فنون ادبی

فنون ادبی

فنون ادبی سال سیزدهم بهار 1400 شماره 1 (پیاپی 34) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

شیوه ها و شگردهای تأکید در شاهنامه؛ با تمرکز بر مطالعه داستان کاموس کشانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فردوسی داستان کاموس کشانی تأکید بلاغت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۵۱۴
در یک متن ادبی برخی از جمله ها اهمیت بیشتری دارند و سخنوران برخی از مفاهیم را با شدت و حدّت بیشتری بیان می کنند یا آنها را به نحوی برجسته می سازند. تأکید این امکان را میسّر می سازد. این پژوهش به بررسی و تحلیل تأکید و روش های آن در داستان کاموس کشانی از شاهنامه خواهد پرداخت. پرسش های مطرح شده پژوهش عبارت اند از: برای ایجاد تأکید در داستان کاموس کشانی چه شگردهایی به کار رفته است؛ شگردهای دستوری ایجاد تأکید در این داستان کدام است و برای نمایش تأکید کدام فنون بلاغی بدیع و معانی بیشتر به کار رفته است. گردآوری نمونه های تحقیق به روش استقرایی و بررسی اطلاعات به شیوه توصیفی تحلیلی انجام گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که بخش عمده تأکید در شاهنامه در دو بخش عام و خاص با استفاده از ادات و واژگان خاص مانند اسم، گروه اسمی، صفت، فعل و گروه های گسسته قیدی شکل می گیرد. تکرار معنا شامل ترادف واژگان و مصراع، عطف، وصف، قصر و آرایه های ادبی مثل مبالغه، سیاقه الاعداد و تضاد شکل گرفته است. تأکید خاص اسم از طریق ضمیر، شمول و کلیت و پیوندهای تخصیص و تأکید خاص فعل از راه قید صفت، سوگند، صوت، پیوند و جابه جایی آن امکان پذیر است. همچنین جابه جایی اجزای جمله نیز در این فرایند نقش دارد. برجستگی تأکید در شاهنامه به دلیل همراهی آن با اغراق و مبالغه است.
۲.

واکاوی ترجمه های عین القضات همدانی در تمهیدات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عین القضات همدانی تمهیدات ترجمه تاریخ نگاری خرد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۴ تعداد دانلود : ۲۶۳
این پژوهش[1] با الهام از چارچوب نظریِ «تاریخ نگاریِ خُرد» (آدامو، 2006) روش ترجمه عین القضات در تمهیدات را به بحث می گذارد. بدین منظور، پس از مرور پیشینه مطالعاتی و معرفی اجمالیِ مبانی نظری و روش شناختی تحقیق، با تحلیل نمونه هایی ابعاد مختلف کنش ترجمانی عین القضات بررسی و تحلیل شده است. یافته های مقاله مبیّن آن است که عین القضات در مواجهه با التقاط زبانیِ عربی- فارسی به شیوه ای واحد واکنش نشان نداده است؛ بلکه به تناسب «نوع متن» واکنش ترجمانی و حدود عاملیت بینافرهنگی وی متفاوت بوده است. به طورکلی «تلفیق ترجمه و تفسیر در تمهیدات »، «قرابت معیارهای نگارش تألیفی و ترجمه ای»، «ملاحظه توأمان مخاطب خاص و عام»، «تلفیق (تقریباً همیشگی) مبدأمداری و مقصدگرایی» و «توجه به ویژگی های نوع متن در اتخاذ هنجارهای مقدماتی و عملیاتی ترجمه» از ویژگی های کردار ترجمانی وی در مسیر دستیابی به «تعادل منظورشناختی» بوده است. [1]. بخش هایی از این نوشته را یکی از نگارندگان نوشتار در سال 1396 در قالب سخنرانی در سومین همایش ملی رویکردهای میان رشته ای به آموزش زبان، ادبیات و مطالعات ترجمه در دانشگاه فردوسی مشهد ارائه داده است.
۳.

