مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که، «آموزش تفکر» و شیوة آموزش دوسویه در میان بزرگان فرهنگ ساز ایرانی مغفول بوده است یا نظایری دارد؟ با بررسی شیوة گفت و گوی دوسویة فریدالدین عطار در منطق الطیر و مقایسة آن با مؤلفه های «آموزش تفکر» متیو لیپمن، مشاهده شد که شیوة آموزشی عطار در قرن هفتم به شیوة آموزشی متیو لیپمن در قرن حاضر بسیار نزدیک است. این مقایسه با تسامح از تعریف کودک در دیدگاه روان شناسان، که غالباً بین یک تا دوازده سال است، انجام شده است. کودک از دیدگاه عارفان انسانی خام و مبتدی است و این تعریف، نزدیک به تعریف «کودک، کودک است» در P4C است. همان طور که دیدگاه عطار و لیپمن در موضوع آموزش (فلسفه) و هدف آموزش (ارتقای تفکر و اتخاذ تصمیم آزادانه برای خود) شبیه به هم است در شیوة آموزش آن ها نیز شباهت زیادی دیده می شود. هر دو از قصه و گفت و گو در شیوة آموزش خود بهره برده اند و در روش هر دو، تعلیم تفکر و فلسفه موجب تغییر رفتار می شود.
ضرورت وساطت هنر در آموزش تفکر فلسفی به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامة آموزش تفکر فلسفی به کودکان، فبک[i]، برنامه ای درجهت بهبود تفکر کودکان است. پیش گامان این برنامه ادبیات را، به علت کارکردها و خصوصیات نهفتة آن، مناسب ترین شیوة ارتباط با کودکان دانسته اند و این در حالی است که ادبیات نیز جایگزین های دیگری پیدا کرده است؛ اکنون این فرض مطرح است که هنر، به عنوان جایگزینی دربرگیرندة ادبیات، به مدد ابزار و روش های گوناگون و با محتوای درونی، پاسخ گوی جایگاه بنیادین، نظری و عملی هنر در تفکر است. ازاین رو این مقاله هنر را میانجی دریافت خرد و یا همان تفکر معرفی می کند و با توضیح چگونگی میانجی گری هنر در آموزش تفکر فلسفی به کودکان، جایگاه هنر در فبک را با رویکردی نظری ـ تحلیلی بررسی و لزوم این میانجی گری را بیان می کند و نتیجتاً به دنبال این هدف است تا هنرورزی با کودکان را، همراه فلسفه ورزی با آنان، به عنوان ضرورتی اجتناب ناپذیر، موضوعیت بخشد.
[i]. فلسفه برای کودکان و نوجوانان (P4C/ Philosophy for Children).
بررسی تأثیر برنامة فلسفه برای کودکان در پرسش گری و تفکر انتقادی دانش آموزان پایه های سوم تا پنجم ابتدایی (9 - 11ساله) دبستان علوی شهر ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر اجرای برنامة فلسفه برای کودکان بر پرورش توانایی پرسش گری و تفکر انتقادی دانش آموزان دختر پایه های سوم تا پنجم دبستان علوی شهر ورامین در سال تحصیلی 1387 - 1388 بود، که از این میان تعداد 34 نفر دانش آموز دختر، 17 نفر گروه گواه و 17 نفر گروه آزمایش، به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در جمع آوری داده ها، از شیوة سنجش توانایی پرسش گری و آزمون سنجش تفکر انتقادی استفاده و ضرایب اعتبار و پایایی آن محاسبه شد. داده ها با استفاده از تحلیل مقایسة میانگین
(T-test) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. پژوهش حاضر مبتنی بر فرض تأثیر آموزش فلسفه برای کودکان بر پرورش توانایی پرسش گری و تفکر انتقادی دانش آموزان دختر مقطع دبستان است و برای بررسی فرضیة پژوهش از روش آزمایشی، پیش آزمون، و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. یک کارگاه ده جلسه ای (هفته ای یک جلسه) تشکیل شد و از روش کلاس داری به شیوة حلقة کندوکاو (community of inquiry) شارپ ـ لیپمن و از داستان های فکری فلیپ کم و رابرت فیشر بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامة آموزش فلسفه برای کودکان، با روش حلقة کندوکاو، می تواند بر پرورش توانایی پرسش گری و تفکر انتقادی در دانش آموزان دختر مقطع دبستان مؤثر واقع شود و تأثیر مثبتی بگذارد. نتایج این پژوهش با یافته های تحقیقات انجام شده در داخل و خارج از کشور هماهنگی دارد.
