پژوهشنامه فلسفه دین (نامه حکمت سابق)
پژوهشنامه فلسفه دین سال هفدهم پاییز و زمستان 1398 شماره 2 (پیاپی 34) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
طبیعت گرایی روش شناختی، یعنی حذف علل ماورائی در تبیین طبیعت، چه وضعیتی در تاریخ تفکر غرب دارد و در چه فرایندی به عنوان اصلی ترین ویژگی علم جدید (science) شناخته شد؟ با بررسی تاریخی تفکر غرب مشخص می شود که ریشه طبیعت گرایی روش شناختی به پایان دوره اسطوره و آغار تفکر فلسفی می رسد. در یونان باستان، به استثنای فلوطین و تا حدی افلاطون، گفتمان غالب در شناخت طبیعت اکتفا به علل طبیعی بود. در اوایل قرون وسطی، به دلیل گرایش به افلاطون و فلوطین، ماوراءگرایی و استناد به معرفت وحیانی روش دانشمندان در شناخت طبیعت بود. اما در اواخر قرون وسطی، به دلیل نفوذ ارسطو، روش طبیعت گرایانه به فضای علمی غرب بازگشت. با نقد ارسطو در رنسانس و انقلاب علمی در قرون شانزدهم و هفدهم شیوه جدیدی از طبیعت گرایی روش شناختی به عنوان روش علم پذیرفته شد. فیزیک کلاسیک با نگاه دئیستی به عالم و نظریه تکامل با طرد هر گونه طرح و نظم الهی طبیعت گرایی جدید را در فضای علمی تثبیت کردند و همچنان این مشخصه به عنوان پارادایم علم شناخته می شود.
بررسی انتقادی معنا و امکان وقوع تحول پارادایمی از طریق قبول نوخاسته گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوخاسته گرایان مشهوری نظیر نانسی مورفی و پاول دیویس مدعی اند قبول برخی دیدگاه های نوخاسته گرایانه وقوع تحولی اساسی در پارادایم علمی حاکم را در پی دارد. در این مقاله، نخست با واکاوی مضامین اصلی مربوط به مواضعی نظیر طبیعت گرایی، تقلیل گرایی، علم گرایی و نظیر اینها، تحلیلی کلی از مؤلفه های پارادایم علمی ارائه می شود. در ضمن این تحلیل، مؤلفه های مختلف مربوط به پارادایم علمی تبیین شده، نسبت این مؤلفه ها با یکدیگر بررسی می شود. پس از آن، به بررسی دیدگاه های نوخاسته گرایانه از هر دو قسم نوخاسته گرایی ضعیف و نوخاسته گرایی قوی می پردازیم، و پس از دسته بندی این دیدگاه ها، نسبتشان را با مؤلفه های پارادایم علمی ارزیابی می کنیم. بررسی و دسته بندی دیدگاه های نوخاسته گرایانه بر اساس تفکیک دیدگاه های قائل به وجود سلسله مراتب در طبیعت در مقابل دیدگاه های قائل به سلسله مراتبی بودن تبیین، و نیز دیدگاه های مختلف درباره امکان و نحوه اثرگذاری علّی سطوح بالاتر از سطح فیزیکی بر وضعیت جهان انجام می شود. نتیجه این بررسی نشان می دهد که بر خلاف دیدگاه نوخاسته گرایانی نظیر مورفی و دیویس، قبول نوخاسته گرایی وقوع تحول پارادایمی را در پی ندارد و برخی دیدگاه های خاص ذیل این موضع فلسفی، به صورت محدود، با برخی مؤلفه های پارادایم علمی حاکم ناسازگارند.
