مطالعات برنامه درسی آموزش عالی
مطالعات برنامه درسی آموزش عالی سال یازدهم بهار و تابستان 1399 شماره 21 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله وضعیت موجود اساتید زبان فرانسه، دانشجویان، منابع درسی و تاثیر محیط آموزشی این رشته را در ایران می سنجد و قصد پاسخ به این سوال را دارد که تعیین کیفیت یادگیری زبان فرانسه در ایران با چه چالشهایی رو به روست؟ و آیا شرایط یادگیری این زبان در ایران مطلوب است یا خیر؟ و آیا عوامل آموزشی در تعامل مطلوب هستند یا خیر؟ در نتیجه با روش توصیفی پیمایشی در این تحقیق کمی-کیفی، با توجه به آمار سازمان سنجش در جذب دانشجو، پرسش از 50 دانشجوی دانشگاههای شهید بهشتی و علوم تحقیقات که 50 واحد درسی ر ا گذرانده اند ، فاکتورهایی چو ن منابع درسی، اساتید، انگیزه در یاد گیری متدهای آموزشی( به ویژه (reflets بررسی شدند. از 50 استاد در خصوص مشکلات آموزش زبان،آموزش ادبیات فرانسه وآموزش ترجمه پرسش شد. یافته های پژوهشی حاکی از این است که با چالش عدم شناخت دانشجو متناسب با منابع انسانی، منابع درسی و محیط آموزشی روبه رو هستیم و عوامل یادگیری(استاد، دانشجو، منبع درسی) با یکدیگر تعامل مناسب نداشته و این موضوع بر کیفیت یاد گیری تاثیر منفی دارد.
سنجش میزان سواد چندفرهنگی استادان دانشگاه علامه طباطبائی و ارائه راهکارهایی برای ارتقای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر سنجش سواد چندفرهنگی استادان دانشگاه علامه طباطبائی و ارائه راهکارهایی برای ارتقای آن است. جامعه آماری پژوهش مشتمل بر کلیه استادان دانشگاه علامه طباطبائی و تعداد آنها در دانشکده های مختلف برابر با 538 نفر است. برای تعیین حجم نمونه در این تحقیق از فرمول کوکران استفاده شد. بعد از اجرای فرمول کوکران، تعداد کل نمونه در مجموع 224 نفر مشخص شد. پژوهش حاضر با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته انجام شد. به منظور بررسی روایی پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای سنجش پایایی نیز از روش آلفای کرونباخ استفاده شد. به این منظور 20 نفر از اعضای جامعه( استادان) را به صورت تصادفی انتخاب و پرسشنامه در اختیار آنها قرار داده شد و با استفاده از نرم افزار spss میزان آلفای کرونباخ، (83/0) برآورد شد. پس از جمع آوری داده ها و با کمک نرم افزار SPSS اطلاعات طبقه بندی شده تنظیم، تلخیص و تحلیل شدند و با توجه به ماهیت تحقیق از روش های آمار توصیفی (میانگین، فراوانی، درصد، انحراف استاندارد و...) و آمار استنباطی مانند آزمون تی تک نمونه ای، آزمون مانوا ( تحلیل واریانس چندمتغیره)، آزمون تعقیبی توکی و آزمون فریدمن استفاده شد. یافته ها نشان داد سواد چندفرهنگی استادان در بعد نگرش و مهارت و دانش چندفرهنگی در سطح مطلوبی قرار دارد. اولین و مهمترین پیشنهاد استادان برای ارتقاء سواد چندفرهنگی، در واقع احترام به فرهنگ های ایرانی بدون هرگونه سلسله مراتب است و آخرین پیشنهادی که از نظر استادان از درجه اهمیت کمتری برخوردار است، شنیده شدن صدای تمامی فرهنگ ها در برنامه درسی است.
