مقالات
حوزه های تخصصی:
توصیف و بررسی فعل مرکب، بخش گسترده ای از پژوهش های زبان پژوهان (دستورنویسان و زبان شناسان) را دربرگرفته است؛ ولی گویا همچنان این موضوع در ابهام است. به نظر می رسد یکی از عوامل این ابهام، روش به کاررفته در پژوهش هاست. ازاین رو زمینه اصلی این بررسی توصیفی-تحلیلی، آسیب های پدیدآمده در روش پژوهش درباره فعل مرکب است که در پنج بخش «تعریف، اصطلاحات، مثال ها، ملاک ها و دلایل» از کتب دستور زبان پژوهیدنی است. البته در این نوشتار، فقط نتایج بررسی دو بخش نخست بیان شده است. ازجمله آسیب ها در بخش اصطلاحات، «بی توجهی به کاربرد متداول» و «عدم نظام مندی اصطلاحات» است که نشان دهنده آسان گیری زبان پژوهان در روش ارایه نتایج است. در بخش تعریف، آسیب هایی مانند «عدم جامعیت و مانعیت»، «تناقض تعاریف با مثال ها»، «ابهام و بی توجهی به نظام مفاهیم دستور زبان» دیده می شود. به نظر این آسیب ها پیامدی از ناشناخته بودن فعل مرکب در نزد زبان پژوهان است که خود، از نارسایی روش آنان در دو مرحله «گردآوری» و «دسته بندی» مایه گرفته است.
زیبایی شناسی شعر شعرای رفسنجان پس از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بیست سال اخیر بیش از بیست مجموعه شعر از شعرای شهرستان رفسنجان چاپ شده است که برخی از آنها به ویژه مجموعه هایی که سرودک های سپید را دربردارند، در شمار بهترین نمونه های موفق شعر معاصر شمرده می شوند. افزون بر این، نوآوری در قالب رباعی به شکل سه گانی، رباعی های نیمایی، تک بیت های نیمایی، شش پاره و قالب های ترکیبی نیز، بخشی از تلاش شعرای این سامان برای تأثیرگذاری بر شعر معاصر است. بررسی صناعات ادبی مانند ایهام کاربردی، آشنایی زدایی در تلمیح، و تفحص در شعرسازترین آرایه ها از قبیل استعاره ها، نمادها و واج آرایی ها در آثار شعرای رفسنجان نشان می دهد که این شعرا به خوبی از این عناصر برای توسع کلام و هدایت اندیشه مخاطب برای اهداف ارزشی شعر و لذتبخش کردن آن برای مخاطب، بهره برده اند. این پژوهش به شیوه تحلیلی–توصیفی به شناسایی زیبایی های ادبی شعر شعرای رفسنجان پس از انقلاب اسلامی می پردازد. حاصل پژوهش نشان می دهد که اساس زیبایی شعر شعرای رفسنجان، بر نوآوری در موسیقی و واج آرایی، ایهام، استعاره ، نماد و آشنایی زدایی بنا نهاده شده است.
جایگاه، هدف و شیوه بیان داستان (مثل) در شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه ویژه مثل در فرهنگ ایرانی سبب توجه شاعران و نویسندگان بسیاری به این عنصر بلاغی شده است. حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز همچون دیگر شاعران با آگاهی از قدرت اقناعی نهفته در مثل، در نامورنامه خویش به مناسبت های گوناگون به داستان زنی (بیان مثل) روی می کند؛ اما مقام و موقع داستان زنی های وی خاص است. در تحقیق حاضر کوشش شده است تا با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نشان داده شود که فردوسی غالباً هنگام ناسازگاری و ناهم سویی آشکار یا پنهان حوادث داستان، قول، فعل یا رأی شخصیت ها با رأی گوینده مثل از این شگرد بلاغی بهره گرفته و ظهور مثل بیشتر برای این است که سخنی، رویدادی، ماجرایی، تصمیمی، شرایطی یا نظر، باور و شیوه رفتاری تغییر یابد، و گوینده آن چنین تشخیص می دهد که اگر صلاح دید وی در قالب مثل که حاصل خرد جمعی پیشینیان است بیان شود، تأثیر بیشتری خواهد داشت. فرزانه توس همچنین از نقل این امثال اهداف گوناگونی نظیر تنبیه و تحذیر، بزرگداشت، خوارداشت و ... را دنبال می کند. مقاله حاضر با بررسی تک تک داستان زنی ها در شاهنامه فردوسی نتایج یادشده را به دست داده است؛ نتایجی که کمترین سابقه ای در حوزه پژوهش های بلاغی شاهنامه ندارد و می تواند در شناسایی هرچه بیشتر هنر این شاعر بلندآوازه و سبک شاعری او مؤثر واقع شود.
