یاکوب بومه، از جمله عارفانی است که به تحلیل نحوة صدور کثرت از وحدت پرداخته است. از دیدگاه وی، مقام ذات که وی گاه از آن به لاذات و لاوجود تعبیر می کند، قابل شناخت نیست. شناخت آنگاه میسر است که کثرتی متجلی شود و در پرتو آن، معرفتی حاصل آید. بومه حلقة واسطة ظهور این کثرت را، ارادة ذات می داند که می خواهد شگفتی های مندرج در ذات را رؤیت کند. ازاین رو، مرتبه ای قابلی، که وی از آن به مرآت و حکمت ازلی یاد می کند، ایجاد می شود و ذات در آن شگفتی های مندرج در خود را به منزلة کلمة صادر از خود مشاهده می کند. از نظر وی، این کلمه که در واقع تصویر منعکس شده در حکمت ازلی است، همان عیسی مسیح است. در گام بعد، این ظهورات علمی به وسیلة روح القدس انتشار می یابند.