زبان شناسی و گویش های خراسان
زبان شناسی و گویش های خراسان سال 15 پاییز 1402 شماره 32 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
رده شناسی واژگانی مطالعه روش های خاصی است که بر اساس آن ها زبان ها معنایی را در قالب واژه ها می گنجانند. به این ترتیب رده شناسی واژگانی را که با واژگان سروکار دارد، می توان زیرشاخه رده شناسی معنایی به حساب آورد. اخیراً مطالعات در زبان شناسی شناختی نشان داده اند که چگونه اعضای بدن به عنوان منبعی برای مفهوم سازی تجربه های مختلف مانند احساس کردن، اندیشیدن و غیره عمل می کنند و در فرهنگ های مختلف به شکل های متفاوت بازنمایی می شوند. استفاده از کلماتی که به اعضای بدن اشاره دارد می تواند به ما کمک کند تا احساسات خود را با دقت بیشتری بیان کنیم. در این پژوهش سعی بر آن شد که نگاهی به بررسی الگوهای رده شناسی واژگانی نقش نام اندام ها در بیان احساسات فارسی زبانان داشته باشیم. این پژوهش را شاید بتوان اولین مجموعه رده شناختی نقش استعاری نام اندام ها در توصیف احساسات در نظر گرفت. روش پژوهش، شیوه ای تطبیقی تحلیلی با استناد به مطالعات زبان شناسان این حوزه است؛ بدین منظور، نزدیک به 50 جمله از شواهد زبانی از پایگاه دادگان و برخی منابع مکتوب استخراج شد و بر مبنای مفهوم نام اندام ها در بیان احساسات دسته بندی گردید. سعی شد نمونه های مورد نظر بر اساس نقشی که در بیان احساسات دارند، بررسی شود. تحلیل داده ها بر اساس الگوی پونسونِت و لاگینها و متداول ترین نام اندام ها صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهد از واژه های دل، قلب، چشم و جگر بیشتر از سایر واژه ها در زبان فارسی برای بیان احساسات بهره گرفته شده است؛ البته برای بیان ارزیابی دقیق این نظر، به تحقیقات گسترده ترکیبی از رویکرد فرهنگ خاص و بین فرهنگی نیاز است.
تالاموس و دوزبانگی: شواهدی از fMRI(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوزبان گی با انطباق های ساختاری نواحی زیرقشری دخیل در کنترل چندین زبان مرتبط است (کرنار، ترفرز-دالر و پلیاستیکاس، 2023). تالاموس یک ساختار زوجی ماده خاکستری است که در نزدیکی مرکز مغز قرار دارد و انتقال اطلاعات به نواحی قشری را تنظیم می کند. اخیراً در یک مطالعه fMRI، حساسیت تالاموس به محرک های دستوری و نادستوری زبان اول در سطح کل-مغز در افراد دوزبانه شناسایی شد (میکده و همکاران، 2021 الف). مطالعه حاضر درصدد است با اتخاذ رویکرد ناحیه موردنظر، الگوهای فعالیت تالاموس دوجانبه را برای هر دو زبان اول و دوم بررسی کند. بدین منظور، درصد تغییر سیگنالِ محرک های دستوری و نادستوری در زبان اول و دوم به عنوان معیار «شدت» برای هر شرکت کننده استخراج شد. تعداد 36 نفر دوزبانه ترکی-فارسی (21 زن) که زبان دومشان را به طور رسمی در 7 سالگی آموخته بودند، انتخاب شدند. بر مبنای شاخص تسلط دوزبانه، هیچ تفاوت معناداری بین سطوح بالای بسندگی شرکت کنندگان در زبان اول (ترکی) و دوم (فارسی) وجود نداشت. شرکت کنندگان یک آزمون شنیداری قضاوت دستوری بودگی با پارادایم زبان گردانی جایگزین را در حین اخذ تصاویر fMRI اجرا کردند. نتایج مبتنی بر ناحیه موردنظر، اثر دستوری بودگی را در زبان اول و تالاموس چپ تأیید کرد. با توجه به اینکه در پژوهش حاضر زبان اول به عنوان زبان غالب عمل کرد و اثرات معکوس بزرگ تری را ایجاد نمود، به نظر می رسد دخالت تالاموس در زبان اول به پردازش نحوی مربوط نمی شود، بلکه ممکن است تالاموس نقش کنترلی و نظارتی را برای فعالیت های زبان-ویژه قشر مغز ایفا می کند.
مردسالاری و زبان شناسی اجتماعی در شعر(مطالعه موردی: مفهوم پدرسالاری در اساطیر ایرانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان از منظرهای مختلفی قابل مطالعه است و یکی از روش های پژوهش دگرگونی های زبانی در جامعه، پژوهش در منابع فرهنگی جامعه از قبیل داستان ها، رمان ها، تولیدات موسیقیایی و اشعار و اساطیر کهن است. از مقولات موردتوجه رسانه ها که در بازنمایی ها جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است، مقوله جنسیت و به طور ویژه بازنمایی جنسیتی مردانه یا زنانه است. نمایش مردسالاری جنبه های مختلف مثبت و منفی دارد و در فرهنگ های مختلف دگرگون است و نحوه به تصویر کشیدن مرد دارای اقتدار و تأثیرگذار برخاسته از مؤلفه های یک فرهنگ به نقش و جایگاه او در همان بستر و زمینه است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه شیوه بازنمایی مردسالاری در شکل مثبت در شعر کهن فارسی از منظر زبان شناسی اجتماعی است. به این منظور، ابیاتی که در ارتباط روشن تری با موضوع تحقیق، یعنی تعامل زبانی مبتنی بر جنسیت، هستند انتخاب شده و با استفاده از روش تحلیل نشانه شناختی سه سطحی بارت، نحوه بازنمایی شخصیت مرد و به طور مشخص پدر، همچنین جایگاه زبانی پدر در برابر دیگر نقش ها از منظر زبا ن شناسی اجتماعی تحلیل شده است. نتایج به دست آمده، نشان می دهد در شعر کهن شاهد بازنمایی از نوع کنترل زبانی مردان، فرادستی زبانی پدر در برابر دیگر نقش ها، غیاب گفتگو و بسترسازی برای درخواست از مرد کانونی (پدر) و همچنین جنسیت زدگی در مراودات زبانی هستیم که این بازنمایی مبتنی بر ایدئولوژی و گفتمان مردسالاری در جامعه است و هرچند مثبت قلمداد می شده است در جامعه و فرهنگ کنونی آن جایگاه و نقش را بر عهده ندارد.
تحلیل گفتمان وندایکی هویت زنان در چهار رمان منتخب فارسی (سووشون، چراغ ها را من خاموش می کنم، سال بلوا، شوهر آهو خانم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت زنان و مسائل پیرامون آن ها از موضوعات مهم این روزهای جامعه جهانی است؛ اما این بخش از جامعه به علت برخی سنت ها و عادات حاکم بر جوامع و نگاه خاص به آن ها، همیشه جنس دوم تلقی شده اند. این شیوه نگرش به هویت زن در ادبیات داستانی نیز نمود پیداکرده است. تحلیل گفتمان بر این اصل تأکید دارد که نحوه خلق هر گفتمان ریشه در دیدگاه خالق آن گفتمان و شرایط اجتماعی حاکم بر دوره خلق آن گفتمان دارد. در این تحقیق اصول مربع ایدئولوژیک ون دایک، کارکرد سه گانه گفتمان و همچنین استراتژی های گفتمانی به کاررفته توسط نویسندگان بررسی شده و رمان ها در سطوح معنا، توصیف، سبک و استدلال تحلیل شده اند. این تحقیق بر روی چهار رمان مشهور فارسی انجام شده است. رمان های «سووشون» اثر سیمین دانشور، «چراغ ها را من خاموش می کنم» اثر زویا پیرزاد، «سال بلوا» اثر عباس معروفی، «شوهر آهو خانم» اثر علی محمد افغانی. این تحقیق از نوع کیفی است و به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است. علاوه بر آشکار کردن تفاوت بازنمایی هویت زن در آثار نویسندگان زن با نویسندگان مرد، نشان می دهیم که چگونه شرایط حاکم بر جامعه، افکار عمومی، اخلاق اجتماعی و حتی اصول تربیتی در خانواده ها می تواند بر شکل گیری هویت مستقل زن و کمرنگ شدن روابط ناعادلانه میان زن و مرد و حتی تغییر آن کمک کند. طی این مقاله استراتژی ها را در خدمت سه عامل اصلی، شامل رفتار اجتماعی، رفتار تربیتی و آگاه شدن و آگاهی بخشیدن می بینیم که هویت مستقل زن را آشکار، شکوفا و سپس به جامعه اثبات می کنند.
