بر این باوریم که زبان مجموعه ای نظام مند و به هم پیوسته است که در عین یکپارچگی و تشکّل، پیوسته در حال تحول و دگرگونی است. یکی ازگسترده ترین حوزه های دستخوش تحول این نظام حوزه معنایی و ساختاری است. پیرو این تحولات در مطالعه ی تاریخی – جغرافیایی واژگان تاریخ بیهقی در منطقه شرق خراسان رضوی(تایباد)،به این نکته رسیده ایم که باوجودآنکه نزدیک به هزار سال از زمان تألیف این اثر می گذرد، امروزه هنوز در گویش محلی مردمان این خطه، واژگانی دیده می شود که به سه گونه متحول شده اند: یا به همان شکل به کاررفته در تاریخ بیهقی (در تلفظ و معنا) استعمال می شوند، یا همراه با تحولات آوایی، دچار تحول معنایی نیز گردیده اند و یا باوجود حفظ شکل ظاهری، ازنظر معنایی نیز کاملاً تغییر کرده اند. این مقاله به روش میدانی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای ضمن توجه بر مطالعات تحول معنا در زبان، به بررسی سیر تحول معنایی-ساختاری چندی از این واژگان در گویش شرق خراسان رضوی(تایباد) می پردازد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دگردیسی تحولات معنایی-ساختاری واژگان تاریخ بیهقی در گویش شرق خراسان رضوی بیشتر از نوع دگرگونی داخلی و براثر مشابهت واژگان بوده است.