از روی یک نسخه خطی قدیمی استنساخ می کردند، از شناختِ آن حرف ناتوان بودند و خواسته یا ناخواسته آن را تصحیف یا تحریف می کردند. در مقاله حاضر، با تکیه بر شواهدی از دیوان قطران تبریزی، به تبیینِ مسئله تصحیف و تحریفِ فاء اعجمی در نسخِ خطیِ متأخّر پرداخته ایم.
۳.

خاک خواری و بازتاب آن در متون کهن فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خاک خواری گِل خواری متون کهن فارسی و عربی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۴۹
تبیین مسئله: خاک خواری، یعنی عادت به خوردنِ خاک وگِل و نظایر آن، سابقه طولانی در سراسر جهان دارد. این پدیده در متون کهن فارسی و عربی نیز به صورت های مختلف انعکاس یافته است و طیف های گوناگونی از مردم، اعمّ از زاهدان و صوفیان، خلفا و پادشاهان و دولتمردان، فُقرا، زنان، کودکان، دیوانگان و عموم مردم به آن گرایش داشته اند. در این پژوهش به بررسیِ بازتابِ خاک خواری در متون نظم ونثر فارسی و عربی پرداخته ایم.روش: این پژوهش را به روش توصیفی- تحلیلی انجام داده ایم و با شناساییِ منابعِ گوناگونی که در آنها اشاره ای به خاک خواری شده است و استناد به آنها به بررسی و تحلیل موضوع پرداخته ایم.نتایج: چنان که از شواهد متون کهن برمی آید، خاک خواری، گذشته از جُنون، غالباً به سببِ فقر، زُهد و ورع، التذاذ و اعتیاد، و یا ویارِ زنانِ باردار بوده است. رواجِ امثالِ گوناگون در میانِ اقوامِ ایرانی با مضمونِ خاک خواری نشانگرِ میزانِ شیوع و همچنین دشواریِ ترکِ این عادت بوده است. جُز زاهدانِ قرونِ نخستین اسلام که خاک خواری را نوعی زهد و ورع و پرهیز از امور دنیوی و تقیّد به حلال خواری و کم آزاری می پنداشته اند، شاعران و نویسندگان اغلب برخورد منفی با این پدیده داشته اند وآن را از عادت های ناپسند و بیمارگونه شمرده اند و به خودداری از آن دعوت کرده اند. در متونِ طبّی خاک خواری را نوعی بیماری و مرض شناخته اند و راهکارهایی برای درمان آن ارائه داده اند. در متون اخلاقی گِل خواری را از جمله اَمراضِ نفس شمرده اند و گاه در تمثیل، به اعتیادِ گِل خواری اشاره کرده اند. در متونِ دینی نیز خاک خواری حرام شمرده شده است.
۵.

بررسی معانی و شواهد واژه «کنیسه» در متون فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۴۳ تعداد دانلود : ۱۷۴
«کَنیسه» به جز معنای مشهور آن یعنی «عبادتگاه یهودیان»، در دوره ای از تاریخ یا در بعضی از گویش های محلّی در معنای «سایه بان» نیز به کار رفته است: هم سایه بانی که چون محملْ مسافران را از گزند باران و آفتاب یا دید دیگران نگاه دارد و هم سایه بانی که بر بلندی یا بر پیشانی بنایی بسازند. «کنیسه» در معانی اخیر در متون فارسی و عربی شواهد محدودی دارد و گویی چون کلمه ای محلّی یا ناحیه ای بوده است، اهل لغت کمتر به آن پرداخته اند. ندرت کاربرد کنیسه در این معنا در متون گذشته باعث شده است که برای مصحّحان غریب و ناشناخته باشد و زمینه خطاخوانی را فراهم کند. در مقاله حاضر، با ذکر شواهدی از متون ادبی و دینی و فرهنگ های لغت، درباره معنای «کنیسه» سخن گفته ایم و به نمونه هایی از سهوهای محقّقان، مترجمان و مصحّحانِ متون فارسی و عربی از علّامه محمّد قزوینی تا شاکر لُعَیبی در خوانش و یا دریافت معنی این واژه اشاره کرده ایم.
۶.

پی شیران گرفتن و ران گوران خوردن (جست وجویی در پیشینه و کاربرد یکی از مثل های کهن ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امثال و حکم کهن ایرانی پی شیران گرفتن و ران گوران خوردن قرآن و مثل های فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۰ تعداد دانلود : ۵۸۲
«پی شیران گرفتن و ران گوران خوردن» از مثل های بسیار کهن ایرانی است که در منابع اولیه امثال و حکم عربی هم صورت هایی از آن آمده و اتفاقاً مفهوم آن با عبارتی از قرآن کریم نیز قابل تطبیق است. این مثل امروزه چندان کاربردی ندارد؛ اما در گذشته در بسیاری از متون، به تناسب موضوع و در زمینه های مختلف به کار رفته است. ما با جست وجو انواع کاربرد آن را در متون فارسی قرن چهارم بدین سو شناسایی کرده ایم. مثل دیگری با عناصر «شیر» و «ران گور» در متون فارسی یافته ایم که معنی و مفهوم آن با معنی و مفهوم این مثل تفاوت دارد. در بخش دیگر مقاله، مثلی با محوریت «کلاغ» معرفی کرده ایم که مفهوم آن در تقابل با این مثل است.
۸.

تصحیح چند خطا در آثار چاپی سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶۹ تعداد دانلود : ۱۶۵
بنابر شیوه مرسوم، تصحیح هر متنی بر اساس دست نوشته هایی از آن انجام می گیرد؛ اما گاه به دلایل گوناگون، از جمله ناآشنایی کاتبان با متون کهن، تحریف هایی به آن دست نوشته ها راه می یابد و بیت یا عبارتی را چنان از اصل خود دور می کند که نسخه ها در رفع ابهام آن مفید نمی افتند و مصحّح ناگزیر است که از منابع جنبی استفاده کند. آثار سنایی غزنوی از این نوع متون کهن اند و چه بسا به ابیاتی از او تحریف هایی راه یافته که گفته شاعررا مبهم و دریافت معنی آن را دشوار کرده است. در این مقاله، با بررسی اجمالی در بعضی فرهنگ های کهن، نشان داده شده که کلماتی مانند «پُشَک»، «غیو»، «زُش»، «آکَنِش»، «مَیَزد» و «بادبان» در شعر سنایی دستخوش تحریف و تبدیل شده اند و این خود سبب تفسیر نادرست شارحان از شعر او شده است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان