مقالات
حوزه های تخصصی:
در اسلام و مسیحیت، مفاهیم و اصطلاحات کتاب مقدسی و الهیاتی مشابهی وجود دارد که انطباق معنایی آنها نیازمند بررسی است. اصطلاح لوگوس در مسیحیت و تعبیر کلمه در قرآن، از جمله اصطلاحاتی اند که با توجه به پیشینه فلسفی و کاربرد الهیاتی لوگوس، در ابتدا به نظر می رسد معنای مشترکی ندارند؛ در حالی که با رجوع به متون اولیه هر دو دین می توان نشان داد قرابت معنایی دارند؛ هرچند ممکن است دقیقاً بر هم منطبق نباشند. این بررسی تطبیقی به ما کمک خواهد کرد به فهم بیشتری از متون مقدس هر دو دین دست پیدا کنیم. هم در قرآن و هم در عهد جدید، ارتباط وثیقی بین «الکلمه» و «روح القدس» یا «الروح» وجود دارد. «روح القدس» رابطه ای دوسویه بین عالم امر الهی و عالم خلق برقرار می کند. کلیه مقدرات خلقت، در عالم امر الهی مدوّن می شوند که همگی در قالب «الکلمه» هستند و «الروح» قادر است که از یک حوزه کیهانی گذر کند و در حوزه کیهانی دیگر به واسطه کارگزاران (فرشتگان و سایر وسایط) عمل نماید.
جریان شناسی انتقادی حقوق بشر با تحلیل مفهوم پایه از کرامت انسان مبتنی بر اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حقوق بشر در دنیای معاصر، بسان گفتمان غالب ارزیابی و ارزش داوری انسان تراز قرن بیست و یکم به کار بسته می شود؛ کاربستی که رفته رفته ابعاد حقوقی آن به سویه های سیاسی، امنیتی و حاکمیتی اش سرازیر می شود و به نُرمی از حکومت داری بدل می گردد؛ استاندارد فزونی طلبی که هر ملاک و فهمی را ولو مبتنی بر ادیان و تمدن های کهن، به گوشه انزوا می نهد. پایه ای ترین مفهومی که حقوق بشر معاصر خود را بر آن بنا نهاده، کرامت انسان است. تحلیل هندسه مفهومی حقوق بشرِ مبتنی بر کرامت، چالش های پنهانی را به عرصه می کشد که تاکنون مجال چندانی برای ظهور و بروز نداشته اند. جریان مطالعات انتقادی حقوق بشر که ضمن ریشه یابی این گونگی آن به روش تاریخ نگری، به نقد بنیادهای نظری، روش شناسی ارزش آفرینی، هنجارسازی حقوقی، کارکردها و از همه مهم تر آورده حقوق بشر در دنیای کنونی می پردازد، مورد تحلیل و جریان شناسی مقاله حاضر قرار گرفته و در ضمن چند پرسش اصلی، به بازخوانی انتقادی هویت کرامت انسان و جایگاه و دلالت های حقوق بشر پرداخته است. آنچه پیش رو دارید، تلاشی است مبتنی بر روش تحلیل هندسه مفهومی، بازشناسی شبکه دانشی و تطبیق کارکردی بین ادبیات رایج حقوق بشری، اسلام و مسیحیت.
مقایسه نظام اخلاقی «اسلام» و «تائو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقایسه تطبیقی بین مبانی و گزاره های اخلاقی «اسلام» و آیین «تائو» آغازگر نگاهی نو به گفتمان ادیان آسمانی و غیرآسمانی است. در این نوشتار با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای و با مراجعه به اصلی ترین متون در اسلام و تائو، و با نگاه تطبیقی، به تحلیل و بررسی وجوه اشتراک و افتراق بین برخی از مبانی اخلاقی اسلام و تائو پرداخته می شود؛ مبانی ای همچون ملاک خوب و بد؛ ضرورت اخلاقی زیستن؛ عامل پیدایش خوبی ها و بدی ها و نیز نسبی بودن گزاره های اخلاقی. مقایسه تطبیقی بین گزاره های اخلاقی در اسلام و تائو، دریچه ای برای هم اندیشی ادیان در جنبه اخلاقی خواهد گشود. جامعیت نظام اخلاقی اسلام در همه زمینه های زندگی دنیوی و اخروی انسان در مقابل نگاه تک بعدی و دنیوی آیین تائو و نیز جنبه اجتماعی اسلام در مقابل نگاه انفعالی آیین تائو در گزاره های اخلاقی، از مهم ترین وجوه افتراق است. وجود انسان ایده آل اخلاقی که تجسمی از اخلاق نیکوست و پایه ریزی مدینه فاضله، از مهم ترین وجوه اشتراک بین اسلام و تائوست.