مطالعه برجسته ترین شگردهای بلاغی و بدیعی غزل عطار؛ بلاغت در خدمت انتقال مفاهیم عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: غزل عطار بیان بدیع کارکردهای صورخیال عرفان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۷ تعداد دانلود : ۲۳۳
هدف این پژوهش، مطالعه و بررسی برجسته ترین فنون بلاغی غزلیات دیوان عطار است. جامعه آماری این مطالعه غزلیات عطار است و ابیاتی که عطار فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی این آرایه ها با دیدگاه و دستگاه اندیشگانی و فکری خویش همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که عطار در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی در به کارگیری علم بدیع و بیان را مدنظر دارد. عطار در سرودن غزل به آراستن زبان و به کار بستن آرایه ها و صنایع ادبی حوزه بدیع لطفی و معنوی و شیوه تشبیهاتش اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی غزلیات عطار و سبک و سیاق پیوندزدن آنها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. عطار به این مهم توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع جناس، تشبیه، ایهام، ایهام تناسب و تبادر، تکرار، تلمیحات شخصیت محور، ناهم سازنمایی(پارادوکس )محوری و... با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه و کارکردی دیگر بخشیده است که فراتر از صرفاً لفظ پردازی و آراستن بیت است؛ هدف عطار برجسته سازی و تأثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی و صورخیال است. این کارکرد در غزل عطار تاکنون بررسی و تحقیق نشده است. نتیجه این است که عطار با آگاهی و بینش و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، غزلش را موسیقایی و تأثیرگذارتر ساخته است و حتی پیش پاافتاده ترین نکته بدیع لفظی نیز برای عطار دست آویزی برای القای مؤثر افکار وی قرار می گیرد. هدف این پژوهش، مطالعه و بررسی برجسته ترین فنون بلاغی غزلیات دیوان عطار است. جامعه آماری این مطالعه غزلیات عطار است و ابیاتی که عطار فراتر از بدیع لفظی به همسوسازی این آرایه ها با دیدگاه و دستگاه اندیشگانی و فکری خویش همت گماشته است. پرسش اصلی پژوهش این است که عطار در ساختار عناصر یک بیت چه شیوه و سبکی در به کارگیری علم بدیع و بیان را مدنظر دارد. عطار در سرودن غزل به آراستن زبان و به کار بستن آرایه ها و صنایع ادبی حوزه بدیع لطفی و معنوی و شیوه تشبیهاتش اهمیت بسیاری داده است. شناخت پربسامدترین شیوه های سخن آرایی غزلیات عطار و سبک و سیاق پیوندزدن آنها به اندیشه های بنیادین و عرفانی اش ضروری است. عطار به این مهم توجه دارد که سخن مؤثرتر سخنی است که آراسته تر باشد؛ بنابراین به انواع جناس، تشبیه، ایهام، ایهام تناسب و تبادر، تکرار، تلمیحات شخصیت محور، ناهم سازنمایی(پارادوکس )محوری و... با هدف تأکید بر مضامین عرفانی، جلوه و کارکردی دیگر بخشیده است که فراتر از صرفاً لفظ پردازی و آراستن بیت است؛ هدف عطار برجسته سازی و تأثیرگذاری افکار خویش به مدد این گونه صناعات ادبی و صورخیال است. این کارکرد در غزل عطار تاکنون بررسی و تحقیق نشده است. نتیجه این است که عطار با آگاهی و بینش و تسلط بر کارکردهای علم بیان و بدیع، غزلش را موسیقایی و تأثیرگذارتر ساخته است و حتی پیش پاافتاده ترین نکته بدیع لفظی نیز برای عطار دست آویزی برای القای مؤثر افکار وی قرار می گیرد. 
۴.

کارکرد بلاغی و ساختاری آیه 17 سوره انفال در شرح التعرف و مرصادالعباد با رویکرد بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سبک شناسی بینامتنیت آیه 17 سوره انفال بلاغت شرح التعرف مرصادالعباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۱ تعداد دانلود : ۲۶۵
برخی شگردهای بلاغی در متون، به ویژگی های سبکی تبدیل شده اند. یکی از راه های بررسی این ویژگی های سبکی در متون مختلف تحلیل بینامتنی است. این موضوع در متون عرفانی اهمیت ویژه ای دارد؛ زیرا این متون زبانی تمثیلی و تأویلی دارند و با متون دینی و قرآنی در پیوندهای آشکار و پنهان هستند. این پژوهش در پی بررسی بینامتنی کارکرد بلاغی آیه 17 سوره انفال در شرح التعرف و مرصاد العباد است؛ به گونه ای که شگردهای سبکی هنری که نتیجه کارکرد بلاغی و اندیشگانی این آیه است- بررسی شده است. همچنین به دنبال آن بوده است که کارکرد و ساختار صور خیال در دو دوره سبکی متفاوت در متون عرفانی تا چه میزان مشابهت دارند و نوع خوانش عارفانه از این آیه، چگونه سبب شگردهای سبکی مشترک، در بیان آموزه های معرفتی آنان شده است. با تحلیل بُعد ساختاری و عناصر بینامتنی، سعی شد براساس نظریه ژنت، میزان استفاده این دو متن از یکدیگر و تطبیق آنها با بلاغت فارسی نشان داده شود. بر همین اساس درباره آیه مدنظر در دو متن اشاره شده، همه گونه های بینامتنی آشکار و ضمنی به صورت تضمین و تلمیح و تمثیل به کار رفته است.
۵.

