بازشناسی سامانه «شناخت و خلق» در تربیت هنرمندان و معماران از اهمیت بالایی برخوردار است و ازآنجاکه «شناخت» مقدمه «خلق» است، پرداختن به جوانب مختلف آن در اکثر پژوهش ها دیده می شود؛ اما بررسی نوع جهت گیری هنرمندان و معماران به معلوم شناخت، به عنوان منبع الهام گیری، مغفول واقع شده است. امروزه جهت گیری اکثر هنرمندان به معلوم شناخت، طبیعت محورانه است. درحالی که خداوند در آیات قرآن، معلوم شناخت انسان ها را خلقت (نه طبیعت) معرفی می کنبازشناسی سامانه «شناخت و خلق» در تربیت هنرمندان و معماران از اهمیت بالایی برخوردار است و ازآنجاکه «شناخت» مقدمه «خلق» است، پرداختن به جوانب مختلف آن در اکثر پژوهش ها دیده می شود؛ اما بررسی نوع جهت گیری هنرمندان و معماران به معلوم شناخت، به عنوان منبع الهام گیری، مغفول واقع شده است. امروزه جهت گیری اکثر هنرمندان به معلوم شناخت، طبیعت محورانه است. درحالی که خداوند در آیات قرآن، معلوم شناخت انسان ها را خلقت (نه طبیعت) معرفی می کند. جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»، درواقع تغییر جهت گیری سامانه شناختی است که با غایت همراه می شود. بر این اساس، موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی سامانه جدید «شناخت و خلق» قرآنی با تغییر جهت گیری شناختی هنرمندان از الهام گیری طبیعت محورانه به خلقت محورانه است که درصورت تحقق، اثر هنری و معماری منطبق بر هدف خلقت و ربوبیت الهی شده و سبب ساز کمال انسان ها خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش حاضر سعی کرده است با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی و داده بنیاد (گراندتئوری)، کدهایی را در ارتباط با واژه های خلق قرآنی (ابداع، انشا، تکوین، صنع، ذرا، فطر، جعل و سوی) استخراج کرده و سیر خلق الهی را براساس معانی واژگان آن شفاف سازی کند و در این راستا، روند سامانه «شناخت و خلق» هنرمند مسلمان را منطبق بر همین روند خلق قرآنی که همان روند آیت محوری است، معرفی می کند که در آن رسیدن به حقیقت اثر هنری با تجلی عدل، سپس جعل و درنهایت حسن ظهور یافته و غایت اثر منطبق با غایت خلق الهی می شود.د. جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»، درواقع تغییر جهت گیری سامانه شناختی است که با غایت همراه می شود. بر این اساس، موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی سامانه جدید «شناخت و خلق» قرآنی با تغییر جهت گیری شناختی هنرمندان از الهام گیری طبیعت محورانه به خلقت محورانه است که درصورت تحقق، اثر هنری و معماری منطبق بر هدف خلقت و ربوبیت الهی شده و سبب ساز کمال انسان ها خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش حاضر سعی کرده است با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی و داده بنیاد (گراندتئوری)، کدهایی را در ارتباط با واژه های خلق قرآنی (ابداع، انشا، تکوین، صنع، ذرا، فطر، جعل و سوی) استخراج کرده و سیر خلق الهی را براساس معانی واژگان آن شفاف سازی کند و در این راستا، روند سامانه «شناخت و خلق» هنرمند مسلمان را منطبق بر همین روند خلق قرآنی که همان روند آیت محوری است، معرفی می کند که در آن رسیدن به حقیقت اثر هنری با تجلی عدل، سپس جعل و درنهایت حسن ظهور یافته و غایت اثر منطبق با غایت خلق الهی می شود.