آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۱

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی دیدگاه های فمنیستی فریبا وفی و سحرخلیفه و بررسی سیمای زن در آثار این دو نویسنده انجام شده است. پرداختن به مسائل زنان و ترسیم چهره ای حقیقی از آنان در ادبیات در تمامی دوران تاریخی رواج داشته است، اما باظهور جریان انحصارگرای فمنیسم در قرن بیستم پرداختن به این مسأله پررنگ تر از گذشته شد و نویسندگان بیشتری درونمایه ی آثارشان را به مسأله ی زنان اختصاص دادند. «فریبا وفی» نویسنده ی ایرانی و «سحرخلیفه» نویسنده ی فلسطینی از جمله ادیبانی هستند که در رمان هایشان به بیان احساسات زنان و مسائل و مشکلات آنان پرداختند و اندیشه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود را منعکس نمودند. این جستار بر آن است که به روش توصیفی-تحلیلی و با تأکید بر مکتب نقد فمنیستی انگلیسی-آمریکایی، وجوهی از سیمای زن را در رمان «پرنده ی من» نوشته ی فریبا وفی و رمان «لم نعد جواری لکم» نوشته ی سحرخلیفه بررسی نماید. یافته های این پژوهش نشان از آن دارد که این دو ادیب نگاهی خوش بینانه به زن داشته اند و چهره ای ناخوشایند از مردان ترسیم نموده اند، نتایج تحقیق بیانگر این است که زنان هر دو اثر، دیگر زنانی متواضع و مطیع نیستند؛ بلکه زنانی تابوشکن هستند که در مقابل سنت های جامعه ی مردسالار ایستادگی می کنند و حقوق طبیعی خویش را خواستارند.

تبلیغات