مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه ها در پژوهش های ادبیبررسی پیوند هنر و ادبیات و دادوستدهایی است که از دیرباز میان این دو در جریان بوده است. از جلوه های آمیختگی ادبیات و هنر که به درستی توجه پژوهش های پیشین را جلب نکرده آن است که عارفان ایرانی و عرب، در تألیفات منظوم و منثور خود، توسلات شگفت انگیزی به هنر های نمایشی عروسکی داشته اند. این پژوهش با دقت نظر در رویکرد هنرمندانه عارفان به نمایش عروسکی، به ویژه نمایش سایه، و با تکیه بر روش اسنادی تحلیلی این نکته را تببین می کند که چگونه متون عرفانی عربی و فارسی، تصویر رمزی نمایش عروسکی را به مثابه ابزاری برای بیان دریافت های شهودی به کار بسته اند. سپس با بررسی کهن ترین یافته های پژوهش در زمینه کاربرد تصویر رمزی نمایش عروسکی، به ترتیب تاریخی، به بیان اسناد و آثار کاربست این هنر در متون عربی و فارسی می پردازد تا روشن شود از چه زمانی و چگونه اندیشمندان و ادیبان عارف برای بیان اندیشه های هستی شناسانه و عارفانه خود به این هنر نمایشی تمسک جسته اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بهره جستن ابن حزم اندلسی (384 456ه .ق) از نمایش عروسکی، در تبیین اوضاع ناپایدار دنیا، از دیرینه ترین توسلاتِ هستی شناسانه به این هنر است. پس از وی، ابن عربی (560 640ق) و گروهی از ادیبان صوفیه در تبیین اندیشه های خود به ویژه مباحث «وحدت وجود» و «توحید افعالی» با تمسک به این هنر سنتی توانسته اند پیچیده ترین مفاهیم هستی شناسانه را به مخاطبان منتقل سازند.
گونه شناسی تطبیقی تذکره های فارسی و عربی در دوره صفویه و عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تألیف تذکره های تخصصی نخستین گام جدّی در سنّت تاریخ ادبیات نگاری است. دوره صفویه و عثمانی را باید به راستی «عصر تذکره نویسی» در تاریخ ادبیات فارسی و عربی نامید؛ هم به اعتبار اقبال گسترده به این نوع نوشتار و شمار بالای آن و هم ازنظر کاربرد رویکردها و روش های نوین تألیف و تدوین. باتوجه به اینکه اساساً این گونه نثر از عربی به فارسی راه یافته است و تذکره های فارسی غالباً الگوبرداری از نمونه های مشابه عربی است، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و با شیوه توصیفی و تطبیقی، تذکره های فارسی و عربی، در فاصله سال های 900-1200 قمری، رده بندی و گونه شناسی شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که دلایلی همچون افزایش شمار شاعران و نویسندگان و گستردگی کانون های ادبی عصر، گرایش تذکره نویسان را به کاربرد رویکردهای نو در تألیف و تدوین این گونه نوشتار سبب شده است.
نقش عنصر «فضا سازی» در خلق محتوای حماسی در «هفت خان رستم» از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرصه داستان نویسی معاصر، تحلیل آثار برمبنای عناصر داستان به منظورِ تعیین نوع ادبی اثر، شناخت و نقد متن و سنجش قدرت و هدف داستان پرداز بسیار رواج یافته است. اگر یکی از رموز جاودانه شدن شاهنامه ، قدرت فردوسی در داستان پردازی قلمداد شود، بررسی عناصر داستان در داستان های این منظومه، به منظور شناخت بیشترِ ویژگی های نوع ادبی حماسی ضروری به نظر می رسد. در این پژوهش براساس داستان «هفت خان رستم» شاهنامه ، تأثیر یکی از مهم ترین عناصر سازنده داستان یعنی عنصر «فضاسازی» در انتقال فضای حاکم بر اثر و خلق محتوای حماسی و القای روح حماسی به مخاطب تبیین می شود. فردوسی در ماجرای «هفت خان رستم»، با بهره گیری از بن مایه تکرار شونده گذر پهلوان از هفت / چند خان در حماسه و اسطوره و با تکیه بر عنصر «خرق عادت» در قالب عوامل انسانی، عناصر طبیعی و امور جادویی، دلاوری های جهان پهلوان حماسه ملّی ایران را در مواجهه با بلایا به نمایش گذاشته و فضا و محتوایی متناسب با روح حماسی داستان خلق کرده است. وی در این داستان، به تأثیر عنصر بلاغی «تشبیه» در «فضاسازی» داستان و «اغراق» - جزء جدایی ناپذیر حماسه - در ایجاد محتوای حماسی نیز توجه داشته و از این عناصر در راستای رسیدن به هدفش به خوبی بهره برده است .
تحلیل عنصر درون مایه در پنج اثر دفاع مقدّس با تکیه بر مؤلفه های پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نمودهای پایداری از مهم ترین بن مایه های رمان های ادبیات جنگ و دفاع مقدّس شمرده می شود. در رمان های شطرنج با ماشین قیامت ، زمین سوخته ، سوران سرد ، سفر به گرای 270 درجه و کتاب دا، از مهم ترین آثار ادبی درزمینه پایداری و جنگ، این بن مایه ها نمودی چشمگیری دارد. در این آثار به درون مایه های مربوط به موضوع پایداری توجه شده است که در این پژوهش به مهم ترین این مباحث در آثار مذکور پرداخته می شود. مهم ترین درون مایه های پایداری در رمان های منتخب عبارت اند از: هویت دینی رزمندگان و مبارزان، انگیزه دفاع و پایداری در برابر دشمن، الگوگیری از اسوه های مذهبی و قیام عاشورا، وطن دوستی و میهن پرستی. پس از تحلیل آثار منتخب پژوهش و مطالعه منابع گوناگون تخصصی در حوزه پایداری، یافته های پژوهش حاکی از آن است که به دلیل فضای جنگ و برهم خوردن تعادل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی زندگی شخصیت های آثار منتخب، تحول درون مایه ها دیده می شود. درون مایه های پایداری در هر پنج اثر مشهود است و در رمان زمین سوخته و کتاب دا ، موضوع قیام عاشورا، تقدّس شهید و وطن پرستی، در سوران سرد ، مسئله وطن دوستی و در رمان های شطرنج با ماشین قیامت ، سفر به گرای 270درجه بر هویت دینی رزمندگان و بحث شهادت تأکید بیشتری شده است.
کارکرد هنری تصویر در اشعار اعتراضی قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر اعتراض، نشان پویایی اندیشه جامعه است و شاعر با دیدن ناهنجاری ها، اصلاح گرانه لب به اعتراض می گشاید. او برای به تصویر کشیدن اندیشه و احساس خود از تخییل و تصویر بهره می جوید. تصویر اساس شعر است و بررسی تصویرپردازی ها و کارکردهای آن، مقدمه شناخت اندیشه شاعر است. قیصر امین پور شاعر انقلابی و آرمان گرا، از آن دسته هنرمندانی است که از تمامی ظرفیت های بلاغی برای تعالی بخشی به اندیشه های اعتراضی خود بهره جسته است. برای شناخت اندیشه های امین پور، بررسی جنبه های گوناگون اشعار او ضروری است و یکی از اساسی ترین رویکردها در مسیر نقد اندیشه وی، تحلیل تصاویر اشعار اعتراضی اوست. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد کمّی، تعدادی از اشعار اعتراضی قیصر از مجموعه کامل اشعار وی به شیوه نقد بلاغی و با تمرکز بر تحلیل «تصاویر در اشعار اعتراضی شاعر»، بررسی و مشخص شد که عناصر نماد، کنایه، تشبیه، تشخیص، استعاره و مجاز به ترتیب پرکاربردترین شگردهای بیانی قیصر در مسیر ابلاغ پیام اعتراضی شعرهای او هستند.
نمادشناسی مفاهیم شیر و انار در خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منظومه خسرو و شیرین نظامی یکی از منظومه های برجسته ادب فارسی در قرن ششم هجری قمری است. بررسی و مقایسه تطبیقی هویت شخصیت های داستانی این منظومه با سایر منابع تاریخی و ادبی، نشان دهنده اختلاف روایت نظامی با روایت منقول دیگر مورخان و نویسندگان از این داستان است. برای نمونه شیرین و فرهاد در برخی از متون، برخلاف روایت نظامی، کنیز و سپهبد معرفی شده اند. محققان برای این اختلاف عللی چون اختلاف منابع روایی و همسان پنداری شیرین با آفاق (همسر نظامی) و ... ذکر کرده اند. جدای از چنین فرضیه هایی، به نظر می رسد سبب این تفاوت، فراموشی طرح و زیرساخت اولیه داستان در نگاه ناقلان منبع روایی نظامی باشد؛ زیرا با استناد به نشانه های درون متنی منظومه، شیرین و فرهاد همانند روایت مورخان و سایر شاعران، کنیز و سپهبد هستند که در اثر نظامی هویت آنها تغییر یافته است. سند ما برای این فرضیه اشاره به دو پدیده شیر و انار در ارتباط با این دو شخصیت در منظومه خسرو و شیرین است؛ دو ماده ای که بر اساس متن زراتشت نامه و گفته موله، ایرانشناس لهستانی، در ایران باستان مواد مخصوص به دو طبقه کشاورز – دامدار و جنگاور محسوب می شدند.
تحلیل سرودهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس براساس قاعده کاهی لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشنایی زدایی که با هنجارگریزی انجام می شود، یکی از مهم ترین مؤلفه های مکتب فرمالیسم است. در این مکتب به جای هرگونه توجه به علل زیبایی متن در بیرون از آن، بر خود متن تأکید می شود. توهّم اجتماعی این است که مصادیق هنجارگریزی در متون شنیداری بسیار اندک است؛ ازاین رو هدف این مقاله نشان دادن انواع هنجارگریزی آوایی، واژگانی، زمانی، سبکی، گویشی، معنایی، نحوی و نوشتاری در 50 سرود انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، برمبنای فرمالیسم و الگوی هنجارگریزی لیچ است. دستاورد پژوهش این است که از میان هشت نوع هنجارگریزی در سرودهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، هنجارگریزی معنایی به منظور آفرینش اثر شعری و پس از آن هنجارگریزی زمانی یا باستان گرایی از بیشترین بسامد نسبت به سایر مؤلفه ها برخوردار است. مهم ترین نتیجه درباره عوامل فرم ساز سرودها این است که این مؤلفه ها موجب تعقید در زبان سرود نشده اند و باتوجه به مخاطبانِ سرود که از همه طبقات و قشرهای جامعه اند، برای ایجاد شور و آگاهی بخشی، رویکردی ابلاغی و کارکردگرا دارند.
بازخوانی و بازنگری استعاره در کتاب های بلاغی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش پس از نشان دادن تصویری جامع از بحث استعاره در کتب بلاغی فارسی و برشمردن نقاط قوّت و ضعف آن، در روشی توصیفی-تحلیلی راهی برای اصلاح این بحث و برون رفت از تنگناهای آن گشوده است. استعاره در گذر زمان سه مرحله پیدایش، گسترش و ویرایش را پشت سر گذاشته و در طی این مراحل سه گانه، از ایجازی مخل به اطنابی ممل و سرانجام به نقدی سازنده متمایل شده است. جامع و مانع نبودن تعریف استعاره ، بی توجهی به ماهیت زبان فارسی، تدوین نشدن فرهنگ استعاری زبان فارسی، اصطلاح سازی های بی مورد و بهره گیری های مقلّدانه و غیرانتقادی از پژوهش های عربی و غربی، عامل اصلی ناکارآمدی و ضعف بحث استعاره به شمار می آید؛ ازاین رو بایسته است در بازنگری بحث استعاره در کتب بلاغی زبان فارسی، از دوره های اوج بلاغت عربی به ویژه پژوهش های عبدالقاهر جرجانی بهره گرفت و با بهره گیری منتقدانه از نگاه تحلیلی و محتوایی پژوهش های غربی، به چرایی کاربرد استعاره، فایده آن و تعیین معیارهایی برای ارزش گذاری و نقد استعاره پرداخت و ضمن پای بندی به ماهیت زبان فارسی و توجه به سیر تحول استعاره در متون ادب فارسی، بر کارآمدی و آموزش آسان این بحث مهم بلاغی توجه کرد.
پژوهشی در زندگی سراج الدین قمری آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سراج الدین قمری آملی شاعر قصیده سرای نیمه دوم قرن ششم و اوایل هفتم هجری قمری است. دیوان شعر او را یدالله شکری تصحیح کرده است. مصحّح دیوان بر آن است که قمری چون ناصرخسرو و سنایی، دو دوره زندگی داشته است؛ در آغاز کار شاعری تا میان سالی، بی بندوبار و می گسار و بدزبان بوده است؛ اما پس از آن توبه کرده و به زهد و پارسایی روی آورده است؛ اما بنابر اشعار دیوان وی این ادعا درست نیست. این مقاله در پی آن است که به روش کتابخانه ای و با استناد به ابیات قمری روشن کند داوری یدالله شکری نادرست است و قمری تا پایان زندگی خود، شاعری مداح بوده است. او حتی در کهن سالی نیز با پادشاهان، وزیران و بزرگان در ارتباط بود و در شعر خود به ستایش آنها می پرداخت و صله هایی چون می، پوستین، برنج، گاو و ... درخواست می کرد. کلیدواژه ها: سراج الدین قمری آملی، دو دوره زندگی، یدالله شکری.
شناخت الگوواره های فرهنگی و ادبی غالب در ترجمه های گلستان سعدی: تحلیل تطبیقی سه ترجمه از راس، رهاتسک و دوفرمری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قابلیت گلستان از حیث پذیرفتگی فرهنگی و نیز غلبه عناصر آزاد از فرهنگ و مبتنی بر منطق انسانی و همگانی در آن، شاخصه ای مهم است. در این مقاله، به منظور درک و دریافت بهتر این خصیصه، سه ترجمه معروف و قدیم از گلستان سعدی برای پژوهش انتخاب شدند؛ دو ترجمه به زبان انگلیسی از جیمز راس و ادوارد رهاتسک و سومی به زبان فرانسه از شارل دوفرمری. روش تحقیق مبتنی بر بررسی الگوواره ذهنی مترجم و نحوه درک مطلب و درجات پذیرش یا مقاومت در برابر آن است. بدین منظور از نظریات دو زبان شناس و مترجم، یعنی فرغال و آنتوان برمن، به گونه ای تلفیقی و براساس مبنایی نو استفاده شده و در انتهای بحث نیز نتیجه بررسی ها در ترجمه باب هفتم گلستان (در تأثیر تربیت)، به صورت کمّی ارائه شده است. نتایج این تحلیل، افزون بر مقایسه و ارزیابی ضمنی متون مقصد، نشان می دهد که در چهارچوب سه الگوواره مقید به فرهنگ، پذیرای فرهنگ و آزاد از فرهنگ، مترجمان در موارد بسیار کمی نسبت به فرهنگ زبان مبدأ مقاومت نشان داده اند و غالباً الگوواره ذهنی آزاد از فرهنگ یا پذیرای فرهنگ، ساختار ذهنی آنان را شکل داده است؛ حتی موارد کم شمار مقاومت فرهنگی نیز تأثیر چندانی در کل دریافت آنان نداشته و خواننده به درک لازم و درست معنا رسیده است. همچنین در خصوص دو الگوی ادبی-زبانی (یعنی همخوانی و ناهمخوانی)، موارد نسبتاً اندک عدول از هنجار زبانی بیشتر ناشی از بدخوانی متن یا نارسایی در ترجمه بوده است نه غرابت معنایی یا دوریابی لفظی در متن مبدأ.