بررسی تطبیقی رمانتیسم زبانی در اشعار هوشنگ ابتهاج و انسی الحاج با رویکردی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان شناسی شناختی، به عنوان یکی از شاخه های اصلی علوم شناختی، رویکردی است که به زبان، به مثابه ابزاری برای کشف ساختار نظام شناختی انسان می نگرد. معنی شناسی شناختی، به عنوان یکی از حوزه های اساسی زبان شناسی شناختی، دارای نظریه های مختلفی مانند طرح واره های تصویری، آمیختگی مفهومی، فضاهای ذهنی، مجاز و استعاره است. گرایش شاعران معاصر عرب و ایران به مکتب رمانتیک، نقطه آغازین تحول در شعر معاصر به شمار می رود و رمانتیک ها از گروه های پیشتازی هستند که دگرگونی ادبیات عربی و فارسی و همچنین همگامی آن با عصر جدید، با تلاش های آنان شروع شد. هرچند تعداد این جماعت در ابتدا اندک بود و بیشتر تغییر در حوزه معانی شعر را مدنظر داشتند، اما طولی نکشید که شمار آن ها بیشتر شد و در مدتی کوتاه، محتوا و ساختار شعر معاصر عربی و فارسی را دگرگون ساخت. این تأثیرگذاری به حدی گسترده بود که در فاصله میان دو جنگ جهانی، برجسته ترین شاعران عرب و فارسی گو که آثاری جهانی پدید آورده اند، از پیروان مکتب رمانتیک هستند. پیوند میان نابسامانی های اجتماعی جهان و اندوه که یکی از درون مایه های اصلی شعر رمانتیکی است، از عوامل گسترش و ماندگاری این تأثیرگذاری ژرف به شمار می رود. بدین ترتیب، در تحقیق حاضر تلاش بر آن است تا به «بررسی تطبیقی رمانتیسم زبانی در اشعار انسی الحاج و هوشنگ ابتهاج» پرداخته شود. در این رهگذر از مفاهیم زبان شناسی شناختی و نقد تطبیقی بهره گرفته می شود.
نمودِ کهن الگویِ پیرِ دانا و رؤیا در منظومه هایِ حماسیِ بهمن نامه و فرامرزنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«کهن الگو» یکی از اصطلاحات بنیادین در روان شناسی کارل گوستاو یونگ است که در ناخودآگاه فردی و جمعی نوع بشر حضور دارد. هنر و ادبیّات، یکی از نمودگاه های اصلی ناخودآگاه بشری است. در شعر کهن فارسی، به ویژه منظومه حماسیِ بهمن نامه و فرامرزنامه، کهن الگوها ازجمله کهن الگوی «پیرِ دانا» برای تحقّقِ منظور یا غرضی خاص در حماسه حضور می یابد که نگارندگان در پژوهشِ پیشِ رو با استناد به دو منظومه حماسی، به توصیف و تحلیل آن می پردازند. پژوهندگان بر آن اند به این پرسش پاسخ دهند که کهن الگوی پیر دانا، به چه اَشکالی در دو اثرِ یادشده ظاهر شده است؟ چنان که از نتیجه تحقیق برمی آید، گاهی شخصیت های شناخته شده به مانند زال، رستم و گرشاسپ، به حقیقتی که در آینده ممکن است رخ دهد، واقف می شوند و در نقشِ پیر دانا، نزدیکان خود را از آن رخدادِ در پیش آگاهی می بخشند. گاهی هم کسی همچون بهمن که تابعِ «نهادِ» خود است، در رؤیا با کسانی مانند فریدون، سیاوش و کیخسرو روبه رو می شود و آنان در نقش پیرانِ دانا، با تهدید او را از بدی بر حذر می دارند. در مواقعی هم پیر دانا به عنوان پشتیبانِ پنهان، رخدادی تمثیلی را به تصویر می کشد تا مخاطبش را از کاری نادرست بر حذر دارد. گاهی هم او در هیأت پرنده یا خواب گزاری پیش گو آشکار می شود و رستگاری مخاطبش را رقم می زند. نکته قابل تأمّل این است که در همه موارد، رؤیا نقشی اساسی دارد و به طورکلی، پیر دانا در سوگیری های کنش شاهان و پهلوانان و تغییر مسیر حماسه، اثراتی مطلوب و تأثیرگذار به جای می نهد.
بررسی فرایند دگرسازی و شگردهای بازنمایی زندگی شرقی- ایرانی در گفتمان جیمز موریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه تئون ون دایک، راهبردهای گفتمانیِ جیمز موریه در دگرسازی و بازنماییِ زندگیِ شرقی ایرانی را مورد واکاوی قرار داده است. نگارندگان در این جستار با بررسی رمان سرگذشت حاجی بابا کوشیده اند به این پرسش مهم پاسخ دهند که ایدئولوژی موریه چه سان بر گفتمان وی تأثیر نهاده است؟ این که هویت و شیوه زندگی شرقی ایرانی، در گفتمان این نویسنده غربی و مسیحی چگونه بازنمایی شده است، پرسش بعدی این مقاله است. در پیوند با این پرسش ها، نگارندگان نقش این بازنمایی ها را در رویه های تولید گفتمان به طور انتقادی بررسی کرده اند. روش انجام این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و داده ها به صورت کتابخانه ای گردآوری شده اند. یافته های مقاله نشان می دهد در گفتمان موریه، جلوه هایی از شرقِ ساخته شده ذهن خاورشناسان غربی وجود دارد که در ایدئولوژیِ آنان به منزله «غیر» پنداشته شده و با صورتی از نژادپرستی همراه است. بر پایه این ایدئولوژی، موریه کوشیده است از طریق دگرسازی منفی انگار و هویت بخشی به خود از راه انتساب ویژگی های منفی به ایرانیان، تصویری ناخوشایند از جامعه ایران عصر قاجار ارائه کند. شایان ذکر است که در گفتمان رمان، ساختارهای ایدئولوژیکی به شیوه های مختلف در مقوله های «معنا»، «ساختارهای صوری» و «بلاغت» اظهار شده اند.
نقد کهن الگویی شخصیّت مردان از مجموعه داستان های «یکی بود یکی نبود» از محمّدعلی جمال زاده با تکیه بر نظریه های جین شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون نظریّه های متنوّعی در شاخه های گوناگون علمی درباره مقوله شخصیّت مطرح شده که آراء جین شینودا بولن از آن جمله است. او با رویکردی کهن الگویی و نظرداشت اسطوره های یونانی به بازنمایی ابعاد جدیدی از هر شخصیّت بر مبنای صفاتی که دارند، پرداخته است. نظرات بولن در ارائه خوانشی نوین از متون داستانی و شخصیّت های حاضر در آن، تأثیری مطلوب دارد. به این اعتبار، در پژوهش حاضر با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی- تحلیلی، شخصیّت های مجموعه یکی بود یکی نبود از محمدعلی جمال زاده بر اساس آراء کهن الگویی شینودا بولن بررسی شده است. در اینجا ویژگی های کهن الگویی شخصیّت ها با توجّه به کنش ها و عملکرد روانی آنان مورد نظر است که می تواند لایه های پنهان شخصیّت ها را بروز دهد. نتایج تحقیق نشان می دهد در کلّیّت این مجموعه شاهد نفوذ کهن الگوهای هادس، زئوس، هفائستوس، دیونوسوس و هرمس در دنیای درون و بیرون شخصیّت ها بوده ایم که برآیند این اثرگذاری گاهی مثبت و گاهی منفی بوده است. این امر بیانگر اعتقاد جمال زاده به خاکستری بودن شخصیّت انسان ها و زدودن غبار مطلق انگاری (خوب یا بد) در مواجهه با دیگران است. همچنین، مشخص گردید که شیخ جعفر در داستان رجل سیاسی دارای پیچیده ترین شخصیّت که نشانه هایی از کهن الگوهای زئوس (قدرت طلبی)، هرمس (حقه بازی و پیام رسان)، هفائستوس (عدم رضایت درونی، ضعف در مهارت های سیاسی و ...) در کنش، گفتار و اندیشه وی دیده می شود. شخصیّت های دیگر، کاملاً ساده و قابل پیش بینی خَلق و پردازش شده اند.