دست اندازی عمل گرایانه: تبیینی معرفت شناختی به سود باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به یکی از مباحث چالش برانگیز در معرفت شناسی و معرفت شناسی باور دینی می پردازد، یعنی نقش ملاحظات عمل گرایانه در معرفت و به طور خاص معرفت دینی. همچنین الگوی متفاوتی از ارتباط بین ملاحظات عمل گرایانه و باور دینی را پیشنهاد می کند. بر اساس این الگو، می توان تبیینی معقول از موضع گیری های متفاوت مؤمنان و ملحدان در موقعیت های مشابه و یکسان معرفتی ارائه کرد. در این راستا، نخست دیدگاه رایج در معرفت شناسی یعنی محض گرایی معرفتی، که مدعی است فاعل های شناسا در موقعیت های معرفتی مشابه و یکسان باید موضع گیری واحدی داشته باشند، معرفی و ناکار آمدی آن در تبیین برخی شهود های معرفتی نشان داده می شود. پس از آن نظریه ثابت گرایی حساس به فاعل شناسا یا دست اندازی عمل گرایانه از دیدگاه فانتل و مک گراث بررسی می شود و از آن به دلیل برتری در تبیین شهودهای معرفتی نسبت به دیدگاه رایج دفاع خواهد شد. در نهایت از نظریه دست اندازی عمل گرایانه به سود باورهای دینی استفاده می شود و روشن می گردد که مؤمنان بدون آن که متهم به نقصان و رذیلت معرفتی شوند می توانند از مواضع مؤمنانه خود دفاع کنند.
نقد و تحلیل الهیات امید یورگن مولتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولتمان از نسل اول الهی دانان پس از جنگ بود که آثار شوم نومیدی را در جامعه مسیحی درک کرده بود، لذا همگام با اعضای «کلیسای معترف» برای احیای امید مسیحی اقدام کرد. او با بن مایه الهیات لیبرال و وجودی، ضمن اسطوره زدایی از اندوخته های تاریخ مسیحیت، احیای امید را محصول ظرفیت وجودی انسان و برگرفته از شناخت و تصمیم درونی او دانست. مولتمان با روشی دیالکتیکی فرجام شناسی را، که به عنوان پیوستی بی فروغ در پایان کتب مسیحی بود، در کنار صلیب و رستاخیز مسیح، به عنوان اصلی کاربردی در کانون الهیات مسیحی قرار داد. او با عبور از تئیسم و پان تئیسم، متأثر از روح کلی فلسفه بلوخ، خدای پانن تئیستی پاننبرگ را وام گرفت و با تفسیری نو و متمایز از دیدگاه لوتر، بارت و بولتمان در باب صلیب و رستاخیز مسیح، با رویکردی اجتماعی، خدا را همراه با وعده موثقش، در میان رنج انسان ها و پیش رو و همراه آنها، فعال در سرنوشت انسان و جهان دانست. این نوشتار با رویکردی اسنادی، تحلیلی و انتقادی، با تأکید بر اولین کتاب مولتمان، الهیات امید ، ضمن پاسخ به چرایی اهمیت کلیدی «امید» در الهیات مولتمان در مقایسه با بارت، بولتمان و بلوخ، الهیات امید او را تبیین و رابطه اش با رویکرد لیبرال و وجودی بولتمان و الهیات نوارتدوکس بارت و فلسفه امید بلوخ را مورد نقد و تحلیل قرار می دهد. مولتمان توانسته ضمن حفظ قداست و حریم خدای کتاب مقدس، او را همراه با همه جهان و پیش روی انسان های رنجور وارد زندگی روزمره کند و با احیای امید مسیحیِ آینده محور به جای ماندن در گذشته و حال، کلیدی همه فهم برای حل گره گاه های جامعه (مسیحی) ارائه دهد.
گستره عصمت انبیاء و عدم تعارض آن با علم آنها از دیدگاه شیخ مفید(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیخ مفید، همگام با سایر متفکران اسلامی، انبیای الهی را به اعتبار بُعد نظری یعنی در ادعای نبوت، دریافت، حفظ و تبلیغ وحی معصوم می داند و صدور هیچ گونه معصیتی را در این بُعد از آنان چه سهواً و چه عمداً جایز نمی شمارد. به اعتبار بُعد عملی، او معتقد است تمامی انبیای الهی از هر گونه گناه کبیره و صغیره، خطا و نسیان در تشخیص مصالح و مفاسد امور، موضوعات احکام دینی، عبادات و نیز در امور عادی و نفرت آور معصوم اند، اما در مورد عموم انبیاء به جز پیامبر اسلام ممکن است قبل از بعثت برخی گناهان صغیره غیرعمدی که باعث استخفاف یا بی اعتباری آنان نشود از ایشان صادر شده باشد. از طرف دیگر، شیخ مفید انبیاء را عالم به احکام دین و آگاه به آثار و عواقب آنها می داند. شبهه ای که به ذهن متبادر می شود این است که اعتقاد به علم انبیاء بر عواقب و آثار معاصی با اعتقاد به جواز صدور آنها ناسازگارند. اما به نظر می رسد بتوان بر اساس اصل فلسفی تشکیکی بودن حقیقت علم و عصمت و همچنین تأکید دلایل نقلی بر درجات انبیاء، تعارض بدوی در نظریات شیخ مفید درباره علم و عصمت انبیاء را برطرف ساخت.