شبکه واژگانی، صفت و قیدسازی های فریدون توللی در چارپاره های رها و نافه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فریدون توللی رمانتیسم زبان فرم ذهنی صفت قید شبکه های واژگانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۸ تعداد دانلود : ۲۴۹
فریدون توللی از پیشاهنگان تحول خواهی در زبان و تصویر شعر فارسی معاصر است. این شاعر با رویکردی نوگرایانه به وادی شعر گام نهاد و نظرات مبتنی بر نوآوری و لزوم تحول در شعر را در دیباچه دفتر شعر «رها» درج کرد؛ اما در ادامه مسیر دچار فترت شد و باز به دامان غزل و قصایدی سنتی در دفتر اشعار «شگرف» و «بازگشت» پناه برد. هدف پژوهش پیشِ رو بررسی زبان چارپاره های توللی از نظر شبکه وژگانی، قید و صفت در دو دفتر رها و نافه است. جامعه آماری انتخاب شده، اشعار دفتر «رها» و نافه» است که اشعار نخستین شاعر از 1320 تا 1340 را دربر می گیرد؛ چراکه آن اندک مایه جان و زبان نوآورانه در همین دو دفتر شعر وی شکل گرفته است. در این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی کوشش شده است شگردهای ساخت صفت و قیدسازی اشعار رها و نافه بررسی و تحلیل زبانی و آماری شود. این مطالعه نشان می دهد توللی در ساحت زبانی، نوآوری را سرلوحه کار خود قرار داده و در زمینه کاربرد قیدها و صفت سازی های نو و متعدد و متنوع کوشش کم سابقه ای کرده است. همچنین در بحث فرم ذهنی قالب چارپاره نیز به مدد زبان و صور خیال منسجم و هم پیوند با مکتب رمانتیسم به خوبی توانسته است شبکه های معنایی و واژگانی را در فرم ذهنی اشعارش ایجاد کند. نتیجه دیگر این مطالعه نشان می دهد توللی در بیشتر چارپاره ها به دلیل توجه بیش از حد به نوآوری در ساخت کلمات و ترکیبات خوش آهنگ، فرم شعر را سطحی و کلیشه ای عرضه کرده است.
۶.

استخدام پرورده، گونه ای نویافته در بلاغت فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استخدام ایهام بلاغت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۴ تعداد دانلود : ۳۱۳
اهل بلاغت استخدام را دارای سه حوزه استخدام تشبیهی، غیرتشبیهی و استخدام ضمیر می دانند. استخدام ضمیر بیشتر مربوط به زبان عربی است و در زبان فارسی کاربرد چندانی ندارد؛ اما دوگونه دیگر، در متون ادبی فارسی به وفور به کار رفته اند. در این پژوهش به سیر تعاریف استخدام از دیدگاه بلاغیون و چندوچون خلق استخدام تشبیهی و غیرتشبیهی پرداخته ایم و پس از ذکر نمونه هایی از دیوان برخی از شاعران ایهام پرداز، گونه تازه ای از صنعت استخدام را معرفی کرده ایم که در زیرمجموعه استخدام تشبیهی و غیرتشبیهی قرار می گیرد. تفاوت این گونه استخدامی با گونه های دیگر در این است که شاعر در بافت کلام استخدامی، با افزودن یک یا چند مورد ایهام در سطح لغت یا ترکیب، طرفین استخدام را در یک کلمه یا ترکیب جمع می کند و با این شگرد، سطح تأویل پذیری و چندمعنایی شدن جمله را ارتقا می دهد. این گونه نویافته، به لحاظ فشردگی صنایع بلاغی، نسبت به گونه های شناخته شده استخدام، ارزش ادبی بیشتری دارد.  
۷.

