مقالات
حوزه های تخصصی:
«ملکوت»، از واژه هایی است که هم در قرآن و هم در اناجیل به کار رفته است. در اسلام، تفاسیر متعددی از «ملکوت» به چشم می خورد. تفاسیری مانند پادشاهی عظیم، عرش، عجایب آسمان ها و زمین، خزائن. در این میان، ملکوت همواره در تفاسیر عرفانی قرآن کریم، عالمی ماورایی و باطن عالم است. شهود آن، با شناخت اسماء فعل الهی و شناخت توحید همراه است. وصول به آن، با اعمال ارادی، فیض و هدایت به امر پروردگار ممکن است. همچنین وصول به ملکوت، با تغییر درجات نفس منطبق بر مراتب وجود همراه است. در حوزة مسیحیت نیز تفاسیر متعددی از ملکوت، مانند پادشاهی مسیح در آخرالزمان و پادشاهی خدا ارائه شده است. اما در عرفان مسیحیت شرقی، «ملکوت» امری درونی است که با شهود و اتحاد با خدا و تثلیث ارتباط می یابد. برای وصول به آن، وجود اعمال نیک ارادی انسان، با همکاری فیض روح القدس لازم است و نفس انسان باید با فیض الهی تغییر کند تا آمادة حضور در ملکوت گردد.
بررسی و نقد نظریه اقتباس قرآن از عهدین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتباس قرآن از عهدین، مهم ترین نظریة مصادر قرآن و دارای شهرت و پذیرش زیادی در میان خاورشناسان است. مهم ترین مستند آن، آموزه های مشترک دو کتاب است. براین اساس، که وحیانی بودن قرآن و نبوت پیامبر اسلام را نفی می کند، آن حضرت بسیاری از آموزه های عهدین را از طریق برخی افراد و گروه های یهودی و مسیحی فراگرفته است. هدف این پژوهش، نقدِ نسبتاً جامع نظریه اقتباس و دفاع از وحیانی بودن قرآن است. نگارنده تلاش دارد با بررسی تطبیقی و تأکید بر برخی تفاوت های مهم محتوایی و زبانی میان آموزه های مشترک قرآن و عهدین، اقتباسی بودن قرآن را رد کند. وجود گزارش های سه گانه متضاد، متناقض و متباین جزئی، در روایت های تاریخی مشترک، وجود گزارش های متغایر و نیز تفاوت جوهری در سبک و ساختار بیانی آن دو، فقدان تناقض های درونی عهدین در قرآن، از جمله این تفاوت های مهم است. وجود منبع مشترک وحیانی برای دو کتاب، سکوت یا مسلمان شدن گروهی از علمای یهود و نصارا، انتقاد شدید قرآن از یهودیان و مسیحیان، ناسازگاری اقتباس کردن با شخصیت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم، تحدی و مبارزه طلبی قرآن و تأکید بر وحیانی بودن خویش و وجود شأن نزول های متعدد برای آیات قرآن، دلایل دیگر نقد نظریه اقتباس قرآن می باشد.
بررسی و مقایسه افتراق دینی و ویژگی های عاملانِ آن؛ در قرآن کریم و عهد جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آموزه های مهم دین اسلام و مسیحیت، دعوت به همگرایی و نهی از تفرقه و جدایی بین پیروان آنهاست. علی رغم توصیه ها و هشدارهایی در این باره در متون مقدس این دو دین، فرقه هایی در بستر آنها شکل گرفتند. مسئله مهم در تحلیل و بررسی این فرقه ها، علت افتراق و انگیزه و ویژگی های عاملان آن است. این پژوهش با رویکرد مقایسه ای و به روش توصیفی تحلیلی، به مسئله افتراق دینی و ویژگی های عاملان آن در قرآن و عهد جدید می پردازد. هر دو متن مقدس، نسبت به اختلاف و افتراق میان پیروان، هشدار می دهند. عهد جدید در این زمینه فقط درباره پیروان عیسی مسیح صحبت می کند. ولی قرآن کریم، از افتراق و تفرقه میان امت ها و پیروان پیامبران پیشین نیز خبر می دهد. هر دو متن مقدس در توصیف عاملان افتراق، از ضعف معنوی و رذیلت های اخلاقی آنان سخن می گویند. قرآن کریم از واژه «بغی» استفاده می کند. عهد جدید نیز آنها را بنده امیال و خواسته های نفسانی خود و فاقد بلوغ معنوی می داند. توجه و تأکید متون مقدس اسلام و مسیحیت بر این موضوع، بیانگر اهمیت و جایگاه تربیت معنوی و اخلاقی دین داران، در پیشگیری از اختلاف و تفرقه در دین است.
مطالعه تطبیقی عالم پس از مرگ در دین اسلام و زردتشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله، با عنوان «مطالعه تطبیقی عالم پس از مرگ در دین اسلام و زردتشت»، به این موضوع می پردازد که دنیای پس از مرگ، حیات (جاودانگی) یا ممات (مرگ ابدی) است. در این پژوهش، محور اصلی بحث، «زندگی شخص پس از مرگ» می باشد. براین اساس، سؤال اصلی پژوهش این است که فرجام انسان در دو دین اسلام و زرتشت چیست؟ در صورت حیات و جاودانگی، چگونه خواهد بود؟ یافته های پژوهش حاکی از این است که فرجام انسان پس از مرگ در دو دین، با اندکی تفاوت، «جاودانگی» و «زندگی» است. پس از بررسی جهان و انسان مزدیسنا، به سرنوشت روان از این منظر پرداخته شده است. در اسلام نیز جاودانگی روح، نفس و همچنین، مراتب نفس و خلود مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است. «خلود» واژه ای است که در قرآن به کار رفته، و به معنای «ابدیت» است. کاربرد قرآنی و اسلامی، این بحث را تحت عنوان «خلود نفس» یاد کرده است.
تحلیل و بررسی منابع حجیت در آئین هندو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در آئین هندو، برای به دست آوردن دیدگاه و یا حکمی، راهی بسیار دشوار را باید طی کرد؛ زیرا ابتدا باید به متون مقدس این آئین، که خود از کثرت و تنوعی شگرف برخوردارند، مراجعه و سپس، به مکتب های فلسفی و مهمی که در ذیل این آئین ساخته و پرداخته شده اند، رجوع کرد. سرانجام، رجوع به دیدگاه اندیشمندان، مصلحان و افراد تأثیرگذار در این آئین ضروری است. پس از طی این مسیر، محقق باید با بیان تنوع دیدگاه موجود در این آئین، اعلان کند که یافتة او، به چه دوره از ادوار آئین هندو نظر دارد؛ از کدام متن مقدس به دست آمده؛ چه مکتب فلسفی ای از آن حمایت می کند و چه افراد شاخصی آن را تأیید می کنند. به طور قطع این مسیر بسیار دشوار و مطلب به دست آمده نیز فاقد پذیرش همگانی است. این نوشتار، بر آن است به اجمال، به این منابع نظر افکند و تحلیلی راجع به آنها ارائه دهد.
خدا و وحدت وجود در مکتب ودانته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد بررسی مسئلة خدا و تفسیر وجودشناختی او در مکتب «ودانته» می باشد. این مکتب، مهم ترین و عمیق ترین مکتب فلسفی عرفانی آیین هندو است که مبتنی بر آخرین قسمت های «وده ها»، به عنوان مقدس ترین متون آیین هندو تلقی می شود. گرچه در سرودهای آغازین وده ها، سخن از ستایش خدایان است، اما در سرودهای پایانی، خدای یگانه حضور می یابد و گویی خدایان دیگر، جلوة این خدای واحد بودند. مکتب ودانته نیز بر آخرین بخش های وده ها، که گرایش به توحید در آن آشکار است، مبتنی شده است. متفکران این مکتب، تفاسیر متعددی در بارة خدا و مسئله وحدت وجود ارائه کرده اند که مهم ترین این تفاسیر، از سوی شنکره و رامانوجه ارائه شده است. شنکره مکتب «ادویته ودانته»، یعنی عدم ثنویت مطلق را پایه گذاری و هرگونه دوگانگی میان انسان و خدا را نفی کرده، و به وحدت وجود مطلق معتقد شد. در مقابل، رامانوجه عدم ثنویت را تعدیل کرد که به این دیدگاه، آیین عدم ثنویت تعدیل شده یا «وِیْشیْشته دِویته» می گویند. رامانوجه، تمایز میان انسان و خدا را پذیرفت و از وحدت وجود مطلق فاصله گرفت. به نظریة رامانوجه، «نظریة وحدت مُکیَّف» می گویند.
