نظریه های فرهنگی نقش به سزایی در فرآیند سیاست گذاری فرهنگی دارند. از جمله نظریه های متأخر که خاستگاه فرانسوی دارد، نظریه کنشگر- شبکه برونو لاتور است. این نظریه با رد دوگانه عاملیت- ساختار، شبکه ای از کنشگران ناهمجنس را مطرح می کند و به عاملیت انسان، طبیعت و تکنولوژی در کنار هم معتقد است. ساختار مقاله از دو بخش اصلی تشکیل شده است. ابتدا به مرور اجمالی مفاهیم و اصول مهم نظریه می پردازد و در قسمت دوم با استفاده از روش «دلالت پژوهی» و رویکرد برایشی، با مراجعه به آثار مکتوب پیرامون این نظریه، دلالت هایی که این نظریه در سیاست گذاری دارد، استخراج شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، این نظریه با رد ذات گرایی و ابزارگرایی نسبت به تکنولوژی، از عاملیت تکنولوژی «به همراه» انسان دفاع می کند و معتقد است اتوریته در دست هیچ کدام (انسان و تکنولوژی) نیست. ناگهان ظهوری و غیرخطی بودن نظام خط مشی، توجه به سیاست های متکثر به جای تمرکز بر سیاست واحد، جایگزینی شبکه کنشگران ناهمجنس به جای کنشگر انسانی و ارزیابی مستمر سیاست ها به دلیل ترجمه و پیوند دائمی شبکه ها به یکدیگر از دلالت های دیگر این نظریه در سیاست گذاری است.