گره افکنی و بحران سازی در عناصر روایت رمان آناکارنینا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعلیق داستان آناکارنینا انتظار تولستوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۳ تعداد دانلود : ۲۲۵
«تعلیق و انتظار» کیفیتی ناظر بر پیچیدگی، بحران و گره خوردن حوادث داستان است که خواننده را به پرسش و پیگیری ادامه داستان وامی دارد. این صفت ازجمله تکنیک ها و عناصر حذف ناشدنی داستان های مدرن است. تعلیق کلیدی ترین عنصر داستان و رمان نو است که خواننده یا شنونده را در مقام انتظار نگه می دارد و کشش ادامه متن را به او القا می کند. رمان آناکارنینا اثر تولستوی، نویسنده نامدار روس، رمانی است واقع گرا و محصول دورانی که نوشته های تولستوی رنگ وبوی اخلاقی به خود گرفته و از تب وتاب، شور و تقابل حالات و شخصیت ها در رمان هایی چون جنگ و صلح و رستاخیز افتاده است. رمان، داستان بانویی اشرافی به نام آناست که در طی حوادثی گرفتار عشقی ممنوعه می شود و برخلاف این که تصور نمی کرده است زمانی از فرزندش جدا شود، همسر و فرزندش را ترک می کند و به دنبال عشقی تجربه ناکرده می رود و در ادامه، سرانجامِ بد خودکشی او را در چنبره خود گیر می اندازد. کشش و انتظار در این رمان با ظرافت هرچه تمام همچون گردی بر تمام داستان پاشیده شده است. خواننده ای که مرحله به مرحله داستان را پیگیری می کند با تعلیق و انتظار از نوع فرمی و بیشتر مربوط به ساختار رمان روبه روست. در این نوع تعلیق ها، شخصیت ها همگی دارای نوعی کشش و ابهامند، چه در اصل و چه با تغییراتی که در طول زمان در آنها ایجاد می شود. حوادث، پیرنگ، فضا و مکان نیز تعلیق و کشش دارند. در اصل باید گفت تولستوی که استاد تقابل سازی در شخصیت و موقعیت است، با تعلیق در ذهنیت، فضا و کنش محتوای اثرش را جذاب تر ساخته است.
۸.

بررسی روان شناختی شخصیت فریدون و ضحاک براساس نظریه شخصیت آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه فریدون ضحّاک مزلو خودشکوفایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۱ تعداد دانلود : ۳۵۵
انسان کامل و ارائه تصویری گویا و روشن از او از موضوعات بحث انگیز در علوم انسانی ازجمله ادبیات و روان شناسی است. در میان نظریه های شخصیت و از نگرش های نو در روان شناسی، نظریه انسان گرایی است که در آن انسان و دستیابی اش به خودشکوفایی از مباحث مهم به شمار می آید. در میان انسان گرایان نظریه آبراهام مزلو شامل سلسله مراتب نیازها ازجمله نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، عشق و محبت، احترام و خودشکوفایی است که از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این نظریه در بعضی از آثار ادبی ازجمله شاهنامه فردوسی- که ماهیتی انسان محور دارد- انطباق پذیر است. بررسی شخصیت های این اثر نشان می دهد انسان ایرانی در ادوار گذشته، تا چه حد به رشد و کمال انسانی دست یافته و چه اندازه منطبق بر الگوهای شخصیت رشدیافته حوزه روان شناسی است. در میان شخصیت های شاهنامه، فریدون یکی از محبوب ترین چهره های این اثر حماسی است که ویژگی های افراد خودشکوفا در رفتار و گفتار او مشهود است. ویژگی هایی مانند درک درست از واقعیت، خوی مردم گرا، تشخیص هدف از وسیله، روابط درون فردی و خودانگیختگی. در تقابل با فریدون، شخصیت ضحاک را می توان واکاوید. بررسی شخصیت ضحاک نشان دهنده ناکامی او در تأمین سلسه مراتب نیازهای اساسی و گذرنکردن از پایین ترین سطوح نیازهاست. هدف از این بررسی، نشان دادن جایگاه شخصیت فریدون و ضحاک، براساس نظریه مزلو است که می تواند رهنمونی در بررسی همه شخصیت های شاهنامه برای یافتن انسان کامل باشد و از سویی قابلیت متون کهن فارسی در شاخص های نظریه های نوین را نشان دهد. پژوهش حاضر با بررسی اندیشه و رفتار این دو شخصیت، فریدون را الگو و نمونه افراد خودشکوفا و ضحاک را نمونه ناشکوفایی شخصیت معرفی می کند و دلایل آن را بررسی می کند. 
۹.

