زبان شناسی و گویش های خراسان
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم تابستان 1401 شماره 27 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یادداشت های خودکشی تنها مدرک قابل اعتنا در پرونده های مرگ مشکوکی است که با عنوان خودکشی در شعب ویژه قتل عمد مطرح می شوند. از همین رو احراز اصالت یا جعلی بودن آن نقش انکارناپذیری در تشخیص قتل عمد از خودکشی و نیز تصمیم قضایی در مرحله تحقیقات مقدماتی و صدور حکم بر عهده دارد. ازآنجاکه محتوای این یادداشت ها دارای «داده های زبانی» است، می توان از رویکرد زبان شناسی حقوقی و یافته های آن در مسائل قضایی در دهه های اخیر بهره برد. این رویکرد منجر به پیدایش پیشرفت علمی در بررسی یادداشت ها ازجمله؛ تحلیل گفتمان، سبک شناسی جنایی، معناشناسی قضایی، تحلیل محتوای مضمونی و ... شده است. این پژوهش با بررسی یادداشت ها از طریق تحلیل محتوای مضامین می کوشد به این پرسش ها پاسخ دهد: آیا مضامین موجود دریادداشت ها تکرار پذیر هستند؟ آیا رابطه معناداری بین مضامین پرتکرار و وقوع آن ها در جامعه آماری نمونه با جامعه آماری وجود دارد؟ این پژوهش با تکیه بر روش تحلیلِ محتوای براون و کلارک (2006) و مورد آزمون دوجمله ای قراردادن نتایج آن، به پاسخ این سوالات دست یافته و از آن به عنوان یکی از قرائن برای مقام قضایی در تشخیص یادداشت های واقعی از ساختگی بهره ببرد.کلیدواژه ها: زبان شناسی حقوقی، تحلیل زبانی، مضمون، یادداشت خودکشی، مشهد
سوژه بی آشیانه ویژگی سبکی شعر سیاسی- انتقادی معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت گونه ها و زیرگونه های شعر فارسی مسئله ای اساسی است؛ پژوهش حاضر با هدف کمک به گونه شناسی شعر معاصر فارسی، «سوژه بی آشیانه» را به عنوان خصیصه سبکی بخشی از شعر نو و سپید که شعر سیاسی- انتقادی نامیده می-شود، معرفی می کند و بر همین مبنا به مطالعه و گونه شناسی شعر سیاسی- انتقادی چهار شاعر برجسته معاصر- نیما یوشیج، اخوان ثالث، شاملو و شفیعی کدکنی- می پردازد. با طرح این پرسش ها که طردشدگی در قالب چه ابژه های هراس آوری در شعر واقعیت پیدا کرده و سوژه طردشده از طریق چه گفتمان هایی به طرد و رد قدرت به عنوان امر آلوده پرداخته است و در نهایت چگونه در درون شبکه پیچیده قدرت اتخاذ جایگاه نموده و نقطه های مقاومت ایجاد کرده است. با مطالعه شعر معاصر برمبنای نظری مذکور، نتایج پژوهش چهار زیرگونه شعری را نشان می دهد: زیرگونه شعر سیاسی- انتقادی نیما یوشیج امیدوارانه، سازش پذیر و مصالحه جو است. شعر مهدی اخوان ثالث مقاومتی ضروری، تنها و سازش ناپذیر را نشان می دهد که طرد هویتی در گفتمان سیاسی آن آشکار است؛ از این رو شعر اخوان را در زیرگونه مبارزه و خشم طبقه بندی می کنیم. در شعر شاملو، سوژه در جدال دائم بین مرگ و زندگی به سر می برد و مرگ وجه غالب شعر سیاسی- انتقادی او است، سوژه برای نجات از نابودی به دامن معشوق پناه می برد و دو گفتمان عشق و مبارزه درهم می آمیزد؛ از این رو عنوان شعر انتقادی- تغزلی را برای آن مناسب می دانیم و سرانجام در شعر انتقادی شفیعی کدکنی مویه و درد از دست دادن شکوه و شکوت دیرین برجسته است، لذا شعر انتقادی او را شکوه های دردآمیز می نامیم.
