مقالات
حوزه های تخصصی:
دین زرتشت مانند اسلام، به دو ساحتی بودن انسان باور داشته، معتقد است: انسان علاوه بر ساحت جسمانی و بدن ظاهری، که قابل مشاهده است، دارای ساحت غیرمادی است. این پژوهش به توصیف و بررسی تطبیقی واژگان قرآنی و اوستایی درباره بُعد غیرمادی انسان می پردازد. در قرآن، از پنج واژه «روح»، «نفس»، «قلب»، «فؤاد» و «صدر» یاد شده است که اشاره به بعد مجرد انسانی دارند. در اوستا نیز پنج واژه «اَهو»، «دَئِنا»، «بَئوذَ»، «اوروان» و «فرَوَشی» واژگانی هستند که به ساحت غیرمادی انسان دلالت دارند. این مقاله با روش توصیفی تطبیقی و با تأکید بر قرآن و اوستا به ویژه گاهان زرتشت، نخست به توصیف این واژگان پرداخته، شباهت ها و تفاوت های این واژگان را برجسته کرده، سپس، تحلیلی نو در این زمینه ارائه می کند. افزون بر شباهت هایی که میان واژگان قرآنی و اوستایی وجود دارد، تفاوت های اساسی نیز به چشم می خورد، از مهم ترین آنها، می توان به تبیین و تحلیل عقلی صحیح از واژگان قرآنی و فقدان تحلیل محتوایی صحیح از تعدد واژگان اوستایی و منافات آن با بداهت عقلی دربارة وحدت حقیقی انسان اشاره کرد.
بررسی و مقایسه تساهل و تسامح اسلامی با تولرانسِ مسیحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی «تساهل و تسامحِ» اسلامی و مقایسه آن با «تولرانس» در مسیحیت جدید می پردازد. اندیشه تولرانس(تساهل و مدارا)ی مسیحی، با رویکرد کنونی خود به قرن شانزدهم و هف دهم میلادی باز می گردد و زاده تحوّلاتِ نهضتِ اصلاح دینی است؛ پس از دولتی کردنِ مسیحیت به وسیله کُنستانین و بر پایی دادگاه های تفتیشِ عقاید و سخت گیری بر منتقدان و کشتن بسیاری از روشنفکران. لذا ازاین رو، تساهلِ مسیحی در این مفهوم «بر دین» است، نه « در دین»؛ یعنی خارج از حوزه مسیحیت بوده و زاده ضرورتِ اجتماعی و سیاسی است. در مقابل، اندیش ه تساهل و مدارای اسلامی، ریشه در قرآن، سنّت و اح ادیث امامان معصوم علیه السلام دارد و اکثر مکاتبِ اسلامی، به تساهل و تسامح با تفسیری متفاوت از تولرانس غربی معتقد هستند، یا کلیات آن را باور دارند. این مقاله، درصددِ رسیدن به این واقعیت است که خاستگاه و وجوهِ تساهل در اسلام، نسبت به تولرانس مسیحی، تفاوت هایی اساسی دارد و مقوله تساهل و تسامح، نه بر دین(عَرَضی)، بلکه در دین(ذاتی دین) تفسیر می شود.
نقد و بررسی وجود شناسیِ عارف لوتری یاکوب بومه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یاکوب بومه، از جمله عارفانی است که به تحلیل نحوة صدور کثرت از وحدت پرداخته است. از دیدگاه وی، مقام ذات که وی گاه از آن به لاذات و لاوجود تعبیر می کند، قابل شناخت نیست. شناخت آنگاه میسر است که کثرتی متجلی شود و در پرتو آن، معرفتی حاصل آید. بومه حلقة واسطة ظهور این کثرت را، ارادة ذات می داند که می خواهد شگفتی های مندرج در ذات را رؤیت کند. ازاین رو، مرتبه ای قابلی، که وی از آن به مرآت و حکمت ازلی یاد می کند، ایجاد می شود و ذات در آن شگفتی های مندرج در خود را به منزلة کلمة صادر از خود مشاهده می کند. از نظر وی، این کلمه که در واقع تصویر منعکس شده در حکمت ازلی است، همان عیسی مسیح است. در گام بعد، این ظهورات علمی به وسیلة روح القدس انتشار می یابند.
ملاحظات زبانشناختی پیرامون خاستگاه زبانی کتاب ایوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی ویژگی های زبانشناختی کتاب های مقدس، با وجود کم توجهی به آنها، علاوه بر تعیین زمان تألیف یا قدمت آنها، که سویه تاریخی است، برای ترجمه، فهم وتفسیر آنها نیز به کار می آید. در سویه ادبی، زبان کتاب ایوب در ظاهر عبری است، اما درآمیخته با پیچیدگی ها ومعضلات دستوری، واژگانی و حتی ریخت شناسی است که موجب سر درگمی و ابهام در ترجمه می شود. این ملاحظات، چنان است که محققان و منتقدان ادبی را برآن داشته تا کتاب را اساساً یک ترجمه بدانند. این دیدگاه، منشأ تلاشِ هایی برای یافتن خاستگاه زبانی کتاب شده است. ازاین میان، تأثیر زبان آرامی در یک دایره واژگانی گسترده وصبغة جدّی آن حتی از حیث دستوری جالب توجه است. ازاین رو، با استفاده از روش نقد متنی و انتقال از مؤلفه دینی به مؤلفه ادبی کتاب تلاش نمودیم فارغ از هرگونه جهان بینی خاصی، به چشم اندازهای موجود در این کتاب به عنوان یک شاهکار ادبی برسیم.
تأملی بر آموزه عطایای قدرت (نیروبخش) در کلیسای پنطیکاستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عطایای قدرت (نیرو بخش) همانند عطیه ایمان و کارهای معجزه آسا و شفابخش، دریافت قدرتی خارق العاده است که از سوی روح القدس اعطا می شود. پنطیکاستی ها معتقدند: این نوع عطایا، از جمله عطایایی کتاب مقدسی هستند که امروزه نیز قابل دستیابی است. از این رو، آنها با تمسک به این عطایا به فعالیت های تبشیری می پردازند. در این پژوهش به بررسی صحت یا سقم این مسئله، با (روش تحلیلی انتقادی) پرداخته و پس از تحقیق در آثار منسوب به پنطیکاستی ها و آیات کتاب مقدس، اثبات می شود، علاوه بر آن که به تصریح خود کتاب مقدس، عصر و زمانه عطایا به سر آمده، حتی کتاب مقدس نیز نسبت به وجود چنین عطایایی در آخرالزمان هشدار داده است و آنها را همیشگی ندانسته، مدعیان آن را دروغ گو خوانده است.
بررسی و نقد مکتب عرفانی گریگوری پالاماس؛ احیاکننده مسیحیت شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گریگوری پالاماس، الاهیدانانِ عارف مسلک بیزانسی، بنیانگذار آرامش گرایی نوین است که تأثیر زیادی بر شیوة زندگی رهبانی، در سنت شرقی داشته است. آثار او نشان دهنده پویایی و نظام مندی مسیحیت ارتدوکس شرقی است. با وجود این، بیشتر شهرت پالاماس، در سبک رهبانیت اوست که شدیداً تحت تأثیر هسیکاست می باشد. از ویژگی های رهبانی او می توان از سکوت و دعا، ناسازگاری رهبانیت با علوم، مبارزه با وسوسه های شیطان، قلب به عنوان اداره کننده انسان و جایگزین صحرا، شر نبودن جسم و خداگونگی نام برد. برخوردهای دوگانه ای با اندیشه های او صورت گرفته است. از این رو، برخی او را بدعت گذار دانسته، و برخی دیگر قائلندکه الاهیاتش کاملاً ریشه در گذشته دارد. نقدهای متعددی به مکتب پالاماس وارد است. از جمله آن پیروی مطلق از مکتب هسیکاست، ناشناخته بودن خدا جز برای راهبان، عدم بهره مندی راهبان از دانش، کنترل انسان به وسیله قلب نه عقل و ... . این مقاله سعی دارد با معیار قرار دادن کتاب مقدس و سنت الاهیات رهبانی مسیحی، به تحلیل و نقد مکتب پالاماس بپردازد.
تربیت کل گرا در اندیشه های تربیتی شرق؛ با تکیه بر مکتب دائوئیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تربیت کل گرا، یکی از جریان های تربیتی در اواخر قرن بیستم است که با بن مایه های معنوی، به مقابله با کاستی های نظریه های تربیتی مدرن برخاسته است. اگرچه ریشه های تکوین این رویکرد را می توان در آثار مربیان معاصر غربی جستجو کرد، اما این مقاله، این ریشه ها را در اندیشه های فلسفی و معنوی کهن شرق، با محوریت مکتب دائوئیسم ردیابی کرده، تصویری از مواجهه صورت معاصر این رویکرد و صورت شرقی آن، در عصر کهن ارائه می دهد. این پژوهش، با روش تحلیل محتوا و استنتاج فلسفی، پس از بیان مؤلفه های بنیادین تفکر دائویی در متون اصلی این کتب، یعنی دائو ده جینگ اثر لائوتسه و چانگ تزو اثر مؤلفی با همین نام، دست به ترسیم چگونگی حضور این رویکرد در عرصه تربیت کل گرا زده است. با در نظر گرفتن مضامین بنیادین در دائوئیسم، همچون ماهیت دائو، فروپاشی نظام عرفی ارزش ها، خویشتن بودگی و نفی ذهن و زبان، مفهوم اساسی تربیت «سیالیت» و هدف اساسی آن «رهایی از ضمیر» و مفهوم اساسی یادگیری «نا-یادگیری» به منظور شهود حقیقت دائو می باشد.