سید احمد فاضلی

سید احمد فاضلی

مدرک تحصیلی: استادیار و مدیر گروه فلسفه اخلاق دانشکده الهیات دانشگاه قم

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۸ مورد.
۱.

ارزیابیِ دیدگاه انتقادی لوئیس پویمن در باب نسبی گرایی اخلاقیِ ذهنی و قراردادی

تعداد بازدید : ۲۹ تعداد دانلود : ۲۸
لوئیس پویمن فیلسوف آمریکایی معاصر درآثارخود از زوایای مختلف به نقد و بررسی نسبی گرایی اخلاقی پرداخته است. در این مقاله با روشن ساختن مواضع و صورت بندیِ استدلال های وی سعی در ارزیابی دیدگاه انتقادی او در باب نسبی گرایی اخلاقی «ذهنی» و «قراردادی» داریم. در نظر پویمن تعارضی آشکار میان مفهوم بنیادین اخلاق و نسبی گرایی اخلاقی وجود دارد. نسبی گرایی ذهنی ما را به ورطه فردگرایی افراطی و زیبایی شناسیِ سلیقه ای فرو می غلطاند. نسبی گرایی قراردادی نیز در حل و فصل نمودن مناسبِ مشکلاتی مانند تعریف فرهنگ، اجتماع و پاره ای دیگر از انتقادات با شکست مواجه می شود. پویمن با تحلیلی دقیق، دو عنصر تنوع و وابستگی را که دو مدعا اصلی نسبی گرایی قراردادی اند به چالش کشیده و نارسایی های آن را آشکار می سازد. وی در نهایت پس از بررسی نسبی گرایی اخلاقی در دو شاخه مهم آن و ارزیابی جانانه استدلال ها و گزاره های نسبی گرایان، به این نتیجه می رسد که نسبی گرایی در قرائت های مختلف خود قابل دفاع نیست و در نتیجه باید به اخلاقی عینی که ساختاری منسجم و بارز داشته باشد پناه برد.
۲.

تقدم معناشناختی دین بر اخلاق در نظریه امر الهیِ رابرت آدامز

تعداد بازدید : ۲۱۸ تعداد دانلود : ۱۸۱
نظریه امر الهی یکی از انواع نظریه های وظیفه گرایانه است که تقریرهای متعددی دارد. سنت های یهودی، مسیحی و اسلامی با توجه به صفاتی که در متون مقدس و مباحث کلامی خود برای خدا اثبات کرده اند، تفاسیر مختلفی از امر خدا و رابطه امر اخلاقی و امر الهی، به صورت منطقی و ضروری یا به ضرورت متافیزیکی و اخلاقی، ارائه کرده اند. تبیین ارتباط میان امر دینی و اخلاقی و تقدم دین بر اخلاق تنسیق های مختلفی می طلبد، تا در نهایت، نوع خاصی از تقدم، به صورت تاریخی، مابعدالطبیعی، معرفت شناسی و مفهومی یا معناشناسانه، توجیه شود. نظریه امر الهی رابرت آدامز یکی از نمونه های اصلاح شده نظریه امر الهی در دوره معاصر است که با تکیه بر یک اصل متافیزیکی که ریشه در تلقی خاص ارتباط انسان با خداوند دارد، تلاش دارد تا ضعف ها و کاستی های نظریه های ابتدایی امر الهی را به نحوی بازسازی کند و تقدم معناشناختی زبان دین بر اخلاق را توجیه نماید. این رویکرد با توجه به الزام اخلاقی و مفاهیمی از این دست شکل گرفته است و تلاش نموده تا با اصلاح مواضع معناشناختی از نظریه امر الهی دفاع کند. از این منظر، از نظر اخلاقی، عملی نادرست است که تنها و تنها در مقابل امر یا اراده الهی قرار گیرد. مشروعیت این دستورات نیز ناشی از فرمان خدای عشق است که رابطه خاصی میان او و فرد متدین وجود دارد.
۳.