بازخوانی براهین اثبات وجودخدا در اندیشه دوران پیشانقدی کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس اندیشه کانت در دوران نقدی، ایده خدا به عنوان یکی از ایده های استعلایی عقل محض مطرح است که عقل نظری با توجه به محدودیت هایش نمی تواند له یا علیه آن برهانی اقامه کند. اما در دوران پیشانقدی، کانت رساله مستقلی با عنوان «تنها حجت ممکن در تأیید برهان وجود خدا» تألیف کرده و در آن سعی کرده است تا وجود خدا را از طریق براهین عقل نظری اثبات کند. اهمیت این رساله در این است که از یک سو بر خلاف اندیشه دوران نقدی برای عقل نظری شأن برهان آوری در اثبات وجود خدا قائل می شود و از سوی دیگر، بر خلاف سنت ولفی لایبنیتسی، به جای برهان جهان شناختی، برهان طبیعی الهیاتی را مطرح می کند. به علاوه، با محور قرار دادن مفهوم امکان در تقریر برهان وجودی، با تقریر فیلسوفان پیشین - علی الخصوص دکارت - مخالفت می کند و تقریر جدیدی از آن ارائه می دهد. در این مقاله ابتدا مسیر اختصاصی استدلال کانت مبنی بر اثبات وجود خدا را بر مبنای رساله مذکور توضیح داده ایم و در مرحله دوم، مستند به برخی پژوهش های جدیدتر، نشان داده ایم که تعارض بین عنوان کتاب ( تنها حجت ... ) و محتوای آن (پذیرش دو برهان طبیعی الهیاتی و برهان وجودی)، که برخی دیگر کانت شناسان را به این گمان انداخته که کانت متهافت سخن گفته است، یک تعارض بدوی و برآمده از ترجمه خطای اصطلاح Beweisgrund از آلمانی به انگلیسی است.
رویکرد ابن عربی در مواجهه با تقابل های معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تقابل های معرفتی در صورت پافشاری طرفین بر حقانیت خویش و باطل پنداشتن دیگر آراء و عقاید، غالباً به درگیری و نزاع ختم می شود و در صورت چشم پوشی یکی از آنها از عقیده خویش و پذیرفتن بی قیدوشرط دیگر عقاید، به حاکمیت و سلطه دیگران می انجامد. در این زمینه، ابن عربی راهکار سومی را برمی گزیند. او به رغم پایبندی به عقیده خود، به دیگر عقاید همچون فرصتی جهت تعالی و معرفت بیشتر می نگرد. در نظام فکری ابن عربی، هر موجودی به لحاظ هستی شناخت، مظهر اسم یا اسمائی از حق تعالی است و از حیث معرفت شناختی درک او از حق وابسته به میزان استعداد او در دریافت تجلیات الهی است. ابن عربی با گره زدن اختلاف آراء و عقاید به اختلاف استعدادها و تجلیات، ایده دست نیافتنی بودن تمامِ حقیقت را پذیرفته است و این ایده می تواند از مهم ترین مبانی او در نوع مواجهه با تقابل های معرفتی باشد.
کنش دینی در پدیدارشناسی دین ماکس شلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فلسفه دین ماکس شلر در واقع پدیدارشناسی ذات نگرِ دین است. محور مباحث او درباره دین مفهومی تحت عنوان «کنش دینی» است، که شلر آن را نوعی «دادگی» معرفی می کند، که در آن امر الوهی/قدسی داده می شود. او معتقد است «شخص» در کنش دینی با خدا ارتباط برقرار می کند، و تجربه این ارتباط منحصربه فرد و تحویل ناپذیر است. این کنش بداهتی دارد که متفاوت با بداهت مورد نظر در منطق است و از شهود پدیدارشناسانه مایه می گیرد. از نظر شلر، کنش دینی بُعدی بنیادین و ذاتی از ابعاد وجودی انسان است. او سه مشخصه ذاتی کنش دینی را برمی شمرد، که مختص به این کنش هستند، و عبارت اند از فراروی از جهان، پر شدن با امر الوهی، و لزوم پذیرش از جانب امر الوهی. به این منظور، ابتدا نگاهی به شناخت شهودی و نقش عاطفه در آن از نظر شلر می اندازیم. آنگاه پس از تبیین مفهوم کنش دینی و دادگی امر الوهی و مشخصات آن از نظر شلر، با بررسی و ارزیابی ویژگی های طرح شده کنش دینی، به چند اشکال می رسیم: ارتباط کنش دینی با «خدا» - به مفهوم ادیان ابراهیمی و غیرابراهیمی - وضوح ندارد؛ ویژگیِ فراروی از جهان نیز مستلزم پذیرشِ پیشینیِ «فراجهان» است؛ و روش شلر در تعیین بُعد بنیادیِ انسان با وظیفه پدیدارشناسی فاصله ای پرناشدنی دارد.
نگاهی انتقادی به تفسیر درمان گرانه (ضدمتافیزیکی) از تراکتاتوس، و خوانش کرکگوری از ویتگنشتاین اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در برابر تفسیر سنتی از تراکتاتوس ، که مطابق آن گزاره های بی معنای تراکتاتوس به دو دسته بی معنای گمراه کننده و بی معنای روشنگر تقسیم می شوند، در دهه 1980 تفسیر جدید درمانگرانه (ضدمتافیزیکی) از تراکتاتوس شکل گرفت که به مخالفت با این ایده مرکزی تفسیر سنتی پرداخت و گفت اولاً تراکتاتوس میان گزاره های بی معنا هیچ تفکیکی قائل نمی شود و همه بی معناها را بی معنای محض می داند و در یک دسته قرار می دهد، ثانیاً هدف تراکتاتوس نه انتقال یک معرفت نظری، بلکه القای یک بینش عملی است. جیمز کونانت، به عنوان یکی از مهم ترین چهره های این نوع از تفسیر، معتقد است که ویتگنشتاین متقدم و کرکگور به نحوی بنیادین همسو هستند و تراکتاتوس را باید کاملاً هم راستا با کتاب آخرین پی نوشت غیرعلمی کرکگور در نظر گرفت و فهمید. در این مقاله، ضمن توضیح برخی از مهم ترین مفردات تفسیر درمانگرانه از تراکتاتوس ، دیدگاه کونانت در مورد خوانش کرکگوری از ویتگنشتاین متقدم را بیان خواهم کرد، که مطابق آن ویتگنشتاین و کرکگور قول به «حقایق بیان ناپذیر» را ناسازگار می دانند و آن را همچون نوعی بیماری تلقی می کنند که باید به درمان آن پرداخت. در پایان نیز به ارزیابی این تفسیر از ویتگنشتاین متقدم خواهم پرداخت و نشان خواهم داد که اولاً این تفسیر در درک مراد ویتگنشتاین از «بی معنا» به خطا رفته، و ثانیاً به آن معنایی که خود این تفسیر به مفهوم «بی معنا» نسبت می دهد نمی تواند پایبند بماند.
سوگیری های شناختی ذهن انسان در پذیرش باورهای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم شناختی دین حوزه ای نوظهور از علوم شناختی است که بینش هایی را از شاخه های مختلف علمی گرد می آورد تا تبیین کند انسان ها چگونه باورهای دینی را کسب می کنند و انتقال می دهند. از نظر محققان علوم شناختی دین، مکانیزم های ذهنی و شناختی انسان دارای جهت گیری ها و سوگیری های خاصی هستند که او را مستعد پذیرش و انتقال باورهای دینی می کنند. در این مقاله، ضمن بررسی مشخصه ها و ویژگی های این سوگیری ها و نحوه عملکرد آنها، نشان می دهیم که گرچه تمایلات شناختیِ ذاتی انسان ذهن های ما را پذیرای دین به طور کلّی می کند، اما آنها به خودی خود ظهور و موفقیت باورها و اعمال دینی را که مختص یک فرهنگ خاص هستند تبیین نمی کنند. به علاوه نشان خواهیم داد که هرچند مدافعان تبیین های شناختی مطالعه دین را به عنوان پدیده ای «طبیعی» در دستور کار خود قرار داده و می کوشند علل طبیعی شکل گیری، پذیرش، تقویت و شیوع باورهای دینی را کشف کنند، تلاش های آنها به معنای کاستن از اعتبار باورهای دینی و همچنین نفی تبیین های «غیرطبیعی» از باورهای دینی نیست.
رویکردهای فلسفی و کلامی معاصر در باب بداءپذیری امر محتوم: مطالعه موردی علامه طباطبایی، آیت اللّه خویی و میرزا مهدی اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزه بداء یکی از اعتقاداتی است که در روایات شیعی تأکید فروانی بر آن شده است. یکی از مسائلی که باید ذیل این اصل مورد بررسی قرار گیرد بداءپذیری امر محتوم است، که در این پژوهش رویکردهای فلسفی و کلامی معاصر در این باب مورد مطالعه قرار گرفته است. برای این منظور، در میان فیلسوفان معاصر، علامه طباطبایی، و در میان متکلمان، آیت الله خویی و میرزا مهدی اصفهانی انتخاب شده اند. نوشتار حاضر بر آن است تا نشان دهد: اولاً، در میان عالمان مذکور تنها میرزای اصفهانی، ضمن پذیرش امکان بداء در امور محتوم، وقوع آن را می پذیرد. ثانیاً، اگرچه علامه طباطبایی با قاطبه فیلسوفان در باب «اراده ذاتی خداوند» اختلاف نظر دارد، او نیز امر محتوم را تغییرناپذیر می داند، چرا که بنا به تصریح خودش اختلاف وی با حکیمان پیشین لفظی است. ثالثاً، اگرچه آیت الله خویی و میرزای اصفهانی در مباحث «علم و اراده الهی» اشتراکاتی دارند، مسئله «تکذیب رسل توسط خداوند» باعث شده تا دیدگاه های متفاوتی اتخاذ کنند.
بررسی فاعل و قابل بودن ذات خداوند نسبت به صورت های علمی موجودات از دیدگاه ابن سینا با تأملی در قاعده وحدت جهت فعل و قبول در بسائط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ابن سینا ذات خداوند را فاعل و قابل صورت های علمی موجودات دانسته و آن را از مصادیق وحدت جهت فعل و قبول در موجودات بسیط نسبت به لوازمشان برمی شمارد. در این مقاله، نخست قاعده وحدت جهت فعل و قبول را در بسائط توضیح داده ایم و سپس، با تطبیق آن بر تفسیرهای سه گانه نسبت ذات خداوند با صورت های علمی موجودات، نشان داده ایم که در هر یک از این تفسیرها معنایی خاص از فاعل و قابل بودن خداوند باید اراده شود. قبول صورت های علمی از ناحیه ذات در تفسیر شیخ اشراق به معنای قبول انفعالی، و در تفسیر ملاصدرا به معنای اتصاف، و در تفسیری دیگر به معنای عدم انفکاک از ذات تلقی شده است. وحدت فعل و قبول در هر یک از تفسیرهای سه گانه اشکالات و لوازمی دارد که به آنها اشاره شده است. تفسیر نخست مستلزم اجتماع دو جهت فعل و قبول در ذات است؛ تفسیر دوم تنها با وحدت و عینت صورت های علمی و ذات و اتحاد عقل و عاقل و معقول قابل توجیه است؛ و مطابق تفسیر سوم تعبیر از ذات به قابل صورت های علمی وجهی ندارد.