آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

این جستار در بررسی وجوه همسانی و ناهمسانی دیدگاه های عرفانی ابن عربی و مولوی، تلاش کرده است بر مقوله بنیادی «وحدت وجودی» تأکید نماید. مسئله خدا محوری، استناد همه امور به خدا، فقر و احتیاج همه اشیا به او، سیطره او بر کل هستی و «فعال ما یشاء» بودن او و پیش کشیدن مبحث انسان کامل زمینه مناسبی برای بحث «وحدت وجود» که اساس همه مکاتب عرفانی است؛ فراهم می آورد. طبق اصول ابن عربی هر گونه تفارقی بین خدا و ارواح آدمیان از میان می-رود و مظاهر آفرینش به نوعی استمرار وجود الهی بشمار می-رود. در کل، نظام فکری ابن عربی با عنوان وحدت وجود در این جمله خلاصه شده «هستی آفریدگان عین هستی آفریدگار است». اما به موجب باورهای ایرانی در امر وحدت وجود، این وجود کل است که در ذات باری تعالی مستهلک می شود. در اشعار مولوی نیز می توان مقوله وحدت وجودی را یافت اما با رویکردی متفاوت از ابن عربی. مولانا تحت تأثیر اسلاف خویش از اینکه به وحدت وجود جنبه نظری و فنی بدهد پرهیز داشته و این مقوله را به عنوان یک "واقعیت شهودی" و فارغ از طول و تفصیل های آن نزد ابن عربی مطرح می کند.

تبلیغات