آموزش فلسفه به کودکان در موزه های تعاملی علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان امروز سریع تر از هر زمان دیگر در حال پیشرفت است. بنابراین بهره گی ری از رویکردهای جدید آموزشی و به تبع آن رسانه ها ی جدی د، مح یط ها ی ی ادگیری اشتیاق برانگیز و محتوای آموزشی فراتر از ساختارها ی موجود ، ضرور ی به نظر می رسد. این مقاله ضمن معرفی موز ههای تعاملی، که بازدیدکنندگان را فراگیرانی می داند که ازطریق تعامل با اشیای موجود در موزه به ساخت نظام دانشی خود کمک می کنند، به نسبت و رابطة آن با برنامة آموزش فلسفه به کودکان و اهداف و ارزش های مندرج در آن می پردازد. مقاله از این دیدگاه دفاع م یکند که مبنای نظری طراحی و ساخت این موزه ها دیدگاه ساختارگرایی و نظریة یادگیری اکتشافی بوده است. از نظر نگارنده، در جهان در حال تغییر و تحول امروز، فراگیران خود مشتاق اکتشاف و بازآفرینی اند. عرضة مفاهیم انتزاعی و منطقی از طریق بازی با دستگاه های تعاملی در محیطی متنوع، چندرسانه ای و شوق انگیز همة مخاطبان، به خصوص نسل جوان، را به تفکر خلاق و اندیشة منطقی وام ی دارد و در پرورش تفکر و روحیه استقلال طلبی، که از اهداف اصلی آموزش فلسفه به کودکان است، مؤثر است.
فلسفة ویتگنشتاین و برنامة فلسفه برای کودکان (P4C)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار سعی بر این بوده تا به مؤلفه هایی از اندیشة ویتگنشتاین دوم که جایگاه نظری موجهی در برنامة فلسفه برای کودکان دارد پرداخته شود. چهار مؤلفة مهم در این پژوهش «زبان»، «دیدن و توصیف»، «بازی های زبانی»، و «معنا» است. نگرش پراگماتیستی ویتگنشتاین دوم به این مقوله ها را می توان در ساختار و شاکله بندی برنامه ای کاربردی در عرصة تعلیم و تربیت واکاوی کرد. متیو لیپمن و همکارانش با طرح برنامه ای که کودکان را با تفلسف و پرسش ورزی آشنا می کند، به شکل کاملاً انضمامی، پرداخت نوینی از این مؤلفه ها را آشکار کرده اند. با بررسی ویژگی ها و اهداف این طرح در چهارچوب این مؤلفه ها می توان نگاهی انضمامی تر را بین بنیان های نظری و عرصه های کاربردی طرح فلسفه برای کودکان جست و جو کرد. سه سؤال عمده در این پژوهش مطرح می شود که با روشی تحلیلی ـ توصیفی درصدد پاسخ بدان ها برآمده ایم.