انسان شناسی پولسی و ساحت های وجودی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از جمله اقسام انسان شناسی، انسان شناسی دینی است که با تکیه بر متون مقدس ادیان، به بررسی ابعاد و سرشت انسانی می پردازد. با توجه به تأثیرپذیری انکار ناپذیر مسیحیت از آموزه های پولس، این مقاله تلاش دارد با مراجعه مستقیم به نامه های پولس در عهد جدید و همچنین با توجه به شواهد تاریخی، دیدگاه او درباره چندگانگی ساحت وجودی انسان را واکاوی نماید. بر اساس نتایج این تحقیق، می توان گفت: پولس به غیر از جسم، ساحت دیگری نیز برای انسان قائل است که بر خلاف جسم، مانا و ماندگار است و دارای آثار مختلف و متنوعی است. همچنین با اینکه پولس در بعضی عبارات خود بین نفس و روح تفکیک قائل شده است، اما سایر نوشته های وی، تمایز جوهری میان این دو را تأیید نمی کند. این اسامی مختلف، صرفاً به کاربردهای مختلف ساحت غیرجسمانی اشاره دارند و دلیلی بر مجزا بودن آنها در دست نیست.
بررسی تطبیقی عمل در حدیقة الحقیقة و بهگودگیتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عمل و تحلیل عرفانی آن، یکی از مهم ترین مسائل مورد بررسی در اغلب سنت های دینی و عرفانی است. این مسئله در بسیاری از منابع دین اسلام، اعم از فقهی، اخلاقی و عرفانی، به عنوان یک موضوع عرفانی قابل ملاحظه است. در آیین هندو نیز عمل در براهمنه ها و پورانه ها و بهگود گیتا مورد تأکید است. در دو متن حدیقةالحقیقه و بهگودگیتا، عمل و انجام تکالیف دینی تبلوری ویژه یافته و از آن به عنوان یکی از بدیل های طریق رستگاری تعبیر شده است. در این پژوهش، خدا آدمی را برای عمل خلق کرده است؛ بخصوص التزام به اعمال شرعی در همه مراحل سلوک برای همه لازم و ضروری است. تا آنجا که می تواند صفات آدمی را تغییر دهد. در حدیقه اهل عمل، بر اساس امکان وجودی و اغراض مختلف، متفاوت عمل می کنند. درحالیکه در بهگود گیتا عمل انسان ها بر اساس گونه ها (کیفیّات ازلی) است. به علاوه، انسان ها بر اساس طبقات مختلف اجتماعی، هریک اعمال و تکالیف خاص خود را دارند. این نوشتار به بررسی و مقایسه چیستی عمل و ابعاد مختلف آن در دو متن حدیقةالحقیقه و بهگودگیتا می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که حدیقة الحقیقه و بهگودگیتا، با تفسیر خود از حقیقت عمل، الگویی از عرفان عمل گرا و سلوک معنوی را نشان می دهند که مانع اشتغال دنیایی انسان معاصر نیست. افزون بر این، برخلاف تلقی نادرست از عمل و عمل گرایی و نتایج سوء آن در جهان معاصر، حدیقه و بهگودگیتا برای نیل آدمی به شکوفایی معنوی، بر اصالت عمل و انجام تکالیف دینی، اصرار می ورزند.