بررسی استعاره در شعر عاشورایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره و هنر تصویرگری یکی از کارآمدترین ابزار هنری است که از دیرباز توجه شاعران و سخنوران را به خود معطوف کرده است. در شعر عاشورایی که شاعر با اعتقاد و ایمان قلبی قیام عاشورا را توصیف و تحلیل می کند، زبان خیال انگیز استعاره بیانگر شور عشق و احساس او به امام حسین (ع) و اهل بیت در زیباترین تصویرهاست. شاعر آیینی از طریق تصویرگری های شاعرانه یک موضوع را به انحای مختلف بیان می کند. تکرار یک مفهوم با زبان هنری متفاوت ضمن خیال انگیزی بیشتر، سبب جذب مخاطب به درک موضوع و کسب التذاذ از آن می شود؛ به خصوص وقتی موضوع بر سر اعتقاد باشد و با باورها و ایمان فرد گره بخورد. با بررسی استعاره در شعر عاشورایی معاصر دریافتیم که شاعر از انواع استعاره برای بیان اندیشه و احساس بهره برده است و با اغراق و بزرگ نمایی در هنر تصویرگری با نمایش جاودانگی و عظمت واقعه عاشورا، مهم ترین آموزه های تربیتی را بیان می کند. لذا از تمامی عناصر موجود در طبیعت و بن مایه های اعتقادی در خلق استعاره مدد می گیرد. اگرچه ممکن است تصاویر ارایه شده چندان بدیع و نو نباشد، تلفیق انواع استعاره با هم در یک بیت منجر به خلق تصاویر زیبا و دل انگیز شده است.
ترکیب و اشتقاق در دستور زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برای واژه سازی، راه های متعددی وجود دارد، اما ادیبان و زبان شناسان، «ترکیب» و «اشتقاق» را از اصلی ترین فرایندهای ساخت واژه برشمرده اند. از این رو، زبان فارسی به دلیل اینکه از خانواده زبان های «هندواروپایی» است و در این خانواده، فرآیند واژه سازی عمدتاً از طریق «ترکیب» صورت می گیرد، در زمره «زبان های ترکیبی» قرار گرفته و در مقابل، زبان عربی، هم نژاد با زبان های «سامی» است که به دلیل اهمیت «اشتقاق» در فرایند واژه سازی این زبان ها، در ردیف «زبان های اشتقاقی» معرفی شده است. در این مقاله سعی بر آن است تا با کندوکاوی عمیق تر، دو فرایند «ترکیب و اشتقاق» در دو زبان «فارسی و عربی» بررسی گردد و از این چشم انداز، به بررسی تطبیقی بین این دو زبان پرداخته شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که هرچند فرایندهای «ترکیب و اشتقاق» در هر دو زبان «فارسی و عربی» وجود دارد، مفهوم و درصد به کارگیری هر فرایند، در این دو زبان، یکسان نیست
نقد و تحلیل سه قصه عامیانه بوشهری بر پایه نظریات ریخت شناسی و بازاندیشی نشانه های الگویی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بررسی های ساختاری، بین قصه های عامیانه سرتاسر جهان وجوه اشتراک زیادی وجود دارد. در پژوهش حاضر، چند داستان عامیانه بوشهر، از منظرریخت شناختی نقد و بررسی شده اند. نخست مقوله ریخت شناسی تعریف شده است، سپس از بین داستان های محلی جمع آوری شده سه داستان انتخاب و از منظر ریخت شناسی تجزیه و تحلیل شده اند. بیشتر این داستان ها با الگوی ریخت شناسی «پراپ» هماهنگ هستند. پژوهش حاضر نشان می دهد که این سه داستان با اندک جابه جایی با الگوهای پراپ در تحلیل ریخت شناختی اینگونه قصه ها، مطابقت دارند و با اندک تفاوتی با خویشکاری های او هماهنگ هستند؛ برخی از عناصر که در الگوی پراپ نیست، در مقاله بدان ها اشاره شده است؛ درواقع نوآوری این مقاله در همین بازاندیشی و ابداع نشانه ای عناصر قصه ایرانی است. این بررسی نشان می دهد که قصه های بوشهری نیز قابلیت بررسی ساختاری دارند و تا حد زیادی با الگوی قصه های ایرانی هم خوان و مشابهند. آنچه به این مقاله تازگی می بخشد، بازآفرینی نشانه های الگویی قصه های بوشهری و نشان دادن اختلاف های قصه های ایرانی با اصول ساخت گرایی در قصه شناسی است.
هنجارگریزی های محمدعلی بهمنی در قالب سنتی غزل و تجربه قالب های نوین شعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مؤلفه های فرم شعر قالب آن است که در کنار عناصر دیگری چون زبان، تصویر، موسیقی و محتوا مجموعاً ساختار کلی شعر را تشکیل می دهد. هنجارشکنی و ساختارگریزی شاعر در هر یک از حیطه های یادشده می تواند به نوآوری در ساختار شعر منجر شود و بنا بر قوت و ضعف آن، شعر را دارای سبک شخصی گرداند، اقدامی که معمولاً شاعران در مسیر آن گام برمی دارند اما معدودی از آنان بدین مقصود دست می یابند. محمدعلی بهمنی ازجمله شاعرانی است که تلاش کرده است با بهره گیری از انواع نوآوری ها و ساختارشکنی ها در ارکان تشکیل دهنده شعر، زبان شعری خود را به آفاق سبک فردی و شخصی نزدیک گرداند. یکی از جلوه های این نوآوری، آشنایی زدایی و ساختارشکنی بهمنی در قالب های سنتی شعر، به ویژه غزل و نیز تجربه موفق قالب های شعری جدید است. او کوشیده است تا از این طریق به غزل امروز حیاتی تازه بخشد و شعر را از رکود و ایستایی خارج سازد. سرودن غزل هایی با ساختار روایی، نمایشنامه ای و نیمایی، فصل بندی در غزل، استفاده از ساختار شعرهای دیداری مانند کانکریت و شعر توگراف، طبع آزمایی در قالب های شعری بسیار کوتاه مانند ترانک، شعرک و هایکو، سرایش شعرهای بلند منظومه مانند، آغاز ناگهان و پایان ناتمام در شعر و .... ازجمله تجربه های موفق بهمنی برای ایجاد تحول و نوآوری در حیطه شعر به ویژه غزل است.
طبقه بندی اوزان شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وزن شعر فارسی از نوع وزن های کمی- هجایی است که تنها با تکیه بر این خاصیت، بیش از 400 وزن 1 مطبوع خلق کرده است. دسته بندی «اوزان شعر فارسی» از مقوله هایی است که هنوز به صورت کامل از قوانین دست وپاگیر سنتی رهایی نیافته است. عروض جدید با کسانی چون خانلری، فرزاد و الول ساتن گام هایی در این زمینه برداشت؛ اما اشتباهات زیاد در کار هرکدام از این افراد و نداشتن قواعدی روشن و علمی نتوانست عروض سنتی را یکسره به دور افکند. پس از سال ها، اخیراً ابوالحسن نجفی توانسته است نتایج تحقیقات چندساله خود را، که بعضاً به صورت مقاله هم درآمده است، در قالب روشی برای طبقه بندی وزن شعر فارسی تبیین کند؛ که البته بی نقص هم نبوده است. این پژوهش برآن است تا با بهره گیری از ایده نجفی، ضمن رفع نواقص کار ایشان، برای سایر اوزان باقاعده (که از نظر نجفی نامطبوع شناخته شده است) نیز روشی را بیان کند.