سازگاری قراردادگرایی و سودگرایی قاعده نگر به تقریرپارفیت و ارزیابی آن(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۳۲۵
نظریه های اخلاقی قراردادگرایی و سودگرایی از جمله مکاتب اخلاقی اند که بر بنیان و پایه ی امور کاملا فرضی و توافقی شکل می گیرند، سودگرایی رایج بر بیشترین سود بیشترین مردمان تاکید دارد و قراردادگرایی بر محور قرارداد، تعهد و بر پایه ی رضایت طرفین استوار است، به خاطر داشتن چنین ماهیتی، دو نظریه ی اخلاقی موصوف، با چالش های جدی مواجه اند که از این میان بیشترین چالش متوجه نظریه ی اخلاقی سودگرایان است، اما قراردادگرایی سودگرای پارفیت به دنبال اخلاق عقلانی و رفتار اخلاقی است که متکی بر مبانی معقول، قواعد اصول اخلاقی عام ، اصول ناظر به پیامدهای خوب حداکثری، عقلانی بودن مبانی اخلاقی، سازگاری درونی باورهای اخلاقی، انواع دلائل، از قبیل «قوی ترین دلائل بی طرفانه »، «دلائل کافی » و خود متناقض نبودن دلایل اخلاقی که شرط اساسی آراء اخلاقی است، باشد. نظریه ی اخلاقی او دلیل محور و به دنبال اخلاق معقول و عینیت ارزش ها وگزاره های اخلاقی است. پارفیت امکان سازگار شدن قراردادگرایی و سودگرایی را از طریق مبانی عقلانی می داند و این پتانسیل را در برخی از صورت بندی های اخلاقی عقلانی کانتی می یابد، از این رو می کوشد از طریق این صورت بندی چنین سازگاری را که مبتنی بر اصول عقلانی است، شکل دهد. ضمن این که نظریه ی اخلاقی پارفیت موضعی است در مقابل ناشناخت گرایان ، شکاکان اخلاقی، نیهیلیسم اخلاقی و خطا باورانی نظیر مکی که احکام اخلاقی و باورهای اخلاق را انکار می نمایند.
۴.

تبیین نظریه عرفانی تأویل عرضی

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۰۸ تعداد دانلود : ۴۴
این مقاله، بر تبیین و اثبات تأویل عرضی در عرفان متمرکز است و از سه نوع تبیین استدلالی، روایی و تنظیری بهره گرفته است. تأویل عرضی، به معنای بازگرداندن معنای کلام الهی، به همه وجوه معنایی است که به عنوان مراد جدی خداوند، در عرض یکدیگر قرار دارند. دو استدلال عقلی، یکی از راه علم ازلی و پیشین خداوند، به همه فهم های مختلف از کلام الهی و دیگری، از طریق حقیقت معنای الفاظ، در صورت زدودن پیرایه ها و انصراف های مزاحم، برای اثبات این نوع تأویل ارائه می شود. در بخش روایی، سه مورد از تأویل های عرضی در روایات مورد بحث و بررسی قرار گرفت . روشن شد که فهم معانی مختلف از یک آیه یا کلمه از قرآن کریم، مورد قبول روایات بوده و به اجراء گذاشته شده است. در تبیین تنظیری، به مباحثی چون «قرینه حکمت و اطلاق»، «استعمال لفظ در بیشتر از یک معنا» و «ایهام»، در دانش های دیگر استشهاد و روشن گردید که اراده معانی مختلف از یک کلام، به نحوی مورد پذیرش است. در پایان، به برخی از مهم ترین اشکالات تأویل عرضی پرداخته ایم. نتیجه این مباحث، بدل شدنِ تأویل عرضی، از یک مبنای ذوقی و غیرعلمی، به یک نظریه روشی قابل فهم و علمی است.
۵.

ارزیابی تطبیقی اراده آزاد در نظرگاه محمد تقی جعفری و جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۳۵۶
مسئله اراده آزاد، از دیرباز یکی از مهم ترین مسائل فلسفی بوده است. علامه محمد تقی جعفری و جان سِرل، در سیاق نظام فکری شان، دستاوردی قابل توجه در ایضاح بحث «اراده آزاد»، عرضه کرده اند. در نظر سِرل، داشتن اراده آزاد به معنای دارا بودن اِختیار است، اما  علامه جعفری، صِرف آزاد بودن اِراده را به مثابه اِختیار تلقی نمی کند. «اِختیار»، در نظر او،  شامل اِعمال و نظارت «من»  نسبت به اِراده و سپس نسبت به تصمیم است. هر دو اندیشمند، یکی از شاخصه های اصلی پیداییِ اختیار را حالت گسست یا وقفه ای می دانند که فاعل ، پیش از کنشْ تجربه می کند. جعفری و سِرل، «مَنِ غیر تجربی» را به عنوان یکی از شروط اصلی تحقّق «اراده آزاد» یا «اختیار» در نظر گرفته اند. در نظر سِرل، «مَن» ساحت متافیزیکی ندارد، اما فاقد وجهه مادی است، اما در نگاه جعفری، «مَن»، دارای بُعد متافیزیکی و ساحتی متعالی است. اراده آزاد در منظومه سِرل،  به «آگاهی» فروکاهش می یابد. نیز از منظر جعفری، آگاهی یکی از مقوّمات اصلی کنش انسان و وجهه مختارانه اوست. رویکرد جعفری در مسئله امکان یا امتناع اراده آزاد، «اختیارگرایانه» است، اما سِرل، با طرح دو فرضیه، بیشتر در مقام تبیین گر مسئله نقش ایفا می کند. آرای جعفری در دسته ناسازگارگرای آزادی گرا و آرای سِرل طبق قرائت نخست، در دسته ناسازگارگرای تعیّن گرا و مطابق قرائت دوم، در دسته ناسازگارگرای آزادی گرا قرار می گیرد. تلاش این پژوهش در جهت شرح و بسط، و ایضاح مسئله اراده آزاد  -  نزد جعفری و سرل - با روش توصیفی ۔ تحلیلی است.
۶.

ارزیابی ایراد کانتوری پاتریک گریم به علم مطلق الهی با تکیه بر دیدگاه پلانتینگا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۲۸ تعداد دانلود : ۲۶
استدلال کانتوری گریم از جمله براهینی است که در مباحث فلسفی اخیر ناسازگاری مفهوم علم مطلق را مورد هدف قرار داده است. گریم با استناد به اصل ریاضی کانتور و بر مبنای تعریف پذیرفته شده علم مطلق، یعنی علم به تمامی گزاره های صادق، وجود عالم مطلق را به دلیل عدم امکان وجود متعلق علم او، یعنی «مجموعه گزاره های صادق»، انکار می نماید. در این زمینه پاسخ های متعددی در دفاع از علم مطلق الهی از سوی متفکران مسیحی معاصر ارائه شده که یکی از مهم ترین آنها خودمتناقض دانستن این استدلال است که پلانتینگا آن را مطرح کرده است. سنت فلسفه اسلامی از جهت تبیین ماهیت علم مطلق با سنت الهیات مسیحی تفاوت مبنایی دارد. اما با توجه به ظرفیت حکمت متعالیه صدرایی، با استناد به مباحثی چون تعریف و ماهیت مجموع و همچنین شرایط تسلسل محال، می توان علاوه بر ابطال فرض استدلال گریم مبنی بر وجود حقایق بیشتری از مجموعه تمام حقایق، امکان علم عالم مطلق به سلسله نامتناهی از مجموعه حقایق را اثبات نمود.
۷.

بررسی اعتبار استدلال انباشتیِ فیلیپ کویین بر اثبات وجودشناسانه اراده گرایی الهیاتی

