مریم موحدی

مریم موحدی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۳ مورد از کل ۳ مورد.
۱.

تأثیر آموزش نظم جویی هیجان بر سازش یافتگی اجتماعی در کودکان بدسرپرست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظم جویی هیجان سازش یافتگی اجتماعی کودکان کار بدسرپرست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۷ تعداد دانلود : ۲۸۹
زمینه و هدف: غفلت از کودکان یکی از عوامل خطر برای تحول یافتگی مناسب هیجانی و اجتماعی است که تأثیر بلند مدت در تمام ابعاد تحولی در گستره عمر دارد. یکی از مداخله های تأثیر گذار برای کاهش پیامدهای غفلت، می تواند آموزش تنظیم هیجان باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش نظم جویی هیجان بر سازش یافتگی اجتماعی کودکان کار بدسرپرست بود. روش: روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی کودکان کار پسر و دختر تحت نظارت اداره بهزیستی شهرکاشان در سال 1397 بودند که از بین آنها نمونه ای شامل20 نفر در دامنه سنی 12 تا 14 سال به شیوه در دسترس انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش، پروتکل آموزش تنظیم هیجان را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند و افراد گروه گواه هیچ نوع مداخله ای را دریافت نکردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه توانایی و مشکلات گودمن (1997)، و برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش نظم جویی هیجان، تأثیر معناداری بر سازش یافتگی اجتماعی کودکان کار بدسرپرست داشت ( , F= 167/405/0P> ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج به دست آمده در این پژوهش مبنی بر تأثیر آموزش نظم جویی هیجان بر افزایش سازش یافتگی اجتماعی می توان نتیجه گیری کرد که تنظیم هیجان مطلوب با تعدیل ارزشیابی ها و واکنش های ذهنی فرد، به بروز واکنش های مناسب در ابعاد شناختی، انگیزشی، و رفتاری منجر می شود.
۲.

اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در تنظیم شناختی هیجان دختران نوجوان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای

کلید واژه ها: مدیریت فرایندی هیجان روان شناسی تنظیم شناختی هیجان اختلال نافرمانی مقابله ای دختران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۳ تعداد دانلود : ۴۰۸
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در تنظیم شناختی هیجان نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. تعداد سه نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین کلیه دختران نوجوان 18-14 سال مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای که در سال تحصیلی 95-94 در مدارس شهرستان نجف آباد مشغول به تحصیل بودند انتخاب شدند. پژوهش حاضردر چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ای پلکانی اجرا شد. در این روش پژوهشی بعد از موقعیت خط پایه، مداخله آغاز شد و طی هشت جلسه مداخله ی انفرادی، آموزش راهبرد های مدیریت فرایندی هیجان مبتنی بر مدل گراس به آزمودنی ها ارایه گردید و سه آزمودنی یک ماه بعد، طی سه ماه متوالی مورد پیگیری قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده پژوهش شاملپرسشنامه تنظیم شناختی گارنفسکی (2001) بود که همه آزمودنی ها 11 بار (4 بار خط پایه، 4 بار مداخله و 3 بار پیگیری) موردارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از شاخص های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر و شاخص کوهن و تفسیر فراز و فرود استفاده شد. یافته ها نشان داد مداخله مورد نظر به آزمودنی ها موجب کاهش چشمگیر نمرات راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی و نیز افزایش راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان گردید به طوری که نمرات در طی هشت جلسه مداخله آموزشی، تغییرات قابل توجهی نسبت به نمرات خط پایه داشتند. بازبینی نمودارهای اثر بخشی و اندازه ضریب تاثیر نیز بیانگر اثر بخشی معنادارو قابل توجه شدت مداخله ی مورد نظر برای هر سه آزمودنی در متغیر های مورد بررسی بود؛ به عبارتی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در تنظیم شناختی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای موثر بود.
۳.

اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای: یک پژوهش مورد منفرد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: اختلال نافرمانی مقابله ای مدیریت فرایندی هیجان زودانگیختگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۶ تعداد دانلود : ۴۹۶
زمینه و هدف :تنظیم هیجان، عامل مهمی در تعیین سلامتی و عملکرد موفق در تعاملات اجتماعی است و تأثیر آن بر اختلالات برون ریز به دلیل ماهیت انعطاف پذیر دوره نوجوانی و پایه ریزی الگوهای رفتار بزرگسالی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف اثربخشی راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد. مواد و روش ها:تعداد سه نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند از بین کلیه دختران نوجوان 18-14 ساله مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای در مدارس شهرستان نجف آباد انتخاب شدند. پژوهش حاضر در چارچوب طرح های تجربی تک آزمودنی با استفاده از طرح خطوط پایه چندگانه ای پلکانی اجرا شد. بعد از موقعیت خط پایه، طی هشت جلسه مداخله انفرادی، آموزش راهبرد های مدیریت فرایندی هیجان مبتنی بر مدل Gross به آزمودنی ها ارایه گردید و یک ماه بعد، طی سه ماه متوالی مورد پیگیری قرار گرفتند. آزمودنی ها با استفاده از پرسش نامه زود انگیختگی Barratt (Barratt Impulsiveness Scale یا BIS)، 11 بار (4 بار خط پایه، 4 بار مداخله و 3 بار پیگیری) مورد ارزیابی قرار گرفتند. شاخص های تغییرات روند، شیب، اندازه اثر، شاخص Cohen و تفسیر فراز و فرود در نرم افزار SPSS ارایه گردید. یافته ها:مداخله مورد نظر موجب کاهش نمرات زود انگیختگی شد. بازبینی نمودارهای اثربخشی و اندازه ضریب تأثیر نیز بیانگر اثر معنی دار و قابل توجه شدت مداخله مورد نظر برای هر سه آزمودنی در متغیرهای مورد بررسی بود. نتیجه گیری:راهبردهای مدیریت فرایندی هیجان در زود انگیختگی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است. از این رو، تلویحات کاربردی مطلوبی در زمینه پیشگیری و درمان اختلال نافرمانی مقابله ای دارد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان