مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، تبیین الگوی آموزش سواد رسانه ای برای دانش آموزان دوره ی دوم ابتدایی بر اساس اصول فبک است. رویکرد پژوهش از نوع ترکیبی (کیفی و کمی) و با استفاده از روش های تحلیل مفهومی، استنتاجی پیش رونده و توصیفی-پیمایشی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ارتباط قابل ملاحظه ای بین مؤلفه های فبک و شاخص های سطوح سواد رسانه ای (مصرف کارکردی، مصرف انتقادی، تولید-مصرف کارکردی و تولید-مصرف انتقادی) وجود دارد. از سوی دیگر اصول فبک شامل عقلانیت چون عامل سازمان دهنده، تعلیم و تربیت چون فرایند پژوهش، کلاس درس چون اجتماع پژوهشی و تفکر خودآگاهانه است که متناظر با آن ها ارتقای خود رهبری از طریق پرورش تفکر مراقبتی، انتقادی و خلاقانه، محتوای چالش انگیز با قابلیت پژوهشی، روش اجتماع پژوهشی مبتنی بر گفت وگو و شیوه ی خودارزیابی به عنوان عناصر ضروری الگوی سواد رسانه ای بر اساس فبک در دوره ی دوم ابتدایی استنتاج می گردد.
اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (تفکر انتقادی) بر تسلط بر خود و نگرش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت های زندگی (تفکر انتقادی) بر تسط بر خود و نگرش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان دوره متوسطه بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری دانش آموزان دختر دوره متوسطه ناحیه 4 شهرستان تبریز در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از میان آن ها تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. به این ترتیب که آزمودنی های گروه آزمایش، تحت آموزش مهارت های زندگی (تفکر انتقادی)، به مدت 10 جلسه قرار گرفتند و در مقابل گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پذیرش اعتیاد وید و تسلط بر خود تانجی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها توسط آزمون آماری تحلیل کواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های زندگی (تفکر انتقادی) بر تسلط بر خود و نگرش به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان تأثیر دارد. در واقع آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش تسلط بر خود و کاهش نگرش مثبت به مصرف مواد مخدر در دانش آموزان می شود. بنابراین فراگیری آموزش مهارت های زندگی نقش مهمی در تسط بر خود و نگرش به مصرف مواد دانش آموزان دارد.
چگونگی درک بُعد سوم در کودکان 7 تا 11 سال و پرورش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درک از بُعد سوم، مهارت مورد نیاز حرفه هایی در زمینه علوم، فناوری، مهندسی، ریاضیات و هنر است. هوش فضایی که مبین تجسم سه بُعدی اشیا است، مهارتیست که می توان در کودکی آن را افزایش داد. پژوهش کاربردی حاضر با هدف بررسی نحوه درک کودکان 7 تا 11 سال نسبت به بُعد سوم احجام و چگونگی آگاه سازی آنان نسبت به ویژگی های یک حجم انجام گرفت.نمونه آماری شامل 600 کودک 7 تا 11 ساله، به صورت تصادفی انتخاب شده و از ابزار پیمایشی پرسشنامه متناسب با فهم کودکان در آن بهره برده شد. داده های جمع آوری شده با نرم افزار spss22 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج حاصله (05/0p <) کودکان به سوالات احجامی که پیش از این در قالب وسایل روزمره و اسباب بازی با آن ها مواجهه شده بودند پاسخ درست دادند. درک شخصیت پردازی صورت گرفته در محصول از درک حجم محصول و نحوه شکل گیری آن برایشان آسان تر بود و در مواجهه با یک حجم آن را با اشکال دو بُعدی توصیف میکردند. الزام لمس احجام، عدم استفاده از احجام ناآشنا برای ایجاددرک از بعد سوم و طراحی فضای آموزشی به نحوی که کودک بتواند درون احجام قرار بگیرد از ضروریات طراحی ابزارها یا محیط های پرورش درک از بعد سوم در کودکان است.
بازنماییِ فرایندهای شناختی در قصه «خاله سوسکه»: بر پایه تحلیل گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«تحلیل گفتمان» شیوه ای برای بررسی شکل گیری معنا در واحدهای زبانیِ بزرگتر از «جم له» است که علاوه بر زبان، سازه های فرازبانی را نیز ملحوظ می دارد. خلاف تحلیل گفتمان های زبان محور، شیوه تحلیل این پژوهش بر روان شناسی شناختی، به عنوان وجه فرازبانیِ گفتمان، تمرکز دارد. در قصه «خاله سوسکه» درونمایه «ازدواج» هر یک از شخصیت ها را دچار چالش های شناختاریِ قضاوت، تصمیم گیری، و حل مسئله می کند، از همین رو رویکردی بر پایه روان شناسی شناختی برای تحلیل قصه مذکور اختیار شده است. پژوهش حاضر بر آن است که در موقعیت های اجتماعیِ داخل قصه، رابطه پنهانِ گفته ها و کنش های شخصیت ها را با فرایندهای شناختی شان (نه با فرایندهای شناختیِ خواننده) آشکار سازد. در همین راستا، با روش تحلیلی توصیفی به این پرسش پاسخ می دهد که: گفتمان های دوجانبه ای که بین شخصیت های مختلف قصه شکل می گیرد چگونه توسط فرایندهای شناختیِ آن شخصیت ها هدایت می شوند؟ کودک به خاطر همذات پنداری با قصه، چگونگی به کارگیری شناختارهای مورد استفاده شخصیت ها را ناآگاهانه در شبکه شناختیِ خود نهادینه می کند، ازهمین رو، بازنمایی فرایندهای شناختیِ شخصیت های قصه با بازنمایی فرایندهای شناختیِ خواننده قصه همبسته است. در همین راستا، پژوهش حاضر نشان می دهد: بازنماییِ تکالیفی که مانند قصه خاله سوسکه با نتایج تفسیری همراه اند، ژرف پردازی و گسترش فرآیندهای شناختی کودک را تقویت می کنند.
بررسی اثربخشی آموزش فلسفه به کودکان بر تفکرانتقادی دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش فلسفه به کودکان بر تفکرانتقادی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرری است. این پژوهش از نوع کاربردی و تجربی و به روش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل صورت گرفت. از میان جامعه آماری دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرری، 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. آن ها در دو گروه 30 نفری کنترل و آزمایش به صورت تصادفی گمارده شدند. آموزش برای گروه آزمایش طی 10 جلسه یک ساعته انجام شد اما گروه کنترل بدون دریافت آموزش به فعالیت معمول خود ادامه دادند. آموزش با استفاده از برنامه آموزش فلسفه برای کودکان لیپمن صورت گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه تفکرانتقادی ریکتس بود که پایایی آن پس از اجرای اولیه بر 30 دانش آموز با استفاده از آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل گردید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که آموزش فلسفه برای کودکان بر تفکرانتقادی و مؤلفه های آن (خلاقیت، تعهد، بالندگی) تأثیر معناداری داشته است و موجب افزایش آن در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی شهرری شده است.
تجزیه و تحلیل فرم و رنگ آرم های مربوط به کودکان با تاکید بر نشانه های ارجاعی و شکل گردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل حاضر به بررسی نشانه های تصویری و نوشتاری در آرم های مربوط به کودکان در فرایند ارتباطی آرم با مخاطب به لحاظ بصری می پردازد. پرسش اصلی تحقیق چگونگی ویژگی های فرم و رنگ در آرم های مربوط به کودکان و چیستی کارکرد نشانه های ارجاعی و شکل گردانی شده در فرآیند طراحی و ارتباطی آرم است. چگونگی مواجه کودک با آرم های مذکور از موارد مورد توجه پژوهش حاضر است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری مطالب ترکیبی از روش کتابخانه ای از طریق فیش برداری و تصویرخوانی و مشاهدات میدانی از طریق ارائه پرسش نامه باز و مصاحبه با کودکان است. تجزیه تحلیل یافته ها کیفی است. بر اساس نتایج تحقیق، نشانه های به کار رفته در آرم های مربوط به کودکان، بیشتر وجه شمایلی دارند و نشانه هایی شکل گردانی شده هستند. این نشانه ها در عین حال که ذهن مخاطب را به جهان بیرونی ارجاع می دهند، فرم های خلاقانه و جدیدی را به مخاطب معرفی می کنند و نسبت به نشانه های صددرصد ارجاعی در ذهن مخاطب ماندگارترند. تعامل نشانه های شکل گردان و ارجاعی وجه کلی آرم ها را می سازد. رنگ های شاد و تضاد رنگ ها، جذابیت بصری آرم را می افزاید. ایجاز و چکیده نگاری مشخصه ویژه این آرم هاست که مورد توجه کودکان است.
