شادی داوری

شادی داوری

مدرک تحصیلی: دکتری زبانشناسی همگانی و مدرس دانشگاه علوم پزشکی تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۲ مورد از کل ۱۲ مورد.
۱.

معنی شناسی شناختی و دستوری شدگی: مطالعه موردی فعل «خواستن»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۷
براساس باور زبان شناسان تاریخی شناختی ازجمله هاینه (1997) ، زبان، محصول تعامل نظام شناخت انسان با محیط پیرامون است. بازنمایی ساختار مفهومی ای که انسان از چنین تعاملی دریافت می کند، نقطه مرکزی مطالعات معناشناسی شناختی را رقم می زند. ساخت معانی واژگانی و دستوری در این رویکرد، براساس ساختارهای ذهنی، مکانی و فضایی و الگوهایی به نام طرح واره های تصویری شکل می گیرد. مجموعه وسیعی از مطالعاتی که پیدایش مقولات نحوی از مقولات واژگانی را در زبان های دنیا و براساس فرایندهای شناختی و تغییرات وسیع معنایی بررسی می کنند از رویکرد دستوری شدگی پیروی می کنند. در این پژوهش برآنیم تا با واکاوی نمونه ای از ساخت های مهم دستوری شده در فارسی یعنی: فعل معین «خواستن» در نقش نشانه زمان آینده به بررسی چگونگی رخداد تغییر معنا در روند دستوری شدگی براساس فرایندهای شناختی و طرح واره های تصویری بپردازیم. واکاوی درزمانی فعل «خواستن» ما را به این نتیجه رساند که در راستای دستوری شدگی این فعل به نشانه زمان آینده، طرح واره تصویری فعل «خواستن» یعنی منبع مسیر مقصد با طرح واره تصویری زمان آینده مشترک بوده و به همین دلیل، در خلال معنازدایی از فعل «خواستن» برای نمایش مفهوم زمان آینده، آن چه حفظ می شود، طرح واره تصویری مسیر و آنچه زدوده می شود ویژگی های غنی معنایی ازجمله جاندار بودن فاعل، اراده فاعل یا حضور اجباری مفعول چیز یا مفعول رویدادست. توجه به حفظ طرح واره های تصویری در خلال پیدایش واحدهای دستوری از واحدهای قاموسی یا فرایند دستوری شدگی، بیش ازپیش، اهمیت طرح واره های تصویری را در ذهن بشر و روندهای درزمانی تحول زبان روشن می سازد.
۲.

آیا اشتقاق در فارسی متعارف است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اشتقاق متعارف وند اشتقاقی پایه واژه مشتق فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۹ تعداد دانلود : ۲۴۲
 نوشتار پیش رو بر آن است تا بر اساس معیارهای پنج گانه کوربت (2010)، متعارف بودگی فرایند اشتقاق و وندهای اشتقاقی در فارسی را از منظری رده شناختی واکاوی کند. بدین منظور تعداد (195) وند اشتقاقی به مثابه داده ها ی پژوهش در نظر گرفته و معیارهای متعارف بودگی کوربت بر آن ها اعمال شد. نتایج پژوهش نشان می دهند که در مجموع،(68) وند اشتقاقی فارسی از مجموع (195) وند، معیارهای متعارف بودگی را به میزان یک درجه رعایت نکردند. تنها معیاری که از سوی این (68) وند رعایت نشد، معیار «تجزیه پذیری» بود. در این میان، نامتعارف ترین وند فارسی، پسوند –ale نسبت است که دو معیار تجزیه پذیری و شفافیت صوری را رعایت نکرده است؛ از این رو می توان چنین نتیجه گرفت که (34%) وندهای اشتقاقی فارسی، به میزان یک درجه از متعارف بودگی فاصله دارند. نظام اشتقاق فارسی اگر به طور کامل متعارف می بود، باید (975) امتیاز از پنج معیار متعارف بودگی کسب می کرد، امّا با احتساب (71) عدم امتیازگیری، (904) امتیاز کسب کرده است، یعنی به میزان (29/7%) از متعارف بودگی فاصله گرفته است؛ یا به عبارت دیگر به میزان حدود (93%) متعارف است. این میزان از متعارف بودگی نشان می دهد نظام اشتقاق فارسی، با وجود وندهای غیر زایای خود، به نمونه متعارف این نظام در میان زبان های دنیا بسیار نزدیک است  
۳.

«جهت شدگی» در فارسی: مطالعه موردی «اندام واژه ها» بر اساس دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دستوری شدگی جهت شدگی جهت واژه اندام واژه زبان فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۷ تعداد دانلود : ۱۷۷
براساس نظر هاینه گویشوران زبان با استفاده از منابع عینی مانند اندام واژه ها، طبیعت واژه ها و برخی افعال به رمزگذاری مفاهیم جهتی مانند بالا، پایین، جلو، عقب و ... می پردازند. در این پژوهش، فرایند تحول منابع واژگانی به واژگانی که به مفاهیم جهتی دلالت دارند، جهت شدگی نامیده می شود. پژوهش حاضر به چگونگی رمزگذاری جهت های نسبی و استعاری با استفاده از منبع واژگانی اندام واژه ها و براساس آرای هاینه پرداخته است. برای تعیین ابعاد جهت شدگی، یا میزان تحولات معنایی، تصریفی- نحوی و آوایی منابع واژگانی به مقاصد جهتی، مطالعه حاضر از انگاره داوری و نغزگوی کهن بهره جسته است. برای جمع آوری داده ها نیز از کتب نظم و نثر، ضرب المثل، رمان، فرهنگ های واژگان، کتب فارسی ابتدایی و متوسطه، تارنماها و گفت وگوهای تلویزیونی  و روزمره استفاده شده است. بازه زمانی داده ها شامل داده های فارسی نو متقدم (قرن 4 تا 13هجری) و فارسی نو امروز (قرن 13 تا امروز) است. نتایج نشان می دهد زبان فارسی از اندام واژه های سر، پا، چشم، قلب و ... برای بیان جهت های نسبی و استعاری استفاده نموده و در نهایت این منابع واژگانی متحمل درجه دوم جهت شدگی گردیده اند
۴.

نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: تاریخ بلعمی حروف ربط فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۸ تعداد دانلود : ۱۱۴
پیوند بندهای هم پایه در زبان های دنیا از رهگذر سازوکارهای مختلفی تحقق می یابد. به رغم آنکه بندهای مذکور گاهی فقط به لحاظ معنا و کاربردشناسی به یکدیگر ارتباط می یابد، اما در غالب موارد، این کلمات ربط میان بندی هستند که ارتباط میان بندها را برقرار می کنند. به لحاظ رده شناسی و در میان زبان های دنیا، کلمات ربط، انواع مختلفی دارند که براساس رابطه معنایی میان دو بند ازسوی زبانوران به خدمت گرفته می شوند. از آن جمله می توان به کلمات ربط اتصالی، انفصالی، علّی، شرطی و تقابلی اشاره کرد. مجموعه این انواع در زبان های دنیا، نظام حروف ربط را تشکیل می دهند. در این مختصر برآنیم تا نظام حروف ربط را در متن «تاریخ بلعمی» معرفی کنیم و تفاوت های صوری و نقشی این ساخت های زبانی را در مقایسه با فارسی نو امروز نشان دهیم. «تاریخ بلعمی» از آثار فاخر ادب فارسی در قرن چهارم هجری و درواقع، ترجمه فارسی کتاب «تاریخ طبری» است. مطالعه نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی» نشان می دهد نظام حروف ربط در تاریخ بلعمی به لحاظ عملکرد و ساخت هایی که مفاهیم ارتباطی میان بندها را رمزگذاری می کنند تاحدودی مشابه فارسی نو امروز است، به بیانِ دیگر، همان مفاهیم ارتباطی که امروزه ازسوی حروف ربط رمزگذاری می شوند، در قرن چهارم و در تاریخ بلعمی نیز وجود داشته و کمابیش ازسوی ساخت های دستوریِ مشابهی نیز بیان می شده اند. با این حال، تفاوت هایی مهم ازجمله تفاوت در به کارگیریِ دو حرف ربط علّی «ایرا» و «به سوی آنکه» و دو حرف ربط تقابلی «پس» و «و» در کنار تفاوت های جزئی تر دیگر مستند شد. داده های مطالعه پیش رو همچنین نشان دادند که تنوع واژگانیِ حروف ربط در فارسی نو امروز خصوصاً در حوزه حروف ربط مرکب، بیشتر از تنوع واژگانی حروف ربط در تاریخ بلعمی است. در این مطالعه، بالاترین تنوع واژگانی در حروف ربط علّی مستند شد. همچنین نشان داده شد که حروف ربط «و»، «تا»، «که»، «پس»، «چندانکه» و «چنانکه» مصداق های چندمعنایی هستند. مطالعه درخصوص علل این چندمعنایی می تواند موضوع پژوهش دیگری در این زمینه باشد.
۵.

نظامِ «فعل» در گویشِ «انارکی»: مقوله های «واژمعنایی» و، نظامِ مطابقه «انشقاقی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: گویش انارکی نظام فعلی مطابقه نمود وجه زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۶ تعداد دانلود : ۳۸۳
انارک، از بخش های شهرستان نائین، در شرق استان اصفهان است. داده های انارکی حاکی اند که در این گویش، نشانه هر سه وجه امری، اخباری و التزامی، یکسان و پیشوندe- است. نشانه های زمان گذشته و نفی در این گویش به ترتیب پسوند-tو پیشوندna- هستند، با این توضیح که زمان گذشته در بسیاری از افعال انارکی، با «نظام مطابقه انشقاقی» این گویش نیز رمزگذاری می شود. با این نظام دو شقی و نادر، جایگاه و مقوله ساختواژی نشانه های مطابقه نسبت به زمان تغییر می کند، به طوری که در زمان حال، صورت پسوند و در زمان گذشته، صورت پیش بست دارند. واکاوی وضعیت حاضر در این گویش از آن رو اهمیت دارد که نشانه های مطابقه، در غالب زبان های دنیا، وندهای تصریفی هستند و به دلیل اصل «وابستگی» گرایش به کسب آخرین جایگاه در فعل دارند. با وجود این، مشاهده می شود که داده های انارکی، اصل جهانی «وابستگی» را نقض و مطابقه فاعلی را در زمان گذشته با واژه بست و نیز در نزدیک ترین نشانه به پایه برقرار می کند.
۶.

ترتیب وند و واژه بست در گویش مازندرانی: رویکرد «اصل ارتباط»

کلید واژه ها: گویش مازندرانی وند تصریفی وند اشتقاقی واژه بست اصل ارتباط ترتیب وند

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱ تعداد دانلود : ۶۴
با آن که وندافزایی، سازوکاری مهم در ساخت واژه ها و یا صورت های جدید یک واژه در میان زبان های دنیاست،  محدودیت های فراوانی بر شیوه چینش وندهای موجود در یک واژه حکمفرما است. این پژوهش برآن است تا رویکرد معناییبای بی (1985) با عنوان رویکرد «اصل ارتباط»، را در بررسی ترتیب وندهای فعلی و نیز واژه بست های مفعولی گویش مازندرانی محمودآباد (از گویش های شمال غربیایران) به کار بندد. داده های پژوهش بیان گر آن است که «اصل ارتباط» در خصوص ترتیب وندهای تصریفیِ زمان، قطبیت، مطابقه و وند اشتقاقی سببی ساز و نیز واژه بست های غیرفاعلی در مازندرانی کارآمد بوده است. این در حالی است که عدم پیروی از این اصل تنها در ترتیب وند اشتقاقی صفت مفعولی به چشم می خورد. علاوه بر این، هرچه فاصله یک وند از پایه بیش تر باشد، از محتوای واژگانی پایه فاصله گرفته و بیش تر در حوزه نحو قرار می گیرد. از این رو، وندهای مطابقه و واژه بست های مفعولی که عناصری وابسته به حوزه نحو و روابط نحوی (فاعل و مفعول)، و نه معنایی و واژگانی هستد، همواره بیش ترین فاصله را با پایه فعلی به نمایش می گذارند. این عناصر به دلیل ماهیت نحوی علاوه بر عمومی و کلی تر بودن، از بالاترین بسامد رخداد برخوردار بوده و از این رو دستوری تر هستند.
۷.

رفتار نحوی افعال اصطلاحی در زبان فارسی: رویکردی شناختی

کلید واژه ها: زبان شناسی شناختی افعال اصطلاحی خود آشکارساز غیرخودآشکارساز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۷ تعداد دانلود : ۲۳۰
بر اساس هادلستون و پولام (273:2002)،  اصطلاحات، آن دسته از واحدهای زبانی را در بر می گیرند که هویتی بزرگتر از یک واژه دارند و معنای آن از مجموع معانی که اجزای تشکیل دهنده شان در صورت کاربرد تنها با خود حمل می کنند حاصل نمی شود. در پیشینه مطالعات، ثبات رفتار نحوی و عدم امکان ایجاد صورت های متفاوت نحوی از ویژگی های اصطلاحات معرفی شده است. با این وجود در برخی از مطالعات زبان شناختی زایایی نحوی اصطلاحات، موضعی مدرج فرض می شود و این سازه های زبانی بر مبنا ی ویژگی های منحصر به فرد معنایی خود، درجات متفاوتی از تغییر رفتار نحوی را بدون تغییر در معنای اصطلاحی خود به نمایش می گذارند. در این مقاله سعی بر آن است تا بر اساس  آراء گیبس و نایاک(1989) زایایی نحوی افعال اصطلاحی زبان فارسی واکاوی و نشان داده شود که چگونه برخی از گروه های فعلی اصطلاحی این زبان علیرغم تغییرات نحوی، معنای اصطلاحی خود را حفظ نموده است درحالی که برخی دیگر بدون تغییر معنایی دستخوش تغییر نحوی نمی شوند. همچنین قصد بر این است تا آن دسته از تغییرات نحوی که بیشترین و کمترین تأثیر را بر معنای اصطلاحی این گروه های فعلی دارند مشخص شود. بدین منظور، افعال اصطلاحی از منظر زبان شناسی شناختی و بر اساس تغییر رفتارهای نحوی (مانند درج قید و صفت، تبدیل افعال اصطلاحی به عبارت های اسمی و نیز فرآیند مجهول سازی) بررسی می شود. نتایج تحقیق نشان می دهد که آن دسته از افعال اصطلاحی که مولفه های سازنده آن تا حد زیادی به درک معنای اصطلاحی آنها کمک می​کنند (خودآشکارسازها) در تغییرات نحوی دچار تغییرات معنایی نمی شوند، درحالی که دسته دیگر افعال اصطلاحی که میان معنای اصطلاحی و اجزای سازنده آن ارتباط یک به یک برقرار نیست (غیرخودآشکارسازها) از زایایی نحوی برخوردار نیستند و در خلال تغییرات نحوی، تغییرات معنایی گسترده ای را تجربه می کنند.
۸.

حالت غیرفاعلی در تالشی: موردی از هم آیندی حالت، چندمعنایی و دستوری شدگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هم آیندی حالت حالت غیرفاعلی گویش های ایرانی شمال غربی حالت اضافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۶ تعداد دانلود : ۶۰۵
هم آیندی حالت هنگامی رخ می دهد که حالت های مختلف دستوری در یک صورت واجیِ واحد تظاهر یابند. با آنکه برخی زبان شناسان بر اتفاقی بودن آن توافق دارند، از دیدگاه درزمانی، صورت واجی مذکور، بازمانده یک نظام حالت چندعضوی است که به اعتقاد نگارندگان با وجود تمایزات صوری و نقشی، همگی از یک هسته معنایی مشترک برخوردار بوده اند. در این مختصر برآنیم تا با بررسی نقش های معنایی متفاوتی که حالت غیرفاعلی در گویش تالشی به نمایش می گذارد، چندمعنایی را به عنوان انگیزه رخداد هم آیندی، و نقش معنایی مالک را به عنوان هسته معنایی مشترکی معرفی نماییم که در بازنمایی دیگر حالت ها دستخوش بسط استعاری شده است. پیرو رویکرد بسط استعاری هاینه و همکاران (1991) و نقشة معناییِ نروگ و ملچوکف (2009) این روند بسط استعاری و در نتیجه چندمعناشدگی حالت را شاهدی بر حضور فرایند دستوری شدگی می دانیم.
۹.

از اراده تا آینده : دستوری شدگی «زمان آینده» در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان آینده وجهیت اراده معین شدگی خاص شدگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۷۲ تعداد دانلود : ۸۴۶۹
با آن که مفهوم زمان آینده مفهوم جدیدی در حوزه ی شناخت بشر نیست،  اما رمزگذاری مستقل آن در بسیاری از زبان های دنیا پدیده ای متأخر است. بررسی رده شناختی بازنمایی این مفهوم حاکی از این حقیقت است که ابزارهای واژگانی بیان  «طلب» و «اراده» به صورت بالقوه، توانایی رمزگذاری رویدادهای زمان آینده را دارند. این مهم از آنجا ناشی می شود که طبیعت مفهوم طلب و اراده، وقوع گزاره را در زمانی فرا روی زمان گفتار رقم می زند. در این مختصر بر آنیم تا در چارچوب دستوری شدگی، به کاوش در سیر تحول فعل «خواستن» ازفعلی واژگانی به فعل معین وجهی با معنای «اراده» و سپس به فعلی معین با معنای دستوری زمان «آینده» بپردازیم. داده های این پژوهش، حاکی از آن است که «خاص شدگیِ» کاربرد فعل «خواستن» در بیان حتمیت وقوع رویداد در «آینده ی برنامه ریزی شده»، پیدایش نشانه ی تحلیلی مستقل زمان «آینده» را در فارسی امروز به ارمغان آورده است. این درحالی است که در قرون اولیه ی هجری فعل «خواستن»، به طور هم زمان و با یک صورت زبانی بازنمایی هردو مفهوم وجهیت اراده و زمان آینده را بر عهده داشته است. از این رو می توان گفت که در مسیر معین شدگیِ فعل «خواستن» به عنوان نشانه ی آینده، رخداد تغییری مفهومی از وجهیت «اراده» به زمان «آینده» قابل مشاهده است.
۱۱.

نمود دستوری و تصویرگونگی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۶ تعداد دانلود : ۸۸۵
استفاده از امکانات تحلیلی یا کلمات نقشی آزاد، یکی از روش های بیان مفاهیم دستوری در زبان های دنیاست. افعال معین از اجزای مهم دستوری هستند که می توانند به صورت کلمات نقشی آزاد در بیان مفهوم دستوری «نمود» استفاده شوند. این افعال همگی از رهگذر دستوری شدگی پا به عرصه وجود می گذارند. دستوری شدگی فرآیندی تدریجی است که طی آن واحدهای واژگانی زبان با از دست دادن بعضی مؤلفه های معنایی خود، خصوصیات دستوری کسب می کنند و به صورت کلمات نقشی درمی آیند و یا کلمات دستوری، دستوری-تر می شوند. هدف این مقاله بررسی تحول فعل واژگانی «رفتن» به افعال معین نمودنمای آغازی و تکمیلی یا فرایند کلی «معین شدگی» این فعل است. این بررسی، با پذیرش مفاهیم بنیادی انگاره هاینه یعنی «زنجیره دستوری شدگی فعل به نشانه نمود» و «طرحواره رویداد زنجیری» به انجام رسیده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که مفاهیم پیشنهادی هاینه، در بررسی همه جانبه معین شدگی فعل «رفتن» برای کسب نقش دستوری «نمود» تا حدودی ناکارآمد است و در تکوین عناصر دستوری مذکور، «تصویرگونگی خطی» نقشی اساسی دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان