مقالات
حوزه های تخصصی:
برخی نویسندگان مسیحی معتقدند اگرچه حضرت مریم(س) در جهان مسیحیت از جایگاه والایی برخوردار است، اما هیچ گاه آن حضرت را پرستش نکرده اند. از این رو، برآن اند که قرآن کریم ـ العیاذ بالله ـ نسبت ناروایی به مسیحیان وارد کرده است؛ چراکه این کتاب آسمانی، در یکی از آیات خود فرموده است که مسیحیان حضرت مریم(س) را خدا میدانند. این مقاله، با کنکاش در این مسئله، از یکسو با ارائه شواهدی از میان گفته های بزرگان کلیسا و رفتار برخی مسیحیان در زمان های مختلف، پرستش حضرت مریم(س) و تبلیغ و ایجاد انگیزه در میان سایر مسیحیان برای پرستش آن حضرت را ثابت میکند و و از سوی دیگر، با بررسی مفاد آیة شریفه برآن است که قرآن کریم، آنچه را که این نویسندگان ادعا کرده اند، بیان نداشته و قرآن کریم اساساً مسئلة دیگری را یادآور شده است.
خدای سه گانه؛ سیر پیدایش و تحول عقیده تثلیث و نگرش انتقادی قرآن کریم به آن
حوزه های تخصصی:
این مقاله دارای دو بخش اصلی است. در بخش نخست مفهوم شناسی، سیر پیدایش، تحولات و تفسیر و تبیین های گوناگون تثلیث، در دوره های مختلف تاریخی به اجمال بررسی شده است. در بخش دوم، نگرش انتقادی قرآن کریم درباره آن آمده است. قرآن کریم، دو بار مفهوم اصطلاحی «تثلیث» را به روشنی یاد کرده و به نفی و نقد صریح آن پرداخته است. در این آیات، ضمن معرفی تثلیث به عنوان عقیده ای کفرآلود، به زمینه های پیدایش آن، اشاره شده است. در دسته ای دیگر از آیات، بدون یادکرد صریحی از تثلیث، ضمن ارائه خداشناسی توحیدی و مسیح شناسی کاملاً متفاوت با الاهیات تثلیثی، مبانی و مفاهیم اصلی تثلیث، مانند فرزند داشتن خدا، الوهیت، پسر و زاییده خدا بودن مسیح(ع) و این همانیالله و مسیح(ع) به شدت انکار شده است.
ثنوی گری در آیین گنوسی و نقد آن
حوزه های تخصصی:
این مقاله به اجمال به بیان ثنویگریِ آیین گنوسی میپردازد. گنوسیس نوعی معرفت و شناخت باطنی است که به ادعای ایشان، از طریق آن میتوان از جهان مادی و شرّ نجات یافت و به عالم معنوی و خیر نایل آمد. آیین گنوسی به ثنویت اعتقاد دارد و خدای واقعی و متعالی را از خدای خالق این جهان متفاوت میداند. به اعتقاد گنوسیها، جهان مادی، جهانی شرّ و فاسد و مخلوق خدای خودخواه ونادان است. گنوسیهای مسیحی، خدای یهود «یهوه» را خالق این دنیای مادی میدانند و شریعت تورات را نیز مطابق خواست این خدا میدانند. از آنجا که ماده شرّ است، جسم و بدن انسان نیز شرّ میباشد. باید با ریاضت و عزلت گزینی آن را ضعیف و به تقویت روح که از عالم بالا و معنوی است، پرداخت. روح از خدای خیر است و باید به منشأ اصلی خود، معرفت شهودی پیدا کند تا بتواند از عالم مادی نجات یابد؛ اما از آنجا که در این جهان گرفتار آمده، منشا خود را فراموش کرده است. خدای خیر و متعالی برای نجات روح انسان، فرزند خود عیسی مسیح را به یاریاش فرستاد تا او را به یاد خدای خیر و جایگاه اصلیاش بیندازد.
اعتقاد گنوسیهای مسیحی، درباره حقیقت عیسی مسیح و جهان مادی و خالق آن و نیز درباره شریعت یهود به بیراهه رفته است. از این رو، کلیسای راست کیش مسیحی، اعتقادات گنوسیسی را خطرناک و بدعت آمیز دانست و در قرن دوم میلادی، رأی به تکفیر آنها صادر کرد.