تعداد بازدید : ۱۷۴ تعداد دانلود : ۳۵
بازخوانی مجدد نظریه امر الهی در سده اخیر سبب شده است که تقریرهای قابل دفاع تری از این نظریه ارائه شود. فیلیپ کویین یکی از فیلسوفان برجسته ای است که در آثار خود سعی دارد تا وابستگی وجودشناسانه اخلاق را به خدا در دین مسیحیت اثبات نماید. وی با تفکیک حوزه وظایف و ارزش های اخلاق ادعا می کند که وظایف اخلاقی به فرمانِ الهی و ارزش های اخلاقی به ذاتِ خوبِ خدا وابسته هستند. وی برای اثبات این ادعا از یک استدلال انباشتی بهره می برد و با ارائه چهار شاهد از سنت مسیحی نشان می دهد که مسیحیت از وابستگی وجودشناسانه اخلاق به خدا حمایت می کند. ماهیت عمل عبادی، اخلاق انجیل، هرمونوتیک کتاب مقدس و تبیین کلامیِ حاکمیتِ مطلق خدا شواهدی است که به عقیده کویین، تجمیع و انباشت آنها توانایی اثباتِ این ادعا را دارد. در این نوشتار پس از تبیین دقیق نظریه و استدلال کویین، با روشی تحلیلی، نشان داده خواهد شد که دلیل کویین اعم از مدعایش است. نکته محوری در نقد ارائه شده این است که نگارنده با پذیرشِ موجه و معتبر بودنِ استدلال انباشتی، به دنبال آن نیست که ناقص بودن هر یک از شواهد را به تنهایی نشان دهد؛ بلکه با پذیرش اینکه این شواهد تنها در کنار یکدیگر توانایی اثبات نتیجه را دارند، نشان داده خواهد شد که نتیجه ی اخذ شده در این استدلالِ انباشتی، مطابق با مدعای مطرح شده توسط کویین نیست. کویین مدعی است که اخلاق از منظر وجودشناسانه به خدا وابسته است؛ در حالی که استدلال انباشتی وی اصل وابستگی را به اثبات می رساند و نه نوع وجودشناسانه آن را به طور خاص.
۸.

بررسی و نقد دیدگاه ویرنگا درباره مفهوم «علم مطلق»(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۴۰ تعداد دانلود : ۱۲۳
علم الهی به معنای آگاهی خداوند به امور هستی، موضوعی است که همواره در حیطه الهیات فلسفی کلامی مطرح بوده و تاکنون نظریات مختلفی حول آن پدید آمده است. فیلسوفان دین معاصر نیز از التفات به آن اجتناب نکرده و مسائل بحث انگیز مرتبط با آن را مورد دقت عقلی قرار داده اند. اولین و مهم ترین مسئله مربوط به علم الهی، چیستی حقیقت آن است که به نوعی مسائل دیگر، متأثر از نوع پاسخ به این مسئله است. بررسی نظریات مختلف به خصوص دیدگاه های معاصر، در حل چالش های نوینی که در برابر باور به علم مطلق الهی پدید آمده اند، می تواند رهگشا باشد. ویرنگا به عنوان فیلسوف دین معاصر سعی کرده است با بیان منطقی به دفاع از گستره نامحدود علم مطلق الهی بپردازد و با روش های متداول در فلسفه دین به چالش هایی که دیدگاه های مخالف ایجاد کرده اند، پاسخ دهد. با وجود این در نحوه روایت وی از مفهوم علم مطلق و ویژگی های آن، اشکالاتی به نظر می رسد. مفهوم علم مطلق به نظر ویرنگا در آگاهی به تمام گزاره های صادق قابل تعریف است که این علم، وقوعی، غیراستنتاجی و خطاناپذیر است. مهم ترین ایراد دیدگاه وی این است که چنین تعریفی نمی تواند گویای حقیقت علم مطلق باشد، بلکه تنها می تواند شرح اسمی در قالب بیان دامنه متعلقات آن باشد. اشکالات دیگری هم در روایت وی از ویژگی های علم مطلق به نظر می رسد که اهم آن استفاده از مقدمه زائد و اتخاذ پیش فرضی نادرست است.
۹.

تقریر نظریه سلبی اخلاق در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۲۸۱
این مقاله با تحلیل موضوع فنا به عنوان غایت کنش اخلاقی، به تقریری نوین از نظام اخلاقِ عرفانی صدرایی توجه دارد. انسان برای ایصال به سعادت غایی خود ناگزیر است که مدارج هستی خویش را معدوم سازد: عدم قالب و عدم نفس و عدم روح. این گامها که به ترتیب معادل با مرگ طبیعی و اِنعدام نفس انسانی و فنا در توحید الهی هستند، ضمن هم خوانی با مبانی تشکیکی وجودشناختی حکمت متعالیه، با پاسخ به این پرسش که «در خوانش سلبی از ماهیت اخلاق، نقش فعل اخلاقی چیست؟»، امکان ارائه یک نظریه اخلاق شناسانه سلبی را فراهم می کنند. بر این قرار، مسیرِ تخلّق از پی سفر انسان به عالم اله آغاز می شود و پس از محوِ ماسوی الله پایان می یابد. با التفات به تمایز اخلاق دنیوی و اخروی و در عین توجه به حدیث قرب نوافل و فرائض، امتیاز این نظریه سلبی در تشخیص ماهیت اخلاق اسلامی نمایان می شود.
۱۰.

The Essence and Origins of Action in Mulla Sadra’s Philosophy of Action

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۴۹ تعداد دانلود : ۱۳۷
According to Sadrian philosophers, human beings’ voluntary actions are movements born of the effect of recognizing their perceptive faculties concerning outside matters and this effect forms through the intention or will that rises in a person’s soul. The starting point of human action is the point of the formation of the immaterial aspect (the soul) in a human being. According to this perspective, the origins of human actions are cognizance, desire, and will. In a human being’s voluntary and involuntary actions, it is the soul that is in motion. This substantial motion of the soul is part of the great substantial motion design that is progressing in the whole of the natural world and that which belongs to it. The motion of the essence of the soul is also necessary and perpetual and its goal and ultimate beloved is God; however, a human being’s voluntary action is another substantial motion which forms within this necessary motion of the soul and can intensify the perpetual motion and revolution of the soul towards its real object of love so that it may attain the perfection worthy of it through this intensification or can throw a person into a whirlpool of decline. The ultimate goal of human beings’ voluntary actions is to arrive at the closest level of closeness to God that has two aspects: 1) possessing the most intense knowledge concerning all existents and the levels of the world and 2) abstraction of essence and action from matter. All motions in creation happen through God’s grace and, therefore, a human being’s voluntary actions are all performed through the help of God’s eternal grace without affecting man’s free will.
۱۱.

رویکردی فلسفی به تلاقی های اخلاق و هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۳۶۵
سبب توجه اهل فلسفه به هیجانات آن است که معرفت و شادکامی و اخلاق که از دیرباز دلمشغولی اصلی فلسفه بود تلاقی های بسیاری با هیجانات دارد. از این رو، فیلسوفان کوشیده اند تا نشان دهند ارزش و جایگاه هیجانات در کسب معرفت و تحصیل شادکامی و زندگی اخلاقی چیست. فیلسوفان در مقایسه با عالمان بیشتر بر تحلیل های انتزاعی درباب هیجانات متمرکز اند. کاوش در سرشت هیجان به مسائل فلسفی چندی می انجامد از جمله: هیجان و دیگر عواطف آدمی چه تمایزاتی دارند؟ آیا هیجان ارزیابانه است یعنی باید آن را از جنس حکم و داوری دانست یا از سنخ ادراکات یا چیز دیگری به شمار آورد؟ شأن معرفتی هیجانات و نسبت آن با احکام و داوری های ارزشی چیست؟ چه رابطه ای میان انگیزش و هیجان است؟ و سرانجام، جایگاه هیجان در اخلاق کجاست و چه تأثیری بر شکل گیری فضیلت و منش اخلاقی دارد؟.
۱۲.

نقش قاعده «بسیط الحقیقه» در اثبات توحید صفاتی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۲۶۳ تعداد دانلود : ۳۳۳
ذات الهی به دلیل وجوب وجود، دارای همه اوصاف کمالی است و هر صفتی که از کمالات وجودی به شمار آید، به صورت مطلق درباره خداوند صدق می کند. حال این پرسش مطرح می شود که رابطه این اوصاف کمالی با ذات الهی چیست؟ هدف از این مقاله تبیین توحید صفاتی بر اساس قاعده «بسیط الحقیقه» است. در تحقیق حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی، نقش قاعده بسیط الحقیقه در اثبات توحید صفاتی بررسی شده است. ملاصدرا بر اساس قاعده بسیط الحقیقه تمام صفات کمال را برای ذات خداوند به صورت عینیّت با ذات اثبات می کند. استدلال وی در اثبات عینیّت صفات الهی با وجود خداوند از راه بساطت وجود واجب و تنزه از انواع ترکیب ماهوی است؛ همچنین بر اساس این قاعده، واجب تعالی دارای تمام صفات کمالی به نحو اتم و اقوی است. ملاصدرا در بحث از رابطه صفات واجب تعالی با ذات، قول به تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی را پذیرفته است. تبیین نحوه اتصاف ذات الهی به صفات فعل و جمع میان تشبیه و تنزیه، از دیگر نتایج قاعده «بسیط الحقیقه» در موضوع توحید صفاتی است.
۱۳.