تحلیل شگردهای وانمودگی و بی مرزی در تفکر کودکان با نگاهی به داستان های کودکانه احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه پسامدرن در رشته های گوناگون علوم انسانی چون جامعه شناسی، روان شناسی و فلسفه وارد شد. یکی از نظریه پردازان پسامدرن ژان بودریار است که نظریه وانموده به جای واقعیت و بی مرزی را مطرح کرد که از طریق تخیل فلسفی قابل دریافت است. کودکان داستانهای کودکانه احمدرضا احمدی با تجربه انسان معاصر برای زیستن در جهانی که قطعیت ها را مورد تردید قرار می دهد و او را وارد حیطه بی مرزی می سازد، آشنا می شوند. آنان با خوانش آثار کودکانه احمدی همواره در دنیای خیال و واقعیت، کودکی و بلوغ، مرزها و بی مرزی ها نوسانی تعلیق گونه را تجربه می کنند. هدف پژوهش حاضر بررسی شگردهای وانمودگی و بی مرزی در آثار احمدی بر مبنای دیدگاه بودریار، از دیدگاه تفکر کودکان و به روش توصیفی تحلیلی است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که نویسنده می خواهد با وانموده هایی مانند وارد کردن اتفاقات دنیای خواب به دنیای واقعی، استفاده از نوشتار جادویی و شگردهای سورئالیستی و... تفکر کودکان را به سمت فلسفیدن درباره زندگی در دوران آشفتگی ها و سرگردانی های حاصل از بحران مدرنیته هدایت کند تا بدین طریق ذهن آنها را برای دست یافتن به دنیایی که امید را القا می کند و تلخی زیستن را کاهش می دهد، مهیا سازد.
مبانی معرفتی عناصر فرهنگ عامّه در اشعار کودک و نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر کودک و نوجوان از جمله شعرهای مفهومی است که جهت آموزش و آگاهی مخاطبان در آن مضامین متنوع گنجانده شده است. از جمله این مضامین، عناصر فرهنگ عامّه است. در این مقاله سعی بر آن است تا به روش توصیفی تحلیلی، عناصر فرهنگ عامه، که شاعران حوزه کودک و نوجوان آن را به عنوان ابزاری برای اهداف تربیتی و اخلاقی و روشنگری آحاد جامعه به کار برده اند، مورد بررسی و تبیین قرار گیرد. به همین منظور اشعار سه دهه اخیر بررسی و عناصر مطرح فرهنگی در این اشعار استخراج شده و اهداف مربوطه مورد تحلیل قرار گرفت. داده های پژوهش نشان می دهد که شاعران حوزه کودک و نوجوان با کاربرد عناصر فرهنگ مردم علاوه بر ارائه تصویری از فرهنگ جامعه خود و آموزش مسائل فرهنگی، موجبات حفظ و صیانت فرهنگ و هویت ملی خویش را فراهم آورده اند. آن ها نقش هر دو عنصر فرهنگ عامّه (مادی و غیر مادی) را در شناخت و تداوم فرهنگ جامعه ضروری دانسته و با مؤلفه های فرهنگی، بسیاری از مبانی تربیتی، اخلاقی، روانشناسی و ... را خاطر نشان شده اند. در واقع کاربرد عناصر فرهنگی توسط شاعران این حوزه رویکرد معرفتی و تربیتی دارد.
بررسی نقش تصاویر هنری در مواجهه منطقی مخاطب نوجوان با مفهوم مرگ براساس الگوی ساختارهای نظام تخیل از منظر ژیلبر دوران (نمونه موردی رمان آن سوی دریای مردگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ژیلبر دوران فیلسوف و متفکر فرانسوی، ریشه بسیاری از خیال پردازی های بشر را کهن الگوهایی می داند که خاستگاه اصلی آن ها ترس از گذر زمان و تلاش برای کنترل آن است. برهمین اساس نمادهای خیالی را به دو منظومه اصلی روزانه و شبانه تقسیم می کند. منظومه روزانه بازنمایی کننده ترس از مرگ و منظومه شبانه تعدیل کننده این هراس است. این رویکرد نقش شایانی در تشخیص انگیزه های پنهانی داشت که به شکل ناخودآگاه خود را بر ذهن هنرمند تحمیل می کنند. رمان «آن سوی دریای مردگان» از معصومه میرابوطالبی اثری است که دغدغه اصلی خود را مسئله مرگ و نحوه ارائه آن برای مخاطب نوجوان قرار داده است. نویسنده در این اثر با بهره گیری از تصاویری خیالی تلاش کرده است تا مخاطب خود را با جلوه ای متناسب از مرگ مواجه سازد. مقاله حاضر که به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است در پی بررسی شیوه اثرگذاری تصاویر رمان یادشده در تعدیل ترس مخاطب نوجوان از مرگ است. نتایج نشان گر آن است که نویسنده بیشترین استفاده را از منظومه روزانه تخیلات داشته است و در این میان ریخت های حیوانی، تاریکی و سقوطی به ترتیب بیشترین انعکاس را دارند. تقابل های موجود در این تصاویر بازنمایی کننده مرگ و زندگی و هراس از مرگ و مواجهه مطلوب با این هراس است.