نقش پدران کلیسا در شکل گیری کلیسای مسیحی
حوزه های تخصصی:
مسیحیان برخلاف توصیه حضرت عیسی(ع) که گفته بود کسی را «پدر» نخوانید،1 اسقفان برجسته متکلم و صاحب قلم خود را در فاصله بین سال های 100ـ500 م. پدران کلیسا نامیدند. کلیسا به معنای جامعه مسیحی است. دورة پدران کلیسا، به دلایل الاهیاتی نزد هر سه فرقه بزرگ مسیحی دارای اهمیت است. رشته ای که به مطالعه پیرامون زندگی و آثار پدران کلیسا میپردازد، «پاترولوژی» نام دارد.
مورخان مسیحی، پدران کلیسا را از جنبه های گوناگون تقسیم کرده اند. از جمله در رابطه با زبانی که آنان با آن سخن میگفتند: از این رو، پدران کلیسا به آبای یونانیزبان و آبای لاتینیزبان تقسیم میشوند. پدرانی نیز بودهاند که نه یونانیزبان محسوب میشوند و نه لاتینیزبان. این نوشتار به این موضوع پرداخته است.
بستر های شکل گیری صهیونیسم
حوزه های تخصصی:
یهودیت دارای تاریخ پرفراز و نشیب و پر تنش و چالش بوده است. عصر جدید نیز از این قاعده مستثنا نبوده و گویای مباحث سرنوشت سازی است که نه تنها به کلیت دین یهودی گره خورده است، بلکه آن مسائل دامن ادیان و ملت های دیگر را نیز گرفته است. این مقاله، تحلیلی است از زمینه های شکل گیری صهیونیسم توسط یهود و تغییراتی که در سایه ظهور جنبش های نو به وجود آمده است. در رأس این جنبش ها، جنبش هسکالا، اصلاحات، ارتدکس و محافظهکار قرار دارد که هر یک نقش مؤثری در تغییرات اساسی ایفا نموده اند. در یک جمع بندی کلی، میتوان گفت: برآیند این عصر، تحقق ایده صهیونیسم در سرزمین فلسطین و انتقال یهودیان به آن و آوارگی مردم فلسطین به سرزمین های دیگر است.
جستاری در نجات شناسی یُگه
حوزه های تخصصی:
مکتب یگه یکی از دَرشَنه ها، مکتب های فلسفی هندو، و از جمله شش مکتب راست باور (اَستیکه1= هست گو)، است. یگه همچون سایر مکتب های فلسفی هندویی، یک «مکتب نجات» است. در مکتب یگه، به سان عموم مکتب های فلسفی ـ عرفانی هندو، معضل آدمی جهل و عدم تمییز میان خود حقیقی و غیر خود است: رهایی از این معضل از طریق معرفت به همین تمایز ممکن میشود. اما آنچه مکتب یگه را از دیگران متمایز میکند دو چیز است: یکی نظریة نجات خاصِ این مکتب است، و دیگری راه یا طریقت ویژه ای است که مکتب یگه برای تحقق آن نظریه فراپیش مینهد. بر اساس نظریة نجات یگه، معرفتِ متمایزکننده، تنها با خاموشی اندیشه و فرونشستن جنبش افکار، محقق خواهد شد. طریقت مخصوص یگه نیز مراحل متدرّج و هشت گانة تحقق این امر را به طور عملیاتی، آموزش میدهد. این جستار، کوششی است برای تبیین نظریه و طریقت نجات در مکتب یگه.
بررسی مهم ترین مؤلّفه های جهان بینی هندویی در متون پورانه ای
حوزه های تخصصی:
پورانه ها، که در دسته بندی کلاسیک متون هندویی در گروه متون سْمِرتی(غیر مُنزَل) جای داده دارند، از جمله تأثیرگذارترین متون هندویی در شکل دهی هندسه ی فکری و نظام الاهیاتی هندوئیسم متأخر و معاصر به شمار میروند. پورانه ها با نگاهی وحدت وجودی به جهان و با قرار دادن موجودات در سلسله مراتب تجلّیات برهمن، خدایان متکثّر هندویی را در یک نظام الاهیاتی واحد میگنجاند و به کارکردهای متنوّع خدایانی که تا آن زمان در ارتباطی نامشخّص با هم به سر میبردند، انسجام میبخشد. همچنین پورانه ها، با ارائه طرحی از مراحل و مراتب خلقت، که موجودات بر اساس شدّت و ضعفِ معرفت، در یک سلسله طولی قرار دارند، خلقت انسان را در مراحل پایانی و تأمین کننده ی هدف نهایی برهمن از خلق کائنات معرّفی کرده و بدین وسیله، نقشی محوری برای او در نظام هستی رقم میزند. این نوشتار، تلاشی در جهت جهان بینی هندویی، با تکیه بر آموزه ها و تعالیم پورانه ای، در سه حوزه ی خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی و نجات شناسی میباشد.