«فلسفه برای کودکان» و کنترل پرخاشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرخاشگری، درمیان واکنش های هیجانی، به دلیل پیامدهای فردی و اجتماعی اش توجه بسیاری از روان شناسان و جامعه شناسان را به خود جلب کرده است. علی رغم بروز برخی رفتارهای پرخاشگرانه در سال های اولیة تولد، کودک درطی فرایند رشد خود فرصت هایی برای یادگیری مهارت های نظارت بر هیجان و رفتار را خواهد داشت، که منجر به کنترل مناسب خشم و پرخاشگری می شود. بااین حال، بعضی از کودکان در کسب این مهارت ها موفق نیستند، در نتیجه سطوحی از پرخاشگری را در روابط میان فردی بروز می دهند. در کنار خانواده، مدرسه مهم ترین نهاد برای پرورش مهارت های اجتماعی کودک است. تحقیقات، درباره علل پرخاشگری در کودکان، نشان داده است که ناکامی در خود ابرازگری، قرارگرفتن در موقعیت هایی که کودک دچار دوگانگی و تضاد درونی می شود، و فقدان کفایت در قوة استدلال می تواند از مهم ترین آن ها باشند. بنابراین ایجاد فضایی دوستانه و تفکربرانگیز، که در آن گوش دادن به سخن کودکان ارزش محسوب می شود و منجر به ارتقای قدرت استدلال و داوری کودک می شود، می تواند در پیشگیری از پرخاشگری بسیار کارساز باشد. مبدعان برنامة «فلسفه برای کودکان» بر این باورند که پرورش قدرت تمییز، داوری، و استدلال ورزی، که مبتنی بر تفکر منطقی است، باید از دوران کودکی و با شروع زندگی اجتماعی کودک آغاز شود. بدین ترتیب، برنامة فلسفه برای کودکان در تلاش است با ایجاد فضایی موسوم به «حلقه کندوکاو» فرصت تقویت قدرت استدلال و داوری را برای کودکان فراهم سازد. می توان انتظار داشت که هم زمان با تقویت تفکر استدلالی و منطقی کودک از طریق گفت وگوهای جمعی، بتوان پرخاشگری را در آنان مهار کرد. نتایج تحقیقات متعددی تأثیرات مثبت این برنامه بر کنترل رفتارهای پرخاشگرانه را در کودکان نشان داده است.
تبیین و نقد پژوهش های دانشگاهی آموزش فلسفه به کودکان در ایران از منظر روش پژوهش و نتایج آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله ما از منظر روش پژوهش و نتایج می خواهیم به بررسی انتقادی پژوهش های دانشگاهی (پایان نامه و رساله) درمورد آموزش فلسفه به کودکان در ایران بپردازیم. ازاین رو مقالة حاضر از نوع پژوهش های مروری و فرا تحلیلی کیفی است؛ پژوهش های مروری و فرا تحلیلی کیفی به توصیف، تلخیص، و ارزیابی نقادانه پژوهش های انجام شده دربارة یک موضوع، از یک یا چند منظر خاص می پردازند. نتایج این نوع پژوهش ها از یک سو به معرفی کامل همة پژوهش های انجام شده دربارة یک موضوع می پردازد و باعث پرهیز از دوباره کاری می شود و ازسوی دیگر با ترسیم توانایی ها و کاستی های این نوع پژوهش ها، افق های پژوهشی جدیدی را به روی پژوهشگران می گشاید. بنابراین سعی کرده ایم با مراجعه به منابع اطلاعاتی دانشگاه های مختلف کشور در حد امکان پژوهش هایی را که به نحوی به این موضوع پرداخته اند شناسایی کنیم؛ بعد از آن، اهداف، چهارچوب پژوهش، و تلخیصی از نتایج برخی از این پژوهش ها را بیان کرده ایم، سپس از دو منظر روش و نتایج پژوهش، آن ها را مورد نقد و ارزیابی قرار داده ایم. نداشتن روش پژوهش ساختارمند، ضعف جدی قسمت پیشینة پژوهش، نبود اطلاع کافی از پژوهش های انجام شده، رعایت نکردن پاراگراف بندی منسجم و علمی در نگارش، نبودن ارتباط ارگانیک میان پژوهش ها و انجام پژوهش های مشابه و تکراری، ضعف در نقدها و ... به همراه ترسیم برخی از زوایای ناکاویده این برنامه در ایران از مهم ترین یافته های این مقاله اند.