روش های مطلوب ارزشیابی کارورزی در رشته های حقوق و روانشناسی در دانشگاه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف تحقیق بررسی شیوه های مطلوب ارزشیابی کارورزی رشته های حقوق و روانشناسی در مقطع کارشناسی است. پژوهش حاضر ترکیبی اکتشافی و تبیینی است. در بخش کیفی با 53 نفر از متخصصان، اعضای هیات علمی، شاغلین و دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته حقوق و روانشناسی دانشگاه اصفهان که به شیوه تصادفی هدفمند انتخاب شدند، مصاحبه شد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان ترم 5 و 7 و دانش آموختگان سال های 1396-1393 رشته های حقوق و روانشناسی در دانشگاه اصفهان که در مجموع 618 نفر بودند، به روش تصادفی طبقه ای انتساب متناسب 264 نفر انتخاب شدند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. برای تعیین روایی مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوایی استفاده شد و پایایی پرسشنامه با روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و 85% گزارش شد. در این پژوهش از روش مقوله بندی برای تحلیل کیفی و آزمون های آمار استنباطی؛ کولموگراف – اسمیرینف، t تک نمونه ای، t دو نمونه مستقل، فریدمن و تحلیل واریانس چند عاملی برای تحلیل کمی استفاده شده است. نتایج پژوهش در بخش کمی نشان داد برای ارزشیابی کارورزی در رشته حقوق، بیشترین اولویت مربوط به بررسی عملکرد دانشجو در موقعیت های شبیه سازی شده و در رشته روانشناسی، بررسی توان عملی و تشخیصی دانشجو نسبت به مشکلات مراجعین می باشد. شرکت کنندگان در مصاحبه نیز بر ارزشیابی توسط استاد از طریق بررسی عملکرد دانشجویان رشته حقوق؛ بررسی نمونه کار در موقعیت های عینی و ارائه گزارش مکتوب توسط دانشجویان رشته روانشناسی تأکید داشتند.
بازنگری و ارائه برنامه درسی پیشنهادی رشته علوم تربیتی در دوره کارشناسی ارشد (مورد مطالعه: گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزش عالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بازنگری برنامه درسی رشته علوم تربیتی، (گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزش عالی) در دوره کارشناسی ارشد و ارائه برنامه درسی پیشنهادی برای این دوره، انجام شده است؛ روش این پژوهش کیفی و از نوع توصیفی – تحلیلی است؛ بدین منظور، حوزه ی مورد مطالعه ی این پژوهش، شامل اعضای هیأت علمی رشته مدیریت و برنامه ریزی آموزش عالی در دانشگاه های شهید بهشتی، دانشگاه غیر انتفاعی علم و فرهنگ و مؤسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی و دانش آموختگان این رشته در دانشگاه شهید بهشتی است؛ همچنین در این پژوهش، جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات بدست آمده از مصاحبه ها، از تحلیل کیفی مبتنی بر مقوله بندی استفاده شده است. با توجه به نتایج به دست آمده از پژوهش، آسیب های برنامه درسی موجود رشته علوم تربیتی(گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزش عالی) در سه گروه آسیب های رویکردی و اصولی برنامه درسی موجود، آسیب های برنامه درسی موجود در نسبت واحدهای درسی ضروری، اما غفلت شده و آسیب های واحدها و سرفصل های برنامه درسی موجود، تقسیم شده اند که هر کدام از این سه گروه، شامل مقوله های متعددی می باشند. همچنین از طریق آسیب شناسی وضعیت موجود برنامه درسی و بررسی دیدگاه های اساتید، دانش آموختگان و صاحب نظران حوزه مدیریت و برنامه ریزی عالی در خصوص عناصر چهارگانه اصلی برنامه درسی(هدف، محتوا، فعالیت های یاددهی-یادگیری و روش های ارزشیابی)، برنامه درسی گرایش مدیریت و برنامه ریزی آموزش عالی در دوره کارشناسی ارشد، ارائه و پیشنهاد داده شده است.
شناسایی میزان و علل اضطراب پژوهشی در دانشجویان: رویکرد آمیخته(مورد مطالعه دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه بیرجند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گرایش دانشجویان تحصیلات تکمیلی به پژوهش و توسعه مهارت های پژوهشی آن ها از اهداف مهم آموزش عالی کشورها می باشد در این میان کاهش اضطراب پژوهشی دانشجویان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف پژوهش حاضر شناسایی میزان و علل اضطراب پژوهش در دانشجویان تحصیلات تکمیلی می باشد. روش پژوهش حاضر با توجه به ماهیت، هدف ها و سؤالات پژوهش آمیخته و از نوع طرح تبیینی است. این پژوهش ازنظر هدف جزو پژوهش های کاربردی است. جامعه آماری موردمطالعه در این پژوهش شامل تمامی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه بیرجند در سال تحصیلی 97-98 بودند که تعدادشان 214 نفر بود. برای سنجش میزان اضطراب پژوهشی دانشجویان در مرحله اول(کمی) پژوهش از پرسشنامه انکبوزی (2013) استفاده شد. در مرحله دوم پژوهش(کیفی) با توجه به یافته های مرحله اول با استفاده از نمونه گیری هدفمند 20 نفر از دانشجویان تحصیلات تکمیلی انتخاب شدند و داده ها ، از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شدند. تحلیل داده ها از طریق فرآیند کد گزاری انجام شد. نتایج مرحله اول نشان داد میانگین اضطراب پژوهشی دانشجویان بالاتر از حد متوسط است. در ادامه و در مرحله دوم پژوهش(مرحله کیفی) عوامل مؤثر بر اضطراب دانشجویان در 5 مقوله اصلی؛ عوامل مرتبط با دانشجو، استاد، دانشکده، نظام آموزشی، جامعه سازمان یافت.