شناسایی ابعاد و مولفه های توسعه تفکر پژوهشی دانش آموزان در دوره های تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد و مولفه های توسعه تفکر پژوهشی دانش آموزان در دوره های تحصیلی و با رویکرد کیفی و استفاده از راهبرد پدیدارشناسی انجام شد. بر اساس نمونه گیری هدفمند و تا حصول اشباع نظری، 13 نفر از متخصصان حوزه ی تعلیم و تربیت به مشارکت دعوت شدند. داده ها به کمک مصاحبه ی نیمه ساختار یافته گردآوری و با روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان غیرشرکت کننده در پژوهش استفاده شد. ابعاد و مولفه های شناسایی شده در قالب 36 کد باز و 5 کد محوری: نگرش معلم، فضای آموزشی مناسب، تشریک مساعی، قابلیت های محیطی و خودراهبری دانش آموزان تبیین شدند. مطالعات ما نشان داد که توسعه تفکر پژوهشی دانش آموزان در دوره های تحصیلی، نیاز به داشتن معلمانی فکور و پژوهشگر، امکانات آموزشی مناسب، گسترش فرهنگ تفکر، پژوهش و همکاری، برقراری ارتباطات موثر با امکانات محیطی خارج از محیط مدارس و دانش آموزانی فعال و با انگیزه دارد.
بررسی اهمیت پرورش تفکر انتقادی درکودکان با تکیه برداستان های مثنوی مولوی(رهیافتی آموزشی براساس نظریه لیپمن)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف ا ز این پژوهش، دستیابی به تفکر انتقادی در داستان های مثنوی به منظور تبیین تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت کودک است. پژوهش پیشِ روابتدا جایگاه اهمیت پرورش تفکر انتقادی در کودکان را بررسی کرده، سپس به تحلیل داستان های موجود در مثنوی ازجهت مهارت های تفکر انتقادی براساس دیدگاه لیپمن پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا داستان های مثنوی به لحاظ موضوع و ساختار به نیازهای کودکان در جهت پرورش فلسفی آن ها پاسخ می دهد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که بیش از 211 داستان ِمثنوی علاوه براین که در زمینه عاطفی نیرومندند، چالش های بالقوه ای را نیز برای پردازش شناختی در کودک فراهم می کنند. ویژگی ساخ تاری داستان ها به شی وه غیرمستقیم و تنوع موضوعات، می تواند تفکر کودکان را تحت تأثیر قراردهد و منجر به شکل گیری مهارت هایی درتفکر انتقادی ؛ مانندپرسش، استنباط و...در کودکان شود وآن ها به کمک این مهارت ها قادر خواهند بود مسائل پیرامون خویش را به روشنی درک و ارزیابی کنند
مداخلات به هنگام آموزش اجتماعی-هیجانی در کودکان دبستانی: مطالعه مروری نظامند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی مروری نظامند مداخلات به هنگام آموزش مهارت های اجتماعی هیجانی در کودکان دبستانی بود. در پژوهش حاضر از طریق پژوهش مروری نظامند و جستجوی کلیدواژه های تخصصی در ارتباط با آموزش مهارت های هیجانی-اجتماعی در کودکان دبستانی در پایگاه های اطلاعاتی تخصصی ایران و جهان بین شامل ) Pupmed, Springer, ProQuest, Scopus, Elsevier, Science direct, Google Scholar, Magiran)سال های 2019-2007 و سال های 1395-1390یافته ها و داده های موردنظر برای دستیابی به هدف پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش پریسما مورد تحلیل قرار گرفت. از 18 پژوهش انجام شده، بیشتر پژوهش ها (14 پژوهش) بر روی آزمودنی های دارای کودکان عادی دبستانی از سن 10 تا 11 و در پایه 5-4 انجام شده است. اغلب پژوهش های انجام شده از نوع مطالعات آزمایشی می باشند (با فراوانی 16 پژوهش). نتایج مداخلات به هنگام آموزش مهارت های اجتماعی-هیجانی در کودکان دبستانی در مؤلفه های کنترل خود، خودآگاهی، آگاهی اجتماعی، روابط اجتماعی، تصمیم گیری مسئولانه و خودتنظیمی برابر با 6،10،15،13،13،17 مطالعه مورد ارزیابی قرارگرفته است. نتایج این پژوهش ها نشان می دهد در بهبود شایستگی های آموزش اجتماعی-هیجانی ( کنترل خود، خودآگاهی و خودتنظیمی) و عدم تأثیرگذاری در مؤلفه های شایستگی های اجتماعی( آگاهی اجتماعی، روابط اجتماعی و تصمیم گیری مسئولانه پذیر) نمایان است.