بهره گیری خلّاقانه مولانا از ویژگی ترکیبی زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مولوی مثنوی غزلیات شمس واژه سازی ترکیب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۶ تعداد دانلود : ۱۵۵
توانایی مولانا در واژه سازی کم نظیر و شاید در دنیای شعر فارسی بی نظیر باشد و در این مقاله تنها بخشی از عملکرد او را در زمینه واژه سازی بحث و بررسی شده است. بر این اساس در این پژوهش تلاش می شود در دو بعد واژگان مرکب و ترکیبات توصفی و اضافی، برخی از ساخت های زبانی مولانا نشان داده شود. روش تحقیق «یافتاری–تحلیلی– توصیفی» است. بدین معنا که با مطالعه بیت به بیت سه دفتر مثنوی هر آنچه از واژگان و ترکیبات که در نگاه نخست بدیع به نظر آمده، شناسایی و فهرست بندی شده است. در مرحله دوم یافته ها در فرهنگ نامه ها و نیز به کمک «نرم افزار درج» جست وجو شده است تا نوبودگی و انحصاری بودن کاربرد مشخص شود. بنابراین می توان گفت اولاً این واژگان و ترکیبات برای نخستین بار در این تحقیق مطرح و بررسی می شود؛ دوم اینکه غالب آن ها در دیگر آثار ادبی نیز به کار نرفته اند. از نظر دستوری، واژگان مولانا گاه با دستکاری های خلاف قاعده همراه است؛ مانند ساخت اسم یا مصدر از حرف، کاربرد صفت فاعلی به جای مفعولی، ساخت ترکیب ازطریق حذف حرف واو، ساخت مصدر با اسم خاص، ساخت صفت از اسم خاص، کاربرد پسوند مکان ساز با اسم معنی، حذف مضاف و ساخت مصدر از صفت. از دیدگاه بلاغی، روش اصلی و مهم مولانا قرار دادن واژه در جایگاه ناآشنا و غریب است که به شکل تغییر بافتِ کاربردی نیز قابل بیان و بررسی است.
۱۰.

تحلیل جامعه شناختی ضعف صمیمیت عاطفی در تغزلات غنایی فرخی سیستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فرخی سیستانی شعر غنایی ضعف صمیمیت عاطفی جامعه شناسی ادبیات طبقه اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۴۴۵
فرخی سیستانی ازجمله شاعرانی است که تغزلات او دربردارنده ویژگی های چند طبقه مهم اجتماعی است. در این مقاله گزاره هایی که در تغزلات وی رابطه عاشق و معشوق را از نظر عاطفی، کم رنگ جلوه می دهد، نمود «ضعف صمیمیت عاطفی» دانسته شده است. مؤلفه هایی مانند «ترجیح عوامل قدرت بر معشوق»، «ترجیح عاشق بر معشوق» و «نمودهای عشق غیرطبیعی در زبان تغزلات فرخی» باعث ضعف صمیمیت عاطفی شده است که با ساختارهای بنیادین اجتماعی و تاریخی عصر وی پیوند می یابد. عشق در شعر فرخی، عشقی زمینی نانجیبانه و بیمارگونه است. نمود این نوع عشق در زبان شعر او، گاهی باعث به وجود آمدن گزاره هایی می شود که در آن ها صمیمیت عاطفی وجود ندارد. از سوی دیگر گزاره های هنجارستیز اجتماعی در تغزلات فرخی که با قراردادهای شعر غنایی ناهمسان است، تنها به یک رفتار فردی مربوط نیست، بلکه بیان کننده رفتار یک طبقه خاص اجتماعی است که با واقعیت تاریخی و اجتماعی عصر آن طبقه قابل تشریح است. در این مقاله که با روش تحلیل گزاره های شعری به نگارش درآمده، پیوند زبان شعر غنایی فرخی سیستانی با ساختار کلی جامعه عصر او از دیدگاه نظریه های جامعه شناسی ادبیات تشریح شده است.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۲