واکاوی ماهیت عناصر الگوی برنامه درسی جامعه محور در نظام آموزش عالی بر اساس رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی ماهیت عناصر الگوی برنامه درسی جامعه محور در نظام آموزش عالی است. در این راستا، از روش فراترکیب (سنتز پژوهی) و گام های هفت گانه سندلوسکی و باروس (2006) بهره گرفته شد. جامعه آماری شامل مبانی نظری و پژوهشی داخلی و خارجی (بدون بازه زمانی) بود که با کلیدواژه های مرتبط و با استفاده از پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی جستجو و بازیابی شدند. پس از گرداوری مبانی، با استفاده از معیارهای پذیرش و عدم پذیرش مبانی نامرتبط حذف و در نهایت 70 مبانی (53 مقاله و 17 کتاب) از طریق برنامه ی مهارت های ارزیابی حیاتی (CASP) به عنوان نمونه نهایی انتخاب و با استفاده از فرم چک لیست محقق ساخته و روش تحلیل محتوای مضمونی (TCA) تحلیل شدند. همچنین جهت بررسی قابلیت اعتبار یافته ها از معیارهای خود بازبینی محقق و به منظور بررسی قابلیت اعتماد یافته ها از روش مرور همتا بهره گرفته شد که نتیجه ضریب پایایی ارزیابی ها (84/.) اعتبار یافته ها را تایید کرد. طبق یافته های پژوهش، مفاهیم برنامه درسی جامعه محور در نظام آموزش عالی را می توان در هشت طبقه کلی دسته بندی نمود که در ادامه این مفاهیم و کدهای نهایی مستخرج از مبانی، ماهیت عناصر الگوی برنامه درسی را نمایان کرد.
تأثیر برنامه های درسی کارشناسی ارشد رشته های علوم تربیتی بر رشد مهارت های شغلی، انتظارات شغلی و شانس اشتغال دانش آموختگان این رشته ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، مطالعه نگرش دانشجویان کنونی و پیشین کارشناسی ارشد گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز نسبت به تأثیر برنامه درسی رشته تحصیلی خود بر رشد مهارت های شغلی، انتظارات شغلی و شانس اشتغال آنها است. نمونه آماری پژوهش دانشجویان و دانش آموختگان مقطع کارشناسی ارشد رشته علوم تربیتی در کشور است که گروه علوم تربیتی دانشگاه شهید چمران اهواز به عنوان یک نمونه غیر احتمالی در دسترس مورد بررسی قرار گرفتند. اطلاعات با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته گرداوری شد که پایایی، روایی محتوایی و روایی ملاک آن (73/0=r) بررسی و تأیید شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که نگرش شرکت کنندگان در تحقیق نسبت به برنامه درسی رشته تحصیلی شان قادر به پیش بینی انتظارات شغلی و میزان رشد مهارت های شغلی آنان است. همچنین دریافت شد که همبستگی بین نگرش شرکت کنندگان نسبت به دانشگاه محل تحصیل با انتظارات شغلی و رشد مهارت های شغلی آنان همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. عامل جنسیت بر نگرش شرکت کنندگان نسبت به برنامه درسی رشته، انتظارات شغلی و مهارت های شغلی آنان اثر معناداری داشته است. عامل رشته و تعامل دو فاکتور رشته و جنسیت بر انتظارات شغلی و رشد مهارت های شغلی آنها تأثیر معناداری دارند.
ارائه چارچوب مناسب برنامه درسی معنویت گرا از دیدگاه متخصصان و دانشجویان علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین عناصر برنامه درسی معنویت گرایی و مولفه های آن در رشته علوم تربیتی و روان شناسی می باشد،که در این تحقیق عناصر چهار گانه برنامه درسی(هدف، محتوا، روش و ارزشیابی) مورد بررسی قرار گرفته است. پژوهش حاضر از نوع ترکیبی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 12 نفر از متخصصان برنامه درسی و متخصصان موضوعی که در این زمینه پژوهش انجام داده اند، و جامعه در بخش کمی را دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روان شناسی دانشگاه شیراز تشکیل می دهند. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و در بخش کمی به صورت تصادفی انجام شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه محقق ساخته بوده است. برای تعیین گویه های حاصل از مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ(97/0) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از پیاده سازی و تخلیص گویه و در بخش کمی(آمار توصیفی، آزمون بارتلت، خی دو، آزمون t و تحلیل عامل اکتشافی و تحلیل عامل تأییدی) به وسیله SPSS22 وAmos20 صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عامل تاییدی نشان داد که مدل برنامه درسی معنویت گرااز برازندگی خوبی برخوردار است(6/0 = Rmsea).
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری همراه با تأکید بر الگوی اکر در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری همراه با تأکید بر الگوی اکر در آموزش عالی انجام پذیرفت. بنابراین پژوهش، از نوع آمیخته(کمی - کیفی) بود. بدین منظور در بخش سنتزپژوهی برای بررسی پیشینه پژوهش و جمع آوری داده های متناسب با هدف پژوهش از منابع موجود در پایان نامه ها، کتابخانه، طرح های پژوهشی و مقالات موجود در پایگاه های اطلاعات داخل کشور و خارج کشور استفاده شد. کلیدواژگان مورد استفاده برای جستجو شامل یادگیری همراه، برنامه درسی مبتنی بر یادگیری همراه، آموزش از دور، آموزش مجازی، یادگیری مبتنی بر وب، آموزش برخط و الگوی اکر در آموزش عالی بود. روند بررسی مقالات و اسناد به ترتیب شامل؛ کل مطالعات مرتبط با کلید واژه ها 48 مورد، حذف مقالات نامرتبط پس از بررسی عناوین9 مورد، بنابراین در این پژوهش 39 سند بررسی گردید. در بخش دوم، داده های مورد نظر از طریق مصاحبه به شکل نیمه ساختاری و با استفاده از یادداشت برداری گردآوری شد. در بخش کمی (پیمایشی) برای اعتباریابی، پرسشنامه ها بین 267 نفر و با روش نمونه گیری هدفمند پخش شدند. پس از گردآوری داده ها، یافته ها و نتایج پژوهش ها به تفکیک استخراج و مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. بر این اساس نتایج نشان از آن دارد که 10 مولفه و 102 شاخص که به ترتیب برای مولفه منطق و چرایی 14شاخص، اهداف 8 شاخص، محتوی و سازماندهی14 شاخص، فعالیت های یادگیری 9 شاخص، نقش معلم 15 شاخص، مواد و منابع 15 شاخص، گروه بندی 7 شاخص، مکان 6 شاخص، زمان 4 شاخص و سنجش و ارزشیابی 10شاخص استخراج شد. در گام آخر با استفاده از مدل معادلات ساختاری اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی مبتنی بر یادگیری همراه با تأکید بر الگوی اکر در آموزش عالی انجام که نتایج حاکی از وجود برازش مدل دارد.
طراحی الگوی ارزیابی توانمندی شناختی اعضای هیات علمی در دانشگاه های استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی شناختی یکی از مهم ترین مباحث علوم شناختی است . در بیشتر الگوهای ارزیابی توانمندی شناختی ،مؤلفه های شناختی در ارزیابی اعضای هیات علمی نقش اساسی دارند نادیده گرفته شده است.این پژوهش باهدف طراحی الگوی بومی ارزیابی توانمندی شناختی اعضای هیات علمی در دانشگاه های استان تهران بودند. روش تحقیق ترکیبی ازنوع اکتشافی است. روش پژوهش در مرحله کیفی، مطالعه موردی کیفی و مشارکت کنندگان بالقوه شامل اعضای هیات علمی بودند.رویکرد نمونه گیری، هدفمند است. گردآوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. و تحلیل مضمون در این بخش، مضمون ارزیابی توانمندی شناختی شامل11مقوله شناختی(تصمیم گیری، تنظیم شناختی هیجانی، کنترل بازداری شناختی، شناخت اجتماعی، خلاقیت شناختی،توجه، حل مسئله، فراشناخت، مهارت کلامی، انعطاف پذیری شناختی، حافظه کاری) درباره ارزیابی توانمندی شناختی کشف نمود. در بخش کمی روش تحقیق توصیفی - پیمایشی بود و جامعه آماری در بخش کمی شامل اعضای هیات علمی دانشگاه های تهران(ملی و آزاد) بودند که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای 350نفر انتخاب شدند. ابزار مورداستفاده در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بر اساس شبکه مضامین بخش کیفی بود. تحلیل بخش کمی با تحلیل عاملی تأییدی برای تعیین اعتبار الگو انجام شد. نتایج بخش کمی با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی نشان داد که ارزیابی توانمندی شناختی اعضای هیات علمی دارای روایی سازه است.
ارزشیابی عملکرد یاددهی – یادگیری اعضای هیئت علمی براساس مدل آشور (مطالعه موردی اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی امین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مقاله حاضر ارزشیابی عملکرد یاددهی - یادگیری اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم انتظامی است. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آن، آماری اعضای هیئت علمی در سال تحصیلی 97-96 بوده اند که براساس جدول مورگان، 100 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته براساس مدل آشور بود. یافته های پژوهش نشان داد که عملکرد اعضای هیئت علمی درکل در حد خوب ارزیابی شده است و در ابعاد پنج گانه نیز شاخص های زیر را بیشتر مدنظر داشته اند: «اهمیت دادن به علائق و انتظارات دانشجویان، تبیین طرح درس به طور شفاف برای دانشجویان،گوش دادن به نظرات دانشجویان با روی باز و سعه صدر، ارزشیابی متناسب با اهداف آموزشی و روش تدریس». همچنین اعضای هیئت علمی در شاخص های زیر کمترین امتیاز را کسب کرده اند: صدا کردن دانشجویان در کلاس با نام و حتی با اسم کوچک، تهیه محتوای آموزشی متناسب با اهداف مندرج در سرفصل دروس، استفاده از فضای مجازی و شبکه های مجازی برای ارتباط با دانشجویان، مشارکت دانشجویان در تدریس از طریق روش حل مسئله و ایفای نقش و نترسیدن دانشجویان از امتحان پایان ترم به دلیل تحقق اهداف مورد انتظار در طول ترم.
مقایسه تطبیقی برنامه های درسی جدید رشته مهندسی معماری در مقطع کارشناسی با برنامه درسی قدیم دانشگاه های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزان آموزشی همواره به دنبال بازنگری محتوای برنامه های درسی می باشند تا با نیازهای جامعه و حرفه هماهنگ شده و امکان بهره گیری از روش های مفید آموزشی فراهم گردد. برنامه درسی رشته معماری اخیرا، توسط دانشگاه تهران و دانشگاه فردوسی مشهد بازنگری شده، که آنها جایگزین برنامه درسی مهندسی معماری مورخ 24/07/77 شورای عالی برنامه ریزی شده اند. در این پژوهش با به کارگیری روش تحقیق تطبیقی جرج بردی برنامه های بازنگری شده ی آموزش معماری با برنامه درسی سابق مقایسه شده، تا نقاط قوت و ضعف و تشابهات و تفاوت های میان برنامه های درسی براساس سؤالات تحقیق مورد تحلیل قرار گرفته و شناسایی شود. نتایج نشان می دهد این بازنگری ها بیشتر محدود به تغییر سرفصل ها بر اساس افزایش یا کاهش واحد، تغییر پیشنیاز، تغییر نوع درس، تغییر نوع واحد، تغییر نام دروس و یا افزایش و کاهش دروس گردیده. شباهت های بین آنها بیشتر به حیطه اصلی برنامه درسی یعنی اهداف و روش های آموزشی و شیوه ارزشیابی مربوط می گردد و تفاوت ها نیز بیشتر مربوط به حیطه فرایندهای آموزشی می باشد. و لزوم بازنگری مجدد برای ساماند هی وضعیت ساختار آموزش معماری درجهت رسیدن به سه هدف پاسخگویی به نیازهای کشور، توجه به هویت ایرانی اسلامی و هماهنگی با نظام آموزشی بین المللی این رشته در ایران و جوابگویی هر چه بیشتر به نیازهای ضروری، واقعی و صالح جامعه وجود دارد.