مقالات
حوزه های تخصصی:
تفکر انتقادی شیوه ای برای آموزش عمیق و عقلانی است که اغلب با پرسش های باز مخاطب را به تأمل و کنجکاوی وامی دارد و موجب می شود تا او به درکی ژرف از موضوع مورد تأمل برسد. از همین روست که یکی از اهداف صریح و ضمنی اغلب نظام های تربیتی، پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان می باشد. در کتب فارسی ابتدایی پایه دوم تا ششم، در هر فصل، بخشی با عنوان "بخوان و بیندیش" وجود دارد که شامل یک داستان است و دانش آموزان را به تأمل و ژرف اندیشی فرامی خواند. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است، پژوهشگران با شیوه توصیف و تحلیل، امکان به کارگیری و آموزش روش تفکر انتقادی را در داستان های بخش "بخوان و بیندیش" فارسی ابتدایی مورد ارزیابی قرار دادند. نتایج پژوهش نشان می دهد که داستان های این بخش به جهت قالب، درون مایه و قدرت تخیل، ظرفیت طرح پرسش های کلی برای پرورش تفکر انتقادی دانش آموزان را دارد. بدین منظور، در راستای غنابخشیدن به شیوه آموزش تفکر انتقادی در آنها، نمونه هایی از مفاهیم و پرسش های فلسفی تکمیل کننده برای هر داستان پیشنهاد شده است.
تحلیل محتوای کتاب درسی تفکر و سواد رسانه ای پایه دهم بر اساس آموزش سواد رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه، تحلیل محتوای کتاب درسی تفکر و سواد رسانه ای پایه دهم بر اساس آموزش سواد رسانه ای است. برای نیل به این هدف، از روش تحلیل محتوا استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در این کتاب، مجموعاً 110 مورد مرتبط با آموزش سواد رسانه ای وجود دارد که از این تعداد 43 مورد (39/90%) متعلق به مؤلفه های ناظر بر اهداف آموزش سواد رسانه ای می باشد که در میان مؤلّفه های ناظر بر اهداف آموزش سواد رسانه ای، مؤلّفه مهارت پرسش گری درباب پیام های رسانه ای با 24 مورد (55/81%) بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داده است. همچنین، در میان مؤلّفه های ناظر بر محتوای آموزش سواد رسانه ای، مؤلّفه آشنایی با شیوه های اقناع مخاطب در گونه های مختلف رسانه با 14 مورد (20/89 %) بیشترین فراوانی را دارد. بر اساس این یافته ها، بازنگری کتاب درسی تفکر و سواد رسانه ای به ویژه با نظر به تقویت مهارت استدلال، مطالعه و بررسی بیشتر تجربیات نظام های آموزشی موفق در اجرای برنامه درسی سواد رسانه ای، استفاده از آن جهت غنای برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای و تدوین برنامه درسی تفکر و سواد رسانه ای در مقاطع پایین تر تحصیلی پیشنهاد شده است.
داستان پلیسی– معمایی در برنامه فلسفه برای کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان به عنوان آغازگر در برنامه درسی فبک، مورد اتفاق نظر همه صاحبنظران در این زمینه است. اما درباره ویژگی های داستان مورد استفاده در کلاس فلسفه برای کودکان، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. این ویژگی ها بعضی از متفکران مانند لیپمن را بر آن داشته که خود نسبت به تألیف داستان های مناسب اقدام کنند. اما بعضی دیگر معتقدند می توان از قصه های تأمل برانگیز موجود در فرهنگ های مختلف نیز بهره برد. در این مقاله تلاش شده با استناد به نظرات لیپمن و همکاران وی، این فرض اثبات شود که داستان های پلیسی-معمایی علاوه بر جذابیت، به واسطه ظرفیتی که در آموزش منطق و مهارت های ذهنی- تحلیلی و مفاهیم فلسفی دارند، به ویژه در فلسفه اخلاق و فلسفه علوم اجتماعی؛ می توانند به عنوان منبع تازه ای از داستان های فبک، مورد استفاده قرار گیرند. فرض بر این است که این داستان ها با اهداف همه رویکردها در این برنامه همسویی دارند. در پایان داستانی به عنوان نمونه تحلیل شده است.
شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان بناب در سال تحصیلی 1396-1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان از دیدگاه معلمان دوره ابتدایی شهرستان بناب در سال تحصیلی 1396-1395 می باشد. روش تحقیق استفاده شده توصیفی- اکتشافی است. جامعه ی آماری شامل کلیه ی معلمان ابتدائی آموزش و پرورش شهرستان بناب به تعداد 489 نفر در سال تحصیلی 1396-1395 می باشد، که حجم نمونه ی آماری نیز بر اساس فرمول کوکران 215 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی- طبقه ای بدست آمده است. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه ی محقق ساخته می باشد که پس از تأیید روایی و پایایی آن (صوری) در اختیار نمونه ی آماری قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. برای شناسایی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان مقطع ابتدایی از تحلیل عاملی اکتشافی و جهت اولویت بندی الزامات طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان از آزمون فریدمن با نرم افزار SPSS 18 استفاده گردید. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از میان الزامات نه گانه ی مؤثر برای طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به کودکان عامل توجه به نیازهای دانش آموزان با میانگین رتبه ی 62/4 بیشترین و عامل کاهش تمرکزگرایی در برنامه ی درسی با میانگین رتبه ی 91/3 کمترین تأثیر را در طراحی برنامه ی درسی آموزش فلسفه به دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان بناب دارد.
تاثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی یا (5E) بر تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تأثیر الگوی طراحی آموزشی بایبی بر تفکر انتقادی دانش آموزان در درس علوم پایه ششم انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانش آموزان پایه ششم در مدارس شهرستان شبستر بودند. از میان آن ها دانش آموزان پایه ششم دو مدرسه به صورت نمونه در دسترس انتخاب شده و به عنوان گروه کنترل ( 20 نفر) و گروه آزمایش ( 20 نفر) جایگزین شدند. پیش از اجرای متغیر مستقل (الگوی طراحی آموزشی بایبی) میزان تفکر انتقادی گروه ها با کمک پرسشنامه کرنل اندازه گیری شد. سپس آزمودنی های گروه آزمایش، به مدت هشت جلسه به یادگیری از طریق الگوی طراحی آموزشی بایبی پرداختند. پس از اتمام جلسات مداخله، پس آزمون برای هر دو گروه اجراشد. داده های به دست آمده با استفاده از آزمون های آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که الگوی طراحی آموزشی بایبی در درس علوم بر تفکر انتقادی دانش آموزان تأثیر مثبت دارد ( 001/0 ≥P). به کارگیری الگوی طراحی آموزشی بایبی در آموزش علوم، باعث افزایش میزان تفکر انتقادی دانش آموزان پایه ششم شده است.
الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان بر اساس نتایج تحقیقات مرتبط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی برنامه درسی آموزش فلسفه برای کودکان بر اساس نتایج تحقیقات مرتبط انجام گردید. رویکرد پژوهش از نوع کیفی و روش آن سنتزپژوهی توأم با تحلیل محتوای کیفی می باشد که در آن پژوهش های اخیر با روشی نظام مند انتخاب، واکاوی محتوایی و دسته بندی شده اند. جامعه مورد مطالعه تحقیقات انجام شده خارجی (در سال های 1938 تا 2018) و داخلی (در سال های 1384 تا 1396) بوده است. از مجموع پژوهش هایی که از سایت های معتبر داخلی و خارجی انتخاب شده بودند، تعداد 71 مورد به عنوان نمونه به صورت هدفمند انتخاب گردید. تحلیل های انجام شده ابتدا کدگذاری و طبقه بندی گردید و سپس بدنه اصلی در قالب 52 مولفه در راستای 4 عنصر اصلی "اهداف"، "محتوا"، "روش های یاددهی – یادگیری"، "روش های ارزشیابی" و 8 مولفه مرتبط با عنصر زمینه ای "محیط آموزشی" شناسایی گردید. سیاست گذران و برنامه ریزان درسی دوره پیش دبستان و دبستان می توانند با استفاده از الگوی مفهومی مستخرج، تدابیر شایسته را جهت اجرای مطلوب و با کیفیت برنامه درسی فلسفه برای کودکان اتخاذ کنند. مربیان و آموزگاران نیز قادر خواهند بود تا الگوی موجود را بر اساس تجربیات عملی ندریس، تطبیق دهند تا تدریس اثربخش تری داشته باشند.