نشانه -معنا شناسی «آتش» در آثار عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصولاً نشانه و معنا در علم زبان شناسی مکمل یکدیگر هستند و هر کدام بدون دیگری چیزی به حساب نمی آید، عطار در گفتمانی که از آتش در آثار عرفانی خود ارایه می دهد، گونه ای از نشانه مشهود است که آتش نه تنها در جایگاه یک وسیله گرمابخش، که در جایگاه معنا و مفهوم دیگری نیز بروز می کند، که بررسی آن بیشتر در حوزه ساختار جانشینی زبانی شکل می-گیرد. پرسش های اصلی ما این است که آتش در شعر عطار نیشابوری چه حالت هایی پیدا می کند، چگونه به جریان در می آید و گسترش می یابد؛ همچنین چگونه آتش می تواند معناآفرینی کند و چه معانی و ارزش هایی را ایجاد می کند؛ همچنین آتش و همبسته های آن با کدام نظام های نشانه- معناشناسی از قبیل تنشی، حسی- ادراکی، عاطفی و زیبایی شناختی ارتباط دارند؟ در این فرآیند نشانه ها معمولاً در پیوند با معناها در قالب سیال، پویا و چند بعدی شکل می گیرند. این روش قادر است ضمن تجزیه و تحلیل متون ادبی و عرفانی ، خوانشی دگرگون از آنها آشکار کند. بررسی در آثار عطار نشان می دهد که وی با رویکردی تازه به پدیده ها از جمله آتش در پیوندی حسی ادراکی معانی و مفاهیمی زیبا را رقم زند. عطار در این رویکرد زبانی، آتش را از نشانه شناسی ساختگرا به طرف نشانه معناشناسی سیال سوق داده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی نشانه معنا شناسی «آتش» در آثار عطار نیشابوری است که به شیوه تحلیلی توصیفی انجام شده است. براساس این پژوهش می توان نظامی برای درک بهتر مفاهیم مرتبط با نشانه- معنای آتش در شعر عطار نیشابوری به دست آورد.
الگوهای بومی سازی واجی نام های کوچک قرضی تک جزئی در گونه ترکی اسفیدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نام های خاص از مواردی است که ترجمه نمی شود و از زبانی به زبانی دیگر قرض گرفته می شود. زبان ها بسته به ویژگی های نظام واجی منحصر به فرد خود، تغییراتی در صورت نام های قرضی می دهند. در این پژوهش تغییرات واجی نام های کوچک تک جزئی در گونه ترکی رو به انقراض اسفیدانی (یکی از روستاهای شهرستان بجنورد) از منظر همزمانی مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، ابتدا، از میان نام های اهالی روستا، با استناد به فهرستی از نام ها و همچنین به صورت میدانی، 140 نام کوچک تک جزئی گردآوری شده است که با صورت معادل آنها در فارسی متفاوت بودند. سپس یک یک آنها با نام معادل خود در زبان فارسی معیار مقایسه و تفاوت های آنها در قالب فرایندهای واجی شناسایی و دسته بندی شده اند. پس از آن، انگیزه های واجی یا کاربردشناختی این تغییرات مورد بحث قرار گرفته است. فرایندهای واجی حذف واکه، همخوان یا حذف یک زنجیره واجی، نرم شدگی، افتادگی و افراشتگی از برجسته ترین انواع فرایندها در بومی سازی داده ها بوده اند. یافته ها نشان می دهد انگیزه های گوناگونی در پس این تغییرات قابل شناسایی هستند: برخی از تغییرات در راستای همگونی با نظام واجی این گونه ترکی بوده است و برخی نیز به دلایل کاربردشناختی (مانند تحقیر، تحبیب، ایجاد صمیمیت و مخاطب شناسی) انجام گرفته است. داده ها و یافته های این پژوهش می تواند در شناخت پژوهشگران از یک گونه اقلیت زبانی به طور کلی و فرایند قرض گیری نام های کوچک به طور خاص سهم داشته باشد.
تلفیق نظام نیرو-پویایی و استعاره های مفهومی در تحلیل استعاره های کوید- 19 زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ظهور ویروس کرونا، تعابیر استعاره ای آن مورد توجه پژوهش های متعددی قرار گرفت تا نقش نظام شناختی در درک یک مفهوم جدید و ناشناخته آشکار گردد. این در حالی است که پژوهش های گذشته از اهمیت برخی فرایندهای مفهومی همچون نیرو-پویایی که نقش قابل توجهی در مفهوم پروری ویروس کرونا ایفا می کند باز مانده اند. لذا پژوهش حاضر با استفاده از مدل کوچش (a2020، بزودی) که ترکیبی از نظریه استعاره مفهومی و نظام نیرو-پویایی است، به دنبال آشکار کردن نقش اساسی نیرو-پویایی در تفسیر استعاره های کرونا است. همچنین، این مقاله قصد دارد دریابد آیا ارتباط پایداری بین استعاره مفهومی (لیکاف و جانسون، 1989) و نیرو-پویایی (تالمی، 2000) وجود دارد تا درک عمیق تری از استعاره های کرونا حاصل شود. بدین منظور، با استفاده از یافته های مطالعات پیشین حوزه های معنایی مورد نیاز را شناسایی نموده که عبارتند از جنگ، آتش، نیروی طبیعی، حیوان وحشی و ابزار که همگی شامل طرحواره نیرو هستند. یافته های این پژوهش حاکی از ارتباط میان استعاره های بیماری و نیرو-پویایی است که در درک بهتر ساختارهای استعاره ای پیچیده کمک شایانی به ما نموده و ماهیت های نیرو و گرایش های آن را مشخص می کند.
بررسی قطب بندی نظام گفتمانی در ترکیب بند محتشم کاشانی بر اساس نظریه ون دایک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان شعر این امکان را به خواننده می دهد تا نسبت به جهان بینی شاعر، عقاید، باورها و انگاره های ذهنی او آگاهی پیدا کند. این مسأله در ارتباط با شعر شیعه و شعر عاشورایی که غالبا برپایه برجسته سازی قطب مثبت «خود» و حاشیه رانی قطب منفی «دیگری» بنا شده است، نمودی دوچندان دارد. ترکیب بند محتشم کاشانی ازجمله شاهکارهای ادبیات فارسی است که نظام دوقطبی برجسته سازی و حاشیه رانی، نقش اساسی در شکل بندی گفتمان آن دارد. از آن جاکه این اثر در واکُنش به ظلمی که در واقعه عاشورا به امام حسین (ع) و اطرافیانش روا شد، شکل گرفت؛ لذا متن آن تبدیل به شبکه زبانی ای می شود که به خاطر بُعد تأویلی نشانه ها و آگاهی محتشم نسبت به قدرت زبان و سطوح گفتمانی، هویت «خود» برجسته سازی می شود و هویت «دیگری» به حاشیه رانده می شود. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به نظریه تحلیل گفتمان انتقادیِ ون دایک، نظام گفتمانی ترکیب بند محتشم بررسی شود. بُرش افقی گفتمانِ ترکیب بند نشان می دهد حاشیه رانی هویت دیگری، قطب برجسته ترکیب بند است (%61) که با بُرش های عمودی ای که شامل سطوح معنی، ساختار گزاره ای، دستور زبان و استدلال است، این حاشیه رانی تقویت می شود.
بررسی ساختار نحوی افعال مرکب دوجزئی بر پایه نظریه صرف توزیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعل مرکب یکی از پربسامدترین انواع فعل در زبان فارسی است و تاکنون موضوع پژوهش های متعددی بوده است. این فعل درواقع محمول مرکبی است متشکل از یک جزء فعلی (همکرد) و یک (یا چند) جزء غیرفعلی که با هم، معنایی را افاده می کنند. در این مقاله الگویی برای ساختار فعل مرکب در زبان فارسی بر پایه نظریه صرف توزیعی ارائه دادیم. در ساختار افعال مرکب به ازای هر یک از اجزا یک ریشه انتزاعی دخیل است. این ریشه ها فاقد مقوله دستوری و جوهره آوایی و صرفاً زنجیره ای از مشخصه های صوری اند. پس از ادغام و حرکت به فراخور ساخت نحوی موردنظر، یعنی پس از پایان اشتقاق نحوی، مطابق مبانی صرف توزیعی دست خوش فرایندهای پسانحوی می شوند. درنهایت گره های نحوی، برای درج مؤخر واحدهای واژگاهی آماده می شوند. نشان دادیم که ریشه مربوط به جزء غیرفعلی در جایگاه هسته گروه محمول وارد اشتقاق می شود و بار اصلی حمل جمله را به عهده دارد، این گروه خود در جایگاه خواهر گروه فعلی کوچک است که هسته اش با ریشه مربوط به جزء فعلی اشغال شده است.
تبیین حرکت مفعول مستقیم بر پایه شواهد روان زبان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جایگاه موضوع های درونی فعل مسئله ای زبان ویژه است. در زبان فارسی تقدم و تاخر موضوع های درونی نسبت به هم در ساخت های دو متعدی موضوعی قابل توجه و متفاوت از ساخت های دو مفعولی در زبان های دیگر است. در دستور زایشی جابه جایی مفعول که با قلب نحوی متفاوت است و در برخی از زبان ها مانند زبان های اسکاندیناوی رخ می دهد و نخستین بار توسط هولمبرگ(1986) مطرح شد، فراگشت مفعول نام دارد. در این فرایند سازه مفعول از محل تولید خود به جایگاهی بالاتر منتقل می شود . در زبان فارسی کریمی(2005) و انوشه(1400) معتقدند مفعول مستقیم مشخص و همراه با «را» به جایگاهی بالاتر از مفعول غیرمستقیم جابه جا می شود. در این پژوهش برآنیم تا فراتر از مرزهای زبان شناسی با تکیه بر شواهد عملی و با کمک دو آزمون روان زبان شناختی از جمله قضاوت دستوری بودن و خوانش خودگام و بر اساس نظریه پیچیدگی اشتقاقی مرنتز(2005) نشان دهیم در ساخت های دومتعدی و نیز در ساخت های دارای محمول ثانویه فراگشت مفعول مستقیم رایی رخ می دهد و جمله حاصل بی نشان است اما، مفعول مستقیم بدون «را» دچار فراگشت نمی شود. جابه جایی های مفعولی دیگر به جز فراگشت به انگیزه های کلامی صورت می گیرد و جملات نشان دارتولید می کند.