مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین بر انگیزش شغلی با در نظر گرفتن نقش میانجی هوشیاری کارآفرینانه بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل 148 نفر از زنان کارآفرین منتخب صاحب کسب و کار در سیزدهمین همایش توسعه کارآفرینی زنان ایرانی می باشند و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 106 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردیدند. از لحاظ هدف، پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش جمع آوری داده ها از نوع توصیفی-پیمایشی است. داده های لازم از طریق پرسشنامه های استاندارد جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از روش مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. نتایج پژوهش بیانگر نقش مثبت و معنادار شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین بر هوشیاری کارآفرینانه و انگیزش شغلی آن ها می باشد. هم چنین نتیجه گرفته شد که شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین نقش غیرمستقیم بر انگیزش شغلی از طریق متغیر میانجی هوشیاری کارآفرینانه دارد. با توجه به رابطه شبکه های اجتماعی زنان کارآفرین بر انگیزش شغلی، می توان بیان کرد که ارتباطات گسترده و موثر زنان از طریق شبکه های اجتماعی می تواند به انگیزه بالاتر و در نهایت عملکرد بهتر آنها در زمینه کسب وکار منجر شود.
مقایسه رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران با و بدون ازدواج خویشاوندی دارای کودکان استثنایی و عادی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه رضایت زناشویی و حمایت اجتماعی ادراک شده در مادران با و بدون ازدواج خویشاوندی دارای کودکان استثنایی و عادی بود. با توجه به موضوع و هدف پژوهش حاضر این مطالعه از نوع پس _رویدادی می باشد. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دانش آموزان پسر 6 تا 16 سال کم توان ذهنی، آسیب بینایی، آسیب شنوایی و عادی شهر تهران بود. شرکت کنندگان پژوهش حاضر شامل 251 نفر (126 زن با ازدواج خویشاونی / 125 زن بدون ازدواج خویشاوندی) می باشد که به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش حاضر شامل فرم کوتاه مقیاس رضامندی زوجیت افروز (1389) و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت (1998) بود. نتایج حاکی از این بود که بین زنان با ازدواج خویشاوندی و زنان بدون ازدواج خویشاوندی از لحاظ محل تولد، سن ازدواج، شیوه انتخاب همسر، حمایت اجتماعی ادراک شده و رضایت زناشویی تفاوت معنی دار وجود دارد (05/0≥p). با توجه به نتایج پژوهش حاضر به نظر می رسد زن های دارای ازدواج خویشاوندی دارای کفویت فردی و اجتماعی بالاتری نسبت به زن های بدون ازدواج خویشاوندی هستند.
بررسی کیفی عوامل مؤثر در سازگاری با شرایط پس از طلاق در زنان مطلقه (مطالعه پدیدارشناسانه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی کیفی عوامل مؤثر در سازگاری با شرایط پس از طلاق در زنان مطلقه انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش شامل آن دسته زنانی که بیشتر از 3 سال از طلاق آن ها گذشته و نمونه گیری به صورت هدفمند تا حد اشباع (15 زن مطلقه سازگار و 15 زن مطلقه ناسازگار) از جامعه مذکور بوده است. با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته اطلاعات مرتبط با افراد نمونه جمع آوری شدند و پس از تحلیل محتوای مصاحبه ها و کدگذاری نهایی آن ها 2 شاخص اصلی در هر گروه استخراج شدنذ: عوامل درونی و بیرونی مؤثر در سازگاری با شرایط پس از طلاق، عوامل درونی و بیرونی مؤثر در ناسازگاری با شرایط پس از طلاق. نتایج نشان داد عوامل درونی تکیه بر توانایی های خود، واقف بودن بر ارزشمندی خود، داشتن روحیه تلاشگر و صبوری در رسیدن به اهداف، مثبت اندیشی، حل کردن گذشته نامطلوب و تمرکز برساختن حال و آینده مطلوب، انجام فعالیت های موردعلاقه، اعتقاد به وجود و حمایت موجود برتر، بی نیازی روانی و تلاش برای بهبود شرایط مالی و برخورداری از مهارت های زندگی و عوامل بیرونی حضور فرزند و رضایت از این حضور، استفاده خردمندانه از منابع حمایتی موجود و استفاده خردمندانه از منابع حمایتی سازمانی از عوامل مؤثر در سازگاری با شرایط پس از طلاق در زنان مطلقه محسوب شدند.
بررسی تطبیقی سیمای زن در آثار «فریبا وفی» و «سحرخلیفه» نمونه ی موردی: رمان های «پرنده ی من» و «لم نعد جواری لکم»
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه های فمنیستی فریبا وفی و سحرخلیفه و بررسی سیمای زن در آثار این دو نویسنده انجام شده است. پرداختن به مسائل زنان و ترسیم چهره ای حقیقی از آنان در ادبیات در تمامی دوران تاریخی رواج داشته است، اما باظهور جریان انحصارگرای فمنیسم در قرن بیستم پرداختن به این مسأله پررنگ تر از گذشته شد و نویسندگان بیشتری درونمایه ی آثارشان را به مسأله ی زنان اختصاص دادند. «فریبا وفی» نویسنده ی ایرانی و «سحرخلیفه» نویسنده ی فلسطینی از جمله ادیبانی هستند که در رمان هایشان به بیان احساسات زنان و مسائل و مشکلات آنان پرداختند و اندیشه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود را منعکس نمودند. این جستار بر آن است که به روش توصیفی-تحلیلی و با تأکید بر مکتب نقد فمنیستی انگلیسی-آمریکایی، وجوهی از سیمای زن را در رمان «پرنده ی من» نوشته ی فریبا وفی و رمان «لم نعد جواری لکم» نوشته ی سحرخلیفه بررسی نماید. یافته های این پژوهش نشان از آن دارد که این دو ادیب نگاهی خوش بینانه به زن داشته اند و چهره ای ناخوشایند از مردان ترسیم نموده اند، نتایج تحقیق بیانگر این است که زنان هر دو اثر، دیگر زنانی متواضع و مطیع نیستند؛ بلکه زنانی تابوشکن هستند که در مقابل سنت های جامعه ی مردسالار ایستادگی می کنند و حقوق طبیعی خویش را خواستارند.
