سمیره خسروی

سمیره خسروی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲ مورد از کل ۲ مورد.
۱.

بررسی عوامل مؤثر بر تعلیق و شتاب داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با تکیه بر زمان روایی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روایت شناسی ساختارگرا زمان روایی سرعت داستان گفتمان روایی ژرار ژنت جبران خلیل جبران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 845 تعداد دانلود : 572
ژرار ژنت، داستان را به عنوان یک «پیام روایی» در نظر می گیرد و با رویکردی نظام مند به مطالعه داستان می پردازد. وی با طرح الگوی زمان و تعیین عوامل مؤثر در تعلیق و شتاب یک داستان از منظر زمانی، سعی می کند تا میزان دخل و تصرف راوی در نقل یک داستان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این طریق، معانی برجسته و زمان های مرده داستان را مشخص کند. داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با هدف ترسیم عواقب زیان بار فقر و محرومیت در زندگی دختران و زنان بی سرپرست با رمزپردازی از طبیعت نوشته شده است. این مقاله سعی دارد تا سرعت روایت و حرکت های زمانی این داستان را بر اساس چهار تکنیک الگوی زمان مند ژنت یعنی «خلاصه، حذف، وقفه توصیفی و نمایش صحنه» مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با استناد به نمونه هایی از داستان، میزان تأویل پذیری معنایی داستان را با استفاده از بررسی ساختاری نشان دهد و به این سؤال پاسخ دهد که شتاب و کاهش سرعت داستان، تا چه میزان متأثر از اغراض معنایی آن بوده است و مهمترین تکنیک های کاهش و افزایش شتاب آن کدامند؟ در پایان مشخص شد که زمان در این داستان به دو بخش تولد تا نوجوانی قهرمان داستان، و شب پایانی زندگی وی قابل تفکیک است. حرکت زمانی داستان در بخش اول از سرعت و شتاب بالایی برخوردار بوده و دو تکنیک حذف و خلاصه بیشترین کاربرد را داشته اند؛ اما در بخش دوم که نقطه اوج داستان به حساب می آید، دارای شتاب منفی است و دو تکنیک وقفه توصیفی و نمایش صحنه سبب کاهش سرعت گفتمان نسبت به داستان شده اند.
۲.

نقدی بر احادیث و قصص مثنوی (تأثیر فرهنگ و ادب ایران قبل از اسلام در مثنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 580 تعداد دانلود : 935
از آفت های بزرگ در شرح و تحلیل متون ادب فارسی، به ویژه مثنوی، جلال لدین بلخی، استناد بسیار به امثال و اشعار عربی و بی توجهی به فرهنگ و ادب باستانی ایرانیان است. کافی است نگاهی به فهرست اشعار و امثال عربی مربوط به شرحهای مثنوی بیندازیم تا حضور سنگین آنها را دریابیم. در این میان چیزی که مورد غفلت قرار گرفته، اندیشه و فرهنگ ایران باستان است که بدبختانه جایگاه مناسبی در شرح متون ادب فارسی ندارد. با آنکه بخش عمده آثار پهلوی و ایرانی از دست رفته ولی در متون ادب عربی، درباره ایرانیان و فرهنگ باستانی این مرز و بوم آنقدر مطلب به شکل پراکنده ولی متنوع و غنی وجود دارد که می تواند جای خالی متون پهلوی از میان رفته را پر کند و می توان ادعا کرد که مهم ترین منبع فرهنگ ایران باستان منابع عربی است. در این مقاله نشان می دهیم که نه تنها سرچشمه بسیاری از مضامین حکمی مثنوی عربی نیست بلکه بسیاری از این مضامین ایرانی است و این ادب عربی است که وامدار زبان و ادب ایران باستان است و لازم است ادیبان و صاحب نظران ما به این رویکرد توجه لازم مبذول نمایند. سبب انجام این پژوهش، تأثیر فراوان دو کتاب احادیث مثنوی و مآخذ قصص و تمثیلات مثنوی در پژوهش های مربوط به مثنوی است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان