مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه عرفان شیعی در جامع الکلیات اثر ام سلمه بیگم نیریزی بانوی عارف با فصل الخطاب اثر قطب الدین نیریزی بود. جامعه مورد پژوهش کتاب های عرفان شیعی می باشد. نمونه مورد بررسی کتاب جامع الکیات و کتاب فصل الخطاب است. طرح پژوهش تحلیلی-توصیفی بود. اطلاعات با روش کتابخانه ای جمع آوری و به صورت کیفی تحلیل شد.نتایج نشان داد که: محتوای دو اثر دقیقاً با هم منطبق نیستنند، هرچند هردو نویسنده سیروسلوک معنوی را با تکیه بر مکتب عرفانی اهل بیت و احادیث شیعی قابل دسترسی دانسته اند؛ اما به صورت کلی مفاهیم مشترکی که بین آنها وجود دارد، بیشتر مربوط به مباحث خداشناسی و معرفت ذات الهی می باشد. هم چنین باوجود آن که هردو اثر از مکتب عرفانی مولوی، عطار و شبستری متاثر بوده اند اما به دلیل نگارش عربی کتاب فصل الخطاب ، قطب الدین نتوانسته از آثار این بزرگان ادب فارسی در اثر خود استفاده کند ولی ام سلمه از اشعار این شاعران بسیاراستفاده کرده است. با وجود آن که هردو اثر عرفانی- فلسفی هستند اما اثرام سلمه بیگم در مقایسه با اثر قطب الدین به جنبه های عرفانی توجه بیشتری دارد و در اثر قطب الدین جنبه های فلسفی پررنگ تر می باشد. با وجود شباهت این دو اثر به یک دیگر، به سبب وجود مطالب عمیق عرفانی، جامع الکلیات یک اثر مستقل است و نه تقلیدی از فصل الخطاب که حاصل ذهن توانای این بانوی فرهیخته ایرانی است.
جایگاه زن در تمدن ساسانی براساس شواهد تاریخی و باستان شناختی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی جایگاه زن در تمدن ساسانی از منظر شواهدِ تاریخی و باستان شناختی می باشد. جامعه پژوهش شامل نقوش زنان در آثار فرهنگی برجای مانده از دوران ساسانی است. نمونه پژوهش شامل نقش زن در مواد فرهنگی برجای مانده از عصر ساسانی براساس شواهد باستان شناختی است. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی بود. گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و از طریق فیش-برداری انجام شد و پس از آن به بررسی شواهد برجای مانده باستان شناختی از جایگاه زن در ایرانِ فرهنگی ساسانی پرداخته شد و اطلاعات به صورت کیفی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد نقش زن در هنرهای وابسته به معماری نظیر نقاشی، گچ بری، پارچه بافی، موزاییک وغیره مشهود است و به لحاظِ جایگاه سیاسی، زنان از قدرت خوبی در جامعه برخوردار بودند و منابع تاریخی و شواهد باستان شناسی نظیر سکه ها آن را تأیید می نماید؛ از طرفی دیگر یافت شدن تصویر زنان در میان اکثر مواد فرهنگی باستان شناسی نشان از آن دارد که احترام به زن و گستردگی فعالیت های سیاسی، اقتصادی وغیره هنر، دیگر خاص دربار و در دستِ اعضای سلطنتی نیست، بلکه با بهبود یافتن قوانین اجتماعی، زنان از جایگاه و آزادی عمل بهتری در کنار با جامعه طبقاتی مردسالار داشتند.
بررسی پرخاشگری زنان در آثار جمال زاده و هدایت بر اساس نظریه کارن هورنای
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ویژگی پرخاشگری زنان در آثار جمال زاده و هدایت بر اساس نظریه کارن هورنای بود. ویژگی های دو شخصیت زن به نام های تاج الملوک و عزیزآغا در داستان های «نیکوکاری» و «طلب آمرزش» از آثار داستانی جمال زاده و هدایت به عنوان نمونه انتخاب شدند. طرح پژوهش، توصیفی - تحلیلی است. اطلاعات از طریق اسنادی و کتابخانه ای به دست آمد. در این پژوهش با استفاده از روش « تحلیل محتوا » مطالب مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که مهم ترین ابعاد پرخاشگری دو شخصیت اصلی در آثار داستانی این دو نویسنده بر اساس نظریه هورنای، بدزبانی و تحقیر دیگران، بی رحمی، آشکارکردن بی ملاحظه ی خشونت، اصالت منفعت و استثمار دیگران، سلطه جویی؛ بی اعتنایی به دیگران و داشتن توقعات نابجا، جر و بحث شدید و انتقاد از دیگران می باشد. هم چنین بررسی ها نشان می دهد که زنان در آثار داستانی هر دو نویسنده، بدزبانی و تحقیر دیگران را بیشتر از دیگر ابعاد پرخاشگری مطرح کرده اند.
اثربخشی قصه خوانی داستان های اساطیری همراه با ایفای نقش بر قضاوت اخلاقی و خوداثربخشی دانش آموزان دختر
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی قصه خوانی داستان های اساطیری همراه با ایفای نقش بر قضاوت اخلاقی و خوداثربخشی در دانش آموزان دختر مقطع سوم دبستان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع سوم دبستان شهر اهواز در سال تحصیلی 99-1398 بود. 18 دانش آموز دختر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. طرح پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه قضاوت اخلاقی دورﮔﺎﻧﺪاﺳیﻨﻬﺎ و میراوارما (1998) و پرسشنامه خوداثرمندی ک ودکان و ن وجوانان موریس (2001) استفاده شد. مداخله آموزشی برای گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 60 دقیقه ای اجرا شد. برای تحلیل داده ها از روش کوواریانس چند متغیری و کوواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که قصه خوانی داستان های اساطیری همراه با ایفای نقش بر قضاوت اخلاقی و خوداثربخشی در دانش آموزان دختر مقطع سوم دبستان اثربخش است.
حقوق مالی زن در تمدن های کهن و ادیان توحیدی
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی حقوق مالی زن در تمدن های کهن و ادیان توحیدی است. جامعه پژوهش حقوق مالی ثبت شده در تمدن های دوره باستانی و ادیان توحیدی می باشد. نمونه مورد بررسی حقوق مالی زنان در تمدن های پیشین، بعد از اسلام و ادیان توحیدی را شامل می شود. طرح پژوهش توصیفی است. برای گردآوری اطلاعات از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شد. تحلیل داده ها به روش کیفی انجام شد. یافته های به دست آمده نشان داد، حقوق مالی زنان در ادوار مختلف تاریخی وضعیت با ثبات و مشخصی نداشته و از تمدنی به تمدن دیگر و در ادیان مختلف فراز و نشیب فراوانی داشته است.در تمدن های قبل از اسلام زنان از برخی حقوق بهره مند و از برخی هم محروم بوده اند. اما در ادیان توحیدی ازجمله یهود، زن با ازدواج مالکیت بر اموال خود را از دست می دهد. در مسیحیت هم زن و اموال او در تملک مرد بوده و زن هیچ تسلطی بر اموال خود نداشته است. اما با ظهور اسلام، استقلال اقتصادی و حق تملک زن بر دارایی هایش رسمیت یافت و نظام اقتصادی خانواده به گونه ای تدوین شد که از ابتدای تولد تا مرگ مرجع تأمین مالی زن وتمتع از اموالش کاملاً روشن و بر اساس انسانیت او مشخص شد. و با گذشت زمان زنان توانستند حقوق مالی و اقتصادی خود را متنا سب با شایستگی شان کسب کنند.
مطالعه ی مولفه های معنوی ایزدبانوهای «آناهیتا» و «کوبله»
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی کارکردها و دلالت های فرهنگی دو ایزدبانوی مهم از فرهنگ های باستانی ایران و آناطولی، یعنی آناهیتا و کوبله، و بازتاب این مولفه ها در آثار هنری می باشد. جامعه پژوهش حاضر، ایزدبانوهای مهم ایران و آسیای صغیر بود. نمونه مورد بررسی ایزدبانوی مرتبط با ایران باستان، آناهیتا و ایزدبانوی آسیای صغیر، کوبله است. طرح پژوهش توصیفی تحلیلی است و اطلاعات توسط منابع کتابخانه ای و مقالات معتبر جمع آوری شدند. با طبقه بندی مولفه های معنوی هر یک از ایزدبانوها و نحوه ی تجلی آن ها در آثار هنری باستان ایران و آسیای صغیر این نتایج حاصل شد: ایزدبانوی آناهیتا علاوه بر مقام والایی که در میان خدایان عصر خود داشت، الهه ی حاصلخیزی و باروری، الهه ی آب، الهه ی عشق و الهه ی جنگ بود. ایزدبانوی کوبله الهه ی حاصلخیزی و باروری، الهه ی کوهستان، الهه ی حیوانات وحشی و الهه ی نگهبان. آناهیتا شخصیتی مطهرکننده دارد. اما در مورد کوبله تمام نمادها و نحوه تجسم وی از قدرت وی خبر می دهند. الهه ی کوهستان و حیوانات وحشی و نگهبان شهرها، نمی تواند جز قدرت محور مرکزی دیگری داشته باشد. همین طور در تجسم عینی، آناهیتا تاثیراتی از کوبله پذیرفته است. نکته مشترک در نحوه ی بازتاب مولفه ها در آثار هنری نمادگرایی بصری بود. در نقش برجسته ها ی طاق بستان و مجسمه کوبله در موزه آنکارا، برای نشان دادن مولفه ی حاصلخیزی از دو نماد، یعنی آب و انار استفاده شده بود. نکات افتراق اغلب از تفاوت های معنوی ناشی شده، به عبارتی هر چه تلاش بر انعکاس زیبایی و مطهر بودن آناهیتا بود، در مورد کوبله اقتدار وی اهمیت بیشتری داشت.
شخصیت حماسی همای چهرزاد در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
هدف ازپژوهش حاضر، بررسی شخصیّت حماسی همای چهرزاددخت بهمن درشاهنامه فردوسی است.جامعه مورد تحلیل زنان شاهنامه مانند: ارنواز ، شهرنازوهمای دخترگشتاسب می باشد. نمونه موردبررسی شخصیت همای چهرزاد است. طرح پژوهش، روش توصیفی-تحلیلی است که بابررسی اساطیر متأخر،بخش های فراموش شدهاسطوره مادر «اردویسورآناهیتا» کنار هم می گذاردوبه تحلیل آن اساطیر دست می یابد. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و فیش برداری استفاده شد. نتایج نشان داد که: در هر قومی، «اسطوره مادر» وجود دارد که به نشانه وجدانِ فرهنگی قوم، ثابت می ماند و محو نشدنی است. این اساطیر، منشأ و الگوی پیدایش اسطوره های پس از خود هستند. اغلب موارد خودِ اسطوره «مادر» یا بخشی از عناصر سازنده آن بنابه دلایلی و در گذر زمان کم رنگ شده اند؛ اما این اساطیر به طور کامل از بین نمی روند، بلکه در طول تاریخ از حافظه ناخودآگاه جمعی در ضمن روایت های دیگر اساطیری بازآفرینی و بازسازی می شوند. و به این نتیجه می رسد که احتمالاً شخصیّت اساطیری ایزدبانوی آب و باروری، اردویسوراناهیتا، در عصر حماسه ها، بر اثر دو عامل اصلی و بدیهی در تحّول اساطیر؛ «اسطوره پیرایی» و «عامل شکستگی»، صفات و خویش کاری های خود را در چند شخصیّت کِهتر زمینی توزیع و پراکنده کرده و سرانجام ویژگی های ماورایی و خدایی را فرونهاده است و در یکی از جلوه های خود به صورت همای چهرزاد درآمده است.
طراحی الگوی عوامل موثر بر خشونت علیه زنان
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی عوامل مؤثر بر خشونت علیه زنان و طرح ریزی الگویی جامع پیرامون عوامل موثر بر خشونت خانگی علیه زنان است. جامعه پژوهش مقالات نشریات علمی معتبر جامعه شناسی و روان-شناسی با عنوان خشونت علیه زنان، که طی سال های 1378 تا 1398 منتشر شده می باشد. نمونه ی پژوهش 35 مقاله ی پژوهشی استاندارد بود که بعد از رتبه بندی مقالات انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. طرح پژوهش کیفی و از نوع فراترکیب بود. پس از استخراج عوامل موثر بر خشونت علیه زنان ، نتایج نشان داد که در مقالات مذکور 64 متغیر شناسایی و پس از تایید متخصصان حوزه ی زنان و خانواده، متغیرهای مذکور مورد تأیید قرار گرفت و در هشت مقوله ی اصلی طبقه بندی شدند. درنتیجه پژوهش حاضر هشت عامل پزشکی، خانوادگی، فردی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و مصادیق آن ها به مثابه عوامل موثر بر خشونت خانگی برعلیه زنان را تبیین و در قالب الگویی ارایه داد.