رابطه التزام عملی به اعتقادات اسلامی و جو عاطفی خانواده با بحران هویت در دانشجویان دختر
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین رابطه التزام عملی به اعتقادات اسلامی و جو عاطفی خانواده با بحران هویت در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد اهواز بود. نمونه پژوهش شامل 200 نفر از دانشجویان دختر بود که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های التزام عملی به اعتقادات اسلام(نویدی، 1376)، جو عاطفی خانواده(هیل برن، 1964) و بحران هویت(احمدی، 1376) استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند گانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین التزام عملی به اعتقادات اسلامی و جو عاطفی خانواده با بحران هویت رابطه منفی معنی دار وجود داشته، همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین متغیرهای پیش بین، التزام عملی به اعتقادات اسلامی و جو عاطفی خانواده پیش بینی کننده مناسبی برای متغیر ملاک بحران هویت می باشند.
بررسی غریزه مادری بر پایه نظریه های سیمون دو بوار
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی «مهر مادری» در نظریات «سیمون دوبوار» (1949) است. در این تحقیق تلاش شده است با توجه به نقش مهم و اساسی زنان در جامعه و با توجه به نقطه عطف مهم در چرخه زندگی آنان که همان مادر شدن و فرزند آوری است، به بررسی نظرات گوناگون درباره «غریزه مادری» پرداخته شود. «سیمون دوبوار» (1949)، مادر شدن را نوعی بردگی برای زنان به حساب می آورد و از آنها می خواهد برای پایان دادن به نظام پدر سالاری، از ازدواج کردن و خصوصاً مادر شدن بپرهیزند. این در حالی است که بسیاری از صاحب نظران، مادر شدن را امتیازی برای زنان در نظر گرفتند که مردان هرگز قادر به دسترسی به آن نیستند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی– تحلیلی است و با ابزار کتابخانه ای تهیه و تدوین شده است. نتایج تحقیق بر اساس بررسی اسناد و مدارک موجود نشان می دهد که گرچه به نظر می رسد امروزه زنان غربی تمایل چندانی برای حفظ زندگی مشترک و فرزندآوری ندارند اما در بین آنها بسیاری تلاش می نمایند مادری را با پیشرفت و آزادی آشتی دهند. آنها عقیده دارند با هماهنگ سازی شرایط شغلی در اجتماع با شرایط مادران باردار یا صاحب فرزند، می توان آنها را برای دستیابی به پیشرفت های علمی، تحصیلی، اقتصادی و سیاسی یاری داد.
اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در تنظیم شناختی هیجان دختران نوجوان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. تعداد سه نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین کلیه دختران نوجوان 18-14 سال مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای که در سال تحصیلی 95-94 در مدارس شهرستان نجف آباد مشغول به تحصیل بودند انتخاب شدند. پژوهش حاضردر چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ای پلکانی اجرا شد. در این روش پژوهشی بعد از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی هشت جلسه مداخله ی انفرادی، آموزش راهبرد های مدیریت فرایندی هیجان مبتنی بر مدل گراس به آزمودنی ها ارایه گردید و سه آزمودنی یک ماه بعد، طی سه ماه متوالی مورد پیگیری قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پژوهش شاملپرسشنامه تنظیم شناختی گارنفسکی (2001) بود که همه آزمودنی ها 11 بار (4 بار خط پایه، 4 بار مداخله و 3 بار پیگیری) موردارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از شاخص های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر و شاخص کوهن و تفسیر فراز و فرود استفاده شد. یافته ها نشان داد مداخله مورد نظر به آزمودنی ها موجب کاهش چشمگیر نمرات راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی و نیز افزایش راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان گردید به طوری که نمرات در طی هشت جلسه مداخله آموزشی، تغییرات قابل توجهی نسبت به نمرات خط پایه داشتند. بازبینی نمودارهای اثر بخشی و اندازه ضریب تاثیر نیز بیانگر اثر بخشی معنادارو قابل توجه شدت مداخله ی مورد نظر برای هر سه آزمودنی در متغیر های مورد بررسی بود؛ به عبارتی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در تنظیم شناختی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر بود.
اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهزیستی ذهنی و سازگاری فردی- اجتماعی زنان مطلقه
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان اثربخشی درمان هیجان مدار بر بهزیستی ذهنی و سازگاری فردی اجتماعی زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد شهرستان پاوه بود. از جامعه آماری تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد، و به طور تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. درمان هیجان مدار به شکل گروهی در طی 9 جلسه ی ۴۵ دقیقه ای بر گروه آزمایش انجام شد و افراد گروه کنترل، در لیست انتظار قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش، پرسشنامه سازگاری اجتماعی کالیفرنیا (1953) و مقیاس بهزیستی ذهنی داینر و همکاران (1999) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چندمتغیره (مانکوا) استفاده شد. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار بر بهزیستی ذهنی و سازگاری فردی اجتماعی اثربخش است. به طوری که افزایش سازگاری فردی اجتماعی و بهزیستی ذهنی در گروه آزمایش منجر شده است.