نسبت سعادت اخلاقی و جاودانگی در اندیشه ابن عربی و کیرکگور(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۴۲۹ تعداد دانلود : ۲۹۴
امسئله اصلی این مقاله مقایسه نسبت میان دو مفهوم سعادت و جاودانگی از منظر ابن عربی و کرکگور، به عنوان دو اندیشمند اسلامی و مسیحی است. مقصود از این مقایسه که با روش توصیفی - تحلیلی به پیش می رود، یافتن مبانی و پیامد آرای آنان در کنارِ کشفِ وجوه مشترک و متمایزِ دو دیدگاه در تقریر کارکرد دنیوی و اخروی اخلاق است. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اندیشه ابن عربی، سعادت به معنای تخلّق به اخلاق الله و تحقّق در اسماء الله است؛ یعنی به لحاظ مفهومی معادل و به لحاظ مصداقی مساوق با جاودانگی است؛ بدین ترتیب انسان در قوس صعود با حرکت حبّی خویش به سمت سعادت اخلاقی و در نتیجه به مقصد جاودانگی حرکت می کند؛ اما از نگاه کرکگور اخلاق به معنای کسب فضایل دنیوی است که از نظر مفهومی و مصداقی از عمل به تکلیف الهی و جاودانه شدن با تفرّد مؤمنانه افتراق می یابد. کرکگور با تکیه بر ایمان، اخلاق را مرتبه افراد قاصر از امتحان الهی می داند و در نتیجه قهرمان فانیِ اخلاق را نازل تر از شهسوار جاودانِ ایمان می شناسد. در مقام داوری و با نظر به مبانی و مفروضات دو متفکر، به نظر می رسد خوانش ابن عربی که حیات دینی و اخلاقی را همسان می داند، بر نگرش کرکگور که اخلاق را مرتبه نازلی از حیات مؤمنانه می شمارد، ترجیح دارد
۱۴.

عوامل انگیزش اخلاقی در الهیات عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۹۷ تعداد دانلود : ۲۳۰
مسئله خاص این تأمل، شناسایی عوامل انگیزش اخلاقی در نگاه ابن عربی و ترسیم مسیری است که فاعل اخلاقی با پیمودن آن به حیات مطلوب دینی و اخلاقی دست خواهد یافت. رجوع به آثار ابن عربی با روش توصیفی و تحلیلی، این امکان را فراهم می کند که گام های انگیزش اخلاقی را چنین تقریر کنیم: رحمت عام الهی در گسترش وجود، به انسان شرف وجود بخشیده و رحمت خاصه حق تعالی انسان را در مقام جمعیت (بالقوه) اسماء مستقر کرده است. معرفتی که عطیه حق و منتهی به شناخت عالم اعیان ثابته باشد، انسان را به حقیقت وجودی خود ملتفت می کند. رحمت الهی و معرفت انسان به این رحمت، برانگیزاننده محبت، زمینه ساز همت و بستر پرورش خُلق مطلوب بشر است. در نهایت، مقام ولایت و شناخت اولیای الهی وجه دیگری از رحمت حق، مستدرکی برای نارسایی معرفت و جبرانی برای قصور همت است؛ که عامل اخیر انتقال از انگیزش اخلاقی به عمل اخلاقی را تسریع می کند.
۱۵.

تأثیر ابن رشد بر حیات فلسفی غرب در آستانه رنسانس(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۱۹۳
در آستانه عبور از فلسفه مدرسی، با یک دوره انتقال به نام رنسانس [1] مواجه می شویم. اگرچه کمتر به این دوره تاریخی در حیات فلسفی غرب پرداخته شده است، نقش فلاسفه مسلمان به ویژه ابن سینا و ابن رشد در تفکرات فلسفیِ این دوره، نقشی مهم و تأثیرگذار بوده است. تأثیر فلاسفه مسلمان بر حیات فلسفی غرب از بستر ترجمه ها و برداشت های فلاسفه و مدرسان مدرسی صورت پذیرفته است. در نتیجه گاهی اوقات سوءبرداشت هایی صورت گرفته است. نمونه ای از این سوءبرداشت ها را مشخصاً می توان در معانی حقیقت مضاعف [2] یافت. در این نوشتار با تحلیل معانی حقیقت مضاعف (تضاعف در عمل، معرفت، گفتار، نفس الامر)، به بررسی سه نفر از ابن رشدیان لاتین که تأثیر بیشتری بر فضای فکری زمان خود داشتند، می پردازیم. سپس پیامدهای ابن رشدیان لاتینی را در آستانه رنسانس بررسی خواهیم کرد.
۱۶.

منابع معرفت اخلاقی در اندیشه ابن عربی

تعداد بازدید : ۲۷۰ تعداد دانلود : ۲۵۲
این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی اندیشه ابن عربی در حوزه معرفت شناسی اخلاق، با تمرکز بر منابع معرفت اخلاقی و تشریح چگونگی بهره گیری انسان از این منابع در جهت ایصال به حیات اخلاقی می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که ابن عربی معرفت اخلاقی را عینی دانسته و عالم اعیان ثابته را به عنوان نفس الامر حقایق اخلاقی معرفی می کند. وی در آثار خود به شکلی پراکنده اما صریح، پنج منبع: طبیعت، عقل، قلب، نفس و وحی را منابع شناخت حقایق اخلاقی دانسته است. البته رتبه این منابع یکسان نبوده و امتیاز وحی الهی و نفس آدمی بر سایر منابع نمایان است. در مقام مقایسه این دو منبع ممتاز، از کلمات ابن عربی چنین بر می آید که وحیْ منبع تشریعی هدایت و محصول تکلّم مستقیم حضرت حق با پیامبران و مسیر معرفت به توحید کامل است. اولیاء حق، ضمن تکامل بخشیدن به نفس انسانی و در عین برخورداری از امتیازات خاص در معرفت اخلاقی، در تعلیم و عمل خود پیرو تعالیم پیامبران صاحب شریعت هستند.
۱۷.

بررسی چهارمین قضیه جدلی الطرفین کانت بر اساس فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۴۲۴
کانت در فلسفه نظری خود مدعی است واجب الوجود نفیاً یا اثباتاً قابل «استدلال» نیست. وی این مطلب خود را در قالب چهارمین آنتی نومی / قضیه جدلی الطرفین در بخش جدل استعلایی از «نقد عقل محض» مطرح می کند. ادعای کانت مبتنی بر پاره ای مبانی معرفت شناختی و هستی شناسی است که وی براساس آنها، قضایای ریاضیات و فیزیک را «یقینی» و قضایای مابعدالطبیعه را «غیریقینی» و مغالطی معرفی می نماید. به اعتقاد ما، فلسفه اسلامی، به ویژه فلسفه صدرایی، چه در بعد شناخت شناسانه و چه در بعد هستی شناسانه، امکانات مناسبی برای نقادی فلسفه کانت به طور عام، و رفع تعارض از چهارمین قضیه جدلی الطرفین مورد ادعای او را به طور خاص داراست. در این مقاله، شناخت شناسی و هستی شناسی کانت را به اجمال با آموزه های فلسفه صدرایی بررسی کرده ایم و درصددیم تعارض موردنظر او را با کمک آموزه های پیش گفته برطرف سازیم.
۱۸.

بررسی نسبت اخلاق و روایت با تأکید بر آرای پل ریکور(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۴۱۵ تعداد دانلود : ۴۹۱
این مقاله می کوشد به تأمل در مورد نسبت اخلاق و روایت با تأکید بر آرای پل ریکور، فیلسوف بزرگ فرانسوی بپردازد. به این منظور پس از نگاهی اجمالی به مفهوم و نظریه های روایت و طرح پیشینه موضوع در مورد نسبت اخلاق و روایت، به سراغ نسبت روایت و اخلاق در آرای ریکور می رود. به این منظور پس ارائه برداشت ریکور از روایت، کلیات آرای اخلاقی وی را مورد بررسی قرار می دهد و می کوشد روشن سازد که آرای اخلاقی وی در گستره اخلاق هنجاری چه جایگاهی دارد. در نهایت مهم ترین نسبت هایی که بین روایت و اخلاق در آرای ریکور برقرار هستند را شرح می دهد. نتیجه اینکه تمام ابعاد نظرات ریکور در زمینه اخلاق در ذیل نسبت آن با روایت نمی گنجد، اما نقش روایت در تکوین و انتقال اخلاق بسیار مهم است. از جمله اینکه روایت بنیان «خویشتن» بوده، موجب می شود بتوان «دیگری» را در زندگی «خویشتن» دخالت داد و حضور دیگری، خود سرآغاز اخلاق است. همچنین روایت شیوه انتساب کنش و لذا پذیرش مسئولیت اخلاقی است. اهمیت دیگر روایت برای اخلاق این است که محمل تخیل و در نتیجه تخیل اخلاقی است. در نهایت اینکه روایت نقش مهمی در پرورش حکمت عملی دارد چراکه فرصتی را برای تفکر در موقعیت پدید می آورد و همچنین امکان آموزش و انتقال اصول اخلاقی را فراهم می سازد.
۱۹.

Avicenna’s View on the Role of Practical Intellect in Performing Moral Action(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۰۰ تعداد دانلود : ۱۷۹
In Avicenna’s view, the practical intellect plays a basic and foundational role in producing moral action. By investigating this notion in the framework of Avicenna’s philosophy, we find that he regards perception and cognition as the main functions of the practical intellect. However, he considers this perception as particular, introducing it as different from the particularity of imaginary and estimative cognitions (animal perceptive faculties). This difference makes the action produced by an animal essentially different from the action produced by the practical intellect. This view, however, is contrary to the views of some other philosophers and theologians who disagree with him on the perceptive function of the practical intellect and maintain just a motivational function for it. In addition, Avicenna enumerates the following as other roles of the practical intellect in producing moral action: motivational and incentive function; dominance over motivational and inclinative (to or against) faculties, etc and being served by them; serving the speculative intellect and purifying, completing and refining the speculative intellect in the realm of the practical intellect. Many other points have also been mentioned in this regard within this article. Overall, the central role of the practical intellect in producing moral action in Avicenna’s view gives rise to other discussions regarding moral action as well, in a way that those discussions are based on, or lead to it directly or indirectly.
۲۰.

تأثیر وحی بر معناشناسی اخلاق در اندیشه ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۳۲۸ تعداد دانلود : ۲۷۹
مقاله حاضر با روش تحلیلی و انتقادی، به بررسی موضع ابن عربی در باب معناشناسی اخلاق و مشخصاْ به تحلیل نقش وحی در معنا بخشیدن به اخلاق از منظر این متفکّر می پردازد. نتیجه بحث این که وی در عین قبول بداهت معانی اخلاقی، آن را فاقد معنای مستقل از شریعت شناخته و به نقش تأسیسی وحی در ارزش گذاری اعمال باور دارد. از نگاه ابن عربی عملی که اخلاقاْ خوب خوانده شود، به جواز شرعی نیز متصف می گردد؛ که بدین ترتیب تعابیر اخلاقی و شرعی مفهوماْ مساوی و مصداقا ْمساوق با یکدیگرند. در مقام بررسی این رأی، ضمن یک ملاحظه انتقادی به این دریافت می رسیم که ابن عربی با تأکید بر واقعیت و عینیت اخلاق و قبول تساوق اخلاق و خیر، لاجرم بداهت مفاهیم اخلاقی را مقبول تر از ایده بدیل ساخته است. در این نگرش، آموزه وحی در جهت ترمیم ابهامات مصداقی عمل می کند و مرتبه عالی تری از معانی اخلاقی را متجلّی می سازد. با این ملاحظه، هرچند پذیرش نقش امضایی و ارشادی شریعت در معنا بخشیدن به واژگان اخلاقی تکمله ای بر آراء ابن عربی به حساب می آید، اما با ارکان اندیشه این متفکّر سازگار می ماند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان