هدف ا ز این پژوهش، دستیابی به تفکر انتقادی در داستان های مثنوی به منظور تبیین تفکر انتقادی در تعلیم و تربیت کودک است. پژوهش پیشِ روابتدا جایگاه اهمیت پرورش تفکر انتقادی در کودکان را بررسی کرده، سپس به تحلیل داستان های موجود در مثنوی ازجهت مهارت های تفکر انتقادی براساس دیدگاه لیپمن پرداخته است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا داستان های مثنوی به لحاظ موضوع و ساختار به نیازهای کودکان در جهت پرورش فلسفی آن ها پاسخ می دهد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که بیش از 211 داستان ِمثنوی علاوه براین که در زمینه عاطفی نیرومندند، چالش های بالقوه ای را نیز برای پردازش شناختی در کودک فراهم می کنند. ویژگی ساخ تاری داستان ها به شی وه غیرمستقیم و تنوع موضوعات، می تواند تفکر کودکان را تحت تأثیر قراردهد و منجر به شکل گیری مهارت هایی درتفکر انتقادی ؛ مانندپرسش، استنباط و...در کودکان شود وآن ها به کمک این مهارت ها قادر خواهند بود مسائل پیرامون خویش را به روشنی درک و ارزیابی کنند