بررسی اخلاق عرفانی سلبی از نگاه مولوی و لائوتسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اخلاق عرفانی سلبی مهم ترین بخش اندیشه های مولوی و لائوتسه به شمار می رود. این دو عارف، پیروان خود را به جنبه سلبی اخلاق و رعایت مؤلفه های آن نیز دعوت می کنند. از نگاه مولوی و لائوتسه، با تهذیب نفس و ریشه کن سازی انانیّت و ترک رذایل، راه برای تخلّق به اخلاق الهی و کسب فضایل فراهم تر می گردد. سؤال این است که اخلاق عرفانی سلبی به چه معنا و بر چه مؤلفه هایی استوار است؟ وجوه شباهت و تفاوت میان اخلاق سلبی عرفانی مولوی و لائوتسه چیست؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به بررسی مفهوم اخلاق سلبی عرفانی و مؤلفه های آن و تطبیق میان آرای مولوی و لائوتسه از این منظر می پردازد. این پژوهش نشان می دهد که میان این دو اندیشه وجوه تشابه و تمایز وجود دارد؛ چنان که هر دو در نظام اخلاقی و تنزیهی شان بر دو عنصر «سکوت و نیستی» و «ریاضت و کف نفس» به عنوان دو امر زمینه ساز ورود به سلوک عرفانی خویش تأکید کردند؛ اما به رغم شباهت های ظاهری، اساس تهذیب و ریاضت از نگاه مولوی بر مبنای عشق فطری و جبلّی انسان به خدا استوار است و در این مسیر، از پشتوانه متابعت از شریعت و بهره گیری از عقل نیز برخوردار است.
کمال نهایی ایمان مسیحی و رهاورد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از موضوعات مهم در همه ادیان و مکاتب، کمال و سعادت نهایی انسان و رهاورد آن است. در مسیحیت نیز که یکی از ادیان آسمانی است موضوع کمال نهایی انسان مطرح است. در ادیان الهی، کمال انسان نزدیک شدن به خداوند و اتحاد با اوست. این نوشتار به کمال نهایی یک مؤمن مسیحی و رهاوردهای این کمال، از منظر کتاب مقدس و مفسران آن، به ویژه الهیات رسمی کلیسا، پرداخته است. در مسیحیت، کمال و سعادت انسان که «اتحاد با خدا و مسیح» است بیشتر اعطایی و به واسطه فیض خدا و فدیه مسیح است تا توسط خود شخص و اعمال او. برخی از رهاوردهای دنیوی و اخروی کمال نهایی مسیحی، امور ذیل هستند: نورانیت؛ جانشینی مسیح و ولایت بر امور؛ دریافت روح القدس؛ و رؤیت سعیده. آگاهی از دستاوردهای سالکان طریق الی الله در مسیحیت، و بدین ترتیب آشنایی با دیگر ادیان الهی، ورود به گفت وگوی ادیان، و نزدیک ساختن ادیان الهی در برابر جبهه الحاد، مدّ نظر این نوشتار بوده است. این پژوهش با رویکرد بیشتر الهیاتی، نه عرفانی، به بررسی کمال نهایی در مسیحیت و رهاوردهای آن پرداخته است.
بررسی انتقادی نسبت سعادت گرایی و استادپذیری در اندیشه کریشنا مورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دیدگاه های بنیادین کریشنا مورتی به مثابه اندیشه ای که می توان باورهای او را بر مبنای آن سامان داد در این عبارت خلاصه می شود که حقیقت، نامتناهی و بی حد است؛ ناگزیر نمی توان آن را در قالب معین و به گونه ایدئولوژیک تبلیغ کرد. بر همین اساس، مسئله این مقاله بررسی و تحلیل انتقادی این ادعا خواهد بود و به این منظور نخست در مقام بررسی محتوا، این ادعا را در قالب دو گزاره بررسی خواهیم کرد: 1. اگر حقیقت، ماهیتی یکسره نامتناهی دارد، ناگزیر هیچ گونه راهی به سوی آن وجود ندارد؛ 2. از آن روی که مسیر معینی برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد، ناگزیر نمی توان حقیقت را در قالب توصیه استاد و به گونه ایدئولوژیک تبلیغ کرد. سپس در مقام تحلیل انتقادی این دیدگاه، از دو منظر سخن خواهیم گفت: نخست در مقام بررسی ماهیت سعادت گرایی؛ به این معنا که لایتناهی بودن حقیقت و تأکید بر کسب سوبژکتیو آن، مستلزم انکار نقش استاد نیست؛ و دیگری بیان پارادوکس نهفته در ادعای مورتی؛ بدین عبارت که این ایده جامع نفی و اثبات بوده و تشبه امر (خَلط مبحث) نیز در آن رخ داده است.